نگاهی به سریالهای ماه رمضان
اکبر فلاحزاده – مجموعههای تلویزیونی ماه رمضان به رغم سویه تبلیغیشان در تقابل با منبر قرار دارند. نگاهی داریم به سه مجموعه تلویزیونی در ماه رمضان.
ماه رمضان از دید مسلمانان «ماه قرآن و ماه دخول به مساجد است.»
در بحارالانوار آمده که «ماه رمضان ماه خداى عزوجل مىباشد، و ماه توبه و ماه آمرزش و ماه آزادى از آتش دوزخ، و کامیاب شدن به بهشت است.»
شیخ صدوق نیز در «معانىالاخبار و امالى» میگوید «هر چیزى را بهارى است و بهار قرآن ماه رمضان است.»
اما از دید رسانه ملی این ماه از جمله پر پیبنندهترین ماههای سال است که طبقات و اقشار مختلف مردم قبل و بعد از افطار در خانه پای تلویزیون مینشینند و بعضیها گاهی حتی تا سحر هم بیدار میمانند. از آنجا که رسانه ملی، اسلامی است و باید برای این ماه برنامهریزی کند، تناقضی پیش میآید که بهسادگی حل نمیشود. یعنی از یکسو مردم طبق احکام و روایات باید در این ماه در مسجد مشغول عبادت باشند، از سویی دیگر باید از برنامههای تلویزیونهای ماهوارهای و بعضی تفریحات و سرگرمیهای دیگر (مانند اینترنت و بازیهای کامپیوتری) دست بردارند و در خانه بعد از افطار چشم به تلویزیون دولتی بدوزند تا ضمن سرگرمی، آموزش هم ببینند. در این میان رسالت تبلیغ و ترویج اسلام و حمایت از نظام هم که از وظایف اصلی این رسانه است، میبایست حتماً لحاظ گردد.
«مشرق نیوز» این تناقض را به صورت یک پرسش با عدهای از علمای حوزه مطرح کرده و پاسخهای جالبی شنیده که ابعاد این تناقض و انتظار محافظهکاران از صدا و سیما درباره پخش مجموعههای تلویزیونی در ماه رمضان را بهخوبی آشکار میکند.
نظر علمای حوزه
سید احمد خاتمی بهکلی مخالف پخش مجموعههای تلویزیونی در ماه رمضان است. آیتالله تحریری اما توضیح بیشتری میدهد و ضمن اشاره به توصیه بزرگان دین مبنی بر ضروزت مملو بودن مساجد در این ماه از مؤمنان، وظیفه رسانه ملی در پخش مجموعههای تلویزیونی را نیز درک میکند «چرا که ممکن است در نبود این سریالها برخیها به مفاسد دیگری روی بیاورند.»
حجتالاسلام حسینخانی، معاون تهذیب حوزههای علمیه سراسر کشور معتقد است که «هر سریالی نباید رؤیت شود.»
او در این مورد توضیح میدهد که «سریالهای مختلفی از شبکههای مختلف پس از افطار پخش میشود، تا سریال این شبکه تمام میشود شبکه بعدی و شبکههای بعدی هم سریال پخش میکنند و در نهایت آخر شب میشود و ممکن است مردم برای سحر بیدار شدن و نماز صبح هم به مشکل بربخورند. از اینرو هر چیزی که از صدا و سیما پخش میشود لزوماً نباید مورد رؤیت قرار گیرد.»
حجتالاسلام شجونی هم مخالف پخش مجموعههای تلویزیونی در ماه رمضان است. او چنین استدلال میکند: «بعد از افطار مردم مقداری خسته و سنگین میشوند. اگر این برنامههای تلویزیون طوری باشد که مردم را در خانه میخکوب کند واقعاً آن سنت پاک و بیآلایش مسجد رفتن کمرنگ میشود. باید کاری کرد که هم رسانه دانشگاه باشد و هم حالات عبادی در مساجد مخصوصاً ماه رمضان تضعیف نشود. عشقی که آدم در مسجد پیدا میکند پای تلویزیون پیدا نمیکند. به عنوان یک برادر دینی و روحانی از برادر عزیزمان آقای ضرغامی میخواهیم کاری نکنند که مردم از رفتن به مساجد منع شوند و در خانه بنشینند. مساجد هم باید جاذبه داشته باشند و برنامههای خوبی ارائه دهند. مقداری جوانها را تشویق کنند و جایزه بگذارند. این آقای احمدینژاد یک هزار تومان به وعاظ کشور نداد ولی به ورزشکاران میلیونها تومان هدیه میدهد. روز قیامت این بیتالمال یقه رئیسجمهورها را خواهد گرفت که چگونه خرجش کردند.»
حجتالاسلام سالک به درونمایه دینی مجموعههای تلویزیونی کار دارد و معتقد است که «سریالها معارفی باشد نه کمدی». استدلال دینی او از این قرار است که «صدا و سیما میبایست بستر حرکت معنوی را فراهم کند. اگر سریالهایی بخواهد پخش کند که فکر مردم را مشغول کند تا آخر شب و بعد مردم با همان افکار استراحت کنند طبیعی است که مردم فاصله پیدا میکنند با آن مباحث معنوی. اگر سریالها از کلیدواژههای مختلف معارف دین استفاده کنند، مثلاً از کلیدواژههای استقامت، صبر، توبه، انس با خدا و صالحین، موجبات رشد معنوی را نیز فراهم کردهاند و اگر بخواهد به کمدی و اینگونه مباحث ختم شود مسلماً ظلم مضاعفی است به مردم.»
گفتنی است که امسال در ماه رمضان از سه مجموعه تلویزیونی مناسبتی، دو تای آنها یعنی «دودکش» و «خروس» طنزآمیز هستند.
حجتالاسلام رفیعی بر خلاف نظر همتایانش، نظر مثبتی به پخش مجموعههای تلویزیونی دارد و میگوید: «به نظر بنده پخش این سریالها ربطی به حضور مردم در مساجد ندارد. چرا که مردمی که به مسجد میروند ۱۰ درصد هم نیستند. به خاطر این ۱۰ درصد نمیتوان ۹۰ درصد را فدا کرد. مثلاً در قم فرض کنید اگر تمامی مساجد پر شود نهایتاً ۱۰ درصد مردم را میتواند در خود جای دهد، که البته پر نمیشود. شاید حدود چهار درصد در ماه رمضان به مسجد میروند. نمیشود اینها را فدای آنها کرد. الان تلویزیون ۲۴ ساعت فیلم پخش میکند. از شبکه تماشا و آیفیلم و شبکههای مختلف همیشه فیلم پخش میشود. پس به نظر من سریالهای ماه رمضان مانع مسجد رفتن مردم نمیشود. به نظر من اینها باید باشد»
حجت الاسلام طائب هم هر چند مخالف پخش مجموعههای تلویزیونی برای همه اقشار مردم است، اما بر این باور است که محتوای دینی آنها باید تقویت شود. «ممکن است برای بعضی از مردم این سریالها مانع مسجد رفتنشان شود ولی برای طیفی ممکن است این بحث کاملاً متفاوت باشد. ممکن است اگر این سریالها نباشد کسانی اصلاً به مباحث معنوی هیچ توجهی نکنند. حتی به همین میزانی که تلاش میشود در این سریالها مباحث معنوی مطرح شود هم از دست بدهند.»
آیتالله ممدوحی به کلی مخالف است: «چون صدا و سیما که باید خوراک فرهنگی این نظام را بدهد اگر با این سریالها باعث شود که جلوی ورود مردم به مسجد را بگیرد نه تنها خدمتی نکرده بلکه خدمتی ضد فرهنگ کرده است».
حجت الاسلام غرویان نیز مسجد را به مجموعههای تلویزیونی ترجیح میدهد و میگوید: «از این سریالها چیز مفیدی حاصل نمیشود. به هیچ وجه فضای معنویی که مسجد میتواند فراهم کند آن را نمیتوان در خانه ایجاد کرد. مردم متدین که یک سال انتظار رسیدن این ماه میکشیدند نباید فرصتهای زیادی را که در این ماه هست به بهانه دیدن این سریالها از دست بدهند. شبهای ماه مبارک رمضان از معنویت خاصی برخوردار است. حیف است که انسان وقتش را بگذارد برای سریالهایی که آنطور که باید سازنده باشد نیست.»
به گفته حجت الاسلام ذوالنور نیز «هیچ برنامه تلویزیونی تاکنون نتوانسته آن غنای لازم و آثار مثبت حضور در مساجد را داشته باشد. البته سریال و فیلم بسیار مهم است در تأثیرگذاری بر روی طیفهای مختلف مخاطبان، گاهی شاید بشود مطلبی را از زبان هنر به مخاطب مطرح کرد که با منبر نمیتوان آن را مطرح کرد. حضور در نماز جماعت و مسجد و مواعظی که بدون هیچ تبعاتی به مردم گفته میشود را نمیتوان با هیچ فیلم و سریالی جایگزین کرد. برنامههای تلویزیون نباید طوری باشد که مردم را میخکوب کند.»
او در این مورد مثالی هم ارائه میدهد: «شخصی را تصور کنید که از خستگی روز فائق آمده، افطاری کرده و با لباس راحتی تکیه کرده بر متکا، سر افطار به قدری خورده است که سنگین شده است، حالا این بخواهد لباس بپوشد و برود مسجد مقداری برای او سنگین است. خب وقتی سریال جذابی هم باشد مانع حضور اینگونه افراد در مساجد میشود. صدا و سیما نباید بر این موانع بیفزاید.»
آیتالله فاضل لنکرانی مخالفتی با پخش مجموعههای تلویزیونی ندارد و از صدا و سیما هم تشکر میکند که معارف دینی را با زبان هنر ترویج میکند. او فقط مانند بعضی دیگر از همفکرانش تذکر میدهد که زمان پخش برنامههای تلویزیونی را طوری تنظیم کنند که مانع رفتن مردم به مساجد نشود. به مسجد نیز توصیه میکند که برنامههای ویژه و جذابی برای مردم در این ماه رمضان تدارک ببینند تا مردم بیشتری جذب مساجد شوند.
آیتالله مؤمنی نیز با اذعان به اینکه «اقبال به تلویزیون بیش از مسجد است»، پخش سریال را مشروط به پاسخ به این پرسش میکند که: «آیا ما با این فیلمها و سریالها میتوانیم به مردم خوراک معنوی بدهیم یا خیر؟»
او از یکی از مجموعههای تلویزیونی در سال گذشته مثالی میآورد و میگوید: «من امروز به صورت اتفاقی فیلمی دیدم که اسمش دو قدم مانده به بهشت بود. پسری لب حوض نشسته بود و میخواست وضو بگیرد. اول دست چپش را شست و بعد دست راستش را. خُب، این خیلی نادرست است. کسانی که فیلم مذهبی میسازند باید کار کارشناسی بکنند. مثلا فیلم اغماء آیا در تعالیم دینی ما هم همینگونه هست؟ باید با حوزه در تعامل باشند فیلمسازان، صدا و سیمای ما اگرچه ادعا میکند در تعامل است ولی واقعاً در تعامل نیست. حالا که اقبال به سمت تلویزیون هست، مخصوصاً با هجمههایی که از سوی غرب مطرح میشود، حالا بیاییم کارشناسی کنیم و مسائلی که مورد ابتلای مردم هست را دقیق مطرح کنیم.»
حجتالاسلام رجبی نیز ضمن تکرار تذکرات همتایانش مبنی بر ضرورت غافل نشدن از مسجد در ماه رمضان، بر این نکته نیز تأکید میکند که «البته ممکن است برخی از مردم که بیمار هستند و مشکلاتی دارند که نمیتوانند به مساجد بروند از طریق صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران نیازهای معنوی خودشان را تا حدودی تأمین کنند.»
صفحه بعد:
مجموعههای تلویزیونی در ماه رمضان
به جز علمای حوزه برخی فیلمسازان حزباللهی از جمله فرجالله سلحشور نیز روی خوشی به پخش مجموعههای تلویزیونی در ماه رمضان نشان نمیدهند. به گفته سلحشور «اشکال کار آنجاست که فیلمسازان ما درک درستی از ماه رمضان ندارند و فیلمهایی که میسازند هیچ قرابتی با روزه و روزهداری ندارد. آنها چون شنیدهاند ماه مبارک رمضان ماه فرح روح است، این فرح روح را با مطربی و رقاصی و مجلس عیاشی اشتباه گرفتهاند. از اینرو کارهایشان همگی کمدی و مسخرهبازی است و لذا دقیقاً نقطه مقابل اعتقادات ما نسبت به مقوله روزهداری است.»
از میان سه مجموعه تلویزیونی که ماه رمضان امسال از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش میشوند، «دودکش» و «خروس» از ساختار طنز برخوردارند، در حالی که «مادرانه» مضمون جدیتری دارد.
مجموعه تلویزیونی «مادرانه»
مجموعه تلویزیونی مادرانه به کارگردانی ایرج افشار که هر شب ساعت ٢١ از شبکه سه پخش میشود به زندگی یک فرد متمول به نام اردلان تمجید میپردازد.
اردلان ۲۰ سال پیش از ازدواج با نامزدش مریم صرفنظر کرده و به جای او با زن ثروتمندی به نام رعنا ازدواج کرده تا پولدار شود. رعنا سالها پیش به همراه پدر و مادرش به اتریش رفته و دو فرزندشان، ارسلان و رها پیش پدر ماندهاند. اما مشکل اینجاست که رها (که اینک دانشآموز دبیرستانی است) دلش میخواهد از ایران برود و نزد مادرش در خارج زندگی کند، اما پدرش به شدت مخالف است.
ویژگی اصلی این سریال فضای تیره و تار آن است که موسیقی دلگیر فیلم نیز بر شدت آن میافزاید. این همه برای نمایش فلاکت مردی است که هر چند کارخانهدار و شهرکساز است و در پول غرق شده اما خوشبخت نیست، چون آرامش خانوادگی ندارد.
در مقابل او دو چهره مسلمان و مورد تأیید اخلاق حاکم قرار داده شده تا «الگوی زندگی سالم» نمایش داده شود. یکی محمد جواد دوست صمیمی اردلان است که بر خلاف اردلان ریش دارد و زندگی ساده اما آبرومندانهای در پیش گرفته و به آنچه دارد قانع است. او با یک فرد متدین و نیکوکار دیگر به نام حاج آقا ثانی رابطه دارد که دار و ندارش را وقف کرده است.
در کنار تأکید بر وظایف متقابل والدین و فرزندان نسبت به یکدیگر، تشویق مردم به وقف اموالشان از پیامهای این مجموعه تلویزیونی است. موضوع و پیام اخلاقی فیلم در تیتراژ آن هم آمده تا برای همه قابل فهم باشد و کسی از آن غفلت نکند. در تیتراژ فیلم به نقل از علی این ابیطالب، امام نخست شیعیان آمده است: «بزرگترین تکلیف الهی نیکی کردن به پدر و مادر است.» این گفته به سفارش «مؤسسه مالی و اعتباری عسکریه» پای فیلم نوشته شده. خود فیلم هم با همکاری بین شبکه سه و سازمان اوقاف و امور خیریه ساخته شده و تأکید بر وقف نیز احتمالاً به همین دلیل است.
شخصیت دیگر گلبانو، پیرزنی حدوداً هفتاد ساله است که کلفت خانه است. او متدین است وحرفش برو دارد. اردلان وقتی پیش او میآید باید کفشهایش را از پای در آورد. هنگامی هم که گلبانو با صدای بلند اذان میشنود، نباید اعتراض کند. هم محمد جواد و هم گلبانو بر اردلان برتری اخلاقی دارند و معلوم نیست چرا اردلانی که در قبال کارگرانش با خشونت رفتار میکند، در مقابل این دو چهره خاضع و حرفشنو است. رها دختر دانشآموز که علیرغم قطع تلفن توسط پدرش، با مادرش در اتریش رابطه دارد، نمیتواند پیش او برود چون پدر گذرنامهاش را پیش خودش نگه داشته تا مانع سفر او شود. رها به جاعلان اسناد متوسل میشود و از این طریق ضمن آنکه پولش را بالا میکشند، از راه دوستی با یک جوان به نام فرزاد به اعتیاد هم کشیده میشود.
مادر و بستگان رها ظاهراً در اتریش زندگی حقارتباری دارند. هیچ صحنهای از اتریش نشان داده نمیشود، فقط در گفتوگوها اردلان مدام سرکوفت میزند که آنجا به آنها «کلهسیاه» میگویند و به کارهای پست مشغولاند، از جمله کلفتی یا مانیکور زدن به ناخن گربههای مردم و پیتزا و همبرگرفروشی. در این فیلم با این روایتها سعی میشود تا زندگی در خارج نکوهیده شود و جلوی خروج جوانان نیز گرفته شود.
محمد جواد و گلبانو از یک طرف در نکوهش مال دنیا، وقت و بیوقت موعظههای اخلاقی میکنند و از یک طرف درباره تأثیر تربیت در رشد فرزندان داد سخن میدهند.
در متن درگیریهای مافیایی با پدرخواندهای به نام نیابتی (با بازی آتیلا پسیانی) بر سر کلاهبرداری از راه گرفتن وامهای کلان بانکی، رعنا برای بردن فرزندانش به ایران میآید. این در حالی است که رها با نظارت پدرش در بیمارستان بستری شده تا ترک اعتیاد کند و رعنا با پا در میانی نیابتی و مجروح کردن اردلان هم موفق نمیشود دخترش را از او بگیرد و به خارج ببرد. اردلان برای تحقیر مادر بچهها همیشه به او «زنه»، معادل زنکه میگوید و نصیحت محمد جواد برای مادر خطاب کردن او نیز کارساز نیست.
اردلان در تضاد با رفتار نامادرانه مادر که بیگانه با فرهنگ ملی به نظر میرسد، به شکل پدری مسئول جلوه میکند که ریشه در خاک ایران دارد. او رفته رفته چهره مثبتی به خود میگیرد و زندگیاش را وقف ترک اعتیاد دخترش و دور نگه داشتن او از مادرش میکند که در این مجموعه تلویزیونی به عنوان نماد بیگانگی و بیهویتی معرفی میشود.
تلاش فیلمساز در بد جلوه دادن زندگی در خارج بسیار اغراقآمیز و سفارشی بهنظر میرسد.
یکی دیگر از موعظهگران فیلم، «مامان اکرم» مادر فرزاد است که با پند و اندرز و مراقبت و چادر به کمر بستن از قاچاقچی شدن پسرش فرزاد جلوگیری میکند. احتمالاً نام این مجموعه تلویزیونی از رفتار مادرانه او و در تضاد با رفتار نامادرانه مادر رها گرفته شده است.
با نمای درشت نماز خواندن مامان اکرم در خانه، فیلمساز به او چهره مثبتی میدهد. گلبانو و محمد جواد هم نمازخوان هستند.
در این مجموعه تلویزیونی از مشکلات واقعی اجتماعی مانند بیکاری و گرانی و ریشهیابی آنها خبری نیست یا اینکه دستکم گرفته میشوند. فیلم به مفاسد اقتصادی از جمله گرفتن وام کلان از بانک با ادعای شهرکسازی و پروژههای بزرگ اشاره میکند اما به ریشهیابی آن نمیپردازد. پای خود حکومت از این ماجرا کنار کشیده میشود و افراد صرفاً به علت خصایص منفی فردی محکوم میشوند.
تلاش میشود نشان داده شود که صرفا با رفتار مسئولانه یک پدر مانند اردلان و یک مادر مانند مامان اکرم میشود بچههایی مانند رها که به اعتیاد کشیده شده یا مانند فرزاد قاچاقچی شدهاند، اصلاح شوند. موضوع مهمی به نام عدالت اجتماعی هم با پند و نصیحت و اصلاح رفتار فردی ثروتمندان و صدقه و وقف اموال حل میشود.
نکته دیگر در شخصیتسازی جهتدار چگونگی نامگذاری آنهاست. شخصیتهای منفی یا نسبتاً مسئلهدار نامهای نامأنوس یا ایرانی دارند، مانند: نیابتی، اردلان، رها، رعنا. اما «خوب»ها نامهای اسلامی دارند، مانند: محمد جواد.
صفحه بعد:
مجموعه تلویزیونی «خروس»
«خروس» به کارگردانی سعید آقاخانی مایه طنز دارد و شبها، بعد از مجموعه تلویزیونی «مادرانه» پخش میشود.
پدر پیر یک خانواده در بیمارستان مانده چون به علت بیپولی نمیتواند ترخیص شود. تلاش بچههای او از جمله پسرش «اسی» که به قول خودش کارگردانی خوانده این است که به هر دری شده بزند تا پولی جور کنند که پدر را از بیمارستان به خانه بیاورند. دوست اسی که با پوشین لباس و ماسک «خروس» جلوی یک پیتزافروشی به همین نام کار میکند، مدام نقشه میکشد و به این خانواده کمک میکند. اینجا نیز مانند سریال «مادرانه» خروج جوانان از کشور مورد نکوهش شدید قرار میگیرد.
دختر یک مرد متمول میخواهد به خارج برود و هنرپیشه بشود. پدر که همه جا سایه به سایه دنبال دخترش است او را در پیتزافروشی «خروس» همراه با دوستانی که مدام به خارج میروند مییابد. خروس بعد از گفتوگو با او تمهیدی میاندیشد تا دختر مرد متمول در فیلمی به کارگردانی اسی بازی کند تا همین جا در ایران بماند مشروط به آنکه پدر دختر هزینه تولید فیلم را بپردازد. او با این تیر دو نشان میزند: هم دختر را (که به قول خروس «عجب دختر کم عقلیه که میخواد بره خارج بازیگر بشه») از «گمراه شدن» نجات میدهد و در ایران نگه میدارند، هم برای اسی که محتاج پول است، پول جور میکند.
اسی قبلاً برای پول جور کردن به هر دری زده، از جمله مراجعه به مسجد محل، شرکت در نماز جماعت و تماس با امام جماعت، حاج آقا اکبری. حاج آقا حاضر میشود مختصری وام جور کند، اما به شرط ارائه سند ازدواج. وام گرفتن بدون سند ازدواج ممکن نیست. در این مجموعه تلویزیونی برای خواهر اسی خواستگار پیدا شده، اما درگیر ماجراهای فرعی میشود، از جمله خودکشی یک دختر دیگر که ازدواج با او سر نگرفته است.
تشویق به ازدواج به طرق مختلف صورت میگیرد. حتی در واقعیت نیز در اخبار میخوانیم که به بازیکنان پیروزمند تیم والیبال ایران به شرط تأهل آپارتمان اهداء میگردد. اصولاً ازدواج که از محورهای اصلی تبلیغاتی جمهوری اسلامی برای کنترل جامعه و بهویژه جوانان است، نقش مهمی در مجموعههای تلویزیونی بازی میکند. جمهوری اسلامی با تبلیغ ازدواج در سنین پایین، هم به افزایش جمعیت نظر دارد، هم به بند کشیدن امیال و خواستههای جوانی.
(در مجموعه تلویزیونی «مادرانه» هم مامان اکرم به پسرش فرزاد میگوید: «عشقی که تو خیابون شروع بشه تو همون خیابون هم تموم میشه.»)
تبلیغ و تشویق حجاب نیز با همین امر در رابطه قرار میگیرد. جلوگیری از رابطه آزاد دخترها و پسرها و ممانعت از شادی و شادمانی در اجتماع هدف این تبلیغات است.
دستگاه تبلیغاتی میکوشد با دور کردن جوانان از محیطهای فعال اجتماعی و حبس کردن آنها در چهار دیواری خانه و خانواده آنها را منفعل و حتیالامکان مطیع بار بیاورد.
خواهر اسی نمونه چنین برخوردی است. او همه فکر و ذکرش این است که خواستگارش از دست نرود. تمام هویت او بسته به این است که ازدواج آبرومندانهای کند.
محور تبلیغاتی دیگر فیلم نقش پررنگ آخوند جوانی به نام حاج آقا اکبری است. او پساندازش را در یک پاکت میگذارد و شخصاً به خانه اسی مراجعه میکند و هر آنچه را که اندوخته به آنها میبخشد.
ساخت و بافت مجموعه تلویزیونی «خروس» روی هم رفته ضعیف است و هر چند خانوادگی است، اما مایه طنز آمیز آن خوب جا نمیافتد.
صفحه بعد:
مجموعه تلویزیونی «دودکش»
بر خلاف «خروس»، مجموعه تلویزیونی «دودکش» نسبتاً موفق است. این سریال کمتر تبلیغی و بیشتر خانوادگی و طنزآمیز است. زندگی روزمره یک خانواده که از راه اداره کارگاه قالیشویی میگردد، محور فیلم است.
کش دادن سریال یا به قول بعضی از سریالسازان «زیاد کردن آب دیزی» امری رایج و متداول در سریالسازی است و به خودی خود ضعف کار محسوب نمیشود. اینکار معمولاً با افزودن موضوعات و داستانهای فرعی که از دل همدیگر در میآیند صورت میگیرد. در این مجموعه تلویزیونی موضوعات فرعی (جریمه پارک دوبله و انتقال وانتبار کارگاه به گاراژ، بالا رفتن لحظهای قیمت دلار و اثر آنی آن روی قیمت بوگیر برای ماشین، پلمب شدن کارگاه به علت تخلف مربوط به فاضلاب، دعواهای خانوادگی و چشم و همچشمی بین فیروز خان و نصرت و نیش و نوشها و متلکهایی که بار همدیگر میکنند) بر خلاف دو مجموعه تلویزیونی دیگر ضمن آنکه گریزی به واقعیت میزنند، تقریباً به طور طبیعی به فیلم پیوند میخورند و جا میافتند.
در این میان شور و نشاط به بهانه بازی فوتبالدستی در حیاط کارگاه و نمایش برنامه تلویزیونی نود در تلویزیون و کری خواندن بین هواداران آبیها و قرمزها هر چند زیادی بهنظر میرسد، اما چون با متلکهای عامیانه همراهاند و اسباب سرگرمی میشوند و به ایجاد فضای گرم و صمیمی کمک میکنند، مورد قبول تماشاگرانی قرار میگیرد که به علت محدودیتهای اجتماعی یک ذره شادی را نیز غنیمت میدانند.
بازیها از جمله بازی سیما تیرانداز در نقش عفت و شوهرش در نقش فیروز خان و برادرش در نقش نصرت جا افتاده است و به سیر روان داستان و جذابیت سریال کمک میکند. هر چند از بازی خوب بچه نیز نباید غافل بود. نقشهای فرعی نیز دست کمی از نقشهای اصلی ندارند، از جمله بازی مسلط نقش راننده وانتبار که با شیرینزبانیهای عامیانه همراه است.
در این مجموعه تلویزیونی نیز مانند سریالهای دیگر زنان حتی در اتاقخواب کاملاً محجبه هستند. این نکته که حالا در سینمای ایران عادی شده، گاهی غیر عادی جلوه میکند و توی ذوق میزند: فیروز خان، شوهری که هیچ اختلافی با زنش ندارد، به او شب به خیر میگوید و میرود در اتاق دیگر میخوابد.
از نقاط ضعف این مجموعه تلویزیونی رفتار نسبتاً تحقیرآمیز با کارگران «کارگاه قالیشویی مشتاق» است که پوشش طنز مایه حقارتآمیز آن را نمیپوشاند. علیرغم این ضعف، سریال قادر است به مردم در ماه رمضان کمی شور و نشاط بدهد.
موفقیت نسبی این مجموعه تلویزیونی را همچنین باید در این دانست که کمتر تبلیغی و بیشتر خانوادگی است. هر چند که به علت سانسور واقعیتگرایی آن کممایه است. از جمله اینکه به گرانی تنها به طور سطحی اشاره میشود: (خانودههایی که سه ماه است اجارهشان را نپرداختهاند، نصرت که برای گرفتن هفت و نیم میلیون تومان وام باید دو و نیم میلیون به حساب بانک بریزد و لنگ آن است، شهریه یک میلیون و هفتصد هزار تومانی دختر دانشجوی رشته جانورشناسی که نمیداند چگونه آن را جور کند و از جمله سعی میکند که با تحویل فرش شستهشده «پروفسور جاوید» خوشخدمتی کند، قیمت بنزین آزاد وقتی وانتبار وسط خیابان بنزین تمام کرده، پسانداز با پول یارانه، یا ارسال پول یارانه به خانواده تهیدست در شهرستان، فروش هست و نیست دختر دانشجو، که مقدار مختصری طلاست، برای جور کردن هفتصد هزار تومان جهت دادن جریمه وانتبار کارگاه قالیشویی.)
با این وجود تأکید فیروزخان بر اینکه «بیپولی عیب نیست، بیآبرویی عیب است»؛ یا اظهار نصرت وقتی میخواهند با وجود بچه و تنگی جا شب را خانه فیروزخان بماندند: «ما که به کم خوردن و گرد خوابیدن عادت کردهایم. بازم گردتر میخوابیم. صلوات»، اینها همه تبلیغ قناعت است به جای جستوجوی عدالت.
گذشته از این نکات یک نکته حاشیهای نیز قابل ذکر است: مجموعههای تلویزیونی ماه رمضان به علت داشتن مخاطب فراوان از اقشار مختلف جای مناسبی است تا در کنار تبلیغ و ترویج دینی، بعضی عبارت و کلمات هم بین مردم پخش شوند که جنبه تبلیغی هم ندارند و به زودی در زبان عوام وارد میشوند. بخشی از این کلمات تکیهکلامهای عامیانه اقشار مختلف مردم است و برخی دیگر واژههای ناشناس خارجی که گاه با تغییر در تلفظ و معنی همراه است. یکی از این کلمات «آمپاس» تکیهکلام فیروزخان است، به معنی تنگنا و گرفتاری و مخمصه. اینکه این کلمه دقیقاً از کجا و چگونه آمده روشن نیست. احتمالا همان Engpass آلمانی است اما هیچ معلوم نیست که چگونه وارد زبان کوچه و بازار شده است.
نظرها
بهرام
تمامی این فیلمهای تلویزیونی برای تبلیغ ایدئو لوژیکه و بس ;
بهمن
نظرتون رو دقیقا تأیید میکنم . بخصوص این سریال خروس بیش از حدّ تبلیغی و بیخوده.
پری
یکی از این آخوندا عجب دست خوشونو رو کرده گفته که «به نظر بنده پخش این سریالها ربطی به حضور مردم در مساجد ندارد. چرا که مردمی که به مسجد میروند ۱۰ درصد هم نیستند. به خاطر این ۱۰ درصد نمیتوان ۹۰ درصد را فدا کرد. این حرف درست بر خلاف تبلیقات خود ملاها ادر رسانههای دولتیه .
afsaneh
مرسی. عالی بود.
parasto
خیلی استادانه و از منظر جامعه شناسی تحلیل کردید و واقعاً لذت بردم و نکتهها آموختم. ممنونم از رادیو زمانه برای چاپ کردن این مطالب افشاگرانه و آگاه کننده .
فریدون
[ دستگاه تبلیغاتی میکوشد با دور کردن جوانان از محیطهای فعال اجتماعی و حبس کردن آنها در چهار دیواری خانه و خانواده آنها را منفعل و حتیالامکان مطیع بار بیاورد.] مرحبا +++++++
jahangir
نقد درخشان. بعد از مدتهای مدید بالاخره ما یه چیز خوندنی اینجا پیدا کردیم.