ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

پارادیم دارالفنون

<p dir="RTL">امید مهرداد ـ اگر بپذیریم که دولت&zwnj;های ایران، دست کم از زمان پهلوی اول تاکنون درگیر پروژه&zwnj;ای به نام توسعه بوده&zwnj;اند، می&zwnj;توانیم بگوییم آموزش همواره یکی از ستون&zwnj;های اصلی این پروژه بوده است. نظام آموزشی قرار بوده است نهادی باشد در خدمت برپایی جامعه&zwnj;ای جدید.</p> <!--break--> <p dir="RTL">&nbsp;</p> <p dir="RTL">الگوی توسعه در حکومت پهلوی و حکومت اسلامی، بی&zwnj;شک تفاوت&zwnj;هایی با یکدیگر دارند، اما می&zwnj;توانیم اساسی مشابه در آن دو پیدا کنیم: ساختن جامعه&zwnj;ای جدید بر پایه تکنیک مدرن. حکومت پهلوی البته این تکنیک را با ملی&zwnj;گرایی آمیخت و حکومت اسلامی می&zwnj;کوشد الگوی نوسازی اسلامی پیشنهاد دهد. در هر دو حکومت نظام آموزشی ابزاری&nbsp; مهم برای تربیت نسل&zwnj;های جدید بر طبق الگوی مورد نظر توسعه از دیدگاه آنهاست.</p> <p dir="RTL">&nbsp;</p> <p dir="RTL">توسعه در ایران معمولا به توسعه تکنیکی فروکاسته شده است بنابراین نظام آموزشی نیز تا حدود زیادی باید خود را با الزامات این الگو از توسعه تطبیق دهد. یکی از پیامد&zwnj;های این واقعه به حاشیه رفتن آموزش فرهنگ و هنر در مدارس بوده است. هدف اصلی نظام آموزشی تربیت متخصصانی بوده است که بتوانند مهارت&zwnj;هایشان را در جامعه&zwnj;ای تکنیکی عرضه کنند.</p> <p dir="RTL">&nbsp;</p> <p dir="RTL">شاید بتوانیم بگوییم هنر از مهمترین قربانیان این تکنیک&zwnj;زدگی نظام آموزشی است. در مدارس ایران آموزش هنر معمولا جایگاهی بسیار حاشیه&zwnj;ای دارد. گاه بعضی از کارشناسان آموزش یا هنر در این زمینه تذکر می&zwnj;دهند، اما معمولاً این انتقادات زودگذر به زودی فراموش می&zwnj;شوند.</p> <p dir="RTL">&nbsp;</p> <p dir="RTL">در یکی از تازه&zwnj;ترین اظهارنظرها در این مورد علی&zwnj;اکبر جهانگرد، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد شیراز در گفت&zwnj;وگو با <strong><a href="http://isna.ir/fa/news/91101911155/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%D9%87%D9%86%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%B3-%D8%AC%D8%AF%DB%8C-%DA%AF%D8%B1%D9%81%D8%AA%D9%87-%D9%86%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%AF">خبرگزاری ایسنا</a></strong> با اشاره به جدی گرفته نشدن آموزش هنر در مدارس گفت: &laquo;دستگاه&zwnj;های دولتی وظایف خود را در جهت ارتقای آگاهی عمومی و افزایش سطح درک مردم از آثار هنری به خوبی انجام نمی&zwnj;دهند.&raquo; وی در ادامه افزود: &laquo;معمولاً مربیان و معلمان هنر در مدارس تخصصی در رشته&zwnj;های خطاطی و نقاشی ندارند و کلاس&zwnj;های هنر ساده انگارانه برگزار می شود.&raquo;</p> <p dir="RTL">&nbsp;</p> <p dir="RTL">با همه این بحث&zwnj;ها و انتقادات، آموزش هنر در مدارس چیزی تفننی و تجملاتی به شمار می&zwnj;آید. این مشکل نه در این دولت و آن دولت بلکه به ساختار نظام آموزشی مدرن در ایران برمی&zwnj;گردد.</p> <p dir="RTL">&nbsp;</p> <p dir="RTL"><strong>آموزش برای فرهنگ، آموزش برای بازار</strong></p> <blockquote> <p dir="RTL"><br /> <span dir="RTL"><img alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/raphael_school_of_athens.jpg" style="width: 200px; height: 133px; float: right;" />ریشه ایده آموزش مدرن در اروپا به اومانیست&zwnj;ها برمی&zwnj;گردد. آنها در دوران رنسانس و پس از آن عمدتاً برای مخالفت با آموزش اسکولاستیک قرون وسطایی که بر دگم&zwnj;های مذهبی کلیسا مبتنی بود، کوشیدند نوع جدیدی از آموزش را پیشنهاد دهند که بر تربیت کودکان بر طبق آرمان&zwnj;های اومانیستی مبتنی بود.</span></p> </blockquote> <p dir="RTL">&nbsp;</p> <p dir="RTL">&nbsp;</p> <p dir="RTL">&nbsp;ریشه ایده آموزش مدرن در اروپا به اومانیست&zwnj;ها برمی&zwnj;گردد. آنها در دوران رنسانس و پس از آن عمدتاً برای مخالفت با آموزش اسکولاستیک قرون وسطایی که بر دگم&zwnj;های مذهبی کلیسا مبتنی بود، کوشیدند نوع جدیدی از آموزش را پیشنهاد دهند که بر تربیت کودکان بر طبق آرمان&zwnj;های اومانیستی مبتنی بود. هدف نهایی آموزش در نظر آنها تربیت افرادی بود که ذهنی لیبرال و انتقادی داشته باشند. برای این منظور آموزش هنر و به خصوص ادبیات به کودکان برای اومانیست&zwnj;ها جایگاهی اساسی داشت. آنها می&zwnj;پنداشتند کودکان با آموزش ادبی و هنری خواهند توانست ذهنی پرسشگر و انتقادی پیدا کنند. ایده چنین آموزشی کم و بیش ریشه در فرهنگ یونانی و رمی داشت، اما اومانیست&zwnj;ها به شیوه خود بسیاری از نگرش&zwnj;های آموزشی باستانی را زنده کردند و در برابر کلیسا قرار دادند.</p> <p dir="RTL">&nbsp;</p> <p dir="RTL">در دوران روشنگری نیز ایده&zwnj;های آموزشی در مرکز فکر روشنگری قرار داشت. ایده&zwnj;آل روشنگران از انسان فردی خردمند بود که می&zwnj;تواند به عنوان شهروندی آزاد در حیات سیاسی و اجتماعی جامعه&zwnj;اش شرکت کند. در نظر آنان میانجی&zwnj;ای که به واسطه آن فرد می&zwnj;تواند خردمند شود، آموزش است.</p> <p dir="RTL">&nbsp;</p> <p dir="RTL">تقریباً می&zwnj;توان گفت یکی از ستون&zwnj;های اساسی این نگرش به آموزش، هنر و ادبیات بود. چرا که فرد به واسطه هنر و ادبیات می&zwnj;تواند درکی انتقادی نسبت به جهان پیدا کند و همچنین آموزش هنر حساسیت زیبایی&zwnj;شناسانه را در کودکان پرورش می&zwnj;دهد که این خود یکی از آرمان&zwnj;های مهم روشنگران بود. چرا که حساسیت زیبایی&zwnj;شناسانه یکی از وجوه خردی بود که روشنگری از آن دفاع می&zwnj;کرد.</p> <p dir="RTL">&nbsp;</p> <p dir="RTL">در یک کلام می&zwnj;توان گفت برای اومانیست&zwnj;ها و روشنگران هدف نهایی آموزش فرهیختن کودکان و آماده ساختن آنان برای زندگی در جامعه دموکراتیک و &laquo;فرهنگ&raquo; عنصر اصلی آموزش برای آنها بود.</p> <p dir="RTL">&nbsp;</p> <p dir="RTL">در قرن بیستم و به خصوص در سال&zwnj;های پس از جنگ دوم جهانی به تدریج ایده&zwnj;های قدیمی اومانیست&zwnj;ها و روشنگران درباره آموزش عقب&zwnj;نشینی کرد. از دهه هشتاد میلادی به بعد به واسطه رشد سیاست&zwnj;های اقتصادی سرمایه&zwnj;سالار، تحولی جدی در نظام&zwnj;های آموزشی به وجود آمد و نگرشی تکنیکی بر آموزش حاکم شد. هدف دیگر نه فرهیختن دانش&zwnj;آموزان، بلکه آماده&zwnj;سازی آنان برای کاربرد تکنیک مدرن در معنای کلی کلمه بود. رشته&zwnj;های مهندسی به تدریج جایگاه مهمی پیدا کردند و از سوی دیگر رشته&zwnj;های علوم&zwnj;انسانی و هنر بیش از پیش به حاشیه رفتند.</p> <p dir="RTL">&nbsp;</p> <p dir="RTL">در مجموع می&zwnj;توان گفت نظام آموزشی در چند دهه اخیر بیشتر تابع نیازی&zwnj;های بازار کار شده است، هدف آموزش یافتن شغلی مناسب است. برای دولت نیز آموزش معنایی اقتصادی دارد: مهم این است که آموزشی که به کودکان داده می&zwnj;شود در نهایت&nbsp; باز&zwnj;دهی اقتصادی برای دولت داشته باشد. یکی از دلایل کاهش شدید بودجه برخی از رشته&zwnj;های نظری در علوم&zwnj;انسانی همین فرایند اقتصادی شدن آموزش است. تنها رشته&zwnj;هایی در علوم&zwnj;انسانی می&zwnj;توانند همچنان بودجه&zwnj;های مناسبی به خود اختصاص دهند که بتوانند به لحاظ اقتصادی ضرورت وجود خود را برای دولت توجیه کنند. مانند اقتصاد یا گونه&zwnj;هایی از جامعه&zwnj;شناسی که در خدمت تحقیقات دولتی باشد.</p> <p dir="RTL">&nbsp;</p> <blockquote> <p dir="RTL"><span dir="RTL"><img alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/technology.jpg" style="width: 200px; height: 133px; float: right;" />در قرن بیستم و به خصوص در سال&zwnj;های پس از جنگ دوم جهانی به تدریج ایده&zwnj;های قدیمی اومانیست&zwnj;ها و روشنگران درباره آموزش عقب&zwnj;نشینی کرد. از دهه هشتاد میلادی به بعد به رشد سیاست&zwnj;های اقتصادی سرمایه&zwnj;سالار تحولی جدی در نظام&zwnj;های آموزشی به وجود آمد و نگرشی تکنیکی بر آموزش حاکم شد. هدف دیگر نه فرهیختن دانش&zwnj;آموزان بلکه آماده&zwnj;سازی آنان برای کاربرد تکنیک مدرن در معنای کلی کلمه بود.&nbsp;</span></p> </blockquote> <p dir="RTL">&nbsp;</p> <p dir="RTL">این فرایند تاثیر خود را بر آموزش پیش&zwnj;دانشگاهی نیز گذاشته است. آموزش پیش&zwnj;دانشگاهی نیز روز به روز مجبور است خود را بر اساس شرایط آموزش دانشگاهی تنظیم کند که پیامد آن عقب&zwnj;نشینی فرهنگ و سلطه نگرش تکنیکی ـ اقتصادی به آموزش است.</p> <p dir="RTL">&nbsp;</p> <p dir="RTL">البته نباید تصور کرد که آموزش برای بازار کاملاً بر ایده&zwnj;های اومانیستی آموزش غلبه کرده است. هنوز کانون&zwnj;های مقاومت وجود دارد و نیروهای سیاسی و اجتماعی بر ضد این اقتصادی&zwnj;سازی آموزش می&zwnj;جنگند. در مقایسه&zwnj;ای تاریخی اما می&zwnj;توانیم بگوییم در نیمه دوم قرن بیستم شاهد تحولی اساسی در کارکرد نظام آموزشی در کشورهای غربی هستیم. پیروزی نهایی قواعد بازار بر نظام آموزشی پیامدهای بسیار مخربی خواهد داشت که یکی از آنها به حاشیه رفتن هنر و آموزش هنر در مدارس است.</p> <p dir="RTL">&nbsp;</p> <p dir="RTL"><strong>پاردایم دارالفنون و نظام آموزشی ایران</strong></p> <p dir="RTL">&nbsp;</p> <p dir="RTL">وضعیت نظام آموزشی در ایران همواره به مراتب بدتر از غرب بوده و هست. به یک معنا می&zwnj;توانیم بگوییم اساساً نظام آموزشی مدرن در ایران از همان ابتدا &laquo;آموزش برای دولت&raquo; (و با گسترش سرمایه&zwnj;داری برای بازار) بوده است. دارالفنون که اولین موسسه آموزشی مدرن در ایران است نمونه کامل این نوع نگرش آموزشی تکینک&zwnj;محور است: این موسسه به دستور امیرکبیر برای آموزش علوم غربی و به خصوص فنون نظامی ساخته شد.</p> <p dir="RTL">&nbsp;</p> <p dir="RTL">مواجهه ایرانیان با غرب همواره با آگاهی از نوعی خلاء و کمبود همراه بوده است: ما عقب افتاده&zwnj;ایم و باید عقب&zwnj;افتادگی خود را جبران کنیم، اما این عقب&zwnj;افتادگی همواره به عنوان ضعف تکنیکی تفسیر شده است. آموزش مدرن چاره این عقب&zwnj;افتادگی بوده است: مدارس و دانشگا&zwnj;های مدرن باید متخصصانی تربیت کنند تا بتوانند ما را به تکنیک مدرن مجهز کنند. این نگرش تکنیک&zwnj;محور به آموزش را می&zwnj;توانیم پارادایم دار&zwnj;الفنون بخوانیم چرا که در طول کمتر از یک قرن، آموزش مدرن در ایران روح حاکم بر آن چندان از اهداف اولیه تاسیس دارالفنون فراتر نرفته است: دستیابی به تکنیک مدرن.</p> <p dir="RTL">&nbsp;</p> <p dir="RTL">ایده&zwnj;های اومانیستی درباره آموزش هیچگاه در ایران جدی گرفته نشد و نظام آموزشی مدرن ایران از همان ابتدا در جهت عکس تصور اومانیست&zwnj;ها حرکت کرد. بنابراین چندان جای تعجب ندارد که در چنین نظامی، آموزش هنر ـ چه قبل و چه بعد از انقلاب ـ جایگاهی نداشته باشد.</p> <p dir="RTL">&nbsp;</p> <p dir="RTL">در عصر مدرن که فرد مدام با تخریب دستگاه&zwnj;های معنابخشی سنتی ـ مانند دین ـ مواجه است هنر می&zwnj;تواند به فرد درکی معنادار از زندگی ببخشد. علاوه بر آن همانطور که روشنگران می&zwnj;پنداشتند، گسترش درک زیبایی&zwnj;شناسانه افراد یکی از وجوه خردمندی است. پیامد محروم&zwnj;سازی فرد از هنر در واقع محروم ساختن او از زندگی معنامند و خردمندانه است.&nbsp;</p>

امید مهرداد ـ اگر بپذیریم که دولت‌های ایران، دست کم از زمان پهلوی اول تاکنون درگیر پروژه‌ای به نام توسعه بوده‌اند، می‌توانیم بگوییم آموزش همواره یکی از ستون‌های اصلی این پروژه بوده است. نظام آموزشی قرار بوده است نهادی باشد در خدمت برپایی جامعه‌ای جدید.

الگوی توسعه در حکومت پهلوی و حکومت اسلامی، بی‌شک تفاوت‌هایی با یکدیگر دارند، اما می‌توانیم اساسی مشابه در آن دو پیدا کنیم: ساختن جامعه‌ای جدید بر پایه تکنیک مدرن. حکومت پهلوی البته این تکنیک را با ملی‌گرایی آمیخت و حکومت اسلامی می‌کوشد الگوی نوسازی اسلامی پیشنهاد دهد. در هر دو حکومت نظام آموزشی ابزاری  مهم برای تربیت نسل‌های جدید بر طبق الگوی مورد نظر توسعه از دیدگاه آنهاست.

توسعه در ایران معمولا به توسعه تکنیکی فروکاسته شده است بنابراین نظام آموزشی نیز تا حدود زیادی باید خود را با الزامات این الگو از توسعه تطبیق دهد. یکی از پیامد‌های این واقعه به حاشیه رفتن آموزش فرهنگ و هنر در مدارس بوده است. هدف اصلی نظام آموزشی تربیت متخصصانی بوده است که بتوانند مهارت‌هایشان را در جامعه‌ای تکنیکی عرضه کنند.

شاید بتوانیم بگوییم هنر از مهمترین قربانیان این تکنیک‌زدگی نظام آموزشی است. در مدارس ایران آموزش هنر معمولا جایگاهی بسیار حاشیه‌ای دارد. گاه بعضی از کارشناسان آموزش یا هنر در این زمینه تذکر می‌دهند، اما معمولاً این انتقادات زودگذر به زودی فراموش می‌شوند.

در یکی از تازه‌ترین اظهارنظرها در این مورد علی‌اکبر جهانگرد، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد شیراز در گفت‌وگو با خبرگزاری ایسنا با اشاره به جدی گرفته نشدن آموزش هنر در مدارس گفت: «دستگاه‌های دولتی وظایف خود را در جهت ارتقای آگاهی عمومی و افزایش سطح درک مردم از آثار هنری به خوبی انجام نمی‌دهند.» وی در ادامه افزود: «معمولاً مربیان و معلمان هنر در مدارس تخصصی در رشته‌های خطاطی و نقاشی ندارند و کلاس‌های هنر ساده انگارانه برگزار می شود.»

با همه این بحث‌ها و انتقادات، آموزش هنر در مدارس چیزی تفننی و تجملاتی به شمار می‌آید. این مشکل نه در این دولت و آن دولت بلکه به ساختار نظام آموزشی مدرن در ایران برمی‌گردد.

آموزش برای فرهنگ، آموزش برای بازار

 ریشه ایده آموزش مدرن در اروپا به اومانیست‌ها برمی‌گردد. آنها در دوران رنسانس و پس از آن عمدتاً برای مخالفت با آموزش اسکولاستیک قرون وسطایی که بر دگم‌های مذهبی کلیسا مبتنی بود، کوشیدند نوع جدیدی از آموزش را پیشنهاد دهند که بر تربیت کودکان بر طبق آرمان‌های اومانیستی مبتنی بود. هدف نهایی آموزش در نظر آنها تربیت افرادی بود که ذهنی لیبرال و انتقادی داشته باشند. برای این منظور آموزش هنر و به خصوص ادبیات به کودکان برای اومانیست‌ها جایگاهی اساسی داشت. آنها می‌پنداشتند کودکان با آموزش ادبی و هنری خواهند توانست ذهنی پرسشگر و انتقادی پیدا کنند. ایده چنین آموزشی کم و بیش ریشه در فرهنگ یونانی و رمی داشت، اما اومانیست‌ها به شیوه خود بسیاری از نگرش‌های آموزشی باستانی را زنده کردند و در برابر کلیسا قرار دادند.

در دوران روشنگری نیز ایده‌های آموزشی در مرکز فکر روشنگری قرار داشت. ایده‌آل روشنگران از انسان فردی خردمند بود که می‌تواند به عنوان شهروندی آزاد در حیات سیاسی و اجتماعی جامعه‌اش شرکت کند. در نظر آنان میانجی‌ای که به واسطه آن فرد می‌تواند خردمند شود، آموزش است.

تقریباً می‌توان گفت یکی از ستون‌های اساسی این نگرش به آموزش، هنر و ادبیات بود. چرا که فرد به واسطه هنر و ادبیات می‌تواند درکی انتقادی نسبت به جهان پیدا کند و همچنین آموزش هنر حساسیت زیبایی‌شناسانه را در کودکان پرورش می‌دهد که این خود یکی از آرمان‌های مهم روشنگران بود. چرا که حساسیت زیبایی‌شناسانه یکی از وجوه خردی بود که روشنگری از آن دفاع می‌کرد.

در یک کلام می‌توان گفت برای اومانیست‌ها و روشنگران هدف نهایی آموزش فرهیختن کودکان و آماده ساختن آنان برای زندگی در جامعه دموکراتیک و «فرهنگ» عنصر اصلی آموزش برای آنها بود.

در قرن بیستم و به خصوص در سال‌های پس از جنگ دوم جهانی به تدریج ایده‌های قدیمی اومانیست‌ها و روشنگران درباره آموزش عقب‌نشینی کرد. از دهه هشتاد میلادی به بعد به واسطه رشد سیاست‌های اقتصادی سرمایه‌سالار، تحولی جدی در نظام‌های آموزشی به وجود آمد و نگرشی تکنیکی بر آموزش حاکم شد. هدف دیگر نه فرهیختن دانش‌آموزان، بلکه آماده‌سازی آنان برای کاربرد تکنیک مدرن در معنای کلی کلمه بود. رشته‌های مهندسی به تدریج جایگاه مهمی پیدا کردند و از سوی دیگر رشته‌های علوم‌انسانی و هنر بیش از پیش به حاشیه رفتند.

در مجموع می‌توان گفت نظام آموزشی در چند دهه اخیر بیشتر تابع نیازی‌های بازار کار شده است، هدف آموزش یافتن شغلی مناسب است. برای دولت نیز آموزش معنایی اقتصادی دارد: مهم این است که آموزشی که به کودکان داده می‌شود در نهایت  باز‌دهی اقتصادی برای دولت داشته باشد. یکی از دلایل کاهش شدید بودجه برخی از رشته‌های نظری در علوم‌انسانی همین فرایند اقتصادی شدن آموزش است. تنها رشته‌هایی در علوم‌انسانی می‌توانند همچنان بودجه‌های مناسبی به خود اختصاص دهند که بتوانند به لحاظ اقتصادی ضرورت وجود خود را برای دولت توجیه کنند. مانند اقتصاد یا گونه‌هایی از جامعه‌شناسی که در خدمت تحقیقات دولتی باشد.

این فرایند تاثیر خود را بر آموزش پیش‌دانشگاهی نیز گذاشته است. آموزش پیش‌دانشگاهی نیز روز به روز مجبور است خود را بر اساس شرایط آموزش دانشگاهی تنظیم کند که پیامد آن عقب‌نشینی فرهنگ و سلطه نگرش تکنیکی ـ اقتصادی به آموزش است.

البته نباید تصور کرد که آموزش برای بازار کاملاً بر ایده‌های اومانیستی آموزش غلبه کرده است. هنوز کانون‌های مقاومت وجود دارد و نیروهای سیاسی و اجتماعی بر ضد این اقتصادی‌سازی آموزش می‌جنگند. در مقایسه‌ای تاریخی اما می‌توانیم بگوییم در نیمه دوم قرن بیستم شاهد تحولی اساسی در کارکرد نظام آموزشی در کشورهای غربی هستیم. پیروزی نهایی قواعد بازار بر نظام آموزشی پیامدهای بسیار مخربی خواهد داشت که یکی از آنها به حاشیه رفتن هنر و آموزش هنر در مدارس است.

پاردایم دارالفنون و نظام آموزشی ایران

وضعیت نظام آموزشی در ایران همواره به مراتب بدتر از غرب بوده و هست. به یک معنا می‌توانیم بگوییم اساساً نظام آموزشی مدرن در ایران از همان ابتدا «آموزش برای دولت» (و با گسترش سرمایه‌داری برای بازار) بوده است. دارالفنون که اولین موسسه آموزشی مدرن در ایران است نمونه کامل این نوع نگرش آموزشی تکینک‌محور است: این موسسه به دستور امیرکبیر برای آموزش علوم غربی و به خصوص فنون نظامی ساخته شد.

مواجهه ایرانیان با غرب همواره با آگاهی از نوعی خلاء و کمبود همراه بوده است: ما عقب افتاده‌ایم و باید عقب‌افتادگی خود را جبران کنیم، اما این عقب‌افتادگی همواره به عنوان ضعف تکنیکی تفسیر شده است. آموزش مدرن چاره این عقب‌افتادگی بوده است: مدارس و دانشگا‌های مدرن باید متخصصانی تربیت کنند تا بتوانند ما را به تکنیک مدرن مجهز کنند. این نگرش تکنیک‌محور به آموزش را می‌توانیم پارادایم دار‌الفنون بخوانیم چرا که در طول کمتر از یک قرن، آموزش مدرن در ایران روح حاکم بر آن چندان از اهداف اولیه تاسیس دارالفنون فراتر نرفته است: دستیابی به تکنیک مدرن.

ایده‌های اومانیستی درباره آموزش هیچگاه در ایران جدی گرفته نشد و نظام آموزشی مدرن ایران از همان ابتدا در جهت عکس تصور اومانیست‌ها حرکت کرد. بنابراین چندان جای تعجب ندارد که در چنین نظامی، آموزش هنر ـ چه قبل و چه بعد از انقلاب ـ جایگاهی نداشته باشد.

در عصر مدرن که فرد مدام با تخریب دستگاه‌های معنابخشی سنتی ـ مانند دین ـ مواجه است هنر می‌تواند به فرد درکی معنادار از زندگی ببخشد. علاوه بر آن همانطور که روشنگران می‌پنداشتند، گسترش درک زیبایی‌شناسانه افراد یکی از وجوه خردمندی است. پیامد محروم‌سازی فرد از هنر در واقع محروم ساختن او از زندگی معنامند و خردمندانه است. 

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • کاربر مهمان

    داراالفنون به عنوان نخستین مرکز اموزش عالی مطابق رویه های فرهنگی نقشی بسیار مهم داشته است. یادم هست که مقاله بررسی انقلاب فرهنگی سال 1358 هم اشاره ای به ان داشت. این مقاله از طریق این وب سایت قابل دسترسی است" http://radiozamaaneh.info/specials/revolution/2011/06/24/4913