ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

حصارکشی تئاتر و شهر؛ ابزاری برای کنترل بدن‌های نامطیع

عاطفه دانشگر - در پهنه‌های شهری بدن شبیه یک رسانه عمل می‌کند و حکومت‌ها سعی می‌کنند فضاهای عمدتاً فرهنگی مانند سالن‌های تئاتر و یا کافه‌ها را کنترل کنند که تا جای ممکن افکار و بدن‌های نامطیع باهم یکی نشوند. یک جامعه‌شناس به «زمانه» می‌گوید:‌ «پشت ایده حصارکشی دو منطق اقتصاد سیاسی و منطق اسلام‌گرایی نهفته است که دومی خاص ایران است».

تئاتر شهر، پارک دانشجو و چهارراه ولیعصر تهران همواره در طول ۵ دهه گذشته یکی از کانون‌های گردهمایی اقشار گوناگون مردم به‌خصوص جوانان و از جمله مهم‌ترین محل گردهم‌آیی جوامع هنری و اقلیت‌های جنسی و جنسیتی بوده است. همچنین این محدوده جغرافیایی همواره در طول سال‌های گذشته، در هنگامه اعتراض‌های ضدحکومتی یکی از نقاط اجتماع معترضان تهرانی بوده و مورد توجه ویژه نیروهای سرکوبگر قرار داشته است.

به همه این دلایل حکومت ایران همیشه با نگاه ویژه‌ای این محدوده جغرافیایی از پایتخت را نظاره کرده است. شروع دست‌بردن در ترکیب شهری محدوده تئاتر شهر به اوایل دهه ۸۰ شمسی برمی‌گردد: زمانی برمی‌گردد طراحی و اجرای پروژه مسجد ولیعصر، که بعدها به مسجد و مجتمع فرهنگی مذهبی ولیعصر تغییر نام داد در سال ۱۳۸۲ آغاز شد. این پروژه‌ از همان ابتدا با نقدهای بسیاری به‌خصوص از سوی اهالی فرهنگ و هنر و جامعه شناسان شهری همراه شد.

احداث ایستگاه مترو در حریم تئاتر شهر و پارک دانشجو در سال ۸۹ نوبت بعدی انتقادها بود. اما بیش از آن، زمانی انتقادها بالا گرفت که در سال ۹۲ زیرگذر عابر پیاده چهارراه ولیعصر شهروندان را به زیرزمین کشاند تا زیست شهری تعامل‌گرا و پویا این ناحیه بیش‌ از پیش محدود و قابل کنترل‌تر شود.

اکنون بعد از همه این تغییرات نوبت به ایجاد حریم فضای تئاتر شهر رسیده است. اقدامی که به گفته کارشناسان منجر به تسخیر پیوستگی حیات شهری و کنترل‌گری بیش‌ از پیش حکومت بر زیست شهروندان در این پهنه شهری خواهد شد.

ایده حصارکشی و ایجاد حریم از کجا آمده است؟

دست‌کم از سال ۹۹ مقامات شهرداری و وزارت ارشاد طرح ایجاد حریم تئاتر شهر را به بهانه سامان‌دهی محوطه بیرونی تئاتر شهر مطرح کردند؛ طرحی که بعد از کش‌ و قوس‌های فراوان بالاخره دوم دی‌ماه کلنگ خورد. محمدمهدی اسلامی، وزیر ارشاد در مراسم کلنگ‌زنی این طرح مدعی شد از زمانی که به وزارتخانه آمده با مطالبه جدی برای ایجاد حریم تئاتر شهر مواجه شده است.

البته مقام‌های شهرداری و وزارت ارشاد توپ درخواست‌ها برای اجرای این طرح را به زمین هنرمندان انداخته‌اند اما حضور هنرمندان عمدتاً نزدیک به حکومت در مراسم کلنگ‌زنی طرح و انتقاد برخی هنرمندان مستقل از آن به سبب ایجاد فاصله میان مردم و فضای هنری تئاتر شهر، نشان از طراحی این پروژه با نیت‌های دیگری دارد.

حصارکشی؛ کنترل بدن‌های نامطیع

از جمله مهم‌ترین منتقدان این طرح جامعه‌شناسان شهری ‌اند که بارها در طول سال‌های گذشته نسبت به دست بردن مقام‌های حکومت در بافت شهری چهارراه ولیعصر و تئاتر شهر صدای انتقاد خود را بلند کرده‌اند.

ایمان واقفی یکی از همین جامعه شناسان است. او در رابطه با حصارکشی تئاتر شهر به زمانه گفت:

پشت ایده حصارکشی دو منطق اقتصاد سیاسی و منطق اسلام‌گرایی نهفته است که دومی خاص ایران است. ما در شهر دارایی‌های عمومی داریم که مالکیت خصوصی ندارد بلکه از سوی مردم به دولت واگذارشده که آن را جهت استفاده عموم اداره و مدیریت کند. اما آن‌چه اتفاق می‌افتد این است که دولت با ابزار قدرت برخلاف وظیفه اصلی خود عمل می‌کند.

واقفی در ادامه با اشاره به اینکه «در پس موضوع حصارکشی قصد این است که تنها بخشی از طبقات اجتماعی و اقشار بتوانند به این فضا دسترسی داشته و از آن استفاده کنند»، می‌گوید:

تئاتر شهر یک زیرساخت و دارایی عمومی است که دولت تنها متولی آن است و نه مالک آن. با این حصارکشی مالکیت عمومی این فضا از بین می‌رود و فقط یک قشر خاصی می‌توانند از آن بهره‌مند شوند.

با ایجاد حریم در فضای تئاتر شهر که چند روز پیش کلنگش زده شد، دیگر کارکرد عمومی قبلی این فضا از بین می‌رود و در قالب یک کارکرد جدید احضار می‌شود. یعنی کارکرد قبلی که ارتباط پیوسته داشتن با فضای هم‌جوار شهری و ایجاد حیات شهری پرنشاط بوده از بین رفته و در شکل جدید خود دیگر از پیوستگی اقشار بهره‌مند نخواهد بود.

واقفی از بعد منطق اسلامگرایی نیز این اقدام را تحلیل می‌کند و با اشاره به نگاه اسلامی به فضاهای شهری ازجمله محوطه تئاتر شهر می‌گوید:

منطق دیگری که دست‌اندکاران را به انجام چنین طرح‌هایی می‌کشاند اسلامیزه کردن فضاهای شهری است. حامیان این منطق به دنبال سامان دادن فضاهای شهری به شکلی هستند که نگاه اسلامی در آن نمود پیدا کند. این منطق هم فضاهای شهری و هم بدن افراد حاضر در آن فضا را نشانه می‌رود تا به این ترتیب هر دو را با ایدئولوژی خود همراه و شهر را هرچه بیشتر تسخیر کند.

این جامعه‌شناس همچنین با اشاره به جایگاه ویژه محوطه تئاتر شهر و چهار راه ولیعصر در تحولات اعتراضی سال‌های اخیر به زمانه می‌گوید:

از شروع جنبش «زن، زندگی، آزادی» پهنه خیابان انقلاب و مشخصاً چهارراه ولیعصر و تئاتر شهر تا مدت‌ها سر و شکل جنبشی به خودش داشت. از قضا به همین دلیل بارگذاری نیروهای سرکوب و حجاب‌بان‌ها در این پهنه بیشتر است چون این فضا پیشاپیش شکلی از زندگی را ترویج می‌کند که با ایدئولوژی اسلامی مغایر است و حکومت تلاش می‌کند به هر شکل ممکن این فضای شهری را به کنترل تمام و کمال خود درآورد.

آغاز حصارکشی محوطه تئاتر شهر

در واقع می‌توان گفت فضاهایی مانند تئاتر شهر و تالار وحدت عموماً شکلی از بودن را ترویج می‌کند که با شکل بودنِ اسلامی متعارض است. در این فضاها بدن‌های متفاوت کنار هم قرار می‌گیرند و شکلی از بودن و حیات شهری را ترویج می‌کند که اسلام‌گرایی حاکم از آن هراس دارد. در پهنه‌های شهری بدن شبیه یک رسانه عمل می‌کند و حکومت‌ها سعی می‌کنند فضاهای عمدتاً فرهنگی مانند سالن‌های تئاتر و یا کافه‌ها را کنترل کنند که تا جای ممکن افکار و بدن‌های نامطیع باهم یکی نشوند.

یکی از نمونه‌های همین کنترل بدن‌ها با منطق اسلامگرایی و ایدئولوژی پلمب کافه‌های اطراف دانشگاه تهران است که رئیس جدید دانشگاه تهران بلافاصله پس از روی‌کارآمدن عملی کرد.

حیات درهم‌تنیده شهری تئاتر شهر و پارک دانشجو

قبل از اینکه ساختمان تئاتر شهر وجود خارجی پیدا کند، در ابتدای دوران حکمرانی پهلوی اول در چهارراه ولیعصر فعلی و چهارراه پهلوی سابق کافه‌ای به نام «کافه شهر» ساخته شد. کافه‌ای که حیات شهری را در آن حوالی ایجاد کرد و این پهنه جغرافیایی به محلی برای گردهمایی‌های جمعی تبدیل شد.

در ابتدای دهه پنجاه و پس از ساخت بنای تئاتر شهر در سال ۵۱ فضای عمومی گردهمایی‌ها با فضای هنری این ساختمان به هم گره خورد و تا به اکنون به‌طور پیوسته ادامه پیدا کرده است. اما نکته مهم تاریخی که درباره تئاتر شهر و پارک دانشجو وجود دارد و پنهان مانده این است که قبل از اینکه در این فضا تئاتر و هنر غالب شود، این محل به‌نوعی پاتوقی برای اقلیت‌های جنسی و جنسیتی و بخشی از حیات این قشر بود. بعد از آمدن فضای تئاتر به این پهنه و در طول چند دهه گذشته نیز جامعه اقلیت‌های جنسی و جنسیتی با جامعه هنری، حیات شهری درهم‌تنیده داشته و در هم‌زیستی با هم در این جغرافیا حضور داشتند.

حال بیش از ۶ دهه از عمر پارک دانشجو و ۵ دهه از عمر تئاتر شهر می‌گذرد. با تغییرات سال‌های گذشته و این حصارکشی در دست انجام، دیگر نه‌تنها قرار نیست زیست شهری هنرمندان یا اقلیت‌های جنسی و جنسیتی در آن فضا ادامه یابد بلکه رسماً بدن‌ها را از قسمتی از حیات شهری که هر روز در جریان بود جدا می‌کند و شاید دیگر نتوان به آن «تئاتر شهر» گفت.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.