ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

در آستانه برگزاری بیست و ششمین نمایشگاه کتاب تهران در اردیبهشت ماه

معاونت امور فرهنگی ارشاد و «مارمولک‌های خانه به‌دوش»

حسین نوش‌آذر - وظیفه معاونت امور فرهنگی ارشاد در ماه‌های پایانی دولت دهم چیست؟ ناشران از او چه انتظاری دارند؟ دولت چه انتظاری دارد؟ نمایشگاه کتاب تهران باید چگونه برگزار شود؟

به‌زودی بیست و ششمین نمایشگاه کتاب تهران در اردیبهشت ماه برگزار می‌شود. با توجه به آنکه انتخابات ریاست جمهوری هم در پیش است، نمایشگاه کتاب تهران در سال ۹۲ از حساسیت سیاسی و فرهنگی ویژه‌ای برخوردار شده. در سایه این حساسیت‌ها نام علی اسماعیلی، معاون بی‌سر و صدا و بی‌حاشیه امور فرهنگی وزارت ارشاد در برخی رسانه‌های دولتی از نو مطرح شده است.

وظیفه او اکنون در ماه‌های پایانی دولت دهم چیست؟ دولت در زمینه برگزاری نمایشگاه کتاب تهران چه انتظاری از معاون امور فرهنگی‌اش دارد؟ ناشران از او چه انتظاری دارند؟ برای یافتن پاسخ این پرسش‌ها ابتدا می‌بایست سیاست‌های کلان دولت دهم و ارثیه فرهنگی‌اش را بررسی کنیم.

رویارویی یک سپاهی با  «مارمولک‌های خانه به‌دوش»

بهمن دری، یک سپاهی که بی‌گدار به آب زد

وقتی که در ۲ تیر ماه ۱۳۸۹ محسن پرویز از معاونت امور فرهنگی وزارت ارشاد برکنار شد، امیدی در دل‌ها زنده شد که با روی کار آمدن بهمن دری اخوی گشایشی در نشر ایران پدید آید. اما به‌زودی معلوم شد که این امید بسیار بیهوده بوده است. اگر پرویز یک ممیز و بیش از آن یک دیوانسالار مطیع بود، جانشین او، بهمن دری اخوی یک سپاهی بود. او آمده بود که فضای فرهنگی کشور را نظامی کند.
سید محمد حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در ۲ تیر ۱۳۸۹ در حکمی که به دری اخوی ابلاغ کرد، از سوابق او یاد کرده بود و نه تنها از یک هزار مقاله به قلم این سپاهی فرهنگی در تفسیر و نقد انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و کتاب‌هایی در زمینه فرهنگ شعارهای انقلاب اسلامی و «حماسه مقاومت و مارمولک‌های خانه به دوش» یاد کرده بود، بلکه به مسئولیت او در ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز در نهاد ریاست جمهوری نیز اشاره کرده بود.

دری اخوی به عنوان یک سپاهی با ۲۵ سال سابقه کار فرهنگی می‌دانست که فقط با آمیزه‌ای از حذف آنچه که نباید گفته آید و انبوه‌سازی آنچه که اگر گفته یا نوشته شود، بهتر است خوانده نشود، می‌تواند خیزش‌های فرهنگی در ایران را معطل نگه دارد

بهمن دری اخوی هم که به میدان آمده بود تا «مارمولک‌های خانه به دوش» را خانه‌نشین کند، تأمل را جایز ندانست و در ۱۴ تیر ماه ۱۳۸۹، یعنی کمتر از دو هفته پس از ابلاغ حکم معاونتش، به بهانه بزرگداشت روز قلم یک بسته فرهنگی را پیشنهاد داد. او به رسانه‌ها گفت این «بسته» را با بهره‌گیری از تجربه‌های ۲۵ ساله‌اش در امور فرهنگی تهیه کرده است.

این «بسته» به ظاهر پیشنهادهای کودکانه و ساده‌لوحانه‌ای بود. دری اخوی حکم داده بود که برای مثال «کتاب‌ها باید موجز و کوتاه نوشته شود؛ گاهی اوقات کتابی که می‌تواند در ۱۰۰ صفحه تمام شود، در ۶۰۰ صفحه نوشته می‌شود.» و یا در بند دیگری گفته بود: «کوتاه‌کردن رمان‌ها و موضوعات بلند. الان دنیا به دنبال این است که رمان‌ها را کوتاه کند.»
و همچنین برای بالا بردن سرانه کتابخوانی در ایران پیشنهاد داده بود که برای مثال از فضاها و «اوقات پرتی» [کذا] که در آن فضاها هست برای کتابخوانی استفاده شود. (در ایستگاه‌های راه‌آهن و در فرودگاه‌ها!)

حسینی، وزیر ارشاد: کفش‌ات را در بیاور!

از این میان فقط یک مورد به اجرا درآمد: رمان‌ها به داستان‌های بلند و داستان‌های بلند به داستان‌های کوتاه فروکاست. چنین بود که از روی ضرورت و برای دور زدن سانسور، کتاب‌ها هر دم لاغرتر شد و به همان اندازه هم از شمارگان آن‌ها کاسته شد و باز به همان اندازه بر تعداد معرفی‌نامه‌های کوتاه در سایت‌های خبری و برخی وبلاگ‌های ادبی افزوده گشت. یک کتاب نود صفحه‌ای را می‌توان در چند دقیقه ورق زد و با استفاده از اطلاعاتی که ناشر یا نویسنده به‌دست داده، می‌توان چند خطی درباره آن نوشت.

در واقع هدف دری اخوی از این پیشنهاد به ظاهر کودکانه، تورم‌زایی فرهنگی بود. به دو شکل می‌توان سانسور را اعمال کرد: با حذف یا با انبوه‌سازی. دری اخوی به عنوان یک سپاهی با ۲۵ سال سابقه کار فرهنگی و مقابله با «مارمولک‌های خانه‌به‌دوش» می‌دانست که فقط با آمیزه‌ای از حذف آنچه که نباید گفته آید و انبوه‌سازی آنچه که اگر گفته یا نوشته شود، بهتر است خوانده نشود، می‌تواند خیزش‌های فرهنگی در ایران را معطل نگه دارد و فرهنگ معاصر ایران را با مکث و وقفه مواجه سازد.

او هرچند در این زمینه موفق عمل کرد، اما در زمینه برگزاری نمایشگاه کتاب بی‌گدار به آب زد و در یک اقدام کم‌سابقه در نمایشگاه ۹۱، بیش از ۱۲۰ عنوان کتاب را به بهانه «عدول از قوانین نمایشگاه» حذف کرد. او از ریخت و پاش‌های مالی هم برکنار نمانده بود و هرچند ابعاد این ریخت‌و‌پاش‌ها هنوز به‌درستی مشخص نشده، اما یک قلم آن که عبارت بود از کمک مالی یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومانی به چند ناشر دینی، به بیرون درز کرد و خبرساز و جنجال‌آفرین شد. واکنش به وضعیت حجاب در نمایشگاه‌ها و همچنین ممانعت از نشر آثار عرفانی و سانسور آثار ادبیات کهن، انتشار انبوهی از کتاب‌ها درباره «فتنه» در شمارگانی بسیار وسیع و مهم‌تر از همه، تعلیق مجوز نشر چشمه و ثالث و چند ناشر دیگر و افزون بر همه اینها انتشار فهرست «کتب ضاله ۱۳۹۰» و ابلاغ آن به وزارتخانه‌ها، هر یک خبرساز بود و سرانجام هم او که می‌خواست با «مارمولک‌های خانه‌به‌دوش» مقابله کند، خودش خانه‌نشین شد.

وقتی وارد مسجد می‌شوی، کفش‌هایت را دربیاور

علی اسماعیلی، یک مقام اطلاعاتی

این‌بار سید محمد حسینی خطر نکرد و علی اسماعیلی، مدیر کل حراست وزارتخانه‌اش را که یک مقام اطلاعاتی و از نیروهای وزارت اطلاعات است، به معاونت وزارت ارشاد گماشت. به این ترتیب یک عنصر اطلاعاتی بر صندلی یک سپاهی تکیه داد، تا سرپرستی ارثیه فرهنگی دولت نهم و دهم، از محسن پرویز تا بهمن دری اخوی را در ماه‌های باقی‌مانده به عهده بگیرد.

در حکم وزیر فرهنگ که به او ابلاغ شد، آمده بود: «فرهنگ شرافتی دارد که تشرف به حریمش "فاخلع نعلیک" می‌‌طلبد.»

اشاره‌ای به آیه دوازدهم از سوره طه که می‌گوید: «این منم پروردگار تو، پاى‏پوش خویش بیرون آور که تو در وادى مقدس "طُوى‏" هستى.»
یک کنایه دوپهلو: این منم پروردگار تو. کفش‌ات را دربیاور، وقتی که وارد مسجد می‌شوی.

وظیفه اسماعیلی این است که نمایشگاه کتاب را بدون جنجال‌های رسانه‌ای و حاشیه‌های «ناامیدکننده» خبری برگزار کند تا همچنان «توهم» یا «امید» به گشایش فضای فرهنگی بعد از انتخابات در آستانه یک «بهار سیاسی» دیگر در دل‌ها زنده بماند.

و اسماعیلی هم البته وارد مسجد شد و کفش‌اش را هم درآورد.

هر چه بهمن دری یک چهره خبرساز و جنجال‌آفرین بود، اسماعیلی آرام و بی‌سر و صدا کارش را می‌کند. دوران معاونت او مصادف شد با سومین و گسترده‌ترین بحران کاغذ در ایران و همانطور که انتظار می‌رفت، این مقام امنیتی در یک حفره سیاه رسانه‌ای و در کمال آرامش از این بحران در جهت سانسور هوشمند آثار ادبیات خلاق و ترجمه‌های علوم انسانی نهایت استفاده را کرد.

نمایشگاه ۹۲ به دلیل برگزاری انتخابات ریاست جمهوری بسیار حساس است. وظیفه اسماعیلی این است که همانطور که جشنواره فجر بی‌سر و صدا برگزار شد، نمایشگاه کتاب را هم بدون جنجال‌های رسانه‌ای و حاشیه‌های «ناامیدکننده» خبری برگزار کند تا همچنان «توهم» یا «امید» به گشایش فضای فرهنگی بعد از انتخابات در آستانه یک «بهار سیاسی» دیگر در دل‌ها زنده بماند. در این میان اما دستاوردهای محسن پرویز و بهمن دری اخوی به هیچ‌وجه نباید به خطر بیفتد.

از سوی دیگر نمایشگاه کتاب تهران بیش از آنکه بخواهد زمینه‌ساز آشنایی نویسندگان و شاعران و پژوهشگران ایرانی با ناشران در سراسر جهان باشد، یک فروشگاه بزرگ کتاب و فرصت خوبی‌ست برای فروش کتاب‌‌هایی که زیر سقف سانسور انتشار پیدا کرده‌اند و طبعاً در دوران کنونی فترت فرهنگی فروش خوبی نداشته‌اند. بحران کاغذ و افزایش قیمت کتاب هم در این میان به بحران نشر دامن زده است. در چنین شرایطی برگزاری یک نمایشگاه بی‌سر و صدا و بی‌حاشیه نمی‌تواند انتظار ناشران، اعم از دینی و دولتی یا غیر دینی و مستقل را برآورده کند. چنین است که برگزاری نمایشگاه کتاب، به شکلی که هم انتظارات دولت و هم توقعات اقتصادی ناشران، به‌ویژه ناشران خودی برآورده گردد، مهم‌ترین چالش اسماعیلی و بی‌تردید آخرین وظیفه او در مقام معاونت امور فرهنگی وزارت ارشاد خواهد بود.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.