باهنر: خاتمی ولایت‌پذیرتر از احمدی‌نژاد بود

نظرها

• lejami

  ۱ اردیبهشت ۱۳۹۲

  چه کسانی میگویند خاتمی نیاید ؟ مهمترین آنها : هواداران آشکار و پنهان رفسنجانی ! و بعد هواداران احمدی نژاد و رهبری رژیم . سایت های خودنویس ، روز ، ملی مذهبی در این زمینه فعال هستند . خوب دقت کنید اینها که میگویند خاتمی نیاید آیا میگویند رفسنجانی هم نیاید ؟ نه ! پس اینها حامی رفسنجانی هستند . انتخابات ج ا قلا بی است . بله ! اما برای همه ! چه موسوی چه خاتمی چه رفسنجانی ، چه نجفی چه قالیباف چه ولایتی چه روحانی چه پور محمدی . اما استدلال اینها چیست ؟ میگویند اگر خاتمی بیاید رژیم مردم را پا ی صندوق میکشا ند ، بعد میگوید ما اعتبار داریم ! اما نمیگویند چه اعتباری ؟ پیش کی ؟ اگر در دنیا است ؟ که حتا اگر خاتمی بیاید و تایید بشود و رئیس جمهور هم بشود با ز از نظر دنیا قا بل قبول نیست چون همه سلیقه ها شرکت ندارند و نظارت استصوابی هر انتخاباتی را با هر نتیجه ای رد میکند . حتا مرسی که انتخابات آزاد بر گزار کرد هنوز امریکا و غرب ناراضی هستند میگویند همه باید مشارکت کنند ! با اینکه مرسی مانع شرکت آنها در انتخابات نشد ! پس این ها دارند الکی به امدن خاتمی اعتراض میکنند . اگر پیش مردم است که کاملا برعکس است . چون اگر خاتمی بیاید و تایید نشود مردم نتیجه این انتخابات را نخواهند پذیرفت مثل خرداد ٨٨ و ممکن است جنجال هم بشود . اگر انتخاب شود و نگذارند کاری انجام دهد و یا خودش بترسد و عقب بنشیند باز نشان از بی اعتباری انتخابات رژیم نزد مردم دارد و موجب تداوم اعتراض خواهد شد زیر پرچم خاتمی خواهی یا هر پرچم دیگری که با موسوی خواهی و رفسنجانی خواهی فرقی ندارد . اگر میگویند که خاتمی اصولا کاری نمیکند پس بهتر است نیاید ، باید بگویند رفسنجانی چه کاری میتواند بکند یا نجفی یا بقیه ؟ واقعیت ان است که مارکسیست ها ی روسی در ایران از آمدن خاتمی واهمه دارند چون مو جب رواج لیبرالیسم میشود ! نه اینکه خاتمی میخواهد اینگونه بشود ، نه . بلکه فشار غرب گرایی و فرهنگ غربی از پایین ( طبقه متوسط و زنان به خصوص ) این سوراخی را که خاتمی با طرز فکرش در سد این رژیم ایجاد کرده و میکند خواهد درید . بنابرا ین آنچه که در خرداد ٨٨ اتفاق افتاد باز به شکل دیگری شانس بروز مییابد . حالا چه موسوی عصر طلایی امام کاندیدا باشد یا خاتمی . آنها مجبور خواهند بود دنبال توده مردم بدوند یا حذف شوند . درست مثل گورباچف در شوروی . او نمی خواست نظام شوروی را نا بود کند . دنبال اصلاح آرام ان بود . ولی چون فشار پشت سد زیاد بود کل سد در هم شکست . مارکسیست ها اول سطح توقع از خاتمی را تا حد سرنگون کردن نظام بالا میبرند بعد مدعی میشوند که او نمیخواهد و نمیتواند این کار را انجام بدهد اما نمی گویند اگر او نیاید چه کسی این کار را خواهد کرد ؟ رفسنجانی ؟ احمدی نژاد ؟ ولایتی ؟ قالیباف ؟ نجفی ؟ پور محمدی ؟ .... دیگر کسانی که نمی خواهند خاتمی بیاید هوداران ایت الله خامنه ای و قالیباف و ارزشی ها و ا صو ل گرایان هستند . که خوب معلوم است که چرا مخالف آمدن خاتمی هستند . دیگر کسانی که نمیخواهند خاتمی بیاید سر نگونی طلبان معتقد به دخالت نظامی امریکا هستند چه آنها که دنبال ترکیزاسیون ایران هستند به دست امریکا به کا م روسیه ، چه آنها که دنبال تجزیه ایران و رسیدن به حکومت در قسمتهایی از ایران ( کردستان ، آذربایجان ، خو زستان ، ...) هستند چه سلطنت طلبان که طبیعتا منتظر خراب شدن هر چه بیشتر این رژیم و نهایتا سا قط شدن ان هستند . اینها فکر میکنند اگر خاتمی بیاید امریکا حمله نخواهد کرد و منتظر خواهد ما ند . ممکن است تا حدودی حق با اینها باشد اما اگر رژیم نخواهد از خط ماجراجویی اتمی و دخالت در عراق و سوریه و افغانستان کوتاه بیاید حتا اگر مصدق در ایران حکومت کند آمریکایی ها حمله خواهند کرد . در این تردید نکنید . بنابر این بر دیگر تاکید میکنم که ما نباید مسائل را با هم مخلوط کنیم و از همه انتظار داشته باشیم که مثل خواست ما عمل کنند . وظیفه خاتمی شرکت در انتخابات قلابی رژیم ج ا است . مردم ایران اگر بخواهند رای بدهند او بهترین گزینه فیلتر شده است . اگر نخواهند رای بدهند چه خاتمی بیاید چه نیاید رای نخواهند داد . وظیفه سرنگونی طلبان تغییر نظام فکری و سیاسی و فرهنگی مردم ایران است به سمت دمکراسی خواهی و آزادی خواهی و حکومت قانون . البته هر کدام از آنها راه حل خود را باید تبلیغ کنند و بگویند چرا مثلا نظام مشروطه سلطنتی از جمهوری بهتر است یا بر عکس ، چرا سوسیالیسم از لیبرالیسم بهتر است یا برعکس ، چرا ملی گرایی در شریط کنونی جهان که همه از شرق تا غرب زیر پرچم و خاک سینه میزنند بهتر و امن تر از جهان وطنی است یا بر عکس فدرالیسم و جدایی و تکه تکه کردن بر اساس تفاوت های قو می و مذهبی امکان رشد و توسعه بیشتری فراهم میکند . وظیفه اصلاح طلبان این است که تا جایی که ممکن است رژیم را به عقب نشینی وادارند . چه از طریق سامان دادن به اعتراضات صنفی ، گروهی و یا هر نوع حرکتی جهت تثبیت حقوق مردم یا طبقه ای خاص یا قو می خاص . هیچ کدام از گروه های فوق نباید فعالیت خود را اصل کنند و به دیگران زور بیاورند که یا راه من یا هیچ . هیچ فعالیتی ما نع فعالیت های دیگران نیست . اگر ما اینرا آموختیم یک قدم به دموکراسی و مشارکت جمعی نزدیک شده ایم وگر نه بقیه اش همش دوغ است و خدمت به این دیکتاتور یا ان دیکتا تو ر و موجب نابودی ایران است .