ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

زاری‌های دو برادر افغانستانی در کنار دو تابوت

نسیم خاکسار در این یادداشت تأملی دارد بر یک عنوان خبری و تلاش می‌کند از میان سطرهایی که هر روز در جایی می‌خوانیم، راهی به سرنوشت دردناک بی‌پناهان و آوارگان و دردمندان بیابد.

سه‌شنبه ۱۷ سپتامبر ۲۰۲۴ در سایت بی بی سی فارسی خواندم مقام‌هایی از طالبان در گذرگاه مرزی اسلام قلعه اعلام کردند در طول هشت ماه گذشته حدود پانصدهزار مهاجر افغانستانی را که در ایران زندگی می‌کردند به صورت اجباری از این گذرگاه مرزی بین ایران و افغانستان، به کشورشان برگرداند‌ه‌اند.

در سایت بی بی سی فارسی نیز آمده که نزدیک به دوهزار نفر از افغانستانی‌های مهاجر روز پنجشنبه دوازده سپتامبر تا ساعت شش بعد از ظهر به وقت ایران از همین گذرگاه مرزی به افغانستان برگردانده شدند.

خبر تا این جا کُلی است. تنها به ارائه بیروح شماره بیرون‌شدگان مهاجر افغانستانی از ایران اکتفا کرده است. گرچه خواندن اخراج پانصد هزار مهاجر در طی هشت ماه، به خودی خود تکان‌دهنده است، اما از این سیل عظیم دربدر انسانی، هیچ روایتی جزیی نمی‌دهد و روی هیچ چهره‌ای از آنان مکث نمی‌کند. نمی‌گوید این سیل عظیم انسانی تا پیش از اخراجشان چطور زندگی می‌کردند، در چه شرایطی بودند و چطور و در اثر چه رفتارهایی با آنان، مجبور به خروج از ایران شدند.

 به این گزارش تنها دو خبر کوتاه و دو عکس ضمیمه شده است. خبر اول، همراه با نشان دادن عکس جوانی در کنار یک تابوت، می‌گوید این مرد برادر اجمل حسینی، مهاجر پانزده ساله‌ای است که در تابوت خفته است. اجمل ده سال داشت که تنها و بدون همراه به ایران مهاجرت کرده بود.

در این جهان بی‌رحمی که هر روز ده‌ها زن و مرد و کودک فلسطینی زیر بمباران‌های هواپیماهای اسرائیلی در غزه کشته می‌شوند و آینده‌ای نیز برای آتش‌بس وجود ندارد، وقتی در جنگ بین اوکراین و روسیه، پس از حمله روسیه به اوکراین، میلیون‌ها اوکراینی مجبور به ترک وطن شده‌اند، وقتی دروغ و دغا همه جای دنیا را فراگرفته، زاری‌های دو برادر در کنار دو تابوت اصلاً جایی برای دیده شدن دارد؟

برادر اجمل می‌گوید اجمل در این پنج سال در یک باغ کار می‌کرد و منظم با خانواده در تماس بود. ناگهان از ایران خبر دادند او را چند روز پیش حلق‌آویز به سقف در اتاقش پیدا کرده‌اند. این حرف را که می‌زند برادرِ اجمل، سر روی تابوت برادر می‌گذارد و زار زار گریه می‌کند.

در چند سطر پائین‌تر عکس تابوت دیگری هم دیده می‌شود. در این تابوت حفیظ الله تاجیک ۲۴ ساله خوابیده است که همراه اخراج شده‌ها به افغانستان برده می‌شود

برادر حفیظ‌الله کنار تابوت او نشسته است. می‌گوید:

حفیظ الله، کارگرساختمانی بود. چند روز پیش هنگامی که یک دیوار به ارتفاع پنج متر را تخریب می‌کردند دیوار روی سرش فرو ریخت و زیر آن جان باخت.

و در ادامه ‌می‌گوید:

روز اولِ کارِ جدیدِ حفیظ الله بود و کارفرما حاضر شد تنها حقوق یک روز او را بپردازد.

خبر با این نظر بسیار سرد پایان پیدا می‌کند که پس از خروج نیروهای خارجی به رهبری آمریکا از افغانستان و به قدرت رسیدن دوباره طالبان در اوت ۲۰۲۱ بسیاری از جوانان در افغانستان بیکار شدند افزایش فقر گسترده و مشکلات اقتصادی بیشتر جوانان در افغانستان را مجبور ساخت به دنبال کار از راه‌های غیرقانونی به کشورهای همسایه ایران و پاکستان بروند.

راستی در این جهان بی‌رحمی که هر روز ده‌ها زن و مرد و کودک فلسطینی زیر بمباران‌های هواپیماهای اسرائیلی در غزه کشته می‌شوند و آینده‌ای نیز برای آتش‌بس وجود ندارد، وقتی در جنگ بین اوکراین و روسیه، پس از حمله روسیه به اوکراین، میلیون‌ها اوکراینی مجبور به ترک وطن شده‌اند، وقتی دروغ و دغا همه جای دنیا را فراگرفته، زاری‌های دو برادر در کنار دو تابوت اصلاً جایی برای دیده شدن دارد؟

این پرسش آزار دهنده‌ای است که در این وضعیت بسیار دردناک جهان هرروز و هر پگاه با خواندن خبری یا دیدن عکسی دلخراشی از این حوادث از خودمان، از هستی ویران خودمان، می‌کنیم.

اوترخت. ۲۰ سپتامبر ۲۰۲۴

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.