حسن خدابنده: اشعاری برای بکتاش آبتین
مهمترین دغدغه شاعر در این مجموعه آزادیست، هنگامی که سرکوب و سکوت بر جامعه حکفرما شده است. در این میان هستند کسانی مانند بکتاش که به تعبیر شاعر تابعیت آزادی را دارند.

بکتاش آبتین، شاعری که در زندان به عمد از درمان محروم نگه داشته شد تا جانش را از دست بدهد.
۱
حکم سنگینی قلاب را دادهاند
تو اما
به دریا
چیزی نگو
به مرتع
که حکم بی آهوییاش را بریدهاند
و البته وقاحت شب
و تو به چراغ بالای سر مادران منتظر
چیزی نگو
به مامانچیزی_نگو

۲
بکتاش جان
خبر تازه این که:
«زندانیان دو تابعیتی به زودی آزاد خواهند شد»
و گناه تو این بود
که در تابعیت آزادی بودی
تنها آزادی
۳
بی آزادی دمی نیاسود دلم
در حسرت او همیشه فرسود دلم
میخواست دوباره پر بگیرد اما
گنجشک مترسک زدهای بود دلم
نظرها
نظری وجود ندارد.