گزارشی از پنل دانشگاه چپل هیل کارولینای شمالی به مناسبت روز بینالمللی مبارزه با خشونت علیه زنان
نه به خشونت: از «ژن، ژیان، ئازادی» در اوین و «زن، زیوش، أزایی» در لاکان تا «زن، زندگی، آزادی» در فلسطین و افغانستان
در نشستی به مناسبت روز بینالمللی مبارزه با خشونت علیه زنان در دانشگاه چپل هیل کارولینای شمالی به بررسی و تحلیل وضعیت خشونت بر زنان در کشورهای ایران، مناطق کردستان، فلسطین و افغانستان پرداخته شد. سالومه رحیمی بخشهایی از این نشست را برای زمانه گزارش کرده است.
هجدهم نوامبر ۲۰۲۴ جمعی از فعالان فمنیست دانشجویی جهان جنوبی با دعوت از دپارتمان مطالعات زنان و جنسیت دانشگاه چپل هیل کارولینای شمالی به بررسی و تحلیل وضعیت خشونت در کشورهای ایران، مناطق کردستان، فلسطین و افغانستان پرداختند.
در این نشست که به مناسبت روز بینالمللی مبارزه با خشونت علیه زنان برگزار میشد، رئیس دپارتمان مطالعات زنان، دکتر آریانا ویجیل مروری کوتاه بر تاریخ این روز و قتل خشونت آمیز خواهران میرابل داشت و اشارهای به آمار زنکشی در سال ۲۰۲۳ کرد. طبق این گزارش در سال دو هزار و بیست و سه میلادی هر ده دقیقه یک زن کشته شده است. این خبر با هشتگ NoExcuse به اشتراک گذاشته میشود.
در ادامه این پنل روژین مکریان، پژوهشگر و محقق دانشگاه کرک ایرلند، تفسیر و تحلیل خود را از مفهوم و فلسفه جنبش «ژن، ژئان، ئازادی» با به اشتراک گذاشتن عکس ژینا امینی سمبل خیزش «زن، زندگی، آزادی» آغاز کرد. مکریان در چهار قسمت به بررسی این مهم پرداخت. بخش اول ارائه او به لحظه انقلاب «ژن، ژئان، ئازادی» در روژهلات اختصاص داشت، بخش دوم به خاستگاه، مفهوم و ریشه این شعار. مکریان در بخش سوم به کنفدرالیسم دموکراتیک و رژاوا پرداخت و در بخش آخر به زنان کرد رژهلات، در جایگاه پیشگامان انقلاب «زن، زندگی، آزادی» و احکام اعدام آنها پرداخت.
این مفسر و تحلیلگر سیاسی فمنیست پس از توضیح کوتاهی درباره تاریخ ملت کرد به تقسیم سرزمینهای کردنشین توسط چهار کشور ایران، ترکیه، عراق و سوریه اشاره کرد. او گفت جمعیت بین ۳۵ تا ۴۰ میلیونی کردها با جابهجایی اجباری، ادغام، قتلعام، قتلهای دستهجمعی و تخریب محیط زیستشان مواجه شدند. مکریان سپس نقش زنان روژاوا در جنبش رهایی بخش کردستان را به تفسیر بررسی کرد. در این بخش او تاکید کرد که زنان در رژاوا بر اساس اصول کنفدرالیسم دموکراتیک حکمرانی میکنند. در ادامه توضیح افقی قدرت، سیستم هم ریاستی، نهادهای خودمختار زنان (جینوار یا همان شوراهای زنان) و یگانهای محافظت از زنان توسط مکریان از روشهای این نوع حکمرانی برشمرده شد.
پس از مرور جنبش رهایی بخش زنان کردستان از کوههای قندیل تا روژوا و سپس روژهلات تاریخ و وضعیت زنان مبارز کُرد، احکام و هزینههای سنگین و سرکوب این زنان در زندانهای ایران بررسی شد. نخست قتل ژینا امینی سمبل خیزش و جنبش زن، زندگی، آزادی مرور شد. سپس روایت عاطفه نبوی، فعال دانشجویی فمنیست همبند شیرین علم هولی به اشتراک گذاشته شد و در ادامه تاکید شد شعار «ژن، ژیان، ئازادی» برای اولین بار در ایران در زندان اوین از زبان این مبارز کُرد که توسط جمهوری اسلامی اعدام شد، شنیده و روی دیوار کنار تختش در زندان اوین به دست او حکاکی شده بود. شیرین علم هولی در هنگام اعدام فقط ۲۸ سال داشت.
در ادامه این نشست مروری بر وضعیت زینب جلالیان تنها زندانی زن در ایران که به حبس ابد محکوم است صورت گرفت و از وضعیت بیماریهای جسمی و عدم دسترسی او به خدمات پزشکی در زندان سخن گفته شد. او که از سال ۲۰۰۰ میلادی در زندان اوین بهسر میبرد به دلیل عفونت ریهها و دستگاه گوارش از ضعف سیستم ایمنی رنج میبرد و بینایی او بهطور چشمگیری کاهش یافته است. زینب جلالیان در زندان حتی به عینک هم دسترسی ندارد.
روژین مکریان همچنین گزارش مفصلی از وضعیت پخشان عزیزی و وریشه مرادی در زندان اوین به حاضرین ارائه داد. در این بخش ضمن اشاره به حکم اعدام پخشان عزیزی بخشی از نامهها و روایتهای او بازخوانی شد.
از کودکی او بهعنوان جداییطلب و عضوی از جنس دوم جامعه برچسب خورد و هرگز به عنوان یک شهروند واقعی شناخته نشد. برای حکومت مرکزی، کردها بیارزش و ناچیز هستند، اما برای مجازاتهایشان سنگینترین و بزرگترین هزینهها را تحمل میکنند.
همچنین اشاره شد که پخشان عزیزی در پاسخ بازجویی که از او پرسید چرا حقیقت را پنهان میکنی گفت که آنها عمیقترین حقیقت اجتماعی را پنهان کرده اند: جوهره زن بودن او، هویت او، کرد بودن او، زندگی او و آزادی او. پخشان عزیزی در پاسخ بازجو از او پرسیده است از چه حقیقت و چه پنهانکاری صحبت میکنید؟
در پایان روژین مکریان اینگونه به شرح وضعیت وریشه مرادی پرداخت:
یک فعال زن کرد و عضو «کژار» (جامعه زنان آزاد شرق کردستان) در مقابله با تاریکی داعش در کوبانی مبارزه کرد (و بهشدت مجروح شد). در تاریخ ۱ اوت ۲۰۲۳ دستگیر شد. در آوریل ۲۰۲۴، «دادگاه» ایران او را به اتهام «بغی» (قیام مسلحانه) متهم کرد. در یک محاکمه نمایشی در ۱۱ نوامبر به اعدام محکوم شد. او همچنان به مقاومت انقلابی خود ادامه میدهد. در ژوئیه ۲۰۲۴ از حضور در دادگاه خودداری کرد.در ۱۰ اکتبر ۲۰۲۴، همزمان با روز جهانی مبارزه با اعدام، اعتصاب غذا کرد.
من یک زن کرد هستم که در خاورمیانه زندگی میکنم، و زندگی من فقط برای خودم نبوده است. خود را به پیشبرد آزادی اجتماعی برای مردم این منطقه وقف کردهام و به این مسیر ادامه خواهم داد، زیرا زندگی با آزادی و کرامت ارزش هر تلاشی را دارد. انسان باید یا زندگیای پر از هدف و معنا داشته باشد، غنی شده با آزادی، یا اصلاً زندگی نکند. تنها «جرم» من تعهدم به مسئولیت اجتماعی است. من همچنان از مبارزاتم علیه نیروهای تروریستی داعش در کوبانی حمایت میکنم و به مبارزه علیه هر شکلی از ستم علیه زنان ادامه خواهم داد ـ از کردستان تا بلوچستان، از ایران تا افغانستانـ تا زمانی که آرمانهای «ژن، ژیان، آزادی» (زن، زندگی، آزادی) تحقق یابد.
وریشه مرادی
در پایان هم روژین مکریان از حاضران در دانشگاه چپل هیل و حاضران در جلسه زوم دعوت کرد تا در صورت تمایل پتیشن حمایت از پخشان عزیزی را امضا کنند:
سخنران بعدی مهتاب محبوب، فمنیست و جامعهشناس پنل خود را به ۱۱ فمنیست ساکن گیلان و دستگیری آنان اختصاص داد. عنوان پنل او «یازده فمنیست اکتیویست در گیلان، سرزمین بیغیرتها و زنان بیبند و بار » با تاکیدی کوتاه درباره سخنان روژین مکریان آغاز شد و به قتل ژینا امینی و آغاز جنبش «زن، زندگی، آزادی» اشارهای مختصر شد.
مهتاب محبوب در ادامه گفت:
در ۱۶ سپتامبر ۲۰۲۲، ژینا امینی، دختر کُرد و سنی ۲۲ ساله، سه روز پس از بازداشت به اتهام بدحجابی در بازداشتگاه پلیس جان باخت. قتل او اعتراضاتی سراسری را برانگیخت که بیسابقه بود؛ زیرا موضوع برابری جنسیتی و رفع خشونت و تبعیض علیه زنان در مرکز این اعتراضات قرار داشت. این اعتراضات در چهار استان کردستان، بلوچستان، تهران و گیلان گستردهتر بود. کمی پیش از اولین سالگرد این خیزش، ۱۱ فعال (۱۰ زن و یک مرد) در چهار شهر گیلان دستگیر شدند: متین یزدانی، فروغ سمینیا، یاسمین هشداری، جلوه جواهری، زهرا دادرَس، زهره دادرَس، نگین رضایی، سارا جهانی، هومن طاهری، شیوا شاهسیا و آزاده چاووشیان. اتهام آنها عضویت در «سازمانهایی با هدف برهم زدن امنیت ملی» اعلام شد. یک خبرگزاری دولتی آنها را متهم کرد که «برنامهریزی برای تحریک شورش در سالگرد اعتراضات پاییز ۲۰۲۲»، «دریافت کمکهای مالی به بهانه حمایت از خانوادههای آسیبپذیر قربانیان»، و «ارتباط با رسانههای دشمن» داشتهاند. در دوران بازداشت و بازجویی، این فعالان تحت شکنجه قرار گرفته و بارها تهدید به تجاوز، حمله فیزیکی و مرگ شدند. آنها در مجموع به ۳۲ سال زندان محکوم شدند و بیشتر آنها هماکنون دوران محکومیت خود را در زندان لاکان رشت سپری میکنند. در این روز بینالمللی حذف خشونت علیه زنان، قصد دارم با یادآوری فعالیت شجاعانه این افراد برای برابری جنسیتی، فعالیتهای آنها را هم در گیلان و هم در زمینه گستردهتر انقلاب «ژن، ژیان، آزادی» بررسی کنم.
خانم محبوب سخنان خود را با این پرسش که «گیلان کجاست؟» و پاسخ به آن ادامه داد:
گیلان، در سواحل جنوبی دریای خزر قرار دارد و از دیرباز دسترسی به مسیرهای تجارت دریایی را فراهم کرده است. این استان یک مرکز مهم تجاری و دیپلماتیک بود که ایران را به روسیه و اروپا متصل میکرد. این موقعیت باعث شد گیلان زودتر با ایدههای سوسیالدموکراسی آشنا شود و فعالیتهای فرهنگی به سبک اروپایی در آن گسترش یابد. شهر مرکزی رشت، به همین دلیل به شهری پیشرو تبدیل شد و نقش مهمی در انقلاب مشروطه (۱۹۱۱-۱۹۰۵) و جنبش جنگل (۱۹۲۰-۱۹۱۵) ایفا کرد، جنبشی که جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران را برای مدت کوتاهی تأسیس کرد.
مهتاب محبوب در ادامه گفت:
در ابتدای قرن بیستم، حضور اجتماعی زنان و دستور کار سیاسی آنها در دو مورد برجسته مشهود است که این موضوعات بعدها نیز ادامه یافت. در سال ۱۹۱۷، روشنک نوعدوست، پیشگام سوسیالیست جنبش فمینیستی ایران، مدرسهای برای دختران در رشت تأسیس کرد و در تأسیس جمعیت سعادت نسوان نقش داشت، جمعیتی که یک نشریه دوماهنامه منتشر میکرد. «حجاب» برای دانشآموزان و معلمان در این مدرسه موضوعی مطرح بود و پوشیدن حجاب در مدرسه ممنوع بود. اگرچه حجاب در آن زمان به اندازه دوره رضاشاه و فرمان ممنوعیت حجاب در سال ۱۹۳۶ سیاسی نشده بود، اما همچنان موضوعی بحثبرانگیز بود. این مدرسه تا انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ به کار خود ادامه داد، اما با وجود اعتراض مردم رشت که خواستار حفظ نام مدرسه به یاد روشنک نوعدوست بودند، دولت نام مدرسه را به «عصمت» تغییر داد! جنبش جنگل که بهعنوان مقاومت علیه اشغال ایران توسط نیروهای انگلیسی، روسی و عثمانی و استبداد دولت قاجار آغاز شد، با کمک بلشویکها اولین جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران را تأسیس کرد. در قانون اساسی این جنبش (۱۹۲۰) زنان و مردان از نظر حقوق مدنی و اجتماعی برابر بودند و روحانیت از دخالت در امور سیاسی و اقتصادی منع شده بود. بنابراین، گیلان قرن بیستم را با چنین میراثی آغاز کرد. همچنین باید اشاره کرد که اقتصاد گیلان مبتنی بر کشاورزی است و زنان و مردان در مزارع برنج و چای با هم کار میکنند. به همین دلیل، با وجود پیشگامی رشت در جنبش زنان ایران، از جمله فعالیتهای کشف حجاب در اوایل قرن بیستم، گفتمانهای ضدمدرن و طرفدار حجاب، مردان رشتی را بهعنوان «زننما» و فاقد غیرت به تصویر میکشید. علاوه بر این، گفتمان ناسیونالیسم آریایی ایرانی، سایر گروههای قومی را تحقیر میکرد و بهویژه عربها و ترکها را نادیده میگرفت، در حالی که وانمود میکرد فارسی تنها زبان رایج در ایران است. این ایدئولوژی دولتی منجر به ایجاد «کینه و درگیریهای قومی» شد که برای گیلان به معنای تبعیض به دلیل لهجه رشتی و جوکهایی بود که مردان رشتی را بیغیرت و زنان رشتی را بیاخلاق توصیف میکردند.
مهتاب محبوب سخنرانی خود را با اشاره دوباره به وضعیت زنان فمنیست ساکن گیلان ادامه داد و در پایان با ذکر روایتی از زهره و زهرا دادرس، دو فمنیست محجبه محبوس در زندان لاکان به خاتمه رسانید.
سخنران سوم محقق و دانشجوی دانشگاه، سابرینا رحیم، دانشجوی افغانستانی ـ اسپانیایی ـ آمریکایی بحث و گفتوگوی خود را به زنان افغانستان و شرح وضعیت آنان اختصاص داد:
در حالی که به افغان بودن خود افتخار میکنم، درک میکنم که از امتیاز اینکه میتوانم در یک محیط علمی و آکادمیک در مقابل شما صحبت کنم، برخوردار هستم، امتیازی که میلیونها زن در افغانستان از آن محروماند. من به هیچ عنوان متخصص افغانستان یا فرهنگ آن نیستم. اگر چیزی باشد، میخواهم این تجربه برای من به همان اندازهای که برای شما است، آموزنده باشد. اگر در طول ارائه من سؤالات یا موارد اختلافی پیش آمد، لطفاً بدون تردید پس از پایان پنل با من صحبت کنید.
سابرینا رحیم ضمن اشاره به تاریخ حقوق زنان در سالهای بین ۱۸۸۰ میلادی تا به قدرت رسیدن دوباره طالبان گفت:
حمله آمریکا به افغانستان نماد یک «پیشرفت» تحمیلی است، همانطور که در دوران شوروی نیز شاهد آن بودیم، که این پیشرفتهای تحمیلی به نارضایتیهای محلی منجر شدند. تأثیر آمریکایی/غربی نیز مانند دوران نفوذ شوروی بیشتر در شهرها اتفاق افتاد و به شکاف بیشتر بین مناطق شهری و روستایی انجامید. بنابراین، مهم است که توانمندسازی از درون خود افغانستان شکل بگیرد.
در ادامه این محقق فمنیست به دستگیری و خشونت علیه تمنا زریاب پاریانی، فعال فمنیست افغانستانی به دست طالبان اشاره کرد:
تمنا زریاب روزنامهنگار قبل از حاکمیت طالبان در تاریخ ۱۲ ژانویه ۲۰۲۲ به دلیل سازماندهی اعتراض حقوق زنان (سوزاندن برقع) بازداشت شده و بهطور وحشیانهای همراه با خواهرانش در زندان شکنجه و آزار شده است. پس از فشار از سوی سازمانهای بینالمللی حقوق بشر، پریانی و خواهرانش در تاریخ ۱۳ فوریه ۲۰۲۲ از زندان آزاد شدند. پریانی و خانوادهاش اکنون در آلمان زندگی میکنند.
سابرینا رحیم سپس از سیما سمر، سیاستمدار، پزشک و فعال حقوق بشر اهل افغانستان در جایگاه یک مدافع حقوق بشر سخن گفت و تاریخ فعالیتهای این زن اکتیویست را مرور کرد. پزشک افغان و فعال حقوق زنان اهل هزاره که از اقلیتهای افغانستانی بهشمار میآید، سال ۱۹۸۲ دکترای پزشکی خود را از دانشگاه کابل گرفت و سال۱۹۸۴ به دلیل ناآرامیهای داخلی مجبور به فرار از افغانستان شد. سیما سمر سال ۲۰۰۲ به افغانستان بازگشت و مقام وزارتی در اداره انتقالی افغانستان را پذیرفت. او رئیس «کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان بین سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۹ بود. سمر همچنین منتخب سازمان ملل به عنوان عضو پنل عالیرتبه در مورد جابجاییهای داخلی بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۹ بود. سمر به شدت معتقد است که به جای فشارهای غربی حمایت از حقوق زنان باید از طرف مردم افغانستان باشد.
اگر همه مردم یک یا دو روز کار نکنند یا به خیابانها بیایند به صدها و هزاران و میلیونها نفر، چقدر میتوانند آنها را بکشند؟ این خطرناک است، اما ما به هر حال در خطر هستیم.
(سیما سمر ۲۰۲۴)
به گفته سابرینا رحیم یکی از موفقیتهای اخیر سمر راه اندازی مرکز بهداشت تاجاب برگ در مارس ۲۰۲۴ بوده است که به ۹۸۷۷ فرد و ۶۲۷۲ زن خدمات و یاری رسانیده است.
آخرین سخنران این پنل سلما طریش، دانشجو، محقق، فعال حقوق بشر و فمنیست فلسیطینی دانشجوی دانشگاه چپل هیل بود. او سخنان خود را اینچنین آغاز کرد:
بگذارید با این جمله شروع کنم که معنی فلسطینی بودن چیست. فلسطینی بودن یعنی نتیجه یک نسل طولانی از مردمی مقاوم، مهربان و بخشنده که بهشدت به زندگی و آزادی باور دارند. فلسطینی بودن یعنی رنگارنگ و درخشان بودن، مانند لباسهای سنتی که میدوزیم و میپوشیم و داستانهای زندگی گذشته در روستاها، شهرها و مناطقی که دیگر وجود ندارند را روایت میکنند. فلسطینی بودن یعنی دانستن درد و از دست دادن بهگونهای عمیق و شخصی که نمیدانی زندگی بدون آن چه احساسی دارد. فلسطینی بودن یعنی پیوند خوردن به داستانهای پدربزرگها و مادربزرگهایت که در سن و سال تو به پناهنده تبدیل شدند. فلسطینی بودن یعنی دیدن مادرت که در برابر صفحه تلویزیون میگرید و شاهد کشته شدن و آواره شدن بیشتر از مردم خود است. فلسطینی بودن یعنی شجاع بودن برای بلند کردن صدایت و ایستادن در برابر آنچه که ممکن است بعد از آن اتفاق بیفتد. فلسطینی بودن یعنی احساس مسئولیت قوی برای داشتن قلبی باز، ذهنی باز و دستانی باز برای هر کسی که به آن نیاز دارد. فلسطینی بودن یعنی زندگی کردن در دو واقعیت: حمل کردن آسیبها و از دست دادنهای نسلی و در عین حال تجسم مقاومت، امید و پایداری. والدین من مهاجرانی از البیره، یک شهر کوچک در حومه رامالله هستند و داستانهای آنها ریشه در سرزمینی دارد که بهطور سیستماتیک اشغال و نابود شده است. مانند بسیاری از فلسطینیها، تاریخ خانواده من تاریخ جابجایی و بقاست. من هر روز داستانهای فلسطین را با خود حمل میکنم و این داستانها نه تنها شخصیت من را شکل دادهاند، بلکه کاری که قصد دارم انجام دهم را نیز تعیین کردهاند. بهعنوان دانشجوی کارشناسی ارشد بهداشت عمومی با تمرکز بر برابری سلامت، عدالت اجتماعی و حقوق بشر، هدف من دفاع از حقوق زنان و پناهندگان است، به ویژه در بحرانهای انسانی. این فقط یک مسیر حرفهای نیست ـ بلکه یک مأموریت است.
سلما طریش در ادامه صحبتهایش گفت:
فمینیسم واقعی نمیتواند با امپریالیسم همزیستی داشته باشد. فمینیسم واقعی نمیتواند رنج زنان در غزه را نادیده بگیرد، جایی که خانوادههای کامل زیر آوار مدفون هستند، یا در کرانه باختری، جایی که فعالانی مانند ابلا سعادت در دل شب بازداشت میشوند. ابلا، همسر رهبر فلسطینی احمد سعادت، خود یک فمینیست و فعال است. بازداشت او، همراه با دهها نفر دیگر، بخشی از سرکوب گستردهتر صداهای فلسطینی است. این زنان نه تنها برای آزادی خود میجنگند، بلکه برای آزادی تمامی فلسطینیها مبارزه میکنند.
خانوم طریش سپس از خالده جرار، فمنیست چپ، فعال سیاسی و عضو دفتر سیاسی جبهه خلق گفت. خانوم جرار بارها توسط نیروهای امینتی اسراییلی بازداشت و روانه زندان شده است. این رهبر فمنیست آخرین بار ۲۶ دسامبر سال ۲۰۲۳ بازداشت شده است و از ۱۳ اوت در شرایط مرگباری در انفرادی محبوس است. او از فشار خون بالا، قند خون و تنگ شدن رگها در سرش رنج میبرد. وکیلش از او نقل کرده است که:
من هر روز در حال مرگ هستم. سلول مانند یک جعبه کوچک بسته است که اجازه نمیدهد هوا وارد شود. تنها یک توالت در سلول وجود دارد و یک پنجره کوچک بالای آن که یک روز پس از انتقال من بسته شد. آنها هیچ فضای تنفسی برایم باقی نگذاشتند و تنها یک شکاف کوچک وجود دارد که بیشتر اوقات در کنار آن مینشینم تا نفس بکشم. در سلولم خفه میشوم و ساعتها منتظرم تا زمان بگذرد تا شاید مولکولهای اکسیژن برای نفس کشیدن پیدا کنم و زنده بمانم. آنچه مصیبت تنهاییام را در تابستان بیشتر کرد، دمای بالای هوا بود. بهطور خلاصه، من داخل یک فر در بالاترین دما هستم. به خاطر گرمای شدید نمیتوانم بخوابم. و آنها فقط به انزوای من تحت این شرایط اکتفا نکردند.
سلما طریش همچنین وضعیت رشا حرزالله، خبرنگار فلسطینی که ماههاست در زندانهای اسراییل بدون هیچ حکمی محبوس نگه داشته میشود را بررسی کرد و از وضعیت دیالا عایش، وکیل، حقوقدان و فعال حقوق بشر فلسطینی که از ۱۹ ژانویه ۲۰۲۳ در زندان به سر میبرد ابراز نگرانی کرد.
سلما طریش سخنان خود را اینگونه به پایان رسانید:
من شما را با سخنان شاعر فلسطینی محمود درویش ترک میکنم: «بستن چشمان مردگان نیازمند زندگان است،اما برای باز کردن چشمان زندگان، مردگان باید باشند». باشد که ما چشمان خود را به واقعیات ظلم و ستم باز کنیم و از این آگاهی برای ساختن دنیایی استفاده کنیم که در آن همه زنان بتوانند شکوفا شوند.
این جلسه با دعوت حضار به تماشای عکسهایی از زندانیان زن سیاسی ایران محبوس در اوین و لاکان، افغانستان، و فلسطین به پایان رسید.
- این گزارش پس از انتشار بخش اول پنل، در ادامه با بخشهای مرتبط با خشونت به زنان در فلسطین و افغانستان تکمیل شد.
نظرها
نظری وجود ندارد.