ادبیات پهلوانی در ایران
فرهنگ پهلوانی و عیاری را
فرهنگ پهلوانی و عیاری را میتوانیم سرآغاز شهرنشینی در ایران در نظر بگیریم. در کتاب سمک عیار، نوشته فرامرز بن خداد که از داستانهای عامیانه ما در زبان فارسی است، بارها از حرفههای گوناگون مثل نجار، کشتیگیر، رنگرز و بنا و منجم نام برده میشود. در همین زمان هم یک سبک شعری در ایران به نام «شهرآشوب» پیدا شد. اشعار شهرآشوب را درباره صاحبان حرفههای گوناگون میسرودند. مردم شعردوست ایران در آغاز شهرنشینی و پیدایش حرفهها در کشور ما، اینقدر از هنرمندی این صنعتگران شگفتزده بودند که مثلاً در وصف یک کفاش شعر میگفتند:
زیبا بت کفشگر چو کفش آراید
هر لحظه لب لعل بر آن میساید
وقتی درباره یک کفاش یا یک فیلبان یا یک مردهشوی شعر گفته شود، پس طبعاً درباره پهلوانان هم باید داستانهای زیادی تعریف کرد. داستانهای پهلوانی ما درباره دلاوریها و جوانمردیها و شیرینکاریهای پهلوانانیست که از اسم و رسم برخوردار بودند؛ پهلوانانی مثل پوریای ولی، اسد کرمانی، محمد مالانی، محمد مازار، اکبر خراسانی و صادق قمی.
نظرها
نظری وجود ندارد.