ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

نمودهای زنده بودن جنبش

شیما – نمود اصلی زنده بودن قیام ژینا را از جمله در مقاومتی می‌بینیم که زنان در برابر حجاب اجباری از خود نشان می‌دهند. هر حجاب برداشته شده، نماد ترس فرو ریخته است. گزارش از مشاهداتی در سنندج.

سرکوبِ معترضان و چیرگی بر خیابان به تصورات نادرستی درباره سرنوشت خیزش انقلابی  دامن زده است، ازجمله این تصور که جنبش شکست خورده است.

این گزارش نشان می‌دهد ترویج‌کنندگان چنین تصوراتی، درکِ نادرستی از روندِ تغییرات اجتماعی ندارند. گزارش، حاصل مشاهده همدلانه و گفت و گو‌های هدفمند در خیابان و بازار است‌، مشخصا با زنانی که به حجاب اجباری پای‌بند نیستند. گزارش در شهر سنندج فراهم شده است، در شهری که زنان و دخترانش قهرمانانه سه ماه تمام در قیام مشارکتی فعال داشتند.

خبرگزاری فارس این عکس را با این توضیح منتشر کرده است: جولان پوشاک نامتعارف در بازار کردستان
خبرگزاری فارس این عکس را با این توضیح منتشر کرده است: جولان پوشاک نامتعارف در بازار کردستان

صحنه اول: تصرفِ فضا

خیابان ششم بهمن سنندج را برای هدفم انتخاب می‌کنم. جایی که مشاهده انواع مُدها و سبک‌های پوششی در آن امری معمول است. اوایل ماه بهمن است و هوا سرد است. تلاش می‌کنم مشاهده‌ام هدفمند باشد. از دور دختران و زنان جوان، بیش از دیگران جلب توجه می‌کنند. با صدای بلند صحبت می‌کنند و می‌خندند. شاید هم عامدانه می‌خندند. می‌توانند آرام‌تر هم صحبت کنند یا بخندند. اما به ویژ در این روزها ترجیحشان این است که راحت‌تر باشند. تیپِ معمولشان تشکیل شده از یک بلوزِ گرم که تا سرِ زانوها و گاهی هم بالای آن می‌آید. روسری‌ها را برداشته‌اند. آن‌هایی که بیشتر به سردی هوا حساسند تنها یک کلاه سرشان کرده‌اند. رشته موهایشان از لابلای کلاه بیرون زده و روی شانه‌هایشان آویزان است، موهایی عموما رنگ‌شده. پوتین‌های زنانه پاشنه‌بلندیوشیده‌اند. صدای تق‌تق این کفش‌ها گاهی در میان شلوغی بازار گم می‌شود. بالاتر از لبه پوتین‌ها و در حد فاصل کفش‌ها و شلوارها، چند سانتی‌متری را باز گذاشته‌اند. نه شلوار آن‌جا را پوشانده نه پوتین‌ها. در زبانِ کُردی این حد فاصل را «پوز» می‌نامند. در ستایش زیبایی‌های این نقطه شعر و آوازهای زیادی سروده شده. پوزشان را در این هوای سرد بیرون گذاشته‌اند. این مرا یادِ یک ادعای فلسفی ـ تاریخی از ویل دوُرانت می‌اندازد. آنجایی که می‌گوید اختراعِ اولیه لباس و پوشش برای انسان هیچ ارتباطی به حفاظت از سرما و گرما نداشته. بلکه انگیزه اصلی و اولیه‌اش گرایش به زیبایی بوده و بس. یعنی انسان‌ها دوست داشته‌اند وجه زیستی‌شان را به شکلی زیباتر در زندگی اجتماعی نمایان سازند. او هم برای تصدیقِ حرفش دخترانی را مثال می‌آورد که در سرمای سخت زمستان، با دامن بیرون می‌آیند. گویی هنوز هم انگیزه اصلی پوشش، بیشتر زیبایی است تا محافظت از بدن.

دختران و زنانِ جوان با پوشش دلخواهشان در خیابان رفت و آمد می‌کنند. آن‌ها فضای عمومی را به تصرف خودشان درآورده‌اند. آن‌ها می‌دانند که در این‌جا بیشتر دیده می‌شوند. خیابان به مکانِ زورآزمایی آن‌ها و حاکمیت بدل شده.

پیشروی زنان و بلوف‌زنی حکومت

مسئولان فرهنگی و غیرفرهنگی رده‌بالای جمهوری اسلامی این روزها بیشتر از هر زمان دیگری ادعاهایی غیرواقعی می‌کنند. ادعاهایی که بیشتر به بلوف‌زنی‌های ناشیانه می‌ماند. هر روز در خبرها می‌خوانیم یا می‌شنویم که فلان مسئول برای زنان «بی‌جاب» شاخ و شانه جدید می‌کشد. اما مشاهده میدانی نشان می‌دهد این‌ها رجز‌خوانی‌هایی بیهوده است. آن‌ها به قول خودشان «سنگرِ حجاب» را از دست داد‌ه‌اند. آن بخش از زنانی که در برداشتن حجاب اجباری مصمم‌اند، توجهی به این تهدیدها ندارند. جمهوری اسلامی هم خوب می‌داند که دیگر نمی‌تواند همچون گذشته در حوزه پوشش و حجاب امر و نهی کند. مقامات تمایل بسیاری داشتند که همچون هم‌کیش‌های داعشی و طالبانی‌شان در سوریه و افغانستان به زور متوسل شوند و جواب مثبت بگیرند. اما می‌بینند که مقاومتی بی‌سابقه در برابرشان شکل گرفته، مقاومتی که اکنون بسیار فراتر رفته و به پیشروی تبدیل شده، مقاومتی که اکنون زنانِ ستم‌دیده افغناستان را هم به فکرِ چاره‌جویی انداخته است.

محدوده کنترل پوشش به سازمانهای دولتی محدود شده. خارج از آن، هیچ نشانی از پذیرشِ قانون حجاب اجباری به چشم نمی‌خورد. حرفهای زنان، گویاترین شاهدها در این‌باره است.

از زبان خود زنان

«من هیچ دلیلی برای شرم داشتن از بدنم نمی‌بینم. به ما یاد دادن که باید خودمونو بپوشونیم و از این که مویم بیرون باشه خجالت بکشیم. ولی من اصلا اینو قبول ندارم. همینه که هست چرا باید خجالت بکشم.»

این را سمیه ۲۲ساله می‌گوید. کسی که به تعبیر دوستانش قِر و فرش بیشتر از دیگران است و در پس زدنِ نمادهای انقیاد و استبداد، رادیکال‌تر عمل می‌کند.

این پیشروی و تلاش برای محافظت از آن محدود به دختران جوان نیست. زنانِ میان‌سال و دارای فرزند هم گرایشی مشابه برای پیوستن نمادین به جنبش نشان می‌دهند. زنی میان‌سال که در جریان همین مشاهده توجهم را جلب می‌کند نمونه‌ای از آن‌ها است. یک کالسکه چرخ‌دارِ کودکانه را جلوتر از خویش در دست دارد. یک نوزاد در آن خوابیده. او را خوب پوشانده که سرما نخورد. این نوع کالسکه‌ها از جانب مادرانی که نمی‌خواهند فرزندآوری و فرزندپروری مانعِ حضورشان در جامعه شود، با استقبال خوبی روبه‌رو شده‌اند. کالسکه را به راحتی جلوتر از خویش حمل می‌کند؛ بدون آن که مزاحمتی برای خرید یا پرسه‌زنی او ایجاد کند. روسری‌اش را دور گردنش انداخته. با اعتماد به نفس خاصی قدم برمی‌دارد. رنگِ قرمز، تِمِ غالبِ پوشش او را تشکیل می‌دهد. به او نزدیک‌تر می‌شوم و می‌گویم «خیلی خوبه که همه دارن روسری برمی‌دارن». با تعجب برمی‌گردد. تعجش طولانی نیست و به حرف می‌آید:

«ما هم انسانیم و حقِ انتخاب داریم. اصلا دلم نمیخاد برای آرایش یا پوششم به کسی حساب پس بدم. مردها وسوسه می‌شوند به دَرَک.»

شیوا دخترِ نوجوانِ دیگری است که که با سرخوشی از خیابان عبور می‌کند. می‌گوید تازه از «قلم‌چی» بیرون آمده. مقنعه‌اش را باز کرده و دور گردنش انداخته. موهایش را دُم‌اسبی از پشت بسته. برخی از پسرهای نوجوان سعی می‌کنند به او نزدیک شوند. برخی‌ها با او شوخی می‌کنند و می‌خواهند شماره‌ای به او بدهند. شیوا ضمن این که سعی می‌کند به این رفتارها بی‌تفاوتی نشان دهد، لبخندی شیطنت‌‌آمیز هم بر لب دارد. با او هم‌صحبت می‌شوم. از مدرسه و دخترانِ مدرسه می‌گوید:

«فط من نیستم. همه وقتی بیرون میان فورا مقنعه رو در میارن. ما دیگه نمیترسیم. اصلا دوست ندارم به خاطر رضایت مدرسه پوششمو تغییر بدم. من خودم در اولویتم. نیازهای خودم برام اولویته. اگه طوری رفتار کنم که اونها میخوان دیگه خود واقعیم نیستم».

به سوی دگرگونی

گرایش به مقاومت در برابر حجاب اجباری فزاینده است، محدود به نسلِ جدید هم نیست. نسل‌ها در این حوزه خاص، در حالِ یکی شدن و کنار زدن مرزهای نسلی‌اند. تجربه قیام ژینا زنان را جسورتر کرده است. اقدام‌های جمعی و فردی زنان در پس زدنِ نمادهای پوششی حکومتی وارد مرحله تازه‌ای شده است. حکومت بارها تهدید کرده که دوباره گشت‌هایی مشابه گشت ارشاد را راه‌اندازی می‌کند. اما دیگر امکاناتش به صورت سابق نیست. زنان برداشتن حجاب اجباری در فضاهای عمومی را به یک روال معمول تبدیل کرده‌اند. تعدادشان هم همچون گذشته معدود نیست. وقتی که یک رفتارِ جمعی برای مدتی ولو کوتاه در جامعه به صورت نمادین نهادینه شود، مقابله با آن برای هر قدرتی دشوار خواهد بود. پیشروی آرامِ زنان در مخالفت با کنترل بدنشان از جانب حکومت اسلامی اکنون به یک پیش‌روی دگرگونی‌طلب تبدیل شده. از سرگیری دوباره پیامک‌های کشف حجاب و امثال آن هم صرفا آخرین تلاش‌های حکومتی برای حفظِ ساحتِ نمادینش در میان افکار عمومی است. زنان تا این مرحله از مبارزه‌شان، در راه کسبِ آزادی و خودآئینی، حجاب اجباری را چند قدمی پَس رانده‌اند و جسورتر از گذشته قدم‌های بعدی را برمی‌دارند. این دستاوردِ قیام ژینا است. جنبش نه تنها شکست نخورده و افول نکرده، بلکه در حالِ تکامل و عمیق‌تر شدن است برای پیشروی بیشتر و در نهایت ساختن فردایی بهتر.

از همین نویسنده

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.