شکاف بین درآمد و معیشت کارگران رو به گسترش است
زندگی اکثر کارگران ایران به حفظ بقا تنزل یافته. بر اساس پیش‌بینی‌ها شکاف بین مزد و معیشت کارگران تا پایان سال ۱۷۰ درصد افزایش می‌یابد.
تعیین حداقل دستمزد با مخالفت دولت و کارفرمایان با افزایش آن متناسب با تورم و واقعیت‌های زندگی کارگران به تعویق افتاد ــ عکس از آرشیو
بنا بر گزارش رسانه‌ها از محتوای لایحه بودجه سال ۱۴۰۰، دولت قصد دارد سال آینده به منظور «جبران تورم»، حقوق کارمندان را ۲۵ درصد افزایش دهد. دستمزد کارگران نیز افزایشی در همین حدود خواهد داشت. این در حالی است که افزایش روزانه قیمت‌ها در شش ماه اول سال جاری، قدرت خرید دستمزد دو و نیم میلیونی کارگران را به شدت کاهش داده و در صورتی که روند کنونی افزایش قیمت‌ها ادامه یابد، تا پایان سال قدرت خرید کارگران باز هم سقوط خواهد کرد. روزنامه شهروند پیش‌بینی کرده است تا پایان سال شکاف مزد و معیشت کارگران تا ۱۷۰ درصد افزایش یابد.
با گذشت شش ماه از سال جاری، مسئولان تشکل‌های کارگری نزدیک به دولت نیز از سقوط قدرت خرید کارگران و شکاف چند میلیونی میان هزینه‌های زندگی و دستمزد کارگران میگویند.
کمیته مزد شورای عالی کار، که حداقل دستمزد کارگران را تعیین می‌کند و زمستان سال ۹۸، سبد هزینه معیشت کارگران را ۴ میلیون و ۹۰۰ هزار تومان تعیین کرده بود، در پایان شهریور اعلام کرد این رقم اکنون به ۷ میلیون و ۹۰۰ هزار تومان رسیده است.
گرچه اقتصاددانان و فعالان مستقل کارگری هموراه صحت آمار تورم و هزینه سبد معیشت تعیین شده توسط نهادهای دولتی را مورد تردید جدی قرار داده‌اند. با این حال، با استناد به همین ارقام رسمی می‌توان نتیجه گرفت که در شش ماهه نخست امسال، حداقل هزینه زندگی حدود سه میلیون تومان افزایش یافته است. و مزد کارگران که تقریبا معادل نیمی ار هزینه سبد معیشت تعیین شده بود، اکنون به کمترین سطح رسیده است.
علی اصلانی عضو هیئت مدیره کانون عالی شورای اسلامی کار در گفت‌و‌گو با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) شکاف میان دستمزد کارگران با هزینه‌های زندگی را حداقل پنج میلیون تومان اعلام کرد و گفت:
«در حال حاضر هزینه سبد معیشتی یک خانواده سه نفره کارگری به هفت میلیون و ۶۰۰ هزار تومان و در شهرهای بزرگ به ۹ میلیون تومان رسیده است. این ارقام با دستمزد دو میلیون و ۶۰۰ هزار تومانی کارگران هیچ همخوانی ندارد و کارگران در طول ماه با اختلاف حداقل پنج میلیون تومانی میان دستمزد و هزینه‌ها مواجه هستند».
بسیاری از کارگران مواد پروتئینی را از سبد مصرف خود حذف کرده‌اند. هزینه مسکن که افزایش آن چند برابر نرخ تورم است، بخش اعظم دستمزد کارگران را می‌بلعد. هزینه دارو درمان سرسام‌آور است. علی اصلانی عضو هیئت مدیره کانون عالی شورای اسلامی کار می‌گوید: «امسال حدود ۸۰ قلم داروی ضروری از پوشش بیمه تأمین اجتماعی حذف شده است و خانوار کارگری ناچارند این داروها را با قیمت آزاد تهیه کنند.»
هادی ابوی، دبیر کل کانون «انجمن‌های صنفی کارگران» روز ۳۱ شهریور در گفت‌و‌گو با تسنیم خبرگزاری نزدیک به سپاه پاسداران خط فقر را ۱۰ میلیون اعلام کرد و در اشاره به مزد کارگران پرسید:
«کارگری که به نان شب محتاج است و نان خالی و سیب زمینی آب پز سهم سفره‌های کارگران است. چطور قرار است مواد ضدعفونی کننده بخرد یا با تغذیه مناسب ایمنی بدن خود را افزایش دهد».
حدود ۹۰ درصد کارگران ایران با قرارداد موقت کار میکنند. به اذعان نهادهای رسمی، دستکم ۷۰ درصد کارگران ایران حداقل‌بگیرند و دستمزدی معادل دو نیم میلیون تومان دریافت میکنند. حال دستمزد فعلی کارگران یک چهارم هزینه‌های زندگی را پوشش می‌دهد و تا پایان سال باز هم قدرت خرید کارگران کاهش می‌یابد.
علی اصلانی به تاثیرات ادامه این شرایط بر زندگی اجتماعی کارگران تاکید کرده و می‌گوید:
«همه این مشکلات در جایی دیگر خود را نشان می‌دهد، الان بسیاری از طلاق‌ها، آسیب‌های اجتماعی، بزهکاری‌ها، مشکلات ناشی از مواد مخدر و… به دلیل همین مشکلات اقتصادی در جامعه کارگری ایجاد شده است و باید برای آن فکری کرد.»
وضعیت معیشتی در حال حاضر زندگی اکثریت عظیم کارگران ایران را به حفظ بقا تنزل داده است. در چنین شرایطی پیش‌بینی افزایش ۲۵ درصد به دستمزدها در سال آینده بیشتر به طنز تلخ می‌ماند. گویا مسئولان گمان میکنند می‌توان فقر و فلاکت بازهم بیتشری را به کارگران تحمیل کرد.
نظرها
اینجه ممد
اگر تعریف ما از یک زندگانی شرافتمندانهء, اخلاقی و انسانی یک زندگی باشد که سراسر پر از نبرد و پیکار علیه بی عدالتی و استبداد است, بنابر چنین توصیفی زندگانی هشتاد و چند میلیون ایرانی شرافتمندانه ترین, اخلاقی ترین و انسانی ترین نوع و شیوهء زندگی در کرهء زمین و تاریخ بشریت است. اما در نقطهء کاملا مخالف و متضاد با آن, بیشرفترین افراد اشخاصی می باشند که پیکارها و نبرد های روزمرهء مردم ایران را انکار و نادیده گرفته و آنها را تحریف میکنند. ای بیشرفان ننگتان باد!
دخو
خطاب به "غیر خودی بظاهر برای همه" ایران برای شاید برای شما و امثالهم "تمام شده" باشد. اما برای مردمی که گزینه ای جز زندگی در آن ندارند, چنین کلی گوی های نامنسجم, چیزی نیست جز حرف مفت. شما سی و چند خط "حقایقی گمانی" خویش را می نویسید, اما انگار اصلا دیماه ۹۶, آبانماه ۹۸, دیماه ۹۸ و اعتراضات و اعتصاب های روزمره و ومبارزات کف خیابانی مردم هیچگاه حقایقی نیست که به گوشتان خورده باشد. همین دیشب در تهران به بهانه ای برد پرسپولیس جوانان در خیابان تظاهرات داشتند و نیروهای امنیتی مجبور به استفاده از گاز اشک آور شدند. مردم به هر بهانه ای در هر فرصتی که پیش بیاید مخالفت خود با رژیم را نشان میدهند. اما امثال شما به هر بهانه ای نقش مردم را نادیده گرفته, و انکار و تحریف می کنید. آیا دلیل چنین نادیده گرفتن, انکار و تحریف میتواند این باشد که شما نیز دقیقا مانند رژیم اسلامی از مردم ایران وحشت و تنفری بیان ناپذیر دارید. نکته آخر: خود رژیم ابله پهلوی و تمامی اشتباهات و خریت های باور نکردنی اش در مقابله با بحران های اقتصادی, سیاسی ۱۳۵۵-۱۳۵۷ بزرگترین عامل سرنگونی خودش بود.
غیر خودی بظاهر برای همه
حقایقی گمان میکنم متوجه شدم (شاید منتشر شود؟!): الف- رژیم/حاکمتی جمهوری اسلامی ایران و بنا به قول بسیاری شترگاوپلنگی موسوم نظام ولایی (اسامی دیگر: اهریمن، هیولا، ناقص حقوق بشر، دشمن کوبنده و کشنده دگراندیشان و دگرباشان، نظام انقلابی، نظام عدالت آخرالزمانی مهدوی، نظام برحق ولایت، حکومت نائب امام عصر، حکومت انقلاب اسلامی، حکومت مستضعفان، حکومت ضد استکبارو امپرالیسم، نظام ناجی مردم فلسطین، نظام ضد صلح اعراب و اسرائیل و....؟!)، چه بر اساس تئوری برنامه گودالوپ، و چه بر اساس هیجان مرکب از حماقت و شرارت و سرخودگی از شکافهای طبقاتی و دسایس چپ و راست ابرقدرتهای جهانی، و حتی چه بسا منافع ایذایی حکومت وقت حافظ اسد در تقابل با صدام در رقابت دو انشعاب بعثی(؟!). به هر روی در سال 1357 نظام پادشاهی پهلوی سرنگون کرده و چهل اندی سال، یک پروژه مصائب داخلی و خارجی راه انداخته که مهترینش محور شدن رسمی و اعلامی ستیز با دشمنان خودساخته مانند ستیزدن با غرب و مشخصا با تمدن سکولاری و شبه سکولاری، نابودی اسرائیل و رقبای ایدئولوژیک مذهبی و غیر مذهبی، حکومت جهانی مهدوی و ولایی و در نهایت گرویدن همگان به آیین شیعه ولایت فقهی و یا نابودی! در نتیجه هدر دادن هزاران میلیارد دلار ثروت-فرصت مادی-انسانی ایران و در نهایت تقریبا هیچ، بجز اشغالدانی هایی مانند بورس و خودروسازی کذایی! و مردمی شبانه روز ناسزا میگویند به رژیم و دعا برای نابودی اش، و اما شتابان در صف بورس و خودرو گرانفروشان کاسب تحریم! ب- در اساس بند ال، طبیعتا آن دشمنان خودساخته جمهوری اسلامی ایران، به تقبل دفاعی زده و تحریم فلاکتبار از نمونه بارزش است. تا قبل از برملا شدن نیت غنی سازی اورانیوم (ظن توانایی ساخت بمب اتمی) و عیان شده توانایی ساخت موشکهای میانبرد تا قاره پیما، آن دشمنان خودساخته کجدار و مریز، و با تئوریهای اشتباهی مثل مهار دوگانه (خمینیسم و صدامیسم!) فرصتهای استثنایی برای تثبیت و تدوام نامعلوم نظام جمهوری اسلامی داندف در حالی هر سال، مواضع ضدیت جمهوری اسلامی با آن دشمنان خودساخته اش، بیشتر و غیر قبال توافقی تر شده است ج- دیگر برای من نوعی ثابت شده، آن دشمنان خودساخته جمهوری اسلامی، به دلایلی نمیتوانند و نمیخواهند جمهوری اسلامی با حمله نظامی (بنظرم کاملا توانیی اش دارند) نابود کنند و به تحریم حداکثری (در عمل تشدید زجرکشی مردمان ایراندر کنار وافعیت زجرکشی مردم توسط خود نظام) بسنده کرده اند، تحریمی که معلوم نیست کی تمام میشود، اما یک چیز معلوم است برایم، جمهوری اسلامی موجودی شده که با تحریم عادت و خو گرفته، یک طبقه سرمایه دار بیرحم و شقی انگلوار ناشی تحریم چندین دهه، وجود آمده که ایران را بهشت رانتخواری، اختلاس، دزدیهای کلان با ظاهر حلال، سودهای افسانه ای از محل تورم و گرانی و انحصار در تولید و وادرات کرده است و اینها اغلب وابسته عوامل و سهامدارن شرکت هلدینگ اصلی سهامی سوداگری نظام، و البتهخود رژیم هم شریکشان، تحریم بزرگترین نعمت برای رژیم شده که یک کشور همچو میزبان برای انگلوار سرمایه داری تحریم پرست کرده پ- خلاصه، جمهوری اسلامی علاوه بسیاری نامهای مختلفی تاکنون برایش گفته اند، یک نام دیگر میتواند داشته باشد؛ رژیم تحریم پرست! کدام دولتمرد با یک جو عرق ملی، ادامه حکومتش را در نعمتهایی چون جنگ و تحریم و فلاکت اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و معنوی و اختلاف طبقاتی با رشد چند ده تا چند صد درصدی میبیند؟! ت- خطم کلام و حرف تمام کننده، ایران با ادامه وضع- که مشخص است ادامه خواهد یافت- حتی بدتر از بروز جنگ داخلی یا حمله خارجی و بدتر از تجزیه، از چند دهها سال پیش تا اکنون شروع شده؛ که هر روز شدیدتر و مهلکتر در برهوت و جهنمی از زنده مانی اکثریت فرودستان و بهشت افسانه ای فرادستان خواهد شد و اکنون تا قمستی چنین شده است/ ایران سرزمین تمام شده برای زندگی شرافتمندانه انسانی-اخلاقی است./تمام