ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

ایرانیان؛ حیوان‌آزار یا حیوان‌دوست؟

بخش نخست

فیروزه رمضان‌زاده - در ایران افکار عمومی نسبت به حقوق حیوانات حساس نیست و آگاهی لازم درباره حقوق حیوانات، در رسانه‌ها و در مدارس، به مردم داده نمی شود.

چندی پیش، در نخستین روزهای اردیبهشت‌ماه سال جاری (۱۳۹۲ خورشیدی)، جانشین فرمانده پلیس اعلام کرد: "برخورد با سگ گردانی در دستور کار پلیس قرار دارد و بنا بر آئین‌نامه پلیس راهور حمل حیوانات در داخل خودرویی که انسان در آن حضور دارد ممنوع است. اجازه نمی‌دهیم عده‌ای در خیابان‌ها با سگ‌گردانی و حمل حیوان در خودرو، خودشان و سگ‌شان را به نمایش عمومی بگذارند."

بر اساس گزارش‌های موجود، برخورد با سگ گردانی، از سه سال پیش آغاز شده است و از حدود یک سال پیش، هم خودرو و هم سگ را به مرکزی ویژه منتقل می‌کنند.

«طرح ممنوعیت سگ‌گردانی» در بهار سال ۱۳۹۰، برای بررسی بیشتر در کمیسیون شوراهای مجلس تصویب شد. در این طرح تاکید شده بود کسانی که حیوانات به اصطلاح نجس را همراه خود در اماکن عمومی داشته باشند، ملزم به پرداخت جریمه می‌شوند. این طرح اگرچه پس از مدتی به دلایل مشکلاتی که داشت، کنار گذاشته شد و هرگز به عنوان یک قانون تصویب نشد، اما همچنان پاره‌ای از نکات موجود در آن توسط نیروی انتظامی به اجرا در می‌آید.

مهرداد درویش‌پور

فعالان حقوق حیوانات این نوع برخوردها را حیوان‌آزاری می‌دانند. دیگر اینکه در ایران، علاقه به حیوانات خانگی در میان قشر متوسط شهرنشین رو به افزایش است، اما این قشر، چگونگی برخورد  اکثریت جامعه ایران با حیوانات را نمایندگی نمی‌کند.

برای حکومت اسلامی که به حقوق بشر اهمیتی نمی‌دهد، مقوله ای تحت عنوان «حقوق حیوانات» فاقد معناست. با این حال، حیوان‌آزاری در ایران، با حکومت اسلامی آغاز نشده است و در این کشور سابقه‌ای دیرینه‌ دارد؛ از‌‌ همان سال‌های دور که "جنگ خروس‌ها" به تفریح مردم در کوچه و خیابان تبدیل شده بود تا همین چند سال‌ اخیر که مسئله آزار و کشتار حیوانات به طرز بی‌سابقه‌ای افزایش یافته است؛ از کشتار بی‌رحمانه سگ‌های بی‌سرپرست از سوی ماموران شهرداری با عنوان "مرگ ترحم‌آمیز" در برخی شهرهای ایران گرفته تا مجروح کردن آنها با پرتاب سنگ‌ در کوچه و خیابان و دار زدن سگ و گربه در کوچه و خیابان.

در ایران افکار عمومی هنوز نسبت به حقوق حیوانات حساس نیست، چراکه تا به امروز، دادن آگاهی لازم درباره حقوق حیوانات به مردم، هم در رسانه‌ها و هم در مدارس ضروری و لازم شمرده نشده است. حکومت نیز آن را از مظاهر فرهنگ غربی می‌پندارد و درنتیجه برای رفع و دفع آن هر سال به روش‌ها و تمهیدات تازه متوسل می‌شود. به این ترتیب در کنار حرکت پرشتاب علاقه به نگهداری از حیوانات خانگی، حیوان‌آزاری نیز در نبود قوانین بازدارنده به حیات خود در ایران ادامه می‌دهد. این مشکل، طی دو، سه سال اخیر، به دلیل گسترش رسانه‌های اینترنتی، بیش از هر دوره‌ای حضور خود در جامعه ایران را نشان داده است.

چند نمونه از آنها را در زیر مرور می‌کنیم:

الف- خشونت علیه گونه‌های کمیاب جانوران در ایران در سال ۱۳۹۱ خورشیدی. در این سال چهار خرس، چهار پلنگ، دو شوکای آبستن کمیاب و یک گوزن زرد ایرانی در ایران کشته شدند.

ب- در آخرین روزهای تابستان سال ۱۳۹۰، تصاویر لحظه به لحظه کشتار دلخراش یک خرس‌ مادر و توله‌هایش در منطقه ونک شهرستان سمیرم منتشر شد و اعتراض و انزجار دوستداران محیط زیست و حیوانات را برانگیخت.

ج - در اردیبهشت‌ماه سال گذشته، ویدئویی در فضای مجازی مربوط به آزار و کشتن حیوانات در شهرستان سمیرم خبرساز شد. این فیلم، کشتار یک الاغ به دست چند تن را به وسیله یک پتک نمایش می‌داد؛ در حالی که شخصیت‌های واقعی فیلم به شدت می‌خندیدند.

به این نمونه‌ها البته می‌توان موارد مشابه دیگری نظیر سوزاندن یا پرتاب الاغ از ارتفاع یا کشتن گربه‌های خیابانی با روش‌های مختلف را افزود که همگی حاکی از نوعی حیوان‌آزاری از سوی شماری از شهروندان جامعه ایران است.

برخی اما معتقدند این جلوه‌های مختلف حیوان‌آزاری که در قالب عکس و ویدیو در رسانه‌های مختلف منتشر می‌شود تمام واقعیت نیستند. نادیا زمانی، دانشجوی رشته کامپیوتر می‌گوید: "منکر حیوان‌آزاری بخشی از جامعه نمی‌شوم، اما شما طیف وسیعی را که به شدت حیوانات را دوست دارند نمی‌بینید. آنها همین آدم‌های ساده‌ای هستند که در کوچه و خیابان می‌بینیم. خیلی از مردم در خانه‌هایشان حیوان‌هایی را نگه می‌دارند و آنها را دوست دارند. اگر مسئولان دولتی هم دارند به سگ‌گردانی و اینجور چیزها به اصطلاح گیر می‌دهند به همین دلیل است."

گفته می‌شود شمار کلینیک‌های متنوع حیوانات که خدمات مختلفی به حیوانات خانگی ارائه می‌دهند رو به افزایش است و این نشان می‌دهد در حالی که به دلیل افزایش و گسترش رسانه‌های ارتباط جمعی اینترنتی، انتشار گزارش‌هایی درباره حیوان‌آزاری افزایش یافته، اما علاقه‌مندی نسل جوان در نگهداری حیوانات آپارتمانی نیز به شدت رو به افزایش است.

چندی پیش رضا جوالچی، دبیر انجمن حمایت از حیوانات در تهران به دویچه‌وله گفته بود: «ده‌ها هزار سگ‌خانگی فقط در تهران وجود دارد که به‏خاطر حل شدن مشکلات بهداشتی این حیوان در سال‌های اخیر، مردم هیچ نگرانی از نظر آلودگی این حیوان ندارند و شمار افرادی که به داشتن سگ علاقه‌مند هستند در حال افزایش است.»

در شرایط پیچیده جامعه امروز ایران، حتی با نگاه به افزایش علاقه‌مندی نسل جوان به نگهداری از حیوانات خانگی هم نمی‌توان چشم بر حیوان‌آزاری موجود در جامعه ایران بست. بنابراین این گزارش تنها بر این بخش از مشکل اجتماعی و این پرسش تاکید دارد که: آیا ریشه‌های بروز حیوان‌آزاری را باید در پس زمینه‌های اخلاقی جامعه جست‌وجو کرد؟

سگ‌هایی که تیرباران می‌شوند

برپایه مطالعات جرم‌شناسی، اعمال خشونت علیه موجودات ضعیف‌تر ازجمله حیوانات در دوران کودکی می‌تواند به پذیرش خشونت علیه اعضای ضعیف‌تر خانواده و جامعه از حیث جسمانی، مانند زنان و کودکان منجر شود.

ژاله فتوره‌چی

ژاله فتوره‌چی، فعال حقوق حیوانات در ایران به زمانه می‌گوید: "وقتی در یک جامعه خشونت رشد می‌کند، خود را در شکل‌های مختلفی نشان می‌دهد. یکی از نشانه‌های این بحران، نوع رفتار مردم با حیوانات حیات وحش و حیوانات داخل شهر‌هاست که گاهی واقعاً تاثربرانگیز می‌شود."

این برنده جایزه ملی حمایت از حیوانات (نشان خروس سپید) می‌افزاید: "چند هفته پیش به دستور مدیریت پارک گفت‌وگو در گیشا که مکان بسیار وسیعی است، تعداد ۳۰-۴۰ گربه ساکن پارک را در گونی و در بیابان‌ها‌‌‌ رها کردند. کجای دنیا را دیده‌اید که گربه‌های بدبخت حتی حق زندگی در یک پارک بزرگ را نداشته باشند. سگ‌ها را هم تیرباران می‌کنند."

این فعال حقوق حیوانات ادامه می‌دهد: "دوستی برایم گفت در توچال، یک سگ ماده همراه با چهار توله‌اش زندگی می‌کرد. به دلیل شکایت کوهنوردانی که ظاهر برخی‌شان با آرایش‌ها و پوشش‌های آنچنانی خیلی مدرن و غربی به نظر می‌رسد، آنها را جلوی چشم همه تیرباران کردند. این دوست هنوز زوزه‌ها و ناله‌های این سگ‌ها را به هنگام مرگ فراموش نکرده است. هر چقدر ما بنویسم و با مردم صحبت کنیم تا زمانی که رسانه‌ها و جراید در اطلاع‌رسانی و آگاهی مردم همت نکنند و در این زمینه افکار عمومی نسازند، هیچ فایده‌ای نخواهد داشت. هیچ قانونی برای حمایت از حیوانات وجود ندارد و وضعیت حیوانات در ایران روز به روز بد‌تر از دیروز خواهد شد."

سپهر سلیمی، عضو انجمن دیده‌بان حقوق حیوانات در وبلاگ خود پیرامون کشتن حیوانات در ایران نوشته است: "علی‌رغم تورم زیاد در کشور و گران شدن همه اجناس و خدمات اما در اعلام نرخ ضرر و زیان حیات وحش به هیچ وجه شرایط اقتصادی لحاظ نشده است. نرخ‌های جدید به شکلی است که نه تنها عامل بازدارندگی ندارد که حتی می‌تواند به عنوان مشوقی برای کشتن حیات وحش ایران مورد استفاده قرار گیرد. ضمن اینکه ظاهراً مسئولان امر نسبت به ارزش بیولوژیک حیوانات نیز بی‌اطلاع هستند. برای مثال برای کشتن سمندر لرستانی که در لیست IUCN در رده در معرض انقرض قرار دارد، تنها ۲۰۰ هزار تومان جریمه در نظر گرفته شده است. این در حالی است که این گونه بی‌نظیر فقط در ایران زیست می‌کند و در سال‌های گذشته بقای آن به شدت مورد تهدید قرار گرفته است."

این عضو انجمن دیده‌بان حقوق حیوانات در وبلاگ خود افزوده است: "در حالی که در بازار جهانی بهای پوست خرس و پلنگ به ترتیب ۱۲ و ۳۰ میلیون تومان است، در ایران برای کشتن آن باید تنها پنج میلیون تومان پرداخت. یا برای کشتن گوزن زرد ایرانی باید پنج میلیون تومان پرداخت که با احتساب وزن آن حیوان، بهای هر یک کیلو گوشت این حیوان در حدود ۴۰ هزار تومان می‌شود که هم تراز یا حتی کمتر از بهای گوشت گوسفندی موجود در بازار است."

پگاه نیز در وبلاگ "خدای من" پیرامون آزار حیوانات نوشته است: "شما را به خدا ببینید تفاوت را. ارزشی که برای یک جاندار در کشورهای دیگر قائل هستند را با ایران مقایسه کنید. در ایران شهرداری پیمانکار استخدام می‌کند برای کشتار سگ‌های بدبخت. و اخیراً در چند شهر گربه‌ها هم به محکومین به مرگ اضافه شدند."

وی افزوده است: "تنها مرجع رسمی و ثبت شده در این زمینه، یعنی دفتر انجمن حمایت از حیوانات را به بهانه‌های واحی پلمپ می‌کنند. در مراکز آزمایشگاهی و تحقیقاتی به بهانه تحقیق و دانش‌اندوزی، بد‌ترین شکنجه‌ها را بر حیوانات بدبخت روامی‌دارند. حامیان حیوانات را موجوداتی فضایی می‌پندارند که باید به هر طریق ممکن در کارشان اخلال وارد کرد و مانع از کمک به یک حیوان زبان بسته بینوا شد. بله اینجا ایران است. سرزمینی با تمدن چند هزارساله."

از نگاه مراجع شیعه

سگ از نظر مراجع شیعه نجس و خرید و فروش آن حرام شمرده می‌شود. ازجمله علی خامنه‌ای سگ را نجس دانسته اما اعلام کرده است که «نگهداری آن در منزل فی نفسه اشکال ندارد».

این گفت‌وگو را بخوانید:

در سال ۱۳۸۹، آیت‌الله مکارم شیرازی نیز سگ را نجس اعلام کرد و همچنین نگهداری سگ‌های خانگی و خرید و فروش آن‌ها را به شدت مورد انتقاد قرار داد و این موضوع را «تقلید کورکورانه از غرب» دانست.

این مرجع شیعه در سخنانی گفت: "متاسفانه تقلید کورکورانه از غرب آثار زیان‌باری دارد که از جمله همین مسئله "سگ دوستی" است و بسیارند کسانی که در غرب سگ‌شان را از زن و فرزندشان بیشتر دوست می‌دارند و در مورد نجاست سگ روایات بسیار زیادی داریم که حتی ظرف نیم خورده آن به روش خاصی تطهیر می‌شود و اینکه در قرآن نجاست سگ نیامده دلیل بر چیزی نمی‌شود، بسیاری از واجبات و محرمات به طور صریح در قرآن نیامده حتی عدد رکعات نماز در قرآن نیست، بلکه ارجاع به سنت پیامبر اکرم و ائمه شده است."

پس از فتوای آیت‌الله مکارم شیرازی، وزارت ارشاد جمهوری اسلامی ایران نیز تاکید کرد حتی آگهی‌های تبلیغاتی برای غذای حیوانات خانگی نیز ممنوع است.

بازهم در همین سال (۱۳۸۹) جمعی از نمایندگان طرحی را تقدیم مجلس کردند که در صورت تصویب از این پس نگهداری و تردد سگ‌ها در خیابان ممنوع ‌شود.

بر این اساس قرار بود یک ماده به قانون مجازات اسلامی الحاق شود و "گرداندن حیوانات خطرناک یا حیواناتی که مضر برای سلامت عمومی بوده یا نجس‌العین هستند از قبیل سگ در اماکن و معابر عمومی و وسائط نقلیه" ممنوع شود و "مرتکب علاوه بر جزای نقدی از یک میلیون ریال تا پنج میلیون ریال به ضبط حیوان مذکور محکوم" ‌شود.

بر اساس این ماده، "نگهداری حیوانات مذکور در آپارتمان‌ها ممنوع و در منازل مسکونی چنانچه موجب نارضایتی هر یک از ساکنین شود، ممنوع است. این طرح به وزارت بهداشت ماموریت می‌دهد تا فهرست حیوانات خطرناک و نجس‌العین (علاوه بر سگ) را تهیه کند."

نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران نیز در سال ۱۳۹۱ اعلام کرد که قصد دارد با سگ‌گردانی در کوچه و خیابان به شدت برخورد کند. البته این برنامه پیش از این و در چند سال اخیر از سوی ماموران نیروی انتظامی به تواتر اجرا شده است.

جامعه دامپزشکان ایران در اردیبهشت ماه سال جاری، درپی اقدام نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران در جمع آوری سگ‌های خانگی، با انتشار بیانیه‌ای این اقدام را فاقد توجیه قانونی دانست و اعلام کرد در حال حاضر هیچگونه قانونی مبنی بر خلاف بودن حیوانات خانگی در قوانین مدنی کشور موجود نیست.

عرف اجتماعی و عادت دیرینه حیوان‌آزاری

از سالیان گذشته مردم ایران همواره از «سگ» به عنوان یک حیوان باوفا، در برخی کارها از جمله در نگهبانی از باغ و خانه و گله‌های گوسفند یا شکار برخی حیوانات استفاده کرده‌اند. اصولاً در ایران نسبت به حیواناتی که از آنها به نوعی بهره‌برداری به نفع انسان می‌شود کمتر رویکرد منفی وجود دارد، اما به محض اینکه یک حیوان از این منفعت‌رسانی به انسان فاصله بگیرد، مشکل آغاز می‌شود.

رعایت حقوق حیوانات، ازجمله حق حیات آنها نکته‌ای است که کمتر در میان ایرانیان به آن توجه می‌شود. برای نمونه، بسیاری از ما شاهد بوده‌ایم که بسیاری از کودکان در ایران، با آزار و سنگ‌اندازی به سگ‌ها و گربه‌ها یا ترساندن پرنده‌ها و گرفتن مارمولک‌های کوچک در کف کوچه و خیابان‌ها در روزهای داغ تابستان چند دقیقه‌ای برای خود شادی و سرگرمی ایجاد می‌کنند و کمتر نیز از سوی والدین خود از این کار نهی می‌شوند. برخی دیگر از کودکان نیز با کشتن گنجشک‌ها و گربه‌های خیابانی، تهور و شجاعت خود را به همسالان خود نشان می‌دهند.

مهرداد درویش‌پور، جامعه‌شناس به زمانه می‌گوید: "در انتزاعی‌ترین خوانش، حیوان‌آزاری، پیامد افراطی‌ترین نگاه خودمحورانه آدمی است که به جای ارزشگذاری حیات و جست‌وجوی هارمونی با طبیعت، آمریت مطلق بر آن و دیگر جانداران را می‌ستاید. اشکال مدرن، پوشیده و امروزی حیوان‌آزاری را می‌توان در آزمایشگاه‌ها، صنعت پوست، صنعت گوشت، شکار و قصابی و تلنبار کردن انبوه حیوانات روی یکدیگر در دامداری‌های مختلف و ممانعت از زندگی با تحرک و طبیعی‌شان برای پروار کردن و روانه کردن هرچه زود‌تر آن‌ها به سلاخ‌خانه‌ها مشاهده کرد."

این استاد دانشگاه، نمایش سادیسم‌گونه ذبح حیوانات، مسابقه‌های گاوبازی، بزکشی، خروس‌بازی و امثال آن در اسپانیا و ایران و بسیاری از دیگر نقاط دنیا را اشکال سنتی‌تر و متکی بر عرف اجتماعی و عادت دیرینه حیوان‌آزاری می‌داند و می‌افزاید: "در ایران امروز اما، اشکال خشن‌تری از حیوان‌آزاری نظیر سگ‌کشی، گربه‌کشی، الاغ‌کشی و... نشانگر خوی سادیستی قدرت‌نمایی خدای‌گونه و آزار دیگری است. این پدیده گرچه می‌تواند ناشی از گسترش اختلال‌های روانی افراد نیز باشد، اما ریشه در گسترش ناهنجاری‌های اجتماعی، خشونت‌ورزی و فرهنگ حیوان‌آزاری دارد که در ایران قدمت دیرینه دارد. لازم است کارشناسان امور اجتماعی تحقیقی در این زمینه کنند. لازم است بدانیم این مسئله با گسترش بهره‌گیری از شبکه‌های اجتماعی اینترنتی بیشتر دیده می‌شود یا به راستی دامنه آن در ایران روبه گسترش است. چراکه رشد حیوان‌آزاری می‌تواند نشانگر رشد خشونت در جامعه باشد."

به گفته این جامعه‌شناس، "در جامعه‌ای که حکومت خود نماد خشونت، آزار، شکنجه و حتی محو انسان‌هاست، انتظار آنکه مردم آن سرزمین به تقویت حیوان‌دوستی در خود بپردازند، شاید خوش خیالی باشد. به هرحال رشد حیوان‌آزاری نوعی ضعیف‌آزاری محسوب می‌شود و حکومت در تبلیغ آن، نقش فراوان دارد".

 به عقیده مهرداد درویش‌پور، جامعه ایران، از وجوه مختلف خشونت، لطمه دیده است؛ از عدم کنترل خشونت نسبت به یکدیگر در کوچه و خیابان تا تجاوز به زنان و کودکان و بدرفتاری با افغان‌تبار‌ها.

او ادامه می‌دهد: "اگرچه نمی‌توان حیوان‌آزاری را به کل مردم ایران عمومیت داد، اما پیش از این روان‌شناسان نشان داده‌اند که سرکوب‌های اجتماعی و عقده‌های تلبنار شده ناشی از حقارت و بی‌قدرتی، می‌تواند زمینه‌ساز رشد گرایش‌های ویرانگر و سادیستی شود که در پرتو آن فرد با خشونت‌ورزی خود را ارضا می‌کند. از این رو من گسترش حیوان‌آزاری به عنوان یکی از انواع خشونت در جامعه ایران را ازجمله محصول گسترش فرهنگ خشونت‌ورزی از سوی حکومت ایران می‌دانم. در این میان رسانه‌ها نیز در زمینه اطلاع‌رسانی پیرامون حقوق حیوانات در ایران، کمتر تلاش می‌کنند و به نظر می‌رسد لازم است نگاه خود را متوجه ضرورت‌های مختلفی کنند که در جامعه وجود دارد."

در بخش دوم «ترکیب پیچیده حیوان‌آزاری و حیوان‌دوستی»، به حیوان‌آزاری و مبانی فقهی آن در گفت‌وگو با حسن یوسفی اشکوری، پژوهشگر امور دینی و فعال ملی- مذهبی پرداخته خواهد شد.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • داریوش

    این مسئله مربوط به اسلام و جمهوری اسلامی نیست. ماجرا ریشه ی تاریخی دارد. در کتاب آثارالباقیه نوشته ابوریحان بیرونی در باره یکی از رسم های جشن سده چنین نوشته شده است: ((... رسم آنها در این شب، این است که آتش بیافروزند و چون شعله ها بلند شود حیوانات زنده را در آن اندازند و پرندگان را در شعله های آن بپرانند تا بسوزند!! و خود در کنار آن آتش نشسته، به انواع لهو و لَعِب سرگرم شوند)) ملاحظه می کنید که حیوان آزاری از دیرباز و از قبل از اسلام، یکی از تفریحات مردم بوده است

  • محمد امین حسن پور

    نویسنده این مقاله قصد داشته است تا باز هم مطابق رویه خارج نشینان، تمام مشکلات را بر گردن دولت و حکومت بیندازد. گویی تا پیش از روی کارآمدن جمهوری اسلامی، هیچ حیوانی مورد آزار قرار نمی گرفت. آیا الزاما میان حیوان دوستی و آزار نرسانیدن به حیوانات با درآغوش کشیدن آنها یا نگهداری شان در منزل، رابطه ای منطقی و و ثیق وجود دارد. به عبارت دیگر آیا انسان برای اینکه حیوان دوستی اش را ابراز کند حتما باید حیوانی را بغل کند و در شهر چرخ بزند؟ کسانی که در خانه شان شیر و پلنگ نگاه نمی دارند، آیا دشمن این دو حیوان هستند؟ آیا تمام جانورشناسان مطرح دنیا، در خانه مسکونی شان حیوان نگاه می دارند؟

  • آلا

    متشکرم از نویسنده این متن کامل و جامع که در این روزهای خشن و بی رحم ایران نگاهی هم به معصومترین موجودات دارد. متأسفانه اگر هم کسی از حقوق حیوانات دفاع کند متهم به مرفه و بی غم بودن می‌شود. تمام این داستانهایی که اینجا نوشته شده را همه ما به چشم دیدیم. باز جای شکر دارد که هنوز عده‌ای نگران حیوانات بی پناه و مظلوم هستند، حیف که دستشان به جایی بند نیست. مذهب بهانه خوبی به آدمها می‌دهد تا بی رحمی خودشان را توجیه کنند. اینها آدمند، تقوا دارند، نماز می‌خوانند... آنها حیوانند، نجس اند و نماز ندارند. بماند داستانهای بی پایه و اساسی که از کثیفی و خطرناکی حیوانات دهن به دهن می‌چرخد و به وضع اسفناک آنها دامن می‌زند. حیوان آزاری در ایران تعریف ندارد. حتی خیلی از کسانی که حیوان خانگی نگه می‌دارند حیوان خود را مرتب آزار می‌دهند. چند بار کتک زدن سگهای خانگی یا بی توجهی کردن به آنها را دیده‌ایم؟تازه اینها کسانی هستند که به اصطلاح حیوان دوست بوده‌اند و طبق این مطلب آمارشان رو به افزایش است. حیات وحش ایران رو به نابودی است و هیچ کس از افراد مسئول حتی ذره‌ای برایش دل نمی‌سوزانند. محیط بانان فقیر و ناچار راهنمای شکارچیان می‌شوند تا همین یک مشت گونه باقی مانده هم ناپدید شوند. گاهی فکر می‌کنم با همه بدی‌های اوضاع زندگی امروزم در ایران همه چیز می‌توانست چقدر بدتر باشد. کافی بود آدم متولد نشده بودم.