ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

بحث و نکته‌هایی درباره‌ی آداب آن

محمدرضا نیکفر – لازم است درباره‌ی وضعیت جنبش و چشم‌انداز آن گفت‌وگو کنیم. اما چگونه؟ بحث باکیفیت و ثمربخش، چه قواعدی دارد؟

خبر، خبر، خبر. پس از این همه خبر در دوره‌ی اخیر نیاز مبرمی حس می‌شود به تأمل، و بررسی راه رفته و راه پیش رو.

محفل‌های سنجیده از نظر امنیتی برای بحث و گفت‌وگو در داخل، جلسه‌های حضوری در خارج، و جلسه‌های آنلاین، همه کمک می‌کنند تا تأمل بیشتری درباره‌ی تجربه‌های جمع شده و آینده‌ی جنبش انجام شود.

بحث به هر حال جاری است، در خانواده‌ها، میان دوستان، در جمع‌های اتفاقی و در شبکه‌های اجتماعی اینترنتی.

در جمع‌هایی که با هدف مشخص تبادل نظر شکل می‌گیرند، می‌توان به فکر ارتقای کیفیت بحث بود. خودِ روال بحث، یک موضوع مهم بحث است.

"گفت‌وگوهای سقراطی"

درباره‌ی روال بحث اندیشیده شده از جمله در مکتبی مشهور به مکتب "گفت‌وگوهای سقراطی" که این نوشته به شکلی که مستقیماً به کار ما بیاید، به معرفی آن می‌پردازد و از آن بهره می‌گیرد.

مکتب "گفت‌وگوهای سقراطی" را فیلسوف آلمانی لئونارد نلزون (Leonard Nelson 1882–1927) بنیاد گذاشته و شاگردش گوستاو هکمن (Gustav Heckmann 1898-1996) با کمک آموزگارانی دیگر تکامل داده است. ایده‌ی آن را از شیوه‌ی بحث سقراط،  آنچنان که در همپرسه‌های افلاطون آمده، برگرفته‌اند، و گفت‌وگو را از حالت بحث دو نفره به صورت بحث جمعی درآورده‌اند. اصل ایده، رسیدن به مفهوم یا قاعده‌ای کلی از طریق تحلیل امر مشخص با پرسش‌گری است.

لئونارد نلزون− گوستاو هکمن
لئونارد نلزون− گوستاو هکمن

بنیان‌گذاران مکتب سقراطی، سوسیالیست بودند. آنان به برابری انسان‌های اعتقاد داشتند. ایده‌ی برابری را در شیوه‌ی آموزش هم خود به کار بسته‌اند. در این شیوه، معلم در موضع قدرت محض نیست؛ او تک‌گویی نمی‌کند و چنین است و جز این نیست نمی‌گوید. شاگردان فقط به گوش نیستند؛ بحث می‌کنند و حقیقت را از راه گفت‌وگو کشف می‌کنند، نه آنکه آن را به عنوان چیزی حاضر و آماده تحویل بگیرند.

والتر رزه−شفر (Walter Reese-Schäfer)، استاد اندیشه‌ی سیاسی در دانشگاه گوتینگن معتقد است که آنچه یورگن هابرماس و کارل-اتو آپل زیر عنوان "گفتمان" پیش گذاشته‌اند که گفت‌وگوی معطوف به حقیقت است، یک نمونه‌ی کامل خود را در گفت‌وگوی سقراطی طبق ایده‌ی لئونارد نلزون می‌یابد.

در اینجا بدون ورود به بحث نظری، نکته‌هایی کارآمد از نظر و عمل مکتب سقراطی با اندکی بسط بازگو می‌شوند. آنها با نظر به تجربه‌هایی که محتملاً همه داشته‌ایم، برگرفته و برجسته شده‌اند. نکته‌ها چیز عجیبی نیستند؛ عجیب این است که رعایت نمی‌شوند.

جلسه

سناریوی کاملی را در نظر می‌گیریم. در عمل ممکن است، به ویژه بخش اول آن که سخنرانی است، انجام نشود و به جای آن با مقدمه‌ای بحث شروع شود. در سناریوی کامل این عناصر را داریم:

سخنرانان، مثلاً دو نفر

بحث اول میان سخنرانان اصلی

بحث همگانی

بازی‌گران عبارت‌اند از: سخنرانان، گرداننده‌ی بحث/مدیر جلسه، حاضران

روال

جلسه باید موضوع مشخصی داشته باشد.

گرداننده‌ی جلسه در ابتدای آن مقررات جمع را اعلام می‌کند، اینکه موضوع چیست، وقت هر سخنران چقدر است، روال بحث چگونه است.

سخنرانی

سخنرانان باید حرفشان را در چارچوب موضوع مقرر بزنند، بدون مقدمه‌چینی طولانی نکته‌ی اصلی را بیان کنند، توضیح دهند و استدلال کنند، سپس جمع‌بندی کنند.

لازم است از سخنرانان خواسته شود به موقع و آماده به جلسه بیایند، از روی یک متن طولانی نخوانند، اما اگر لازم می‌دانند یادداشتی داشته باشند برای آنکه در خط روشنی حرکت کنند.

شایسته است هر سخنران در ابتدا بگوید پرسش اصلی‌اش چیست و برای رسیدن به جواب آن چه مسیری را طی می‌کند.

سخنرانان باید سر وقت مقرر سخن‌شان را به پایان رسانند. طول دادن، نشانه‌ی شرکت در جلسه بدون آمادگی لازم است.

پرسش و پاسخ

بخش پرسش و پاسخ برای فهم بهتر حاضران است نه اظهار نظر از سوی آنان.

هر کس خواهان فهم روشن‌تر موضع سخنرانان است در یکی‌دو جمله سؤال خود را بپرسد، در یک‌دو جمله یعنی بدون مقدمه‌چینی، بدون اظهار نظر انتقادی، و بدون حاشیه‌روی.

کسی که مخاطب پرسش است، به صورت مستقیم و بدون مقدمه‌چینی و حاشیه‌روی و تکرار، به پرسش به شکلی حتی‌الامکان فشرده پاسخ دهد.

انتقاد و بیان نظر بدیل

پس از بخش پرسش و پاسخ، نوبت به این بخش مهم می‌رسد. هر کس انتقادی به نظر یک سخنران داشت، انتقادش را بیان می‌کند و احیاناً می‌گوید که نظر خودش در باب موضوع چیست.

در اینجا نیز باید رعایت شود که وقت به همه برسد و طبعاً به پاسخ‌گویی سخنران مورد انتقاد.

تغییر نقش

این بخش مهم پایانی شایسته است که یک سوم تا نصف وقت جلسه را به خود اختصاص دهد.

در این بخش، سخنرانان که بهتر است میان جمع بنشینند، از دیگر حاضران می‌پرسند. می‌توانند بگویند که می‌خواهند نظر افراد دیگر را بشنوند. به ویژه نیکوست که بگویند خودشان درباره‌ی برخی مسائل ابهام‌ها و مشکلاتی دارند که مایلند دریابند کسانی از میان جمع چه پاسخ‌هایی به آن مسائل می‌دهند.

در این بخش همه می‌توانند به یکدیگر جواب دهند.

گرداننده لازم است در اینجا از نظر تنظیم وقت و دادن نوبت، بیش از هر هنگام دیگری فعال باشد.

هنجارها

هر کس حرفی می‌زند، چه سخنران چه از میان حاضران، باید از کنایه زدن، برچسب زدن، از به کار بردن اصطلاح‌های فنی خارج از حوصله‌ی جلسه، از نام بردن مداوم از نویسندگان و کتاب‌های مختلف بپرهیزد، کمتر از صفت استفاده کند. جمله‌ها کوتاه و قابل فهم باشند. کسی شعار ندهد!

 هرکس باید بگوید خودش چه فکر می‌کند و مدام از این و آن نقل یا انتقاد نکند؛ باید تمرکز اصلی را بر روی نظر اثباتی خودش بگذارد و انتقاد به دیگران را −به شکلی محدود− در جایی طرح کند که برای روشن شدن نظر خودش لازم باشد.

همه باید در انتقاد منصف باشند، نظر حریف را دقیق بیان کنند و با نقطه‌ی قوت آن درگیر شوند نه این یا آن نقطه‌ی ضعف آن.

سخنرانان و کلاً همه‌ی کسانی که در بحث‌ شرکت می‌کنند بایسته است که از شگردهای جدلی برای کوبیدن حریف بپرهیزند. برخی از شگردهای جدلی رایج اینهایند:

  • استدلال همزمانی (تعبیر همزمانی به عنوان علت)
  • استدلالِ سکوت علامت رضا یا مشارکت است
  • استدلال طاس لغزنده یا سطح شیبدار (اگر پا در این راه بگذاری، مدام سقوط خواهی کرد)
  • استدلال دوراهی (یا این، یا آن؛ چون این، پس آن)
  • استدلال نعل وارونه (وارد کردن یک موضوع انحرافی)
  • حمله‌ی شخصی (حمله به گوینده به جای بررسی سخن او)
  • مغالطه‌ی پهلوان‌پنبه (حمله به یک شخص "ضعیف" یا بیان ضعیفی از یک نظر، به جای بررسی اصل نظر در بیان دقیق آن).

گرداننده‌ی جلسه، نقش مهمی در کیفیت بحث‌ها دارد.

این هنجارها ناظر به کار او هستند:

  • نظر خودت را دخالت مده!
  • تلاش کن برای فهم متقابل!
  • خط اصلی بحث را پی ‌بگیر! (مگذار بحث به حاشیه برود)
  • تلاش کن تا همه بر روی موضوع‌های مشخص متمرکز بمانند!
  • تلاش کن برای جمع‌بندی و نتیجه‌گیری!
  • راهنمایی کن، به لحاظ صوری، نه محتوایی!

اما همه در گرداندن و بهنجار بودنِ جلسه نقش دارند. همه حق دارند تذکر دهند درباره‌ی رعایت قواعد جلسه و هر چیزی که باعث می‌شود از بحث دقیق و پرمایه‌ دور شویم.

بحث مکتوب

هنجارهای بحث شفاهی در بحث کتبی هم اعتبار دارند. در این باب شایسته است که این نکته‌ها را با تأکید تکرار کرد:

  • نظر خودت را بگو، صریح، روشن، مستدل، بدون حاشیه‌روی!
  • کمتر به دیگران بپرداز!
  • طعنه نزن، متلک نپران، کمتر صفت به کار ببر، شعار نده!

منابع

دو کتاب مقدماتی و در عین حال جامع:

Dieter Birnbacher, Dieter Krohn (Hrsg.): Das sokratische Gespräch. Stuttgart 2002

Detlef Horster: Das Sokratische Gespräch in Theorie und Praxis. Opladen 1994

به انگلیسی هم آثاری در این زمینه موجود است، از جمله این ترجمه از برخی نوشته‌های لئونارد نلزون

Socratic method and critical philosophy, Selected essays. Montana: ‎ Kessinger Publishing 2008

در همین زمینه

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • علی

    به نظرم کلاب هاوس می تونه فضای مناسبی برای تمرین گفت و شنود به این روش و پیرامون موضوعاتی باشه که به بخش مهمی از اون در نوشته قبلی اشاره کردید. به نظرم می تونید شروع کننده این جریان باشید. البته فکر می کنم که علاوه بر فضای مجازی، نیاز به گفت و شنود بین شهروندان در فضای واقعی هم هست. ولی خود موضوع چگونگی گسترش به فضای غیر آنلاین، از موضوعاتی هست که می تونه در فضای مجازی در موردش هم اندیشی کرد.

  • جوادی

    به احتمال زیاد دو سه یادداشت آخر مرا نپسندیدید ،اما به اندازه کافی در جمهوری اسلامی خودم را سانسور کردم و نمی خواهم در اینجا هم خودم را سانسور کنم. احساس کردم مقاله ی بحث و نکته هایی درباره آداب آن را در پاسخ به یادداشت های اخیر من نوشتید. سوسیال دموکرات بودن شما هیچ گاه مرا آزار نداد، اما نفرت شما از راست گرایی را بارها احساس کردم. به عنوان مثال در مقاله یازده سپتامبر نگاهی سه باره، از قساوت لیبرالی حرف زدید و در همان موقع از این موضوع انتقاد کردم. در مقاله ی جنبش و رهبری آن نیز نگاه سیاه و سفید شما به برخی از موضوعات سیاسی و بویژه نگاه منفی شما به راست گرایی ، تاخیر در پرداختن به مساله استراتژیک رهبری جنبش و نادیده گرفتن هشدارهای مکرر من در این زمینه، مرا به انتقاد تند از مقاله ی شما واداشت. که البته ممکن است شما فکر کنید من در یادداشت انتقادی از مغالطه استفاده کردم که اگر چنین جیزی درست هم باشد، غیر عمدی بوده است و تا الان یادم نمی آید که تلاش کرده باشم با فن مغالطه کسی را محکوم کنم زیرا سلاح منطق را قوی تر می دانم و از آن استفاده می کنم.‌ به گواهی تاریخ ، رهبری هیچ انقلابی را نیروی مرموز روند تعیین نکرده است، رهبری خیزش انقلابی جاری در ایران را نیز تعیین نخواهد کرد.‌آینده نشان خواهد داد کدام نظر درست است.‌

  • جوادی

    من شکست خود را در دگرگون کردن فضای روشنفکری ایران می پذیرم و این هدف غیرواقع بینانه را رها می کنم اما به جستجوی حقیقت به عنوان یک شیوه زیستن ادامه می دهم. اریک فروم در کتاب گریز از آزادی می گوید: هنرمند کسی است که بتواند خویشتن را خودانگیخته بیان کند ... اما هنرمند در وضعی آسیب پذیر قرار دارد، اگر به موفقیت رسید، در خودانگیختگی و فردیتش به دیده احترام خواهند نگریست. اگر نتوانست آثارش را به فروش برساند، معاصران خواهند گفت غریب الحال و نوروتیک است. در این مورد وضع هنرمند شبیه وضعی است که در طول تاریخ انقلابیون بدان دچار بوده اند. انقلابی موفق زمامدار می شود و انقلابی ناکامیاب در زمره مجرمان در می آید.( پایان نقل قول)

  • فرهاد - فرهادیان

    خیلی خوب است اما برای آدمهای زمینی یا آدمهائی که مطالعه می کنند و با استدلال حرف می زنند متاسفانه در ایران کسانی که سالها مطالعه کرده اند تجربه اندوخته اند کیسه تهی مانده اند و تریبون ندارند همین نیم بند کامنت ها هم با هزار جور سانسور به گوش مردم می رسانند و زمانی به گوش مردم می رسد که بسیار قوی و قدرتمند باشد اما مثلا آدم بی مایه ای که حتی شغل خودش را هم با جاسوسی مخلوط کرده تلویزیون و سایتهای مختلف و برو بیا دارد اصلا به حرف کسی نیست چند نفر معلوم الحال بی مایه مثل خودش که فقط دهان هستند و حرف می زنند گوششان به استدلال بدهکار نیست . نه تنها در ایران بلکه بسیاری از کشورهای عقب مانده همین است . اگر از 1000 نفر از این اپوزسیون راست بپرسید اینهمه حرف از دموکراسی می زنید یعنی چه و به چه درد می خورد شاید نتوانید به اندازه ی یک دست از درون انها بتوانند ضرورت نیاز به دموکراسی را بیان کنند ولی وقتی پای پرحرفی باشد جلوی صف ایستاده اند و دائم دم از دموکراسی می زنند من به شخصه بارها تلاش کرده ام این گره های جنبش را باز کنم و دلیل این تصمیمات و این اصول را تشریح کرده ام و دست آخر شنیدم می گویند باید روشن بگوئید یعنی طرف اساسا نفهمیده که از این روشن تر باید با با آب داد نوشت . حرف زیاد است و اگر طبق نظر شما برسیم به بحث های شفاهی که واویلا هیچوقت به نتیجه نخواهیم رسید .