زخم اقلیم بر تن کولبران
کولبران در منگنه قرار گرفتهاند. این سو با پاسداران درگیرند، در آن سو با مرزبانان اقلیم کردستان عراق. گزارشی درباره رفتار مرزبانان اقلیم با کولبران ایرانی. (عکس: گروهی از سربازان حَرَس الحدود)
کولبرم، کُردم.. از جوانرود آمدهام. دیشب "حَرَس حدود" (نگهبانان مرزی عراق) ما رو گرفتن و بهمون توهین کردن. بهمون فحش ناموسی دادن. مثل سگ ما رو زدن. سرِ ما رو تراشیدن. دیشب بهمون غذا ندادن بخوریم.
این روایت دردناک یک کولبر اهل جوانرود است که به دست نیروهای مرزی اقلیم کردستان عراق در روستای بیاره گرفتار شده است. شخصی از او و همراهانش فیلم گرفته و در فضای مجازی منتشر کرده است. او تنها نبوده. همقطارانش در فیلم کنار او ایستادهاند و آنها هم زبان شکایت باز میکنند.
«سر هممون رو تراشیدن. آخه چکار به موی ما دارین؟
فیلمبردار دوباره سؤالش را تکرار میکند: این سرِ شما رو کی تراشید؟
کولبران جواب میدهند: حَرَس حدود.
همین حرس حدود خودمان؟
بله. موبایلهایمان را هم بردند.
این زخم کنار چشمت هم کار اونها بود؟
بله کار اونها بود.
دیگه کجاتون زخمیه؟
بلافاصله با هم شلوارهایشان را تا نزدیک زانو بالا میزنند. آثار کتککاری بر بدنهایشان مشخص است.
اینها همش کار حَرَسه».
فیلمبردار فیلم تأکید میکند که اینها کُرد هستند و برای نان آمدهاند: «اینها نه تروریستاند نه داعشیاند. کولبرند و کُرد خودمان هستند. این هم سندی که میگوید آنها نزد حرس حدود بودهاند. حرف بزنید. ».
راوی اول از جوانرود دوباره از رنجهایش میگوید: «سه تا بچه دارم. یکیشون فلجه. مستأجرم و ماهی دو میلیون اجاره خانه میدم. دیشب هرچی فوش ناموسی بود به ما دادن.»
قتلگاه سیاست و سرمایه علیه کولبران
این نخستین باری نیست که کولبران کردستان گرفتار مأموران مرزی، چه این طرف مرز و چه آن طرف میشوند. اما نخستین بار است که رفتار وقیحانه و وحشیانه مأموران مرزی اقلیم کردستان علیه آنها به این شکل رسانهای میشود. فیلم این کولبران دست به دست میان مردم در کردستان میچرخد. روزانه درباره آن صحبت میشود. حتی خبرهای کشتار دیگر کولبران در مرز نوسود تا این اندازه خبرساز نشده و توجه مردم را به خود جلب نکرده است. دلیل این خبرساز شدن را در لابلای واژهها و جملههای فردی که فیلم را گرفته میتوان فهمید. او مدام میگوید: «اینها هم کُرد خودمان هستند و برای نان آمدهاند». یا این که «همین حرس حدود خودمان این بلا را سرتان آورده؟ ».
همین «حرس حدود خودمان» ماجرا را روشن میکند. این بلا را اگر نیروهای مرزبانی ایران سر کولبران میآوردند برای راوی فیلم و بیشتر مردم کردستان جای تعجب نبود. چرا که آنها سالها است میکُشند و بیحرمت میکنند. این سراسیمگی و آزار روانی بیشتر از آن جهت است که نیروهای مرزی کُردزبان در آن سوی مرز و در خاک اقلیم کردستان عراق کولبران را کتک زدهاند، سرشان را تراشیده و گرسنه به این سوی مرز بازگرداندهاند. گویی هیچگاه انتظار چنین برخوردی از آنها نداشتهاند.
اما واقعیت این است که چنین برخوردهایی سالها است از سوی نیروهای مرزی اقلیم علیه کولبران اتفاق میافتد. افراد "حرس حدود" اغلب عوامل حکومت بارزانیها و طالبانیها هستند که در مرزهای کردستان ایران مستقرند. آنها در پروژه سرکوب و کشتار کولبران کٌرد، نقش مکمل نیروهای نظامی و مرزی ایران را بازی میکنند؛ درحالیکه در مواجهه با نیروهای نظامی ایرانی به شدت ضعیف، سرسپرده و ترسواند. گاه پیش میآید که نیروهای سپاه پاسداران به بهانه گشتزنی چندها کیلومتر هم وارد خاک اقلیم میشوند. کسی جرأت اعتراض به آنها را ندارد. زورشان تنها به کولبران میرسد. آن هم نه همه کولبران. بلکه تنها آنهایی که به آنها باج نداده باشند. افراد "حرس حدود" اغلب با صاحبان بارها و انبارهای مرزی روابطی نزدیک دارند. در حدی که با آنها تماس تلفنی و ملاقات حضوری برقرار میکنند. صاحب بارهایی که توان مالی یا نفوذ بیشتری دارند، با آنها هماهنگ میشوند. قبل از حرکت کولبران، به آنها رشوه میدهند. از آنها میخواهند که موقتا کاری به کار آنها نداشته باشند تا فلان مجموعه بار راهی این سوی مرز شود. اما کولبرانی که برای صاحب بارهای بینام و نشان کار میکنند، همیشه در معرض تهدیدها و رفتارهای وحشیانه این دسته بودهاند. کولبران قدیمی این چیزها را به یاد دارند.
جلوی چشم من مسئول بارهای ما با خودمان آمد. پایینتر از (روستای) زاوهر یک دره است. اونجا منتظرش بودند تا ازش پول بگیرند. پول رو ازش گرفتن و اجازه دادن ما رد بشیم. اون خودش میدونست اگر نیاد کولها رو میگیرند. اگه نبود قطعا هم بارو میبردن هم ما رو میزدن.
کولبر دیگری میگوید:
حرسها بارها با سنگ افتادن دنبال ما. هرچی از دهنشون دراومده به ما گفتن. اونا اصلا ما رو کٌرد حساب نمیکنن. میگن ایرانیهای فلانفلانشده.
شکست رؤیای ناسیونالیسم: انکشاف برهوت سرمایه
نخستین نتیجه این فیلم و همه دیگر رویدادهای مشابه آن برای افکار عمومی در کردستان ایران، یک واقعیت واضح است. حکومتی که بر مبنای آرمانهای ملی کٌردها در اقلیم کردستان به قدرت رسیده اکنون بیشتر از هر کس دیگری علیه همان کٌردها چه در داخل خاک اقلیم و چه بیرون از مرزهای آن عمل میکند. در داخل با چپاول و غارت الیت دو حزب حاکم و در مرزهای شرقی هم علیه کولبران کُرد و دیگر کارگران مهاجر از کردستان ایران.
اکنون واضح است که مرز و مکانیسمهای پولی درون آن مرزها، کُرد و غیرکُرد نمیشناسد. لفاظیهای ناسیونالیستی تنها سرپوشی است بر غارت و استبداد و فساد حزبهای حاکم در اقلیم، سرزمینی که حیاتش به شدت وابسته به واردات کالا از ترکیه و ایران است. به قول یک شهروند اربیلی: «اگر یک روز مرز باشماخ را ببندند کیلویی گوجه اینجا به ۱۰ هزار دینار میرسد». اقلیمی که هیچ زیرساختی ندارد و حتی از تأمین گاز و برق روزانه جمعیتش هم ناتوان است. اقلیمی که اکنون نیروهای نظامیاش به دشمن سرسخت کارگران، کولبران و همه زحمتکشان کُرد تبدیل شدهاند. آنها در کنار کشتارها و آزار نیروهای مرزی ایرانی، به نیروی ثانوی سرکوب و آزار برای کارگران کردستان ایران بدل شدهاند. آنچه که در روابط آنها با این زحمتکشان حکم میکند نه موهومات ناسیونالیستی «کُردبودگی»، بلکه حقیقت تلخ سود و زیان طایفههای حاکم در اقلیم است. مسئله پول و سرمایه است. هر گاه لازم باشد در راستای تحکیم مناسبات انباشت قدرت و ثروت چه بسا به روی به اصطلاح همزبانان کُردشان اسلحه هم میکٍشند، درست همان کاری که ضرورتهای انباشت و چارچوبهای مرزهای ملی از مرزبانان طلب میکند.
نظرها
نظری وجود ندارد.