دیوارنگارهی ولیعصر: بزرگترین صفحهی شخصی نظام
دلارام جاسبی - نگاهی به بزرگترین بنر تبلیغاتی خاورمیانه در مرکز بزرگترین خیابان خاورمیانه. در نظام ادراکی جمهوری اسلامی نه جزییات اهمیت دارد و نه واقعیت. چه چیزی اهمیت دارد؟ هرچیزی که بزرگ باشد.
اینکه هر چند وقت یکبار نام دیوارنگارهی بزرگ میدان ولیعصر بر سر زبانها میافتد دلیلی مشخص دارد: بزرگ است. بزرگترین بنر تبلیغاتی خاورمیانه. بزرگترین بنر تبلیغاتی خاورمیانه در مرکز بزرگترین خیابان خاورمیانه. برای رژیمی همچون جمهوریاسلامی که از همان ابتدای تاسیس تا به امروز دچار مگالومانیاست و عطشی سیریناپذیر به بزرگبودن، بادکردن و تسخیر جهان را دارد، ابداً عجب نیست که این تابلوی غولپیکر تبلیغاتی ارزش و مقامی متفاوت داشته باشد. به یاد بیاوریم که هیتلر و گوبلز نیز گرایشی مشابه به چیزهای بزرگ داشتند. قصد آنها این بود بناها و نمادهایی عظیم بسازند که هم زندگان را تحت تاثیر قرار دهد و هم یادگاری از عظمتشان برای آیندگان باشد. جمهوری اسلامی ولی تنها بهدنبال مقصود نخست است. نه توانایی دارد بنایی عظیم به نشانهی بزرگی خود در تاریخ برجا بگذارد و نه دلیل چندانی برای این تلاش میبیند : « هیچ کس نمیداند فردا زنده است یا مرده». مهم همین لاف بزرگی زدن در لحظهی حال است. سران رژیم و هوادارانش هر ده روز یکبار از تعویض بیوقفهی طرح روی بنر میدان ولیعصر بهاندازهی کافی به وجود میآیند، دیگر برایشان اهمیتی ندارد که روند ساخت مصلای تهران، که قرار بود معبد و مرکز اصلی تبلیغاتی خودشان باشد، بیش از سه دهه به درازا کشیده شده است.
« با من از تاثیر صحبت کنید؛ نه از هزینه!»
ابعاد بنر میدان ولعیصر بیست در چهل و هفت متر است. این بدان معناست که برای هر بنر به نهصد و چهل متر طراحی، چاپ و نصب نیاز دارد : در بهترین حالت، هزینهای بالغ بر هفتصد میلیون برای یک تصویر. بزرگترین تصویر خاورمیانه ! بنرها معمولاً دو یا سه هفته به نمایش گذاشته میشوند و با توجه به مناسبتهای تاریخی یا اتفاقات روز جای خود را به بعدی میدهند. گاهی پیش میآید بنر نصبشده یکی دو روز پس از نمایش، صرفاً بهسبب اشتباهی جزیی، پایین کشیده شده و بعد از اصلاح، دوباره سر جای قبلی نصب گردد. از باب نمونه، پوستر حمایت از تیم ملی فوتبال در جامجهانی روسیه، بهخاطر چند کامنت اعتراضی از جانب طرفداران دغدغهمند نظام، شب از روی دیوار پایین آورده و روز بعد، پس از تعویض تصویر مسعود شجاعی با مهدی طارمی، دوباره با همان سر و شکل قبلی سر جایش نصب شد. چند صد میلیون ناقابل هزینه فقط برای جابجایی تصویر دو بازیکن فوتبال با یکدیگر.
« لطفا دربارهی هزینههای تولید هم صحبت میکنید؟ هزینه هر کار چقدر است؟» این سوال را خبرنگار نشریهی الف از محمد امجد، مدیر خانهی طراحان انقلاب اسلامی، درباب هزینههای تولید هر بنر میدان ولیعصر میپرسد. پاسخ کوتاه اما بسیار شنیدنی است : « با من از تاثیر صحبت کنید؛ نه از هزینه!»
کار دست یک «خیمهی بیتکلف»
خانهی طراحان انقلاب اسلامی، نهاد عهدهدار طراحی و نصب بنرهای میدان ولیعصر، یکی از زیرمجموعههای سازمان هنری رسانهای اوج است که وظیفه تولید محصولات گرافیکی این نهاد ثروتمند، نظرکرده و پرنفوذ سپاه پاسداران را به عهده دارد. قدرت سازمان بهحدی است که در سال ۱۳۹۱ بهراحتی موفق شد بدون اجازهی شهرداری تهران، که خود جزو پرقدرتترین ارگانهای رژیم است، حق استفاده از بنر بزرگ میدان ولیعصر را که میتوانست یکی از سودآورترین نقاط تهران برای شهرداری باشد، بدون هیچگونه روند قانونیای بهنام خود سند بزند. این تابلوی غولپیکر تبلیغاتی چنان زیر زبان سازمان مزه کرد که در سالهای بعدی بنرهای بزرگ میدان انقلاب، فاطمی و فلسطین را نیز مال خود کرد.
علیرغم این نفوذ مافیایی و قدرت بیپایان، اگر به صفحهی اینترنتی رسمی سازمان هنری رسانهای اوج بروید تا دربارهی آن کمی بیشتر بدانید، با چنین توضیحاتی مواجه میشود : « اگر صحن و سرای نُقلی و سادۀ این مجموعۀ هنری و تخصصی را یک خیمۀ بی تکلف و پُر خروجی برای اهالی محلۀ فرهنگ و هنر انقلاب اسلامی در نظر بگیریم ...». فقط در حکومتی بهنام جمهوری اسلامی است که بزرگترین و ثروتمندترین نهاد هنری و فرهنگی میتواند خودش را «صحنوسرای نقلی» و «خیمهی بیتکلف» بخواند.
خامنهای، سلیمانی...و تیم ملی فوتبال در سبک رئالیستی/نقلی
اما ببینیم خروجی این صحن و سرای نقلی در دیوارنگارهی میدان ولعیصر چیست. دو مضمون کلی طراحیها حول ناسیونالیسم و خانواده میگردد. بسیاری از تصاویر، بهطور صریح و بیابهام، بر وحدت ملی و وجود «ما»ی واحد اشاره و تاکید میکنند. گاهی اقلیتهای مخلتف در کنار یکدیگر این کلیت یکپارچه را شکل میدهند، گاهی مشاغل و اقشار مختلف جامعه، در بعضی موارد افراد از سنین مختلف و برخی مواقع نیز زن و مرد. در بخش قابلذکری از طراحیها، این وحدت حول رهبر نظام است، در تعدادی قاسم سلیمانی این وظیفه را بهعهده دارد و در چندی دیگر تیم ملی فوتبال! عملاً در تمام این موارد، زنان هیچگاه فیگور مرکزی تصویر نیستند و، همانطور که انتظار میرود، کنار یا پشت مردان در گوشهی تصویر قرار گرفتهاند. در چند طراحی آنها حتی بهطور تمام از حلقهی وحدت ملی حذف شدهاند، مثلاً در بنر جنجالی جام جهانی روسیه که اقوام ایرانی را، بدون حضور حتی یک زن، نمایش داده بود. فیگورها و نمادهای مذهبی بیشترین سهم را در تشکیل این وحدت دارند، با اینحال شخصیتهای ملی و ناسیونالیستی هم بهتعداد بسیار در آنها دیده میشود، بهحدی که حتی گردآفرید نیز، شاید برای نخستین بار درون تصاویر رسمی خود رژیم ظاهر میشود (در طرح مربوط به جام جهانی قطر).
وقتی طرحها دربارهی خانواده یا دربارهی تقدیر از مقام مادر یا دختر است، زنها این بار معمولاً در مرکز تصویر دیده میشوند. در نگارههایی که فضای بیرون از خانه را تصویر میکنند اما آنها هرگز بدون مردان حضور ندارند، جز البته یک مورد : « زنان سرزمین من»، همان بنر جنجالیای که اعتراضات فراوانی، هم از جانب طرفداران و هم از طرف مخالفان رژیم، را موجب شد.
تصاویر بنر میدان ولیعصر معمولاً با استفاده از تکنیکهای تریدی، فتومونتاژ و یا ترکیبی ساخته میشود. تقریباً نیمی از نگارهها مفهومیاند و هیچ فیگور انسانیای درونشان نیست. در آنها معمولاً نمادها و نشانههای مذهبی مانند تسبیح، ضریح، ستارهی داوود، انگشتر و بیش از همه پرچم بهچشم میآید. حدوداً نوددرصد بنرها حاوی نوشتهای کوتاهاند که مانند جملات پرضرب تبلیغاتی، بهصورت موجز، گوشهای از از تصویر حک شده است. بنرهایی که فیگورهای انسانی دارند هم به دو دستهی کلی تقسیم میشوند. دستهی اول به کمک فتومونتاژ و کار گرافیکی بر روی عکسها ساخته شدهاند و بسیار به تبلیغات تجاری روز شباهت دارند. دستهی دوم را طراحیها را تشکیل میدهند. در اینجاست که میتوانیم ضعف ریشهدار و قدیمی هنر رسمی جمهوری اسلامی را در طراحی بدنها به صورت واقعگرایانه مشاهده کنیم. از سر همین ضعف است که ارگانهای متولی هنر نظام هیچ وقت روی مجسمه حساب باز نمیکنند. فقط کافیست یک بار به مجسمههای ساختهشده از قاسم سلیمانی در این چند سال اخیر نگاه کنیم تا این «سکوت مجسمه» را در همهمههای هنری-فرهنگی رژیم درک کنیم!
آدمهایی که درون طراحیهای فیگوراتیو بنرهای میدان ولیعصر کشیده شدهاند، حتی آنها که قرار است تقدسشان محفوظ بماند (مانند خامنهای، سلیمانی، حججی و دیگران) همه با یک سبک کمابیش کارتونی، کمیک و، با استفاده از تعبیر موجود در خود سایت سازمان، «نقلی» تصویر شدهاند که حتی طبق معیارهای نقاشیهای رئالیستی قرن هجده و نوزدهم هم چندان واقعیتگرایانه محسوب نمیشوند. احتمالاً یک متخصص تاریخ هنر به ما خواهد گفت که خاستگاه این سبک رئالیستی/نقلی در نقاشیهای پرویز کلانتری برای کتابهای درسی است که امروز با تکنیکهای مدرنتر سروشکل تازهای بهخود گرفته است. جزییات، سایهها و پرسپکتیو که به نقاشی جلوهای واقعگرایانه میدهد معمولاً در آثار هنرمندان متعهد و پیمانکاران جوان خانهی طراحان انقلاب اسلامی غایب است. بههرحال میدانیم در نظام ادراکی رژیم و هوادارانش نه جزییات اهمیت دارد و نه واقعیت. چه چیزی اهمیت دارد؟ هرچیزی که بزرگ باشد.
نظرها
نیکا
در مملکتی که تورم افسار گسیخته روزانه برچسب قیمتی کالاها را عوض میکند برچسب زدن به این وآن و بنر زدن بیمحل میشود سکه روز