ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

رفت برای خرید و دیگر به خانه بازنگشت. به گلوله‌اش بستند؛ داریوش علیزاده

داریوش علیزاده با مادرش زندگی می‌کرد. از خانه بیرون رفت تا خریدهایی که مادرش گفته بود انجام دهد، اما دیگر به خانه بازنگشت. سنندج، ظهر شنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۱

داریوش زخمی روی زمین افتاده بود، از شدت خون‌ریزی جانی نداشت، یکی از مامورها بالای سرش آمد و لگد به شکم‌اش ضربه زد و فریاد کشید "بلند شو، بلند شو..."

شنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۱ روی بود که از قبل فراخوان‌هایی برای اعتراضات سراسری در ایران اعلام شده بود. همزمان ایرانیان خارج از کشور نیز در حمایت از اعتراضات مردم داخل کشور، تظاهرات‌های گسترده‌ای را در شهرهای مختلف جهان برگزار کردند. اما از همان ساعت‌های ابتدایی روز، خبرهایی از به خشونت کشیده شدن اعتراضات مسالمت‌آمیز مردم شهر سنندج منتشر شد.

ویدیوهایی از به گلوله بستن معترضان منتشر شد و در نهایت تصویر هولناک یحیی رحیمی، شهروند سنندجی که به دلیل «بوق زدن» در خودرویش از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار گرفت و کشته شد، تکرار آبانی دیگر را یادآور شد. ابتدا گفته شد فردی که در خودروی پراید کشته شده، داریوش علیزاده است، اما بعدا مشخص شد داریوش علیزاده، در نقطه دیگری از شهر سنندج به نام محله «تپه بهارمست» کشته شده است.

داریوش علیزاده با مادرش زندگی می‌کرد. منبعی آگاه و نزدیک به خانواده داریوش علیزاده به زمانه می‌گوید ظهر شنبه ۱۶ مهر او از خانه بیرون رفت تا خریدهایی که مادرش گفته بود انجام دهد، اما دیگر هرگز به خانه بازنگشت:

«مادرش گفته بود ماکارونی لازم داریم، داریوش هم ماکارونی را خرید و به مادرش داد. مادرش گفته بود من ماکارونی را آماده می‌کنم تا تو برگردی. مادرش دیگر هیچ خبری از داریوش نداشت تا اینکه داماد خانواده به او خبر می‌دهد که داریوش کشته شده...»

علاوه بر منبع آگاه زمانه، یک شاهد عینی که لحظه کشته شدن داریوش علیزاده را از نزدیک دیده بود، روایت تیراندازی نیروهای امنیتی به سوی او و دیگر معترضان را بازگو کرده است:

«داریوش و دوستانش سر کوچه رخزاد ایستاده بودند. دوستانش داد می‌زدند و تا وسط خیابان می‎‌رفتند، اما داریوش فقط سر کوچه ایستاده بود، ما شاهد بودیم، گفتند کسی نیست و مامورها تنها سه چهار نفر هستند بیایید برویم... همه به سمت خیابان حرکت کردند، تا نزدیک [سازمان تامین اجتماعی] رفتند، در همین حین نیروهای امنیتی تیر جنگی شلیک کردند و چند نفر زخمی شدند، صحنه هولناکی بود. مردم مجددا شعار دادند و مامورها دوباره تیراندازی کردند و یک تیر به داریوش اصابت کرد و زخمی شد، ندیدم دقیقا گلوله به کجا برخورد کرد. خون‌ریزی شدیدی داشت و وقتی تیر خورد همانجا روی زمین افتاد و فریادی کشید. دوستانش او را کمک کردند بلند شود، ولی مامورها آنها را تعقیب می‌کردند، به همین خاطر او را رها کردند و از کوچه‌های تپه بهارمست فرار کردند. چند نفر [از مردم] داریوش را حدود ۱۰ متری با خودشان آوردند، چون مامورها داد می‌زدند و تیراندازی می‌کردند، آنها هم داریوش را رها کردند و رفتند. یکی از دوستان داریوش برگشت و به هر طریقی که بود او را کشان‌کشان برد و فریاد زد بیایید او را کمک کنیم... چند متر دیگری داریوش را بردند و بعد در کوچه‌ای بن‌بست که یک سر آن به مقبره پیرمحمد می‌رسد دوباره او را رها کردند. نیروهای امنیتی بالای سر داریوش رسیدند، او از شدت خون‌ریزی جانی نداشت، اما یکی از مامورها با لگد محکم به شکم داریوش ضربه زد. هنوز جای خون رفته از بدن داریوش روی آن قسمت از کوچه مانده و پاک نشده. ماموری که بالای سر داریوش ایستاده بود داد می‌زد: "بلند شو بلند شو..."، سپس مامورها رفتند، ظاهرا فهمیدند که حال داریوش به حدی وخیم بود که کارش تمام است. داریوش همان‌جا بی‌هوش شد. همه می‌گفتند مامورها رفتند بیایید کمک کنید... وقتی مردم محل بیرون آمدند و داریوش را دیدند گریه می‌کردند. دوستانش برگشتند تا به او کمک کنند، حدود ۲۰ دقیقه تا نیم ساع طول کشید تاکسی بیاورند و با تاکسی او را به بیمارستان منتقل کردند.»

این شاهد عینی ویدیویی از خون ریخته شده داریوش علیزاده در محل کشته شدن او در اختیار زمانه قرار داده که با روایت او از واقعه کشتن شدن این شهروند سنندجی هم‌خوانی دارد.

خیابان انقلاب (سیروس)، میدان مادر، خیابان سیدقطب، تپه بهارمست، میدان نبوت و خیابان گلشن نزدیک به هم و در مرکز شهر سنندج قرار دارند واین مناطق در روزهای اعتراضات، علی‌الخصوص روز شنبه ۱۶ مهر جزو کانون‌های اصلی اعتراضات بودند. ویدیوها و تصاویر زیادی از اعتراضات و تیراندازی نیروهای امنیتی در این مناطق منتشر شده است.

منبع آگاه زمانه توضیح می‌دهد اگر داریوش علیزاده را زودتر به بیمارستان می‌رساندند احتمال این‌که زنده بماند بسیار زیاد بود، زیرا مدت طولانی او خون‌ریزی داشت و ویدیویی که به دست زمانه رسیده است شدت خون‌ریزی این جان‌باخته را نشان می‌دهد.

در نهایت داریوش علیزاده را به بیمارستان کوثر سنندج منتقل می‌کنند و با وجود انجام عملیات احیا او جان می‌بازد.

منبع آگاه زمانه می‌گوید:

«گلوله به ران پای داریوش برخورد کرده بود. به قدری خون‌ریزی داشت که در مسیر به دوستانش می‌گوید تشنه است، یعنی در مسیر بیمارستان هم توانسته حرف بزند. داریوش همان زمان که زخمی می‌شود با یکی از اعضای فامیل تماس می‌گیرند و می‌گوید به دادم برس تیر خورده‌ام... چون مسیرها شلوغ بوده نمی‌تواند سریع خودش را به او برساند، به همین خاطر با یکی از برادرهای داریوش تماس می‌گیرد و ماجرا را برایش توضیح می‌دهد. اما به موقع نمی‌رسند... به بیمارستان می‌روند و آنجا دیگر داریوش تمام کرده بود.»

در بیمارستان قبل از اینکه پیکر بی‌جان داریوش علیزاده را به سردخانه منتقل کنند، یک نفر به خانواده او می‌گوید بهتر است جنازه را هرچه سریع‌تر از بیمارستان خارج کنید، زیرا اگر به سردخانه منتقل شود ممکن است به راحتی جنازه به خاواده تحویل ندهند:

«خانواده به دلیل نگرانی از عدم تحویل جنازه داریوش و مشکلات احتمالی، جنازه او را از بیمارستان خارج می‌کنند و پیکر او را برای خاکسپاری به روستای قەڵا کۆن (قلعه کهنه) در منطقه اوباتو می‌برند. در مسیر از اداره اطلاعات با خانواده داریوش تماس می‌گیرند و به آنها می‌گویند جنازه را باید برگردانید، تهدیدهایی هم می‌کنند، اما خانواده پاسخ نمی‌دهند و جنازه را به روستای قه‌لا کون می‌رسانند. غروب به آنجا می‌رسند و وقتی خانواده می‌خواهند مراسم خاکسپاری را انجام بدهند مجددا با آنها تماس می‌گیرند که باید جنازه را باز گردانید تا در سنندج خاکسپاری شود، اما خانواده موافقت نمی‌کنند. به خانواده اصرار می‌کنند که باید صبر کنند تا پزشکی قانونی بیاید و جنازه را ببیند و نهایتا ساعت حدود یازده شب پزشکی قانونی از بیجار به آنجا می‌رسد و بعد از بررسی‌های تیم پزشکی قانونی خاکسپاری را انجام می‌دهند.»

پیکر داریوش علی‌زاده همان شنبه‌شب ۱۶ مهر در روستای خانوادگی‌اش به نام قلعه کهنه با حضور جمع زیادی از اقوام، آشنایان و اهالی روستا به خاک سپرده شد.

مزار داریوش علیزاده در روستای قەڵا کۆن (قلعه کهنه)

به گفته منبع آگاه زمانه، روز دوم بعد از خاکسپاری از فرمانداری قصد داشتند برای شرکت در مراسم ختم به روستای قلعه کهنه بروند، اما مردم اجازه حضور آنها در مراسم را نداده بودند.

مراسم ختم داریوش علیزاده نیز قرار بود در مسجد النبی سنندج برگزار شود، اما نیروهای امنیتی مانع از این کار شدند و اعلامیه‌های مراسم ختم را پاره کرده و به مسجد اخطار داده بودند که نباید مراسم ختم آنجا برپا شود. به همین جهت خانواده ناچار شد مراسم ختم را در منزل برگزار کند.

آگهی مراسم ختم داریوش علیزاده

در اداره اطلاعات سنندج به خانواده داریوش علیزاده گفته شد که «گروهک‌ها» او را کشته‌اند، اما منبع آگاه زمانه می‌گوید مشخص است چه کسی به او تیراندازی کرده است.

داریوش علیزاده متولد ۲۱ تیر ۱۳۶۸ بود و تنها سه ماه از ۳۳ سالگی خود را سپری کرده بود که بر اثر تیراندازی نیروهای امنیتی کشته شد.

مرگ داریوش علیزاده برای مادرش بسیار سخت بود، آنها با هم زندگی می‌کردند و او هنوز نتوانسته باور کند که پسرش کشته شده است:

«مادرش می‌گوید من غذا را آماده کردم و منتظر بودم که برگردد، ولی هیچ خبری از برگشتن‌اش نشد... به راحتی جانش را گرفتند...»

در جریان اعتراض‌های شنبه ۱۶ مهر در شهر سنندج دست‌کم چهار شهروند به نام‌های داریوش علیزاده، یحیی رحیمی، پیمان منبری و محمد امینی بر اثر تیراندازی نیروهای امنیتی کشته شدند.

از آغاز اعتراض‌های سراسری بعد از قتل حکومتی ژینا (مهسا) امینی صدها شهروند بر اثر خشونت نیروهای امنیتی در سراسر ایران کشته شدند. اما هنوز آمار مشخصی از تعداد کشته شدگان وجود ندارد.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

سازمان حقوق بشر ایران مستقر در نروژ، ۷ آذر ۱۴۰۱ در گزارشی اعلام کرد دست‌کم ۴۴۸ شهروند، از جمله ۶۰ کودک و ۲۹ زن، از آغاز اعتراضات سراسری در ایران کشته شده‌اند.

در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.