ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

از قتل الهه تا قتل هانیه: خشونت سیستماتیک، پاسخ‌های امنیتی

حسین نوش‌آذر - این مقاله با مقایسه دو پرونده قتل‌ الهه حسین‌نژاد و هانیه بهبودی خشونت علیه زنان را به‌عنوان پدیده‌ای سیستماتیک، فراتر از جرایم فردی، در پیوند با تبعیض‌های حقوقی و بحران‌های اجتماعی-اقتصادی بررسی می‌کند. تحلیل نمادین قتل هانیه، به‌ویژه تأکید بر قطع مچ‌ دست او به‌عنوان تلاش برای نابودی عاملیت و موفقیت زنانه، و تقابل بنرهای تبریک با چاقوی قصابی، تضادهای فرهنگی جامعه ایران را در رویارویی با زنان خودمختار نشان می‌دهد. همچنین، بررسی قتل الهه و ابهامات حقوقی آن، از جمله تناقضات در اعترافات قاتل، به پیچیدگی‌های خشونت در فضای عمومی و نقش نهادهای نظارتی اشاره دارد.

قتل‌های فجیع الهه حسین‌نژاد، شهروند ۲۴ ساله‌ای که در ۴ خرداد ۱۴۰۴ توسط یک مسافرکش در تهران به قتل رسید، و هانیه بهبودی، قهرمان ۲۲ ساله مچ‌اندازی که در ۱۵ خرداد ۱۴۰۴ به دست همسر حسودش در فریمان کشته شد، نمادهای بارز خشونت سیستماتیک علیه زنان در ایران هستند. قتل الهه در فضای عمومی و به انگیزه سرقت یا درگیری کلامی، و قتل هانیه در حوزه خصوصی به دلیل حسادت به موفقیتش، هر دو ریشه در تلاش برای کنترل عاملیت زنانه و حذف زنان فراتر از چارچوب‌های سنتی دارند. این جنایات، که با صحنه‌سازی قاتلان برای تحریف واقعیت همراه بود، نه‌تنها ناامنی زنان در عرصه‌های اجتماعی و خانوادگی را آشکار می‌کند، بلکه ضعف قوانین حمایتی و تبعیض‌های حقوقی مانند دیه نابرابر را برملا می‌کند. واکنش گسترده افکار عمومی و رسانه‌ای شدن این پرونده‌ها، ضمن افزایش حساسیت اجتماعی، خطر عادی‌سازی خشونت یا سوءاستفاده حاکمیت برای امنیتی‌سازی و مشروعیت‌بخشی به مجازات‌های شدید را به همراه دارد. مقابله با این بحران نیازمند اصلاحات حقوقی، تحول فرهنگی، توانمندسازی اقتصادی زنان و پرهیز از امنیتی‌سازی سطحی است تا ریشه‌های اقتصادی-فرهنگی خشونت هدف قرار گیرد و جامعه مدنی تقویت شود.

قتل هانیه، قهرمان ۲۲ ساله

هنوز افکار عمومی با قتل فجیع الهه حسین‌نژاد درگیر است که خبر یک زن‌کشی دیگر در فضای رسانه‌ای بازتاب یافت:

هانیه بهبودی، قهرمان ۲۲ ساله مچ‌اندازی و مادر یک دختر ۴ ساله از فریمان خراسان رضوی، در ۱۵ خرداد ۱۴۰۴ به دست همسرش به طرز فجیعی به قتل رسید. همسر هانیه که به دلیل حسادت به بنرهای تبریک قهرمانی او خشمگین بود، ابتدا با همسرش درگیر شد، سپس با چاقوی قصابی مچ‌های او را قطع کرد و با آسیب شدید به سر و صورتش او را کشت. قاتل تلاش کرد با بریدن رگ‌های هانیه صحنه را خودکشی جلوه دهد، اما پلیس به این صحنه‌سازی پی برد. دوستان و همسایه‌ها تأیید کردند که خبر قهرمانی هانیه، همسرش را به خشم آورده بود.

 قتل هانیه بهبودی توسط همسرش حاکی از بحران هویت مردانه در مواجهه با موفقیت زنانه است. قطع کردن مچ‌های قهرمان مچ‌اندازی با چاقوی قصابی، نشانه نابودی نمادینِ منبع قدرت و استقلال هانیه است؛ گویی قاتل نه فقط بدن او، بلکه عاملیت و دستاوردهایش را نابود کرده است. صحنه‌سازی خودکشی نیز نشان می‌دهد قاتل می‌خواهد روایتی مردسالارانه تحمیل کند: زنِ «ضعیف» که در برابر فشار زندگی تسلیم می‌شود، نه زنی که قربانی خشم مردِ تحقیرشده است. این تقابل میان بنرهای عمومیِ تبریک (نماد اعلان اجتماعیِ ارزش زن) و چاقوی قصابی (نماد خشونت خانگیِ پنهان)، تضادِ عمیقِ جامعه ایران با زنانِ فراتر از نقش‌های سنتی را آشکار می‌کند.

مقابله با چالش چندبعدی زن‌کشی نیازمند ترکیبی منسجم از اصلاحات ساختاری، تحول فرهنگی و مقاومت در برابر امنیتی‌سازی سطحی است. تصویب قوانین جامع ضدخشونت خانگی با تعریف دقیق خشونت‌های روانی، اقتصادی و فیزیکی، ایجاد نهادهای نظارتی مستقل برای پیگیری پرونده‌ها بدون اتکا به سازوکارهای امنیتی-پلیسی و لغو قوانین تبعیض‌آمیز مانند دیه نابرابر، از اقدامات کلیدی برای اصلاح ساختار حقوقی است.

قتل همچنین حسادت را به مثابه ابزار کنترل جنسیتی فاش می‌کند: خشم همسر نه از یک تهدید واقعی، بلکه از به‌چالش‌کشیدن انحصار مرد بر «افتخار» نشأت می‌گیرد. استفاده از چاقوی قصابی (ابزاری مرتبط با سلاخی و سلب حیات) در مقابل دست‌های ورزشکار هانیه (نماد زنده‌بودن و مهارت)، تقابل نمادینِ مردِ ویرانگر با زنِ آفریننده است. حتی محل جنایت (خیابان امام خمینی) به عنوان فضای عمومی، شکستن مرزهای امنیت زنان حتی در عرصه‌های اجتماعی را یادآوری می‌کند. این نشانه‌ها در مجموع، ترسِ ساختار مردسالار از زنِ خودمختار را به تصویر می‌کشند؛ زنی که قابلیت‌هایش او را از قربانی‌بودن معمول فراتر برده بود.

قتل الهه، دختر قوی و شاداب

قتل الهه حسین‌نژاد را یک با دیگر با هم مرور می‌کنیم:

الهه حسین‌نژاد، شهروند ۲۴ ساله ساکن اسلامشهر و ناخن‌کار در تهران، در ۴ خرداد ۱۴۰۴ پس از خروج زودهنگام از محل کارش در سعادت‌آباد برای مراقبت از برادر معلولش ناپدید شد و آخرین تماسش با پدرش در ساعت ۱۹:۴۰ بود. در ۱۵ خرداد، دادستان تهران از کشف جسد او در بیابان‌های نزدیک فرودگاه و دستگیری متهم اصلی، بهمن فرزانه، یک مسافرکش در حال طلاق، خبر داد. فرزانه ابتدا به قتل الهه با چند ضربه چاقو به دلیل سرقت گوشی گران‌قیمتش اعتراف کرد، اما بعداً انگیزه سرقت را رد و ادعا کرد خشم ناشی از گفت‌وگوی خصوصی الهه درباره زندگی شخصی‌اش و تحقیر شدن توسط او، همراه با مشکلات زناشویی خودش، به قتل منجر شده است. تناقضات فاحش در اظهارات متهم، از جمله درباره محل نشستن الهه در خودرو و سرنوشت گوشی‌ او، ابهامات پرونده را افزایش داده و انگیزه واقعی قتل را زیر سؤال برده است. گرچه گمانه‌زنی‌هایی درباره تعرض مطرح شده، پزشکی قانونی بررسی آن را به آزمایش‌های بیشتر موکول کرده و در همان حال اسنپ هم ارتباط قتل با پلتفرم خود را رد کرده است. الهه در ۱۶ خرداد با حضور گسترده مردم در اسلامشهر به خاک سپرده شد.

شباهت ها و اختلافات دو پرونده

هر دو قتل بازتابی از خشونت مردانه علیه زنان در فضای عمومی و خصوصی هستند که ریشه در حسادت، تحقیر، و تلاش برای کنترل بدن و عاملیت زنانه دارد. در هر دو مورد، قاتلان ابتدا سعی کردند با صحنه‌سازی (خودکشی/سرقت) واقعیت را تحریف کنند، که نشان‌دهنده‌ی آگاهی آن‌ها از غیرقابل‌دفاع بودن عملشان است. همچنین، هر دو پرونده واکنش گسترده‌ی رسانه‌ای و افکار عمومی را برانگیختند و به نمادهایی از ناامنی سیستماتیک زنان در ایران تبدیل شدند.

به جای سیاست‌های صرفاً تنبیهی مانند اعدام، باید بر پیشگیری از طریق برنامه‌های آموزشی اجباری برای مردان در معرض خشونت‌ورزی، مانند کارگاه‌های مدیریت خشم و مهارت‌های ارتباطی، و سرمایه‌گذاری بر رسانه‌های مردمی برای بازتعریف مردانگی غیرخشونت‌طلب و ترویج الگوهای برابر تمرکز کرد.

قتل الهه حسین‌نژاد در فضای عمومی (توسط یک مرد غریبه در خودروی شخصی) و با انگیزه‌ی ادعایی سرقت یا درگیری کلامی رخ داد، درحالی که قتل هانیه بهبودی در حوزه‌ی خصوصی (توسط همسر) و کاملاً مبتنی بر حسادت جنسیتی به موفقیت زن بود. پرونده‌ی الهه همچنین ابهامات حقوقیِ پیچیده‌ای (مانند تناقض در اعترافات و نقش شرکت‌های حمل‌ونقل) دارد، اما قتل هانیه آشکارا خشونت خانگیِ نهادینه شده را نشان می‌دهد.

الهه حسین‌نژاد به عنوان قربانی نبود امنیت در حمل‌ونقل عمومی و هانیه بهبودی به عنوان قربانی مردانگیِ شکننده در برابر زنان موفق بازنمایی شده‌اند. این تفاوت، دو وجه مکمل از خشونت ساختاری را برجسته می‌کند: یکی تهدید بیرونیِ زنان در عرصه‌ی اجتماعی و دیگری تهدید درونی در خانواده. با این حال، هر دو روایت، حذف فیزیکی زنانِ خارج از چارچوبهای سنتی را به عنوان پیام مشترک دارند.

بازتولید کنترل مردانه و تخلیه‌ ناکامی‌های فردی

این دو قتل را می‌توان به عنوان نمادهای آشکارِ فروپاشیِ تابوهای اجتماعی در یک جامعه‌ی بحران‌زده تحلیل کرد. در شرایطی که فشارهای اقتصادی، گسیختگی هنجارها، و تضادهای ارزشی تشدید می‌شوند، خشونت علیه زنان به شیوه‌ای نمادین برای بازتولید کنترل مردانه و تخلیه‌ی ناکامی‌های فردی تبدیل می‌گردد. قتل الهه حسین‌نژاد (به دست یک مرد غریبه) و هانیه بهبودی (به دست همسر) هر دو نشان‌دهنده‌ی واکنش خصمانه‌ی مردان به ازدست‌رفتن انحصار سنتیِ قدرت در فضای عمومی و خصوصی هستند. در جامعه‌ای که بحران‌های پی‌درپی، تحملِ تفاوت و موفقیتِ زنان را کاهش داده، این جنایات تلاش ناامیدانه برای بازگرداندن نظمِ ازدست‌رفته‌ی جنسیتی محسوب می‌شوند.

توانمندسازی اقتصادی زنان از طریق ایجاد صندوق‌های حمایت مالی و تضمین اشتغال امن نیز به استقلال زنان از ساختارهای مردسالار کمک می‌کند. نکته کلیدی این است که مقابله با زن‌کشی نباید بهانه‌ای برای گسترش نظارت امنیتی شود، بلکه باید با تقویت جامعه مدنی و نهادهای غیردولتی، مسیر تحول عمیق فرهنگی-حقوقی را هموار کند.

از سوی دیگر، رسانه‌ای‌شدنِ این قتل‌ها نیز نقشی دوگانه دارد: از یک سو با برجسته‌کردن آنها به افزایش حساسیت اجتماعی نسبت به خشونت کمک می‌کند، اما از سوی دیگر ممکن است به عادی‌سازیِ این رویدادها به عنوان پیامدهای اجتناب‌ناپذیر بحران‌های ساختاری بینجامد. در چنین شرایطی، جامعه به جای پرداختن به ریشه‌های اقتصادی-فرهنگی خشونت، ممکن است صرفاً به سوگواری مقطعی یا تقاضای مجازاتِ فردی بسنده کند، بی‌آنکه تغییری در بسترهای تولیدکننده‌ی خشونت ایجاد شود. این چرخه، بحرانِ مشروعیتِ نهادهای حامی زنان و فرسایش سرمایه‌ی اجتماعی را عمیق‌تر می‌کند.

تلاش برای تثبیت گفتمانِ امنیت‌محورِ دولت‌محور

از منظر امنیتی، چنین قتل‌های هولناکی می‌توانند به‌عنوان ابزارهای گفتمانیِ انحراف توجه عمل کنند و کارزارهای مهمی مانند لغو مجازات اعدام یا اعتراضات صنفی مانند اعتصاب کامیون‌داران در سراسر ایران را تحت‌الشعاع قرار دهند، چراکه افکار عمومی و رسانه‌ها با تمرکز بر این جنایاتِ احساس‌برانگیز، به‌صورت ناخودآگاه در دام امنیتی‌سازیِ کوتاه‌مدت می‌افتند و خواسته‌های ساختاری مانند اصلاح قوانین یا بهبود شرایط کارگری به حاشیه رانده می‌شوند. دستگاه‌های حاکمیتی نیز ممکن است با برجسته‌کردن این پرونده‌ها، از آنها به‌عنوان سپر ایدئولوژیک برای مشروعیت‌بخشی به مجازات‌های شدید (مثل اعدام) یا کاهش فشار بر بحران‌های دیگر استفاده کنند. در چنین شرایطی، این قتل‌ها نه‌تنها به حل بحران امنیت زنان کمک نمی‌کنند، بلکه ابزاری برای تثبیت گفتمانِ امنیت‌محورِ دولت‌محور می‌شوند که اولویت‌های جامعه را بازتعریف می‌کند.

راهکار چیست؟

مقابله با چالش چندبعدی زن‌کشی نیازمند ترکیبی منسجم از اصلاحات ساختاری، تحول فرهنگی و مقاومت در برابر امنیتی‌سازی سطحی است. تصویب قوانین جامع ضدخشونت خانگی با تعریف دقیق خشونت‌های روانی، اقتصادی و فیزیکی، ایجاد نهادهای نظارتی مستقل برای پیگیری پرونده‌ها بدون اتکا به سازوکارهای امنیتی-پلیسی و لغو قوانین تبعیض‌آمیز مانند دیه نابرابر، از اقدامات کلیدی برای اصلاح ساختار حقوقی است. به جای سیاست‌های صرفاً تنبیهی مانند اعدام، باید بر پیشگیری از طریق برنامه‌های آموزشی اجباری برای مردان در معرض خشونت‌ورزی، مانند کارگاه‌های مدیریت خشم و مهارت‌های ارتباطی، و سرمایه‌گذاری بر رسانه‌های مردمی برای بازتعریف مردانگی غیرخشونت‌طلب و ترویج الگوهای برابر تمرکز کرد. همچنین، پیوند مبارزه با زن‌کشی به جنبش‌های اجتماعی گسترده‌تر مانند حقوق کارگری و محیط زیست، همراه با استفاده از تاکتیک‌های فرهنگی-نمادین مثل هنر خیابانی و کمپین‌های دیجیتال، از انزوای سیاسی این موضوع جلوگیری کرده و ریشه‌های خشونت را هدف قرار می‌دهد. توانمندسازی اقتصادی زنان از طریق ایجاد صندوق‌های حمایت مالی و تضمین اشتغال امن نیز به استقلال زنان از ساختارهای مردسالار کمک می‌کند. نکته کلیدی این است که مقابله با زن‌کشی نباید بهانه‌ای برای گسترش نظارت امنیتی شود، بلکه باید با تقویت جامعه مدنی و نهادهای غیردولتی، مسیر تحول عمیق فرهنگی-حقوقی را هموار کند.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.