ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

زنده باد «مرکز»! تحلیلی از پیروزی مکرون در انتخابات ۲۰۲۲ فرانسه

بخش دیدگاه زمانه / میثم بادامچی – در فرانسه چه پیش آمده است؟ مقایسه آرایش نیروها در فرانسه با آرایش نیروهای بازی‌گر در صحنه قدرت مرکزی در ایالات متحده آمریکا و نیز ایران.

در دور دوم انتخابات راست‌جمهوری فرانسه که یکشنبه ۲۴ آوریل برگزار شد، امانوئل مکرون توانست با کسب حدود ۵۸ آرای رای‌دهندگان، مارین لوپن نامزد مورد حمایت راست افراطی را که توانسته بود حدود ۴۲درصد رای کسب کند، شکست دهد و برای دومین بار بر مسند ریاست بنشیند. اما معنی این پیروزی چیست؟ در این یادداشت کوشیده‌ایم با نگاهی به آمار و ارقام دو مرحله در انتخابات ریاست‌جمهوری فرانسه که با فاصله دو هفته از هم برگزار شدند، معنای این پیروزی را برای چشم‌انداز سیاسی فرانسه بشکافیم.

خلاصه استدلال ما از این قرار است: اگر نتایج انتخابات ۲۰۲۲ را با انتخابات‌های ریاست‌جمهوری فرانسه در نیم قرن اخیر مقایسه کنیم متوجه می‌شویم فرانسه تا پیش از دور اول انتخاب مکرون در۲۰۱۷ بر اساس الگویی «دوپاره» یا دوبخشی اداره می‌شد که در ان قدرت میان دو حزب اصلی و تاریخی راست میانه (جمهوریخواه) یا چپ میانه (سوسیالیست) این کشور دست به دست می‌شد. با اینحال از ۲۰۱۷ به این طرف ما شاهد افول احزاب سنتی راست و چپ میانه در فرانسه هستیم.

در انتخابات اخیراحزابی که زمانی بر چشم‌انداز سیاسی فرانسه تسلط داشتند، یعنی حزب سنتی راست‌گرای جمهوری‌خواه (حزب شیراک و سارکوزی...) و حزب سوسیالیست‌ (حزب فرانسوا میتران و..) با هم کمتر از۱۰ درصد آرا رای‌دهندگان فرانسوی را به دست آوردند که هرگز در فرانسه سابقه نداشته است. وضعیتی که اگر تداوم پیدا کند ممکن است سبب شود در آینده‌ی نزدیک نشان این دو حزب را – که زمانی جریان اصلی را تشکیل می‌داند − فقط در کتاب‌های تاریخ فرانسه جستجو کنیم.

بر این اساس به نظر می‌رسد فرانسه وارد یک مرحله‌ی جدید سیاست‌ورزی حزبی شده است که در آن آرا میان سه بخش یا سبد عمده تقسیم می‌شود (three-way split). در چنین وضعیتی که مختص جوامع به شدت قطبی شده است در حالیکه دو سوی چپ و راست جامعه فرانسه شاید بیش از هرزمانی از همه دور شده‌اند، جریانی در وسط ظهور می‌کند و آرای میانه را هم از چپ و هم راست از آن خود می‌کند. این جریان امروز به نام مکرون و حزب او رقم خورده است.

میزان آرای راست افراطی و چپ رادیکال در فرانسه

در مرحله‌ی اول انتخابات ریاست‌جمهوری امسال مکرون با حدود ۲۸ درصد پیشتاز شد و به عنوان نفر اول به مرحله‌ی بعد صعود کرد. مارین لوپن از حزب راست افراطی «گردهمایی ملی» («جبهه‌ی ملی فرانسه‌» سابق) که مثلا وعده داده بود در صورت به قدرت رسیدن حجاب را در سراسر فرانسه به عنوان نماد اسلام رادیکال ممنوع ‌کند و اریک زمور، روزنامه نگار دست راستی با گرایش‌های نژادپرستانه که عقایدی افراطی‌تر از لوپن برضد مهاجرین مسلمان و خاورمیانه‌ای ویاآفریقایی‌تبار دارد) توانستند به ترتیب حدود ۲۳ درصد و ۷ درصد آرا رای‌دهندگان را ازآن خود کنند. پس با اغماض می‌شود گفت حدود یک سوم فرانسوی‌ها به راست افراطی گرایش دارند!

در مرحله اول انتخابات ۲۰۲۲ ژان لوک ملانشن، فردی که بیشترین همدلی را با مطالبات مهاجرین غیرسفیدپوست داشت و برخی گروه‌های اسلامی هویت‌گرا هم حامی‌اش هستند توانست رای ۲۲ درصد رای‌دهندگان فرانسوی را ازآن خود کند.

ملانشن و حزب فرانسه‌ی تسلیم‌ناپذیر او در حومه‌ی پاریس پایگاه اجتماعی بسیار قوی دارند و در برخی مناطق آنجا اول بودند. تفاوت مرام حزب ملانشن در مقایسه با حزب سنتی سوسیالیست فرانسه (گه او در ۲۰۰۸ از آن دراصل جدا شد) آن است که رویکرد سازش‌ناپذیرتری در مورد نابرابری‌های اقتصادی و اجتماعی دارد و عقاید اقتصادی او را می‌شود با برنی سندرزی‌ها در آمریکا و جرمی کوربینی‌ها در انگلستان مقایسه کرد. ملانشون (و از این جهت خاص به لحاظ صوری شبیه لوپن و راست افراطی) در زمره سیاستمدارانی است که به اتحادیه‌ی اروپا خوشبین نیست.

با احتساب آرای حزب کمونیست فرانسه و نیز نامزد سبزها در انتخابات اخیر می‌شود با قدری اغماض نتیجه گرفت حداقل یک‌چهارم مردم فرانسه به چپ رادیکال گرایش دارند. طبیعتا بخش مهمی از این جمعیت را مهاجرین و طبقات پایین جامعه تشکیل می‌دهند.

زنده باد مرکز!

چه بپسندیم و چه نه، در دموکراسی‌ها احزاب مرکز همیشه نقش مهمی را در ثبات  سیستم داشته‌اند و همیشه به طور طبیعی پتانسیل رای و به قدرت‌ رسیدن آنها بالا بوده است.

با این حال فضای سیاسی فرانسه در انتخابات ۲۰۱۲ و انتخابات‌های قبل‌تر نیم قرن اخیر عمدتا نوعی رقابت میان چپ و راست میانه بوده است. حزب مرکزی که از آرای سنتی چپ و راست میانه در کشور رای بگیرد و ایدئولوژی‌اش التقاطی باشد از مرام چپ و راست میانه و سنتی با قدری روتوش و نوگرایی، پدیده‌‌ای به نظر جدید در دموکراسی‌های غربی است که تبلورش را درحزب لیبرال و میانه‌روی «ان مارش» امانوئل مکرون (سال تاسیس ۲۰۱۶) شاهدیم.

از یک طرف در انتخابات اخیر شاهد بودیم بخش مهمی از آرای راست میانه در سبد حزب مکرون ریخته شده است: نامزد  حزب سنتی جمهوری‌خواه فرانسه والری پکرس در مرحله‌ی اول انتخابات ۲۰۲۲ تنها حدود ۵ درصد رای به دست آورد که رکوردی بی سابقه است. برای وقوف به تحول بزرگی که در ۱۰ سال اخیر در فرانسه اتفاق افتاده کافی است رای پکرس را مقایسه کنیم با رای هم‌حزبی او نیکولا سارکوزی در انتخابات ۲۰۱۲: سارکوزی در مرحله‌ی اول آن انتخابات ۲۷ درصد رای کسب کرد و در مرحله‌ی بعدی هم با اختلافی بسیار جزئی در برابر فرانسوا اولاند، نامزد حزب سوسیالیست فرانسه و رئیس‌جمهوری این کشور از ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۷، شکست خورد.

وضع حزب سوسیالیست فرانسه (چپ میانه سنتی) از این هم بدتر است: نامزد این حزب فرانسوا اولاند با حدود ۵۲ درصد آرا در سال ۲۰۱۲ رئیس‌جمهور شد. نامزد سوسیالیست‌ها در این دوره خانم آن ایدالگو، شهردار کنونی پاریس بود که در مرحله‌ی اول انتخابات توانست تنها حدود ۲درصد آرا را بدست آورد و بدترین نتیجه انتخابات حزب سوسیالیست فرانسه را در تاریخ رقم بزند. البته سقوط حزب سوسیالیست در انتخابات ۲۰۱۷ شروع شده بود که در آن، بر خلاف ۵ سال قبلش، کاندیدای این حزب بنوا آمون توانست تنها حدود ۶درصد رای بدست آورد.

نتیجه‌گیری: تحلیل نتایج دو مرحله انتخابات ۲۰۲۲ و مقایسه آن با انتخابات‌های قبلی یک فضای سه‌بخشی را پیش روی ما ترسیم می‌کند که از سال ۲۰۱۷ (دوره‌ی اول انتخاب مکرون) در این کشور حاکم شده و امروز تثبیت شده است. در این فضا، در میانه‌ی قوی‌تر شدن پایگاه اجتماعی راست افراطی و چپ رادیکال، مرکزی ظهور می‌کند که نه چپ افراطی و نه راست افراطی است و هم از سبد سنتی راست میانه رای می‌گیرد و هم سبد سنتی چپ میانه. دراین وضعیت بخش مهمی از رای‌دهندگان در مرحله‌ی دوم به مکرون رای دادند تا نامزد راست افراطی یعنی لوپن پیروز نشود. (البته ۲۸درصد واجدین شرایط هم رای ندادند.)

سیاست‌ورزی هویتی و لزوم «مرکز» در جوامع چندقطبی؛ مقایسه فرانسه و آمریکا

به نتیجه‌ی انتخابات ریاست‌جمهوری فرانسه می‌شود از منظرنقد سیاست‌ورزی هویتی افراطی هم نگریست. چندی است در دنیا، خصوصا در غرب، سیاست‌ورزی هویتی مد روز شده که هم در راست تبلور دارد و هم چپ. تاثیر بسیارزیاد شبکه‌های اجتماعی، از جمله توییتر، در سوق فضای سیاسی امروز دنیا دراین جهت به نوبه‌ی خود بسیار مؤثر است که البته بحث درباره‌ی آن مجالی دیگر می‌طلبد.

می‌شود گفت در انتخابات اخیر هم لوپن (و متحدانش در راست) و هم ملانشن (و متحدانش در چپ) نماینده سیاست‌ورزی هویتی راست و چپ بودند، و در این میان مکرون نماینده‌ی مرکزگرایی لیبرال و محافظه‌کاری که آمیزه و التقاطی است از سیاست‌های راست و چپ در حوزه‌های فرهنگ و اجتماع و اقتصاد.

چه بسا بشود گفت در جامعه‌ای مانند فرانسه که فاصله چپ و راست در آن، به سبب عوامل مختلفی در آن از جمله مهاجرت و واکنش به آن، بسیار زیاد شده، وجود جریان وسطی مانند «ان مارش» مکرون امکان گفتگو میان بخش‌های مختلف و احیانا متضاد جامعه فرانسه (مهاجران آفریقایی‌تبار در برابر فرانسوی‌های سفید، مسیحیان و ناخداباوران در برابر مسلمانان، گروه‌ها با دیدگاه‌های گاه متضاد در مورد جنسیت و نژاد) را بیشتر فراهم می‌کند و با قدرت گرفتن خویش به نوعی خود جلوی انفجار اجتماعی و بیشتر شدن فاصله را می‌گیرد.

حسن وجود حزب وسط  را می‌شود به عنوان نمونه در مقایسه میان وضعیت فرانسه و آمریکا فهمید. در آمریکای دهه‌ی اخیر خلاصه شدن سنتی سیاست در دو حزب جمهوری‌خواه و دموکرات این کشور عملا امکان ظهور جریان وسط را گرفته و با ظهور پدیده‌هایی مانند ترامپ (راست رادیکال) و فرهنگ حذف و کنسل کالچر (مورد حمایت بخشی از چپ رادیکال) مواجه هستیم که چشم‌انداز هرگونه گفتگوی میان آنها در حوزه عمومی آمریکا بسیار ضعیف است.

به بیان دیگر از آنجا که ساختار قدیمی کالج انتخاباتی ایالات متحده به راحتی اجازه‌ی ظهور جریان‌های سوم ورای دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه را در جامعه بسیار دوقطبی شده امروز آمریکا نمی‌دهد با وضعیتی مواجهیم که برخی تصورکرده‌اند آمریکا ممکن است به سبب دعوای میان راست افراطی و چپ رادیکال تا آستانه جنگ داخلی هم پیش برود. (امری که خصوصا در دوران ریاست‌جمهوری ترامپ، در حاشیه‌ی اعتراضات جان سیاهان مهم است، و نیز حمله هواداران ترامپ به کنگره در اعتراض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ گوشه‌هایی از آنرا شاهد بودیم.)

امتناع قدرت گرفتن «مرکز» در سیاست ایران در دوران جمهوری‌ اسلامی

بر خلاف آنچه گاهی برخی تحلیلگران با گرایش چپ رادیکال یا راست افراطی می‌گویند، اینکه در کشوری مانند فرانسه امکان به قدرت رسیدن جناح میانه بیش از بقیه هست، نه نشانه‌ی فروپاشی یا لزوما فساد این کشور که نشانه‌‌ای از یک دموکراسی عادی و زمینی و پویا و البته همراه خطا است. از دموکراسی نباید انتظار معجزه داشت. سیاست محل تبلور بالاترین فضایل اخلاقی نیست. سیاه و سفید هم نباید دیدش. برای فضایل برتر، یا اصطلاحا پرورش روح، باید سراغ امور دیگری مانند فلسفه رفت. این درسی است که از فلاسفه‌ی باستان چون افلاطون و سقراط هم می‌آموزیم.

موضوع این یادداشت سیاست ایران نبود ولی می‌شود گریزی کوتاه به ایران هم زد و درسی ازانتخابات فرانسه آموخت. یکی از مشکلات اصلی ساختار سیاسی ایران به باور نگارنده (که به نوبه‌ی خود ریشه در نظارت استصوابی، فقدان انتخابات آزاد و نیز حاکمیت ولایت مطلقه و مادام‌العمر فقیه ندارد) این است که کسانی در قدرت هستند که متعلق به مرکز و برآیند سیاست ایران نیستند، بلکه از جناح افراطی هستند که رای‌شان در واقع اقلیت است و مثلا حدود ۳۰درصد کل جامعه (با در نظر گرفتن آرا ابراهیم رییسی در۱۴۰۰).

حتی در زمانی که در انتخابات‌های ۱۳۹۲ یا ۱۳۹۶، یعنی دوره‌ی حسن روحانی، جریانی با نام اعتدال و میانه‌روی بر سر کار آمد، به سبب فقدان مکانیسم توزیع قوا و استقلال قضا و بالادست بودن قدرت سپاه و ولی فقیه این در میانه یا مرکز بودن فقط در سطح لفظ می‌ماند، و در عمل محلی از اعراب نمی‌یابد؛ چون واضح است درعمل تصمیم‌گیری را همان هسته‌ی سخت قدرت که در دست جناح تندرو و اقلیت از نظر پایگاه رایی در جامعه است می‌گیرد و هموست که برای سیاست داخلی و خارجی ایران خط مشی‌ اصلی را تعیین می‌کند. به این می‌گوییم امتناع قدرت گرفتن مرکز در سیاست ایران در دوران کنونی. همین ریشه‌ی بن‌بست است.

تصور حاکمان در ایران (نهاد ولایت فقیه، سپاه،...) که به رای اکثریت اعتماد ندارند آن است که اگر در ایران دموکراسی برقرار شود رادیکال‌ترین طیف رای می‌آورد. این سخنی یاوه است. با دموکراسی معمولا حزبی بیشترین شانس را دارد که برآیند افکار عمومی جامعه باشد. در ایران هم اگر انتخاباتی دموکراتیک برقرار بود به احتمال زیاد «حزب مرکز» بالاترین شانس را داشت. نظام همیشه از بقای خود می‌ترسد، چون از «مرکز»می‌ترسد و خویش را بر افراط‌ها بنا کرده است.

در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.