ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

گذار از استبداد به دموکراسی

محمدرضا نیکفر – ویدئوی یک همایش اینترنتی. برگزارکننده: کانون جمهوری‌خواهان جنوب سوئد

گفتار آغازین این همایش (۱۱ دسامبر ۲۰۲۴) متمرکز بر پرسش‌های زیر است:

  • منظور از "گذار" چیست؟
  • ارتباط میان موقعیت موجود و هدف آرمانی
  • مسئله استبداد. شناخت ما از آن
  • راهی عمومی برای "گذار" وجود دارد؟
  • آیا ایران وضعیتی استثنایی دارد؟
  • استراتژی گذار
  • خطرها
  • آیا تضمیمنی وجود دارد که به دموکراسی برسیم؟
  • وضع کنونی جهان و بحران دموکراسی‌ها. تأثیر بر ما.

ویدئو:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • جوادی

    بیش از یک و نیم ساعت از این ویدئو را تماشا کردم. می خواستم بدانم آقای دکتر نیکفر چگونه مساله ی استبداد را توصیف می کند.‌ ایشان با اشاره به کتابی از فتحعلی مقدم و نقل قول های از اندیشمندان دیگر، استبداد را یک مساله ی ساختاری می داند اما برای اشاره به استبداد دوره پهلوی اول از استبداد رضا خانی حرف می زند.‌ گویا در این مورد شخصیت پادشاه بوده که عامل استبداد بوده و مساله ی ساختاری بودن استبداد نادیده انگاشته می شود.‌ آقای دکتر نیکفر در جایی دیگر با اشاره به کتاب تاریخ بیست ساله مکی انتقاد می کنند که ذهن آشفته ایرانی را در این‌کتاب میشه دید ولی دراین کتاب مشخص نیست استبداد چیه.‌ من بارها بر اهمیت شناخت مساله استبداد به عنوان گام بنیادی در گذار به دموکراسی تا‌کید کردم و علاوه بر این تاکید کردم که ایرانیان نه در گذشته و نه در حال درک درستی از مساله ی استبداد ندارند.‌ من و احتمالا اکثر مخاطبان در همین سخنرانی ویدئویی متوجه نشدیم، استبداد از منظر آقای دکتر نیکفر چه تعریفی دارد. ایشان مانند تمام اندیشمندان ایرانی از تلاش برای ارائه تعریف جامع و مانع از مفهوم استبداد خودداری کردند.‌ اینکه بگوئیم استبداد یعنی مردسالاری تعریف به مصداق است نه تعریفی منطقی.‌ مثل این است که بگوئیم استبداد یعنی خداسالاری یا مثل انقلابیون سال ۵۷ بگوئیم استبداد یعنی سلطنت.‌ به نظر من استبداد را می توان تمرکز یا انباشت قدرت در دست یک فرد یا یک حزب یا گروه تعریف کرد. حکمرانی را می توان وضع قوانین و اجرای آنها تعریف کرد و استبداد را به عنوان یک شیوه حکمرانی در نظر گرفت که خودش را بیش از همه در شیوه قانونگذاری نشان‌می دهد.‌ بنابراین حکومت استبدادی را می توان قانونگذاری غیر مردمی نیز تعبیر کرد و از قانون استبدادی حرف زد.‌ آنچه یک‌قانون یا به طور کلی حکومت را استبدادی می کند ماهیت قانون یا محتوی حکومت نیست، بلکه شیوه قانونگذاری است. بنابراین در دموکراسی ممکن است قوانین خلاف عرف یا اخلاق نیز وضع شوند.‌ مگر انسانها نمی توانند خلاف عرف یا اخلاق رفتار نمایند؟. به همین خاطر نباید تعجب کرد که در یک دموکراسی سیاستی خلاف حقوق بشر تصویب و به اجرا گذاشته شود.‌ به بیان دیگر دموکراسی لزوما با حقوق بشر سازگاری ندارد. از اندیشمندان ایرانی می خواهم که بیش تر از گذشته درباره مساله بنیادی استبداد تفکر و گفتگو کنند.‌