نیکی کریمی، بهناز جعفری و نمایش «شام با دوستان»
نمایش «شام با دوستان» به کارگردانی آیدا کیخانی روی صحنه میآید
الاهه نجفی - گروه تئاتر «این روزها» نمایش «شام با دوستان» را با بازی نیکی کریمی در تماشاخانه «ایرانشهر» روی صحنه میآورد. موضوع این نمایش سرخوردگی در زناشویی است.
گروه تئاتر «این روزها» نمایش «شام با دوستان» را در هفته نخست خرداد ماه در سالن شماره یک تماشاخانه «ایرانشهر» روی صحنه میآورد. کارگردانی این نمایش را آیدا کیخانی به عهده دارد و نیکی کریمی و بهناز جعفری و همچنین امیر رضا دلاوری و احمد ساعتچیان در آن بازی میکنند.
این نخستین بار است که نیکی کریمی، بازیگر سرشناس سینما بر صحنه تئاتر کشورمان ظاهر میشود.
نیکی کریمی درباره انگیزهاش از بازی در نمایش «شام با دوستان» به خبرگزاری دانشجویان ایرانی (ایسنا) گفت: «تئاتر، ادبیات و آثار مدرن را دوست دارم و متن نمایش "شام با دوستان" هم یک متن مدرن است که جایزه "پولیتزر" را هم گرفته، بنابراین، هم گروه، و هم متن باعث حضورم در این نمایش شد.»
«شام با دوستان» نوشته دونالد مارگولیز، نمایشنامهنویس برجسته آمریکایی است.
مارگولیز به خاطر این نمایشنامه جایزه پولیتزر برای ادبیات نمایشی در سال ۲۰۰۰ را به دست آورد. پیش از آن برای نخستین اثرش، «لوناپارک» نامزد پولیتزر شده بود، اما سرانجام «شام با دوستان» این جایزه را نصیب او کرد.
نمایشنامه «شام با دوستان» به ترجمه زهره جواهری و توسط نشر افراز در سال ۱۳۹۰ با عنوان «شامی با دوستان» منتشر شده است.
ابتدا قرار بود این نمایش اواخر فروردینماه ۹۲ در تالار حافظ روی صحنه بیاید، اما اجرای آن به دلایل نامعلوم به تعویق افتاد.
دونالد مارگولیز که مدتی استاد ادبیات نمایشی در دانشگاه معتبر «یل» بوده است، در این نمایشنامه به موضوعاتی مانند مفهوم «عشق»، «دوستی» و چالشهای زناشویی در عصر ما میپردازد.
«کرن» و «گیب» که از سفر ایتالیا برگشتهاند، به این مناسبت غذاهای خوشمزه پختهاند و دوستان قدیمیشان «تام» و «بث» را به مهمانی شام دعوت کردهاند، اما «تام» بهانه آورده که گرفتار است و با اینحال «بث» به تنهایی در این مهمانی شرکت میکند.
«کرن» و «گیب» تمام مدت از خوشیهاشان در سفر ایتالیا و بهویژه از غذاهای ایتالیایی که چقدر خوشمزه بودند داد سخن میدهند، تا اینکه در فاصله بین مراحل مختلف سرو غذا، ناگهان «بث» زیر گریه میزند و اشکریزان میگوید: « تام از من جدا میشود. دوازده سال از عمرم... با دو تا بچه...»
دونالد مارگولیز: «تئاتر میتواند به ما کمک کند چیزهایی را بیان کنیم که در زندگی ما اتفاق میافتند و جزو زندگی هر روزهمان هستند، اما نمیتوانیم یا به خودمان اجازه نمیدهیم، آنها را به زبان بیاوریم.»
در این دوازده سال این دو زوج با هم دوستی و آشنایی و معاشرت داشتهاند و حالا اگر قرار باشد تام از همسرش جدا شود، محفل چهارنفره آنان از هم میپاشد. خطر فروپاشی و جدایی بحثهایی را برمیانگیزد. آیا دوستیها به همین ناپایداریست؟ آیا بهتر نبود آنها از مشکلاتشان با هم سخن میگفتند و راهکاری پیدا میکردند؟ و مگر نه این است که یکی از مهمترین ستونهای تمدن از دیرباز این بوده که انسان جلوی تمایلاتش را بگیرد و هر کاری که دوست دارد نکند و به همه چیز پشت پا نزند؟ اما زناشویی یک سویه دیگر هم دارد: سکس.
تام به خاطر عشق به یک زن دیگر و به خاطر سکس بهتر و هیجانانگیزتر از همسرش جدا میشود. در نمایشنامه مارگولیز در این نقطه است که بحثها و تأملات آدمهای نمایش به راه دیگری میافتد و همانقدر که سکس میتواند هیجانانگیز، تلخ یا شیرین باشد، با همان چاشنی ادامه پیدا میکند. طبعاً با توجه به سانسور آثار ادبی و نمایشی در ایران، در ترجمه فارسی همه کنایهها و اشارات جنسی در متن اصلی از دست رفته است.
بعید به نظر میرسد که در روایتی که آیدا کیخانی قرار است از این متن بر صحنه تئاتر ایرانشهر بهدست دهد، به جانمایه متن در زبان اصلی وفادار بماند. آنچه که از فیلتر سانسور عبور کرده و نشر افراز به ترجمه زهره جواهری انتشارش داده و اکنون با بازی دو بازیگر سرشناس، نیکی کریمی و بهناز جعفری روی صحنه تئاتر ایرانشهر اجرا خواهد شد، بیش از آنکه به آزادی در روابط زناشویی نظر داشته باشد، احتمالاً بر امنیت و آسایش خاطری که زناشویی ممکن است با خود بیاورد تأکید خواهد کرد.
در واقع نمایش هم از یکسو در کانون امنیتی که انسانها میتوانند با عشق و دوستیشان برای هم بهوجود بیاورند و از سوی دیگر در نیاز انسان به رهایی و به پشت پا زدن به همه تعلقات خاطرش شکل میگیرد.
باید توجه داشت که شخصیتهای «شام با دوستان» همه همسن و سال دونالد مارگولیز هستند و درست مثل او از یک زندگی متوسط مرفه برخوردارند، با اینحال اتفاقاً همین رفاه مخل آسایش آنها شده و آزادی را از آنها سلب کرده است.
«شام با دوستان» از یکسو در کانون امنیتی که انسانها میتوانند با عشق و دوستیشان برای هم بهوجود بیاورند و از سوی دیگر در نیاز انسان به رهایی و به پشت پا زدن به همه تعلقات خاطرش شکل میگیرد.
مارگولیز درباره اهمیت تئاتر در زندگی انسان میگوید: «تئاتر میتواند به ما کمک کند چیزهایی را بیان کنیم که در زندگی ما اتفاق میافتند و جزو زندگی هر روزهمان هستند، اما نمیتوانیم یا به خودمان اجازه نمیدهیم، آنها را به زبان بیاوریم.»
اتفاقاً به همین دلیل یکی از ویژگیهای «شام با دوستان» این است که همه، اعم از مخاطب جوان و میانسال با آن میتوانند ارتباط برقرار کنند.
بهناز جعفری، بازیگر ایرانی نمایش «شام با دوستان» در گفتوگو با خبرگزاری دانشجویان ایرانی (ایسنا) به همین نکته اشاره میکند و میگوید:«"شام با دوستان" یک متن خوب و یک کار خانوادگی است که تماشاگران به راحتی با آن ارتباط برقرار میکنند، همه تماشاگران میتوانند با آن همذاتپنداری کنند چون این متن، اتفاقاتی را روایت میکند که در زندگی همه ما وجود دارد.»
سرخوردگی در زناشویی، هم یکی از همین اتفاقاتی است که ممکن است در زندگی خیلیها پیش بیاید و با این حال «تابو» است. مهمترین درونمایه دراماتیک «شام با دوستان» تابوشکنی از این سرخوردگی است. باید دید آیدا کیخانی، کارگردان ایرانی این نمایش با توجه به محدودیتهایی که وزارت ارشاد به تئاتر اعمال کرده، چگونه از عهده این مهم برمیآید و تا چه اندازه به روح نمایش میتواند وفادار بماند.
گروه «این روزها» سال گذشته نمایش «خشکسالی و دروغ» را روی صحنه برده بود، اما در ۲۳ شهریور ۱۳۹۱ اجرای آن در تالار حافظ شیراز لغو شد.
دونالد مارگولیز: میخواهم بدانم عوامل بیرونی چه تأثیری بر زندگی عاطفی انسانها و روابط عشقی آنها میگذارد.
گفتنیست که «خشکسالی و دروغ» پیش از آن دو بار در تهران اجرا شده و لوح فشرده آن نیز به شبکه نمایش خانگی راه یافته بود.
محمد یعقوبی، کارگردان «خشکسالی و دروغ» و بنیانگذار گروه «این روزها» در آن زمان به رسانهها گفته بود: «بعد از ظهر پنجشنبه بعد از ساعتها مذاکره و بحث و با وجود پا در میانی فرمانداری شیراز، مسئولان ارشاد استان فارس بدون آنکه مجوز قبلی خود را به صورت کتبی لغو کنند، به ما اعلام کردند که نمیتوانیم روی صحنه برویم.»
مارگولیز در یکی از مصاحبههایی که با او انجام دادهاند، میگوید: «من به نمایشهایی با پیام سیاسی بدبینام. در نمایشنامههایم همواره به موضوعات شخصی میپردازم. میخواهم بدانم که عوامل بیرونی چه تأثیری بر زندگی عاطفی انسانها و روابط عشقی آنها میگذارد. چه اتفاقی میافتد وقتی که دو نفر که عاشق هم هستند، دیگر نمیخواهند هر روز همان کارهایی را با هم انجام بدهند که یک عمر انجام دادهاند؟»
بیان نمایشی و هنری این موضوع در ایران یک امر کاملاً سیاسیست.
نظرها
نظری وجود ندارد.