ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

«برنا و یترن»، نخستین داستان تعاملی تاجیکی

<p>شهزاده سمرقندی - سلیم ایوب&zwnj;زاد، نویسنده شناخته&zwnj;شده تاجیک داستان تعاملی &laquo;برنا و یترن&raquo; را به پایان رساند. این داستان نخستین داستان تعاملی در گستره ادبیات معاصر تاجیکستان است.</p> <!--break--> <p>سلیم ایوب&zwnj;زاد با برخورداری از مشارکت مخاطبان وبلاگش این داستان کوتاه را در سه بخش منتشر کرد، ولی پس از انتشار مجبور شد چندین بار آن را بازنویسی کند.</p> <p>&nbsp;</p> <p>وقتی با آقای ایوب&zwnj;زاد برای گفت&zwnj;و&zwnj;گو درباره این داستان تماس گرفتم، گفت هنوز هم داستان کاملاً از کار درنیامده و می&zwnj;بایست یک بار دیگر بازخوانی و بازنویسی&zwnj;اش کند. این بود که قرار گفت&zwnj;وگو را برای هفته بعد گذاشت.</p> <p>&nbsp;</p> <p>در این تجربه تازه آقای ایوب&zwnj;زاد انتظار نداشت مخاطبانش به شکل گسترده&zwnj;ای در نوشتن این داستان با او مشارکت کنند و حتی در این&zwnj;کار پشتکار داشته باشند. اما در عمل چنین شد و اکنون او از نتیجه کار خشنود است.&nbsp;&nbsp;</p> <p>&nbsp;</p> <p>سلیم ایوب&zwnj;زاد در گفت&zwnj;و&zwnj;گو با رادیو زمانه گفت: &laquo;هرگاه نویسنده&zwnj;ای که در غربت زندگی می&zwnj;کند، در رابطه&zwnj;ای</p> <table align="left" border="0" cellpadding="1" cellspacing="1" style="width: 230px;"> <tbody> <tr> <td> <p><img alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/shahztajdt02.jpg" style="width: 230px; height: 230px;" /></p> <p class="rtecenter">●سلیم ایوب&zwnj;زاد، نویسنده</p> <p class="rtecenter">&nbsp;</p> <p>&nbsp;</p> <p class="rtecenter">گفت&zwnj;وگو با آقای سلیم ایوب&zwnj;زاد را از طریق فایل صوتی زیر بشنوید:</p> <p class="rtecenter">&nbsp;</p> <p><a href="http://http://www.zamahang.com/podcast/2010/20130220_Hamsaygan_Salim_Ayubzad_Shahzadeh.mp3"><img alt="" src="http://zamanehdev.redbee.nl/u/wp-content/uploads/musicicon_14.jpg" style="width: 230px; height: 26px;" /></a></p> <p>&nbsp;</p> <p><span class="field-content">◄</span><a href="http://aioubzod.wordpress.com/">داستان &laquo;برنا و یترن&raquo;</a></p> <p><span class="field-content">◄<a href="https://www.facebook.com/salimjon.aioubov">فیسبوک </a></span><a href="https://www.facebook.com/salimjon.aioubov">سلیم ایوب&zwnj;زاد</a></p> <p>&nbsp;</p> </td> </tr> </tbody> </table> <p>چنین نزدیک با مخاطبش قرار بگیرد و از نظر آنها بعد از انشار فصلی از داستانش برخوردار شود، و بتواند همان&zwnj;دم بخش&zwnj;هایی از داستان را تغییر یا بهبود دهد، قطعاً بخت به او روی آورده. نویسنده به این شکل زمام اختیارش را به دست خوانندگانی می&zwnj;دهد که داستان او را بازتاب&zwnj;دهنده روشن و دقیق احوال خویش می&zwnj;دانند.&raquo;</p> <p>&nbsp;</p> <p>سلیم ایوب&zwnj;زاد که از همان ابتدا قصد داشت در داستان &laquo;برنا و یترن&raquo; دوران جنگ داخلی تاجیکستان را به تصویر بکشد، از کمک خوانندگانی که در جنگ داخلی شاهد رویداد&zwnj;های روایت شده در داستان بودند برخودار شد. او این تجربه را &laquo;بی&zwnj;نظیر&raquo; می&zwnj;خواند.&nbsp;</p> <p>&nbsp;</p> <p>آقای ایوب&zwnj;زاده از سردبیران بخش تاجیکی رادیو اروپای آزاد در پراگ است. وبلاگ او از پرمخاطب&zwnj;ترین وبلاگ&zwnj;های تاجیکی&zwnj;ست و آقای ایوبزاد نیز خود از مشوقان پیگیر وبلاگ&zwnj;نویسی در بین تاجیکان است.</p> <p>&nbsp;</p> <p>در برنامه این هفته &laquo;با همسایگان&raquo; گفت&zwnj;وگوی مفصلی با این نویسنده داشتم و با او پرسش&zwnj;هایی پیرامون تجربه داستان&zwnj;نویسی با کمک و پیشنهاد خوانندگان در میان گذاشتم. سلیم ایوب&zwnj;زاد در پایان این گفت&zwnj;وگو پاره&zwnj;ای از داستان &laquo;برنا و یترن&raquo; را برای خوانندگان رادیو زمانه خواند. این داستان با خط سریلیک نوشته شده است و متن کامل آن در وبلاگ این نویسنده قابل دریافت است.</p> <p>&nbsp;</p> <p>&laquo;برنا و یترن&raquo; روزگار برنا، خانم حروفچینی را روایت می&zwnj;کند که در فضای فاجعه&zwnj;بار جنگ&zwnj;های داخلی تاجیسکتان تصمیم می&zwnj;گیرد در کشور بماند. ولی این تصمیم او را از کار دوست&zwnj;داشته&zwnj;اش دور می&zwnj;کند. چون نویسندگانی که کار&zwnj;های خود را پیش او می&zwnj;آوردند تا با مهارت ویژه و با دید انتقادی ذره&zwnj;بینانه حروفچینی کند تا سپس به انتشار برسد، کشور را ترک کرده&zwnj;اند.</p> <p>&nbsp;</p> <p>در پایان داستان برنا مجبور می&zwnj;شود که ماشین تحریرش را که پس از مدت&zwnj;ها بیکار ماندن خراب شده نزد یک تعمیرکار روس که از دوستان و آشنایانش است، ببرد. اما متوجه می&zwnj;شود که دیگر نه تعمیرکاری مانده و نه دفتر کار او بر جای باقی&zwnj;ست. با قطع شدن ارتباط&zwnj;های تلفنی و همچنین رفت و آمد&zwnj;های دوستانه، او که اکنون تنها و بی&zwnj;کس شده است، در بازار شهر تلاش می&zwnj;کند درآمد روزانه&zwnj;اش را به&zwnj;دست بیاورد. چنین است که هر دوم بیش از پیش از تغییراتی که در جامعه پیش آمده، دور می&zwnj;شود.<br /> در پایان داستان برنا با پدیده تازه حروفچینی کامپیوتری آشنا می&zwnj;شود و همراه با ماشین حروفچینی ساخت روسیه، مارک &laquo;یترن&raquo; به بازار می&zwnj;رود. در آنجا داستان به پایان می&zwnj;رسد.</p>

شهزاده سمرقندی - سلیم ایوب‌زاد، نویسنده شناخته‌شده تاجیک داستان تعاملی «برنا و یترن» را به پایان رساند. این داستان نخستین داستان تعاملی در گستره ادبیات معاصر تاجیکستان است.

سلیم ایوب‌زاد با برخورداری از مشارکت مخاطبان وبلاگش این داستان کوتاه را در سه بخش منتشر کرد، ولی پس از انتشار مجبور شد چندین بار آن را بازنویسی کند.

وقتی با آقای ایوب‌زاد برای گفت‌و‌گو درباره این داستان تماس گرفتم، گفت هنوز هم داستان کاملاً از کار درنیامده و می‌بایست یک بار دیگر بازخوانی و بازنویسی‌اش کند. این بود که قرار گفت‌وگو را برای هفته بعد گذاشت.

در این تجربه تازه آقای ایوب‌زاد انتظار نداشت مخاطبانش به شکل گسترده‌ای در نوشتن این داستان با او مشارکت کنند و حتی در این‌کار پشتکار داشته باشند. اما در عمل چنین شد و اکنون او از نتیجه کار خشنود است.  

سلیم ایوب‌زاد در گفت‌و‌گو با رادیو زمانه گفت: «هرگاه نویسنده‌ای که در غربت زندگی می‌کند، در رابطه‌ای

چنین نزدیک با مخاطبش قرار بگیرد و از نظر آنها بعد از انشار فصلی از داستانش برخوردار شود، و بتواند همان‌دم بخش‌هایی از داستان را تغییر یا بهبود دهد، قطعاً بخت به او روی آورده. نویسنده به این شکل زمام اختیارش را به دست خوانندگانی می‌دهد که داستان او را بازتاب‌دهنده روشن و دقیق احوال خویش می‌دانند.»

سلیم ایوب‌زاد که از همان ابتدا قصد داشت در داستان «برنا و یترن» دوران جنگ داخلی تاجیکستان را به تصویر بکشد، از کمک خوانندگانی که در جنگ داخلی شاهد رویداد‌های روایت شده در داستان بودند برخودار شد. او این تجربه را «بی‌نظیر» می‌خواند. 

آقای ایوب‌زاده از سردبیران بخش تاجیکی رادیو اروپای آزاد در پراگ است. وبلاگ او از پرمخاطب‌ترین وبلاگ‌های تاجیکی‌ست و آقای ایوبزاد نیز خود از مشوقان پیگیر وبلاگ‌نویسی در بین تاجیکان است.

در برنامه این هفته «با همسایگان» گفت‌وگوی مفصلی با این نویسنده داشتم و با او پرسش‌هایی پیرامون تجربه داستان‌نویسی با کمک و پیشنهاد خوانندگان در میان گذاشتم. سلیم ایوب‌زاد در پایان این گفت‌وگو پاره‌ای از داستان «برنا و یترن» را برای خوانندگان رادیو زمانه خواند. این داستان با خط سریلیک نوشته شده است و متن کامل آن در وبلاگ این نویسنده قابل دریافت است.

«برنا و یترن» روزگار برنا، خانم حروفچینی را روایت می‌کند که در فضای فاجعه‌بار جنگ‌های داخلی تاجیسکتان تصمیم می‌گیرد در کشور بماند. ولی این تصمیم او را از کار دوست‌داشته‌اش دور می‌کند. چون نویسندگانی که کار‌های خود را پیش او می‌آوردند تا با مهارت ویژه و با دید انتقادی ذره‌بینانه حروفچینی کند تا سپس به انتشار برسد، کشور را ترک کرده‌اند.

در پایان داستان برنا مجبور می‌شود که ماشین تحریرش را که پس از مدت‌ها بیکار ماندن خراب شده نزد یک تعمیرکار روس که از دوستان و آشنایانش است، ببرد. اما متوجه می‌شود که دیگر نه تعمیرکاری مانده و نه دفتر کار او بر جای باقی‌ست. با قطع شدن ارتباط‌های تلفنی و همچنین رفت و آمد‌های دوستانه، او که اکنون تنها و بی‌کس شده است، در بازار شهر تلاش می‌کند درآمد روزانه‌اش را به‌دست بیاورد. چنین است که هر دوم بیش از پیش از تغییراتی که در جامعه پیش آمده، دور می‌شود.
در پایان داستان برنا با پدیده تازه حروفچینی کامپیوتری آشنا می‌شود و همراه با ماشین حروفچینی ساخت روسیه، مارک «یترن» به بازار می‌رود. در آنجا داستان به پایان می‌رسد.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.