ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

اخلاقیات احیاء: آیا نوسازی جانواران منقرض، اخلاقی‌ست؟

ساینس دیلی - بعید نیست که در آینده‌ای نه‌چندان دور، دانشمندان موفق به احیای حیوانات، و بسا که انسان‌های منقرض‌‌شده شوند؛ امری که در کنار اهمیت زیست‌شناختی‌اش، البته سؤالات اخلاقی و زیست‌محیطی عدیده‌ای را هم مطرح می‌کند.

بعید نیست که در آینده‌ای نه‌چندان دور، دانشمندان موفق به احیای حیوانات، و بسا که انسان‌های منقرض‌‌شده شوند؛ امری که در کنار اهمیت زیست‌شناختی‌اش، البته سؤالات اخلاقی و زیست‌محیطی عدیده‌ای را هم مطرح می‌کند.

طبق پیش‌بینی‌ها، دانشمندان قادرند که ظرف پانزده سال آینده، دست به بازسازی پرنده‌ی منقرض‌شده‌ای به نام «دودو» بزنند؛ کاری که به‌گفته پروفسور هانک گریلی، استاد حقوق دانشگاه استنفورد، با سؤالات اخلاقی عدیده‌ای روبروست

پیش‌بینی شده که تا چندین دهه‌ی آتی، زیست‌شناسان موفق به احیای نسل پرنده‌ی «دودو» بشوند؛ قابلیتی که به‌گفته پروفسور هانک گریلی (Hank Greely)، با طرح انبوهی از سؤالات اخلاقی همراه است.

با گذشت بیست سال از اکران فیلم «پارک ژوراسیک»، رؤیای احیای دایناسورها کماکان بار  علمی-تخیلی دارد. اما طبق پیش‌بینی دانشمندان، ظرف مدت 15 سال، شاید آنها بتوانند حیواناتی از قبیل دودو و کبوتر قاصد را – که به‌تازگی منقرض شده‌اند – احیاء کنند و سؤالات تازه‌ای را، خاصه از این جمله مطرح کنند که: به صرف امکان انجام این کار، باید انجام‌اش داد؟

پروفسور هانک گریلی، استاد حقوق دانشگاه استنفورد، اخیراً در شماره پنجم آوریل نشریه معتبر Science، دست به طرح حدود و ثغور اخلاقی  مفهوم  نوپیدای «انقراض‌زدایی» (De-extinction) زده است. او که مدیریت مرکز حقوق و علوم طبیعی استنفورد را هم عهده‌دار است، می‌گوید: "من این مقاله را به‌منزله‌ی نخستین صورت‌بندی [رسمی] این مقولات می‌بینم. گمان نکنم این، آخر قصه باشد؛ بلکه به گمان من، این تازه آغاز بحثی حول نحوه‌ی مواجهه با مقوله‌ی انقراض‌زدایی‌ست".

گریلی، در مقاله «چه می‌شود اگر انقراض، ابدی نباشد؟»، ابتدا به شرح مزایای بالقوه‌ی انقراض‌زدایی – از تولید علم گرفته تا احیای اکوسیستم‌های از دست‌رفته – می‌پردازد؛ اما به زعم او، مهم‌ترین مزیّت این ماجرا، عامل «حیرت» است. "مسلماً دیدن یک گربه‌سان دندان‌شمشیری، تجربه‌ی جذابی‌ست. «حیرت» را نبایستی به منزله‌ی یک مزیّت مستقل و ماهوی دید؛ بلکه از همین رهگذر است که – مثل [اعزام] یک مریخ‌نورد – کار علمی  فراوانی هم از پیش برده می‌شود".

گریلی، از سال 1999 میلادی که یکی از دانشجویانش مقاله‌ای را راجع به بازخوردهای احیای احتمالی  ماموت پشمالو نوشته بوده، به اخلاقیات انقراض‌زداییْ علاقه‌مند شد. او می‌گوید: "او [دانشجویش] در آن زمینه، دانش  چندان درستی نداشته – که البته عیب از او نبود؛ چراکه رهیافت‌هایی که به این موضوع اتخاذ می‌شود، طی 13 سال گذشته تغییر کرده‌اند – اما همین مسأله، علاقه‌ام را به این مقوله برانگیخت.

در حال حاضر، دانشمندان از سه رهیافت مختلف به‌منظور احیای گیاهان و جانوران منقرض، استفاده می‌کنند. برای شبیه‌سازی، مصالح ژنتیکی  گونه‌های منقرض را به کار می‌بندند تا به همین طریق، نسخه‌ عینی  معاصرشان را بازآفرینی کنند. این تولید مثل گزینشی، می‌کوشد تا به اعضای معاصر  یک گونه، خصوصیات نزدیکان منقرض‌شان را اعطاء کند. مهندسی  ژنتیک، DNA یک گونه‌ی تازه را تا حدّ تشابه تقریبی‌ آن با DNA هم‌خانواده‌های منقرض‌‌شده‌اش تغییر می‌دهد.

ولی خب این روش‌ها صرفاً حیوان و یا گیاه منقرض‌شده را به چرخه‌ی حیات برمی‌گردانَد. به‌گفته یاکوب شرکو (Jacob Sherkow)، پژوهش‌یار مرکز حقوق و علوم طبیعی  استنفورد، "اگر کبوتر قاصد را احیاء کنیم، هیچ دلیلی ندارد که باور کنیم همان رفتاری که در سال 1850 داشته را هم از خودش بروز خواهد داد. بسیاری از ویژگی‌ها، تابع فرهنگ‌اند. الگوهای مهاجرت، اگر از نسلی به نسل دیگر منتقل نشوند، عوض می‌شوند".

بسیاری از گونه‌های احیاءشده، چنانچه به جهان مدرن‌مان وارد شوند، احتمالاً مشکلات پیش‌بینی‌نشده‌ای را به وجود آورند. این گونه‌ها، به‌گفته گریلی، می‌توانند بعضاً ناقل یک بیماری مهلک بشوند و یا که سهواً اکوسیستم  مجاورشان را به خطر بیاندازند.

او می‌گوید: "کمی عجیب می‌شود اگر این گونه‌ها را «بیگانه» بنامیم؛ چراکه آن‌ها قبل از آنکه ما باشیم، همین‌جا بودند. اما «همین‌جا»یی که آن‌ها ساکن‌اش بودند، با چیزی که ما هم‌اینک در آن هستیم، فرق می‌کند. شاید آن‌ها در این محیط تازه، آفت به شمار آیند".

وقتی از گریلی راجع به احتمال رفع این مخاطرات بالقوه، از طریق تصویب مصوّبات دولتی می‌پرسیم، جوابش منفی‌ست. او می‌گوید: "ولی خب این نه عجیب است و نه خاصه اسباب نگرانی. کمی طول می‌کشد تا هر گونه‌‌ای که احیاء شده، برای زندگی و راه‌یابی به طبیعت، آماده شود. توصیه‌ی گریلی و شرکو این است که دولت، تحقیقات حوزه‌ی انقراض‌زدایی را به مؤسسات خصوصی واگذارد و توجه خودش را معطوف به مصوّبات کند. به‌گفته شرکو، بزرگترین چالش حقوقی و اخلاقی  انقراض‌زدایی، به نیاکان منقرض  خودمان مربوط است.

شرکو می‌گوید: "احیای یک انسان اولیه، باعث طرح این سؤال می‌شود که: «آیا این یک شخص است؟» اگر ماموت و کبوتر قاصد را احیاء کنیم، چارچوب اخلاقی و حقوقی مطلوبی هم برای نحوه مواجهه با این حیوانات آزمایشگاهی داریم. [اما فعلاً] ملاحظات اخلاقی  چندان خوبی برای تولید و حفظ یک انسان آزمایشگاهی در اختیارمان نیست. این، فوق‌العاده با چیزی که برنامه‌های فعلی  انقراض‌زدایی درصدد انجام‌اش هستند، فرق می‌کند؛ اما خب [این‌ها هم] با همان سراشیب لغزانی مواجه‌اند که اخلاق‌پژوهان به کند و کاوَش شهره‌اند".

منبع: Science Daily

توضیح تصویر:

طبق پیش‌بینی‌ها، دانشمندان قادرند که ظرف پانزده سال آینده، دست به بازسازی پرنده‌ی منقرض‌شده‌ای به نام «دودو» بزنند؛ کاری که به‌گفته پروفسور هانک گریلی، استاد حقوق دانشگاه استنفورد، با سؤالات اخلاقی عدیده‌ای روبروست / منبع: Frederick William Frohawk/Public domain image

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • ABRAHAMIAN

    مقوله جالبی است که حتی اگر به جایی هم ختم نشود و هیچ بازیافتی هم از گونه های منقرض شده حاصل  نشود بازهم از نظر علمی و پیشرفت در زمینه مهندسی زنتیک حیرت اور خواهد بود.  شاید بهترین و بالاترین مورد موفقیت در میان خود ما انسانها قابل اجرا باشد چه نمونه های مومیایی شده متعددی از اهرام سه گانه مصر به \ دست امده که میتواند منبع خوبی برای به دست اوردن الگوی زنتیگی یک انسان متوفی در دو یا سه هزار سال  پیش باشد و تجربه به دست امده میتواند راهگشای تجربیات بعدی با الگوی ژنتیکی انسانهای نخستین باشد.   البته در مورد گونه های منقرض شده بایستی توجه داشت که در خیلی موارد انقراض نسلی این گونه ها ممکن  است بازتاب و نتیجه تغییرات زیست محیطی و اقلیمی باشد و به صرف اینکه بتوان انها را از ورطه انقراض به  وادی احیاء کشانید نمیتوان انتظار داشت که این گونه ها بتوانند خودرا در سرزمین ها و اقلیم های امروزی تثبیت  کنند.  در واقع چیزی در حد همان پارک ژوراسیک تخیلی ممکن است قابل اجرا باشد.   یکی دیگر از مفروضات این پر.ژه های بازیافت انقراضی اینست که تا کنون در چند مورد از پروژه های موفق  در زمینه همسان سازی مثل گوسفند و بز  نوزادان به دست امده در بدو تولد دچار کهولت مولکولی DNAبوده  و خیلی زودتر از موعد مقرر به کهولت بیولوزیکی رسیده اند.  به این ترتیب شاید این پروژه ها در حال حاضر بیشتر افسانه باشند تا حقیقت اما سرانجام بشر خواهد توانست یک موزه زندهای  از گونه های منقرض شده را برپا کند که در ان فیل ماموت و پرنده دو دو و شاید هم دینوسورها را  بتوانیم  با چشم های حیرت زده مان ببینیم.  قسمت اخلاقیات ماجرا در عمل خود به خود حل خواهد شد.     با تشکر ابراهیمیان