ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

دگردیسی زامبی‌ها

<p>مجتبا یوسفی&zwnj;پور - این روزها فیلم &laquo;بدن&zwnj;های گرم&raquo; ساخته جاناتان لوین، فیلمساز جوان آمریکایی در بسیاری از کشورهای جهان بر روی پرده رفته است. در اکران این هفته می&zwnj;پردازیم به معرفی این فیلم.</p> <p>&nbsp;</p> <p>اکران جهانی فیلم &laquo;بدن&zwnj;های گرم&raquo; که در فارسی به &laquo;جسدهای گرم&raquo; نیز ترجمه شده از اول ماه فوریه با نمایش در سینماهای آمریکا آغاز شده است. این فیلم از دو هفته گذشته در سینماهای برخی از کشورهای اروپایی چون انگلستان، ایرلند، دانمارک و ایتالیا به روی پرده رفته است و در دو ماه آینده در دیگر کشورهای اروپایی نیز به نمایش درخواهد آمد.</p> <p>&nbsp;</p> <p>&laquo;بدن&zwnj;های گرم&raquo; از دسته فیلم&zwnj;هایی است که با ترکیب ژانرهای مختلفی چون ترسناک، کمدی و رمانس سعی دارد عامه تماشاگران را به سینما بکشاند. این فیلم داستان &laquo;آر&raquo; یک زامبی جوان است که در محوطه فرودگاهی به همراه گروه دیگری از زامبی&zwnj;ها زندگی می&zwnj;کند و همانند دیگر زامبی&zwnj;ها با شکار انسان&zwnj;ها و خوردن آنها روزگار می&zwnj;گذراند. اما روزی با دختری به نام جولی برخورد می&zwnj;کند و این اتفاق باعث زنده شدن حس انسانی در وجودش شده و رابطه&zwnj;ای میان آنها شکل می&zwnj;گیرد.</p> <p>&nbsp;</p> <table align="left" border="0" cellpadding="1" cellspacing="1" style="width: 230px;"> <tbody> <tr> <td> <p><img alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/warmbmj02.jpg" style="width: 230px; height: 153px;" /></p> <p class="rtecenter">●<strong>بدن&zwnj;های گرم</strong> ساخته جاناتان لوین<br /> با فیلم&zwnj;نامه&zwnj;ای هوشمندانه&zwnj;تر از فیلم&zwnj;نامه&zwnj;های مرسوم در ژانر وحشت<br /> و با قهرمانی نامتعارف:</p> <p class="rtecenter">یک زامبی از جنس و جنم</p> <p class="rtecenter">آدم&zwnj;های کوچه و بازار</p> <p class="rtecenter">که بی&zwnj;عرضه و محجوب است</p> <p class="rtecenter">و لکنت&zwnj;زبان هم دارد.<br /> نام او &laquo;آر&raquo; (R) است.</p> <p class="rtecenter">اولین حرف نام واقعی&zwnj;اش،</p> <p class="rtecenter">پیش از آنکه انسانیت در اثر شیوع یک ویروس رو به انقراض بگذارد.</p> <p class="rtecenter">&nbsp;</p> <p class="rtecenter">&laquo;بدن&zwnj;های گرم&raquo; روایتی&zwnj;ست</p> <p class="rtecenter">از مسخ یک زامبی بی&zwnj;دست&zwnj;وپا به یک انسان در اثر معجزه عشق</p> <p class="rtecenter">&nbsp;</p> <p class="rtecenter">۹۸ دقیقه، ۲۰۱۳، آمریکا. نیکلاس هالت، ترزا پالمر، جان مالکوویچ</p> <p>&nbsp;</p> <p class="rtecenter">برنامه رادیویی &laquo;اکران&raquo;</p> <p class="rtecenter">در معرفی این فیلم را بشنوید:</p> <p class="rtecenter">&nbsp;</p> <p class="rtecenter"><a href="http://www.zamahang.com/podcast/2010/20130219_Farhangi_EkranCinema_M_Yousefipour.mp3"><img alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/musicicon.jpg" style="width: 230px; height: 26px;" /></a></p> </td> </tr> </tbody> </table> <p>&laquo;بدن&zwnj;های گرم&raquo; بر اساس رمانی به همین نام نوشته ایزاک ماریون ساخته شده است. ماریون نخستین&zwnj;بار این داستان را در قالب یک داستان کوتاه نوشت و در اینترنت منتشر کرد و داستانش هم با استقبال گسترده خوانندگان روبرو شد و این موفقیت باعث شد که او داستان را به صورت یک رمان بازنویسی کرده و منتشر کند. جاناتان لوین، فیلمساز جوان آمریکایی که نخستین&zwnj;بار با ساخت فیلم &laquo;وکنس&raquo; (The Wackness)&nbsp; یا &laquo;چرند&raquo; در سال ۲۰۰۸ موفق شد جایزه تماشاگران جشنواره فیلم ساندنس را از آن خود کند فیلمنامه فیلم را نوشته و آن را کارگردانی کرده است. او در سال ۲۰۱۱ فیلم موفق &laquo;۵۰/۵۰&raquo; را ساخت که علاوه بر نظر مثبت منتقدان، نامزد دو جایزه گلدن گلوب از جمله جایزه گلدن گلوب بهترین فیلم شد. لوین قصد داشت که &laquo;بدن&zwnj;های گرم&raquo; را پیش از فیلم &laquo;۵۰/۵۰&raquo; بسازد، اما درگیری او با ساخت آن پروژه باعث شد که ساخت فیلم به تعویق بیفتد و در روزهایی که نمایش عمومی فیلم &laquo;۵۰/۵۰&raquo; آغاز شده بود، فیلمبرداری &laquo;بدن&zwnj;های گرم&raquo; را شروع کرد.</p> <p>&nbsp;</p> <p>جاناتان لوین درباره انگیزه&zwnj;اش از ساخت فیلم &laquo;بدن&zwnj;های گرم&raquo; می&zwnj;گوید: &laquo;راستش همه چیز از خود کتاب شروع شد. یادم هست که از همان صفحه اول مرا مجذوب کرده بود. برایم خیلی جالب و درگیرکننده بود که داستان از زاویه دید یک زامبی تعریف می&zwnj;شود. واقعاً توانستم حس و حال ویژه رمان را درک کنم و فکر کردم عالی می&zwnj;شود اگر داستان را به روی پرده سینما بیاوریم.&raquo;</p> <p>&nbsp;</p> <p>حال، جاناتان لوین در این تازه&zwnj;ترین ساخته&zwnj;اش به سراغ داستانی رفته که در پس ظاهر تجاری آن پیامی انسانی نهفته است. جاناتان لوین آنچه در فیلم اتفاق می&zwnj;افتد، به&zwnj;ویژه بخش عمده&zwnj;ای از داستان را که در یک فرودگاه اتفاق می&zwnj;افتد تجسمی از شرایط امروز جامعه توصیف می&zwnj;کند. در باور او انسان&zwnj;ها در جامعه نیز همانند زامبی&zwnj;ها بدون توجه به اطرافشان زندگی می&zwnj;کنند.</p> <p>&nbsp;</p> <p>او پیام و تم اصلی فیلم را این&zwnj;گونه توضیح می&zwnj;دهد: &laquo;تم اصلی و مرکزی فیلم این است که آدم&zwnj;ها فراموش کرده&zwnj;اند که انسان بودن چه معنایی دارد. در طول فیلم و بر اثر اتفاق&zwnj;هایی که برای دو شخصیت اصلی می&zwnj;افتد همه متوجه می&zwnj;شوند که برای انسان بودن می&zwnj;بایست چگونه بود. این&nbsp; نه&nbsp; تنها برای خود آنها و زامبی&zwnj;ها، بلکه برای دیگر آدم&zwnj;ها مانند شخصیت گروجیو با بازی جان مالکوویچ نیز اتفاق می&zwnj;افتد.&raquo;</p> <p>&nbsp;</p> <p>نقش&zwnj;های اصلی فیلم را نیکلاس هالت و ترزا پالمر، دو بازیگر جوان بازی&zwnj; کرده&zwnj;اند که اولی انگلیسی و دومی استرالیایی است و هر دو مجبور بودند برای بازی در این فیلم با لهجه آمریکایی صحبت کنند. اما نکته دیگر در مورد این فیلم شخصیتی است که هالت نقش او را بازی می&zwnj;کند. بر خلاف روال معمول در این دسته از فیلم&zwnj;ها یعنی تبدیل یک انسان به زامبی، در اینجا داستان بر عکس است و یک زامبی در جهت بازگشت به دنیای انسانی حرکت می&zwnj;کند. هالت درباره چگونگی کار کردن بر روی این نقش و دگردیسی شخصیت در فیلم می&zwnj;گوید: &laquo;خیلی درباره&zwnj;اش فکر کردم. من و جاناتان چیزی مانند یک نقشه از روند حرکتی این شخصیت در فیلم برای خودمان ترسیم کردیم و در آن نقاط مهمی را که این شخصیت دچار تغییر می&zwnj;شود مشخص کردیم. مثلاً در حرکت شخصیت تغییر رخ می&zwnj;دهد و سریع&zwnj;تر حرکت می&zwnj;کند. البته فیلمنامه خیلی روشن و واضح بود و کار را بسیار ساده می&zwnj;کرد. ما فقط تلاش کردیم این تغییر خیلی سریع و غیرقابل باور رخ ندهد.&raquo;</p> <p>&nbsp;</p> <table align="right" border="0" cellpadding="1" cellspacing="1" style="width: 230px;"> <tbody> <tr> <td> <p><iframe allowfullscreen="" frameborder="0" height="250" src="http://www.youtube.com/embed/07s-cNFffDM" width="230"></iframe></p> <p class="rtecenter"><strong>ویدئو: </strong>پیش&zwnj;پرده &laquo;بدن&zwnj;های گرم&raquo;</p> <p class="rtecenter">ساخته جاناتان لوین</p> <p>&nbsp;</p> </td> </tr> </tbody> </table> <p>در کنار این بازیگران جوان، بازیگران کارکشته&zwnj;ای چون جان مالکوویچ و راب کوردری دیگر نقش&zwnj;های اصلی فیلم را بازی کرده&zwnj;اند. جان مالکوویچ درباره دلیل پیوستنش به این پروژه می&zwnj;گوید: &laquo;راستش بیشترش مربوط به این می&zwnj;شد که من با جاناتان، کارگردان فیلم دیدار داشتم و از او خوشم آمد. به نظرم خیلی ذهن روشنی دارد،&nbsp; فیلمنامه&zwnj;نویس خوب و فیلمساز جوان و باهوشی است. همچنین فیلمنامه را که خواندم دیدم مصالح جذابی در آن وجود دارد. و البته جاناتان خیلی هم در هنگام کار خوب با دیگران همکاری می&zwnj;کند و این خیلی بیشتر از دیگر چیزها مهم است.&raquo;</p> <p>&nbsp;</p> <p>&laquo;بدن&zwnj;های گرم&raquo; فعلاً از نظر تماشاگران موفق بوده و در نخستین هفته اکران در صدر پرفروش&zwnj;های جدول قرار گرفته است. منتقدان نیز فیلم را نسبتاً پسندیده&zwnj;اند و در بیشتر مواد آن را به عنوان یک اثر سرگرم&zwnj;کننده خوب توصیه کرده&zwnj;اند، هر چند برخی نیز آن را با مجموعه فیلم&zwnj;های &laquo;گرگ و میش&raquo; مقایسه کرده&zwnj;&zwnj;اند. هلن اوهارا، منتقد مجله &laquo;امپایر&raquo; با دادن چهار ستاره به فیلم آن را اثری گرم توصیف می&zwnj;کند و اعتقاد دارد نیمه&zwnj; اول فیلم بهتر از نیمه دوم آن است. پیتر برادشاو، منتقد &laquo;گاردین&raquo; نیز با دادن سه ستاره به فیلم با اشاره به تأثیرپذیری داستان فیلم از نمایشنامه معروف &laquo;رومئو و ژولیت&raquo; و ارجاع به آن در فیلم، در مجموع فیلم را اثری هوشمندانه، سرگرم&zwnj;کننده و در برخی قسمت&zwnj;ها با فیلمنامه&zwnj;ای عالی معرفی می&zwnj;کند. در نقطه مقابل پیتر تراورس، منتقد &laquo;رولینگ استونز&raquo; با دادن تنها دو ستاره به فیلم آن را به مثابه تلاش هالیوود برای جایگزین کردن فیلم&zwnj;هایی با شخصیت&zwnj;های زامبی به جای فیلم&zwnj;های موفق با شخصیت&zwnj;های خون&zwnj;آشام معرفی می&zwnj;کند و در مجموع آن را فیلم خوبی نمی&zwnj;داند.</p> <p>&nbsp;</p> <p>&nbsp;</p>

مجتبا یوسفی‌پور - این روزها فیلم «بدن‌های گرم» ساخته جاناتان لوین، فیلمساز جوان آمریکایی در بسیاری از کشورهای جهان بر روی پرده رفته است. در اکران این هفته می‌پردازیم به معرفی این فیلم.

اکران جهانی فیلم «بدن‌های گرم» که در فارسی به «جسدهای گرم» نیز ترجمه شده از اول ماه فوریه با نمایش در سینماهای آمریکا آغاز شده است. این فیلم از دو هفته گذشته در سینماهای برخی از کشورهای اروپایی چون انگلستان، ایرلند، دانمارک و ایتالیا به روی پرده رفته است و در دو ماه آینده در دیگر کشورهای اروپایی نیز به نمایش درخواهد آمد.

«بدن‌های گرم» از دسته فیلم‌هایی است که با ترکیب ژانرهای مختلفی چون ترسناک، کمدی و رمانس سعی دارد عامه تماشاگران را به سینما بکشاند. این فیلم داستان «آر» یک زامبی جوان است که در محوطه فرودگاهی به همراه گروه دیگری از زامبی‌ها زندگی می‌کند و همانند دیگر زامبی‌ها با شکار انسان‌ها و خوردن آنها روزگار می‌گذراند. اما روزی با دختری به نام جولی برخورد می‌کند و این اتفاق باعث زنده شدن حس انسانی در وجودش شده و رابطه‌ای میان آنها شکل می‌گیرد.

«بدن‌های گرم» بر اساس رمانی به همین نام نوشته ایزاک ماریون ساخته شده است. ماریون نخستین‌بار این داستان را در قالب یک داستان کوتاه نوشت و در اینترنت منتشر کرد و داستانش هم با استقبال گسترده خوانندگان روبرو شد و این موفقیت باعث شد که او داستان را به صورت یک رمان بازنویسی کرده و منتشر کند. جاناتان لوین، فیلمساز جوان آمریکایی که نخستین‌بار با ساخت فیلم «وکنس» (The Wackness)  یا «چرند» در سال ۲۰۰۸ موفق شد جایزه تماشاگران جشنواره فیلم ساندنس را از آن خود کند فیلمنامه فیلم را نوشته و آن را کارگردانی کرده است. او در سال ۲۰۱۱ فیلم موفق «۵۰/۵۰» را ساخت که علاوه بر نظر مثبت منتقدان، نامزد دو جایزه گلدن گلوب از جمله جایزه گلدن گلوب بهترین فیلم شد. لوین قصد داشت که «بدن‌های گرم» را پیش از فیلم «۵۰/۵۰» بسازد، اما درگیری او با ساخت آن پروژه باعث شد که ساخت فیلم به تعویق بیفتد و در روزهایی که نمایش عمومی فیلم «۵۰/۵۰» آغاز شده بود، فیلمبرداری «بدن‌های گرم» را شروع کرد.

جاناتان لوین درباره انگیزه‌اش از ساخت فیلم «بدن‌های گرم» می‌گوید: «راستش همه چیز از خود کتاب شروع شد. یادم هست که از همان صفحه اول مرا مجذوب کرده بود. برایم خیلی جالب و درگیرکننده بود که داستان از زاویه دید یک زامبی تعریف می‌شود. واقعاً توانستم حس و حال ویژه رمان را درک کنم و فکر کردم عالی می‌شود اگر داستان را به روی پرده سینما بیاوریم.»

حال، جاناتان لوین در این تازه‌ترین ساخته‌اش به سراغ داستانی رفته که در پس ظاهر تجاری آن پیامی انسانی نهفته است. جاناتان لوین آنچه در فیلم اتفاق می‌افتد، به‌ویژه بخش عمده‌ای از داستان را که در یک فرودگاه اتفاق می‌افتد تجسمی از شرایط امروز جامعه توصیف می‌کند. در باور او انسان‌ها در جامعه نیز همانند زامبی‌ها بدون توجه به اطرافشان زندگی می‌کنند.

او پیام و تم اصلی فیلم را این‌گونه توضیح می‌دهد: «تم اصلی و مرکزی فیلم این است که آدم‌ها فراموش کرده‌اند که انسان بودن چه معنایی دارد. در طول فیلم و بر اثر اتفاق‌هایی که برای دو شخصیت اصلی می‌افتد همه متوجه می‌شوند که برای انسان بودن می‌بایست چگونه بود. این  نه  تنها برای خود آنها و زامبی‌ها، بلکه برای دیگر آدم‌ها مانند شخصیت گروجیو با بازی جان مالکوویچ نیز اتفاق می‌افتد.»

نقش‌های اصلی فیلم را نیکلاس هالت و ترزا پالمر، دو بازیگر جوان بازی‌ کرده‌اند که اولی انگلیسی و دومی استرالیایی است و هر دو مجبور بودند برای بازی در این فیلم با لهجه آمریکایی صحبت کنند. اما نکته دیگر در مورد این فیلم شخصیتی است که هالت نقش او را بازی می‌کند. بر خلاف روال معمول در این دسته از فیلم‌ها یعنی تبدیل یک انسان به زامبی، در اینجا داستان بر عکس است و یک زامبی در جهت بازگشت به دنیای انسانی حرکت می‌کند. هالت درباره چگونگی کار کردن بر روی این نقش و دگردیسی شخصیت در فیلم می‌گوید: «خیلی درباره‌اش فکر کردم. من و جاناتان چیزی مانند یک نقشه از روند حرکتی این شخصیت در فیلم برای خودمان ترسیم کردیم و در آن نقاط مهمی را که این شخصیت دچار تغییر می‌شود مشخص کردیم. مثلاً در حرکت شخصیت تغییر رخ می‌دهد و سریع‌تر حرکت می‌کند. البته فیلمنامه خیلی روشن و واضح بود و کار را بسیار ساده می‌کرد. ما فقط تلاش کردیم این تغییر خیلی سریع و غیرقابل باور رخ ندهد.»

در کنار این بازیگران جوان، بازیگران کارکشته‌ای چون جان مالکوویچ و راب کوردری دیگر نقش‌های اصلی فیلم را بازی کرده‌اند. جان مالکوویچ درباره دلیل پیوستنش به این پروژه می‌گوید: «راستش بیشترش مربوط به این می‌شد که من با جاناتان، کارگردان فیلم دیدار داشتم و از او خوشم آمد. به نظرم خیلی ذهن روشنی دارد،  فیلمنامه‌نویس خوب و فیلمساز جوان و باهوشی است. همچنین فیلمنامه را که خواندم دیدم مصالح جذابی در آن وجود دارد. و البته جاناتان خیلی هم در هنگام کار خوب با دیگران همکاری می‌کند و این خیلی بیشتر از دیگر چیزها مهم است.»

«بدن‌های گرم» فعلاً از نظر تماشاگران موفق بوده و در نخستین هفته اکران در صدر پرفروش‌های جدول قرار گرفته است. منتقدان نیز فیلم را نسبتاً پسندیده‌اند و در بیشتر مواد آن را به عنوان یک اثر سرگرم‌کننده خوب توصیه کرده‌اند، هر چند برخی نیز آن را با مجموعه فیلم‌های «گرگ و میش» مقایسه کرده‌‌اند. هلن اوهارا، منتقد مجله «امپایر» با دادن چهار ستاره به فیلم آن را اثری گرم توصیف می‌کند و اعتقاد دارد نیمه‌ اول فیلم بهتر از نیمه دوم آن است. پیتر برادشاو، منتقد «گاردین» نیز با دادن سه ستاره به فیلم با اشاره به تأثیرپذیری داستان فیلم از نمایشنامه معروف «رومئو و ژولیت» و ارجاع به آن در فیلم، در مجموع فیلم را اثری هوشمندانه، سرگرم‌کننده و در برخی قسمت‌ها با فیلمنامه‌ای عالی معرفی می‌کند. در نقطه مقابل پیتر تراورس، منتقد «رولینگ استونز» با دادن تنها دو ستاره به فیلم آن را به مثابه تلاش هالیوود برای جایگزین کردن فیلم‌هایی با شخصیت‌های زامبی به جای فیلم‌های موفق با شخصیت‌های خون‌آشام معرفی می‌کند و در مجموع آن را فیلم خوبی نمی‌داند.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.