گلگشتی در زندگی همایون خرم
<p>گروه فرهنگ - همایون خرم، آهنگساز و نوازنده برجسته ویلون، ۲۸ دی‌ماه ۱۳۹۱ در بیمارستان دی، در تهران در اثر سرطان روده در هشتاد و دوسالگی درگذشت.</p> <!--break--> <p> </p> <p>همایون خرم در ۱۳۰۹ در بوشهر متولد شد. مادرش به موسیقی و به ویژه دستگاه همایون در موسیقی ایرانی علاقمند بود و از این‌رو نام فرزندش را همایون گذاشت. همایون موسیقی را در هفت‌سالگی با نواختن نی آغاز کرد و در یازده‌سالگی به آموختن ویولن نزد ابوالحسن صبا پرداخت.</p> <p> </p> <p>همایون خرم درباره سال‌های کودکی و علاقه‌اش به ویولن و چگونگی راه یافتنش به کلاس‌های ابوالحسن صبا گفته است: «کارگر خانه‌مان چوب‌هاى خشک را جمع مى‌کرد تا از آن‌ها براى امور خانه بهره ببرد و من همیشه صاف‌ترین و بهترینشان را مى‌گرفتم تا با آن‌ها اداى نواختن ویولن را درآورم. شدت علاقه‌ام چنان بود که از نزدیک‌هاى منزلمان که در شاه‌آباد واقع بود برایم یک ویولن اسباب‌بازى بخرند و من در عالم خیال، آهنگ‌هاى آن روز‌ها را مى‌زدم. روزى دوست خواهر بزرگم به خانه‌مان آمد و وقتى عشق من به موسیقى را دید به مادرم پیشنهاد داد مرا به کلاس‌هاى موسیقى ببرد. او با استاد صبا آمد و شد خانوادگى داشت و گفت که مى‌تواند مرا به مکتب ایشان معرفى کند.»</p> <p> </p> <p><img alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/khorhom02.jpg" style="width: 200px; height: 279px; float: left;" />نخستین بار خرم در چهارده‌‌سالگی به عنوان تکنواز در رادیو نواخت. رادیو در آن زمان رسانه مسلط بود و اهمیت زیادی داشت و این موضوع طبعاً در زندگی یک نوجوان چهارده‌ساله حادثه‌ای به شمار می‌آمد. همایون خرم خاطراتش از این حادثه سرنوشت‌ساز را به این شکل بیان می‌کند: «چهارده سالم بود استاد صبا گفت: "باباجون برو رادیو" هاج و واج به او خیره شدم و گفتم: "رادیو" با تأکید بیشتر گفت: "بله مى‌گم برو رادیو" با ترس و لرز با خودم مى‌گفتم استاد چى مى‌گه من کجا، رادیو کجا. این دلهره را با مادرم در میان گذاشتم. مادرم گفت تبلیغ آن را شنیده است. آن روز‌ها رادیو از میان نوازنده‌ها امتحان مى‌گرفت تا از آن‌ها بهره ببرد. رفتم رادیو. صف طولانى بود بعد از مدتى نوبت من شد و امتحان گرفتند تئورى و عملی. روز جواب رفتم به من گفتند تو انتخاب شدى براى اینکه تنها ساز بزنی. خیلى تعجب کردم. اولین برنامه رادیویى‌ام ساعت ۲۱: ۴۵ بود. دو سه بار اعلام کرده بودند که یادتون باشد رأس این ساعت هنرمند چهاره ساله همایون خرم، ویولن مى‌نوازد. من عاشق موسیقى بودم. هیچ‌وقت دنبال شهرت و نوازندگى در رادیو نبودم اما زدن در آن شب همانا و بعد دیدم که کم‌ کم همه تهران مرا مى‌شناسد. بعد‌ها که دیگر شانزده سالم بود هنوز رادیو مرا چهارده ساله خطاب مى‌کرد که باعث خنده دوستانم مى‌شد اما در تمام این مدت درس و مدرسه را بسیار جدى دنبال مى‌کردم.»</p> <p> </p> <p>همایون خرم از دانشگاه در رشته مهندسی برق فارغ التحصیل شد. او با برنامه گل‌ها همکاری داشت و بخشی از به یاد ماندنی‌ترین آثارش را در این دوره خلق کرد. او مدت‌ها رهبر ارکستر شماره شش و دو رادیو و عضو شورای موسیقی رادیو وسرپرست ارکستر سازهای ملی بود.</p> <p> </p> <table align="right" border="0" cellpadding="1" cellspacing="1" style="width: 230px;"> <tbody> <tr> <td> <p><iframe allowfullscreen="" frameborder="0" height="315" src="http://www.youtube.com/embed/5HuFzgZdLHs" width="250"></iframe></p> <p class="rtecenter"><br /> ●<strong>ویدئو: </strong>غوغای ستارگان،</p> <p class="rtecenter">ساخته همایون خرم</p> <p class="rtecenter">با صدای پروین</p> <p class="rtecenter"> </p> <p class="rtecenter"> </p> </td> </tr> </tbody> </table> <p>«مینای شکسته»، «تو‌ ای پری کجایی»، «رسوای زمانه»، «غوغای ستارگان»، «بگذر از کوی ما»، «پیک سحری» و «طاقتم ده» از آثار مشهور همایون خرم است. </p> <p> </p> <p>همایون خرم به طور مداوم با رادیو همکاری داشت تا اینکه برنامه «گل‌ها» به همت داود پیرنیا به وجود آمد و بنا به دعوت او، همکاری خود را با «گل‌ها» آغاز کرد و یکی از ارکان اولیه برنامه‌های «گل‌ها» شد.</p> <p> </p> <p>محمود خوشنام درباره برنامه «گل‌ها» در رادیو زمانه می‌نویسد: «برنامه‌ی گل‌ها هنگامی به همت داود پیرنیا در رادیو بنیاد شد، که موسیقی سنتی از راه راستین خود منحرف می‌شد و به سوی ابتذال می‌رفت. موسیقی کاباره‌ای قد علم کرده بود و می‌خواست جای همه‌ انواع دیگر موسیقی را بگیرد. موسیقی سنتی به دلیل ویژگی‌های شکننده‌ای که دارد، بیشتر از انواع دیگر در معرض ناتوان شدن قرار گرفته بود. می‌بایست حرکت‌هایی در جهت حفظ میراث سنتی به‌وقوع می‌پیوست و چنین حرکت‌هایی هم روی داد.</p> <p> </p> <p>شاگردان صبا با تکیه بر پشتوانه‌ ذوق و دانایی وارد میدان شدند و با شیوه‌های نو زنگار ملال را از موسیقی سنتی زدودند. از سوی دیگر برخی از نخبگان روشنفکر علاقمند به میراث فرهنگی ایران در دیدارهای هفتگی که داشتند، به فکر بنیاد یک برنامه‌ سنتی ولی نوآورانه افتادند که هم شعر و هم موسیقی سنتی را آن‌گونه که باید تیمار کنند.</p> <p>اینان به پیشنهاد و ابتکار داود پیرنیا برنامه‌ گل‌ها را بنیاد کردند. با این‌همه این برنامه در آغاز در سطح جامعه با استقبال چندانی روبه‌رو نشد. عوام که آگاهی لازم از آن نداشتند و جناح چپ روشنفکری هم آن را از زائده‌های درویش‌بازی و مخدری برای جامعه تلقی می‌کردند.»</p> <p> </p> <p>در هر حال، در آن شرایط و در آن روزگار خرم بیش از ۲۵ سال با رادیو همکاری داشت و چندین سال به عنوان «تکنواز ویولن» روزهای جمعه برنامه داشت. برنامه دیگری نیز به نام «شاعران قصه می‌گویند» روزهای جمعه از رادیو پخش می‌شد که بیشتر برنامه‌های آن توسط خرم ساخته و اجرا می‌شد. </p> <p> </p> <p>زمانی که خرم به نوازندگی ویولن روی آورد، ویولن جای خود را در موسیقی ملی ایران باز کرده بود. اما پیش از آن تار و سه‌تار سازهای مسلط در موسیقی ملی ایران بودند.</p> <p> </p> <p><img alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/khorhom03.jpg" style="width: 200px; height: 259px; float: left;" />خرم درباره چگونگی ورود ویلون به ایران می‌گوید: «استاد على نقى خان وزیرى شاگرد برجسته میرزا عبدالله تصمیم گرفت براى مدون کردن موسیقى ایرانى و تئوریزه نمودن آن به غرب سفر کند و موسیقى را علمى بیاموزد. على نقى خان در نواختن سازهاى ایرانى به کمال رسیده بود اما این قانعش نکرد و دلش مى‌خواست موسیقى ایرانى به صورت ارکستر اجرا شود و از این مهم‌تر مى‌خواست شیوه انتقال ارزش‌ها و آموزه‌هاى موسیقى ایرانی سینه به سینه تعالى یابد و مدون و ماندگار شود. على نقى خان از سفر که بازگشت ویلون را با خود به تهران آورد که البته کمى پیش از او فرانسوى‌ها آن را به ایرانیان معرفى کرده بودند. استاد صبا که بسیار کم سن و سال‌تر از على نقى خان وزیرى بود براى آموختن ویلون، شتابان و مشتاق به دیدار ایشان رفت. این مهم در حالى و در زمانى رخ داد که استاد صبا بهترین شاگرد میرزا عبدالله در آن زمانه بود. او خدمت درویش خان رفته بود و علاوه بر تار و سه‌تار، نی، سنتور و ضرب را بسیار عالى مى‌زد و با همه این‌ها براى آموختن ویلون نزد على نقى خان رفت. به همه این دلایل اتفاقاً آن روز‌ها که من نوجوان بودم ویلون ساز روز بود و صاحب جایگاه ویژه‌اى در موسیقى ایران شده بود که بى‌شک استاد صبا سرآمد و زبانزد یگانه روزگاران بود.»</p> <p> </p> <p>همایون خرم آهنگساز هم بود. او در گفت‌و‌گو با مجله فرهنگی و هنری بخارا به پیشینه‌اش در آهنگسازی و چگونگی آموختن هارمونی اشاره می‌کند و می‌گوید: «هم‌زمان که در رادیو برنامه اجرا مى‌کردم، نزد آقاى فرزانه مثل یک شاگرد مدرسه درس مى‌خواندم و مسائل هارمونى را حل مى‌کردم. آقاى فرزانه وقتى پیشرفت سریع مرا دیدند، یک روز به من گفتند: آقاى خرم! این درسى که شما امروز به آن رسیدید، بقیه‏ شاگردان من بعد از دو سال به اینجا مى‌رسند، شما هنوز سه ماه نشده به اینجا رسیدید. از تشویق ایشان تشکر کردم ولى علت را خودم خوب مى‏‌دانستم ولى خجالت کشیدم که به ایشان بگویم که علت پیشرفت سریع من مربوط به آگاهى از موسیقىِ تنها نیست، بلکه مربوط مى‌شود به پایه‏ علمى من – یعنى ریاضیات – خب، چطور مى‌توانستم بگویم که من در دانشکده علم و صنعت (که اکنون دانشگاه علم و صنعت است) معادلات مشکل دیفرانسیل و انتگرال را حل مى‌کردم، حل مسائل هارمونى براى کسى که علوم پایه را خوب کار کرده باشد، آسان‌تر است. در هر حال در زمان بسیار کوتاهى توانستم در خدمت استاد فرزانه تحصیل هارمونى کنم.»</p> <p> </p> <table align="right" border="0" cellpadding="1" cellspacing="1" style="width: 230px;"> <tbody> <tr> <td> <p><iframe allowfullscreen="" frameborder="0" height="315" src="http://www.youtube.com/embed/hkLdlyLFL5k" width="230"></iframe></p> <p class="rtecenter"><br /> ●<strong>ویدئو:</strong> تو ای پری کجایی،</p> <p class="rtecenter">ساخته همایون خرم</p> <p class="rtecenter">با صدای الهه</p> <p class="rtecenter"> </p> <p class="rtecenter"> </p> </td> </tr> </tbody> </table> <p>از آن پس بود که خرم تنظیم آهنگ‌هایی را که برای برنامه گل‌ها می‌ساخت خودش به عهده گرفت.</p> <p> </p> <p>همایون خرم اعتقاد داشت که موسیقی ملی ایران با موسیقی غرب سازگار نیست و نمی‌توان آن را همه جا اجرا کرد، بلکه اجرای موسیقی ملی ایران در دیگر نقاط جهان می‌بایست مقدمات و شرایطی داشته باشد. او در گفت و‌گو با بخارا این موضوع را به این شکل بیان می‌کند: «موسیقى ما مشخصات خاص خودش را دارد. یعنى این‏طور نیست که ما بتوانیم‌‌ همان قوانین هارمونى که در موسیقى غربى اعمال مى‌شود و‌‌ همان ارکستراسیون را براى موسیقى ایرانى اعمال کنیم. یعنى آن موسیقى که مى‌گوید "تُن‌ماژور" (tonmajeuer)، "تُن‌مینور" (tonmineur)، که تازه، "مینورِ" آن هم از "ماژور" گرفته شده است. موسیقى ما در حقیقت، موسیقى «تُنال» (tonal) نیست. موسیقى ما، موسیقى "مُدال" (modal) است. موسیقى ما، مثل موسیقى قدیم کلیسا است که آن را "مُد" (mod) مى‌گفتند. مثل: "مُدِ فرى‌ژیَن"، "مُدِ دُریَن"، "مُدِ هیپودُریَن" و امثال آن، در موسیقى ایرانى هم ما باید بگوییم: "مُدِ سه‌گاه"، "مُدِ چهارگاه". همینطور اصطلاح نام "دستگاه"، و آن این است که تعدادى "مقام" که مى‌توانند با همدیگر از نظر فواصل مرتبط شوند، تشکیل "دستگاه" را می‌دهند، ضمن اینکه وجود اعشارى "نیم‌پرده" هم در موسیقى ما وجود دارد. من مخصوصاً نگفتم "ربع‌پرده" یا "سه‌ربع پرده". براى اینکه این اندازه‌ها، به آن صورتِ دقیقِ ریاضى نیست که بیاییم درست میان یک "نیم‌پرده" یک خط مُنصِّف رسم کنیم و بگوییم که این "نیم‌پرده" از دو "ربع‌پرده" مساوى تشکیل شده است. بنابراین، موسیقى ما، جنبه‌هاى احساسىِ خاص خودش را دارد. این است که اگر قطعه‌اى براى ارکستر بزرگ نوشته می‌شود، باید توسط کسى نوشته شود که موسیقى ایرانى را خوب شناخته باشد و آن هم خیلى بااحتیاط باید نوشته شود. وگرنه اگر بخواهند‌‌ همان قوانین هارمونى و همه‏ آن فرعیات بعدى‌اَش را اجرا کنند، ممکن است جوابگو نباشد. ممکن است که ترکیب، از نظر صدا یک ترکیب هارمونیک باشد ولى از نظر احساسى ممکن است مخربِ جنبه‌هاى احساسی‌اش باشد. این است که کسانى باید این تنظیم‌ها را انجام دهند که حتماً جوهر موسیقى ایرانى را درک کرده باشند.»</p> <p> </p> <p>همایون خرم بر آن بود که موسیقی ایرانی یکنواخت نیست، بلکه کسانی که به‌درستی آموزش ندیده‌اند، روایت یکنواخت و کسالت‌باری از موسیقی ایران را به مردم عرضه کرده‌اند. او در کتاب «نوای مهر» در دو جلد علاقمندان را با ردیف موسیقی ایرانی آشنا می‌کند. خاطرات زنده‌یاد همایون خرم نیز به کوشش علی وکیلی منتشر شده است. </p> <p> </p> <p>منابع:</p> <p>غوغای ستارگان، خاطرات همایون خرم، انتشارات بدرقه جاویدان ۱۳۸۹<br /> <a href="http://bukharamag.com/1388.12.38.html">مجله فرهنگی و هنری بخارا</a><br /> <a href="#http://radiozamaneh.com/content/%DA%AF%D9%84%E2%80%8C%DA%AF%D8%B4%D8%AA%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%DA%AF%D9%84%E2%80%8C%D9%87%D8%A7-1">آهنگ زمانه، گل‌گشتی در گل‌ها، محمود خوشنام</a><br /> </p> <p> </p>
گروه فرهنگ - همایون خرم، آهنگساز و نوازنده برجسته ویلون، ۲۸ دیماه ۱۳۹۱ در بیمارستان دی، در تهران در اثر سرطان روده در هشتاد و دوسالگی درگذشت.
همایون خرم در ۱۳۰۹ در بوشهر متولد شد. مادرش به موسیقی و به ویژه دستگاه همایون در موسیقی ایرانی علاقمند بود و از اینرو نام فرزندش را همایون گذاشت. همایون موسیقی را در هفتسالگی با نواختن نی آغاز کرد و در یازدهسالگی به آموختن ویولن نزد ابوالحسن صبا پرداخت.
همایون خرم درباره سالهای کودکی و علاقهاش به ویولن و چگونگی راه یافتنش به کلاسهای ابوالحسن صبا گفته است: «کارگر خانهمان چوبهاى خشک را جمع مىکرد تا از آنها براى امور خانه بهره ببرد و من همیشه صافترین و بهترینشان را مىگرفتم تا با آنها اداى نواختن ویولن را درآورم. شدت علاقهام چنان بود که از نزدیکهاى منزلمان که در شاهآباد واقع بود برایم یک ویولن اسباببازى بخرند و من در عالم خیال، آهنگهاى آن روزها را مىزدم. روزى دوست خواهر بزرگم به خانهمان آمد و وقتى عشق من به موسیقى را دید به مادرم پیشنهاد داد مرا به کلاسهاى موسیقى ببرد. او با استاد صبا آمد و شد خانوادگى داشت و گفت که مىتواند مرا به مکتب ایشان معرفى کند.»
نخستین بار خرم در چهاردهسالگی به عنوان تکنواز در رادیو نواخت. رادیو در آن زمان رسانه مسلط بود و اهمیت زیادی داشت و این موضوع طبعاً در زندگی یک نوجوان چهاردهساله حادثهای به شمار میآمد. همایون خرم خاطراتش از این حادثه سرنوشتساز را به این شکل بیان میکند: «چهارده سالم بود استاد صبا گفت: "باباجون برو رادیو" هاج و واج به او خیره شدم و گفتم: "رادیو" با تأکید بیشتر گفت: "بله مىگم برو رادیو" با ترس و لرز با خودم مىگفتم استاد چى مىگه من کجا، رادیو کجا. این دلهره را با مادرم در میان گذاشتم. مادرم گفت تبلیغ آن را شنیده است. آن روزها رادیو از میان نوازندهها امتحان مىگرفت تا از آنها بهره ببرد. رفتم رادیو. صف طولانى بود بعد از مدتى نوبت من شد و امتحان گرفتند تئورى و عملی. روز جواب رفتم به من گفتند تو انتخاب شدى براى اینکه تنها ساز بزنی. خیلى تعجب کردم. اولین برنامه رادیویىام ساعت ۲۱: ۴۵ بود. دو سه بار اعلام کرده بودند که یادتون باشد رأس این ساعت هنرمند چهاره ساله همایون خرم، ویولن مىنوازد. من عاشق موسیقى بودم. هیچوقت دنبال شهرت و نوازندگى در رادیو نبودم اما زدن در آن شب همانا و بعد دیدم که کم کم همه تهران مرا مىشناسد. بعدها که دیگر شانزده سالم بود هنوز رادیو مرا چهارده ساله خطاب مىکرد که باعث خنده دوستانم مىشد اما در تمام این مدت درس و مدرسه را بسیار جدى دنبال مىکردم.»
همایون خرم از دانشگاه در رشته مهندسی برق فارغ التحصیل شد. او با برنامه گلها همکاری داشت و بخشی از به یاد ماندنیترین آثارش را در این دوره خلق کرد. او مدتها رهبر ارکستر شماره شش و دو رادیو و عضو شورای موسیقی رادیو وسرپرست ارکستر سازهای ملی بود.
«مینای شکسته»، «تو ای پری کجایی»، «رسوای زمانه»، «غوغای ستارگان»، «بگذر از کوی ما»، «پیک سحری» و «طاقتم ده» از آثار مشهور همایون خرم است.
همایون خرم به طور مداوم با رادیو همکاری داشت تا اینکه برنامه «گلها» به همت داود پیرنیا به وجود آمد و بنا به دعوت او، همکاری خود را با «گلها» آغاز کرد و یکی از ارکان اولیه برنامههای «گلها» شد.
محمود خوشنام درباره برنامه «گلها» در رادیو زمانه مینویسد: «برنامهی گلها هنگامی به همت داود پیرنیا در رادیو بنیاد شد، که موسیقی سنتی از راه راستین خود منحرف میشد و به سوی ابتذال میرفت. موسیقی کابارهای قد علم کرده بود و میخواست جای همه انواع دیگر موسیقی را بگیرد. موسیقی سنتی به دلیل ویژگیهای شکنندهای که دارد، بیشتر از انواع دیگر در معرض ناتوان شدن قرار گرفته بود. میبایست حرکتهایی در جهت حفظ میراث سنتی بهوقوع میپیوست و چنین حرکتهایی هم روی داد.
شاگردان صبا با تکیه بر پشتوانه ذوق و دانایی وارد میدان شدند و با شیوههای نو زنگار ملال را از موسیقی سنتی زدودند. از سوی دیگر برخی از نخبگان روشنفکر علاقمند به میراث فرهنگی ایران در دیدارهای هفتگی که داشتند، به فکر بنیاد یک برنامه سنتی ولی نوآورانه افتادند که هم شعر و هم موسیقی سنتی را آنگونه که باید تیمار کنند.
اینان به پیشنهاد و ابتکار داود پیرنیا برنامه گلها را بنیاد کردند. با اینهمه این برنامه در آغاز در سطح جامعه با استقبال چندانی روبهرو نشد. عوام که آگاهی لازم از آن نداشتند و جناح چپ روشنفکری هم آن را از زائدههای درویشبازی و مخدری برای جامعه تلقی میکردند.»
در هر حال، در آن شرایط و در آن روزگار خرم بیش از ۲۵ سال با رادیو همکاری داشت و چندین سال به عنوان «تکنواز ویولن» روزهای جمعه برنامه داشت. برنامه دیگری نیز به نام «شاعران قصه میگویند» روزهای جمعه از رادیو پخش میشد که بیشتر برنامههای آن توسط خرم ساخته و اجرا میشد.
زمانی که خرم به نوازندگی ویولن روی آورد، ویولن جای خود را در موسیقی ملی ایران باز کرده بود. اما پیش از آن تار و سهتار سازهای مسلط در موسیقی ملی ایران بودند.
خرم درباره چگونگی ورود ویلون به ایران میگوید: «استاد على نقى خان وزیرى شاگرد برجسته میرزا عبدالله تصمیم گرفت براى مدون کردن موسیقى ایرانى و تئوریزه نمودن آن به غرب سفر کند و موسیقى را علمى بیاموزد. على نقى خان در نواختن سازهاى ایرانى به کمال رسیده بود اما این قانعش نکرد و دلش مىخواست موسیقى ایرانى به صورت ارکستر اجرا شود و از این مهمتر مىخواست شیوه انتقال ارزشها و آموزههاى موسیقى ایرانی سینه به سینه تعالى یابد و مدون و ماندگار شود. على نقى خان از سفر که بازگشت ویلون را با خود به تهران آورد که البته کمى پیش از او فرانسوىها آن را به ایرانیان معرفى کرده بودند. استاد صبا که بسیار کم سن و سالتر از على نقى خان وزیرى بود براى آموختن ویلون، شتابان و مشتاق به دیدار ایشان رفت. این مهم در حالى و در زمانى رخ داد که استاد صبا بهترین شاگرد میرزا عبدالله در آن زمانه بود. او خدمت درویش خان رفته بود و علاوه بر تار و سهتار، نی، سنتور و ضرب را بسیار عالى مىزد و با همه اینها براى آموختن ویلون نزد على نقى خان رفت. به همه این دلایل اتفاقاً آن روزها که من نوجوان بودم ویلون ساز روز بود و صاحب جایگاه ویژهاى در موسیقى ایران شده بود که بىشک استاد صبا سرآمد و زبانزد یگانه روزگاران بود.»
همایون خرم آهنگساز هم بود. او در گفتوگو با مجله فرهنگی و هنری بخارا به پیشینهاش در آهنگسازی و چگونگی آموختن هارمونی اشاره میکند و میگوید: «همزمان که در رادیو برنامه اجرا مىکردم، نزد آقاى فرزانه مثل یک شاگرد مدرسه درس مىخواندم و مسائل هارمونى را حل مىکردم. آقاى فرزانه وقتى پیشرفت سریع مرا دیدند، یک روز به من گفتند: آقاى خرم! این درسى که شما امروز به آن رسیدید، بقیه شاگردان من بعد از دو سال به اینجا مىرسند، شما هنوز سه ماه نشده به اینجا رسیدید. از تشویق ایشان تشکر کردم ولى علت را خودم خوب مىدانستم ولى خجالت کشیدم که به ایشان بگویم که علت پیشرفت سریع من مربوط به آگاهى از موسیقىِ تنها نیست، بلکه مربوط مىشود به پایه علمى من – یعنى ریاضیات – خب، چطور مىتوانستم بگویم که من در دانشکده علم و صنعت (که اکنون دانشگاه علم و صنعت است) معادلات مشکل دیفرانسیل و انتگرال را حل مىکردم، حل مسائل هارمونى براى کسى که علوم پایه را خوب کار کرده باشد، آسانتر است. در هر حال در زمان بسیار کوتاهى توانستم در خدمت استاد فرزانه تحصیل هارمونى کنم.»
از آن پس بود که خرم تنظیم آهنگهایی را که برای برنامه گلها میساخت خودش به عهده گرفت.
همایون خرم اعتقاد داشت که موسیقی ملی ایران با موسیقی غرب سازگار نیست و نمیتوان آن را همه جا اجرا کرد، بلکه اجرای موسیقی ملی ایران در دیگر نقاط جهان میبایست مقدمات و شرایطی داشته باشد. او در گفت وگو با بخارا این موضوع را به این شکل بیان میکند: «موسیقى ما مشخصات خاص خودش را دارد. یعنى اینطور نیست که ما بتوانیم همان قوانین هارمونى که در موسیقى غربى اعمال مىشود و همان ارکستراسیون را براى موسیقى ایرانى اعمال کنیم. یعنى آن موسیقى که مىگوید "تُنماژور" (tonmajeuer)، "تُنمینور" (tonmineur)، که تازه، "مینورِ" آن هم از "ماژور" گرفته شده است. موسیقى ما در حقیقت، موسیقى «تُنال» (tonal) نیست. موسیقى ما، موسیقى "مُدال" (modal) است. موسیقى ما، مثل موسیقى قدیم کلیسا است که آن را "مُد" (mod) مىگفتند. مثل: "مُدِ فرىژیَن"، "مُدِ دُریَن"، "مُدِ هیپودُریَن" و امثال آن، در موسیقى ایرانى هم ما باید بگوییم: "مُدِ سهگاه"، "مُدِ چهارگاه". همینطور اصطلاح نام "دستگاه"، و آن این است که تعدادى "مقام" که مىتوانند با همدیگر از نظر فواصل مرتبط شوند، تشکیل "دستگاه" را میدهند، ضمن اینکه وجود اعشارى "نیمپرده" هم در موسیقى ما وجود دارد. من مخصوصاً نگفتم "ربعپرده" یا "سهربع پرده". براى اینکه این اندازهها، به آن صورتِ دقیقِ ریاضى نیست که بیاییم درست میان یک "نیمپرده" یک خط مُنصِّف رسم کنیم و بگوییم که این "نیمپرده" از دو "ربعپرده" مساوى تشکیل شده است. بنابراین، موسیقى ما، جنبههاى احساسىِ خاص خودش را دارد. این است که اگر قطعهاى براى ارکستر بزرگ نوشته میشود، باید توسط کسى نوشته شود که موسیقى ایرانى را خوب شناخته باشد و آن هم خیلى بااحتیاط باید نوشته شود. وگرنه اگر بخواهند همان قوانین هارمونى و همه آن فرعیات بعدىاَش را اجرا کنند، ممکن است جوابگو نباشد. ممکن است که ترکیب، از نظر صدا یک ترکیب هارمونیک باشد ولى از نظر احساسى ممکن است مخربِ جنبههاى احساسیاش باشد. این است که کسانى باید این تنظیمها را انجام دهند که حتماً جوهر موسیقى ایرانى را درک کرده باشند.»
همایون خرم بر آن بود که موسیقی ایرانی یکنواخت نیست، بلکه کسانی که بهدرستی آموزش ندیدهاند، روایت یکنواخت و کسالتباری از موسیقی ایران را به مردم عرضه کردهاند. او در کتاب «نوای مهر» در دو جلد علاقمندان را با ردیف موسیقی ایرانی آشنا میکند. خاطرات زندهیاد همایون خرم نیز به کوشش علی وکیلی منتشر شده است.
منابع:
غوغای ستارگان، خاطرات همایون خرم، انتشارات بدرقه جاویدان ۱۳۸۹
مجله فرهنگی و هنری بخارا
آهنگ زمانه، گلگشتی در گلها، محمود خوشنام
نظرها
کاربر مهمان
روحش شاد . ای کاش قبل از رفتنش بیشتر درمدحش میگفتیم. باز هم تشکر از نویسنده مقاله .