ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

برنامه «زن روز»: بازنمایی بدن «چاق» و عصیانگری سکسی

نازلی کاموری در این مقاله با تمرکز بر هشت قسمت نخست «زن روز»، به بازنمایی بدن‌های چاق‌تر، طراحی‌های آوانگارد، و سرکوب عصیان‌گری سکسی زنان می‌پردازد و نگاهی انتقادی دارد به مدی که به ابزاری برای کنترل بدن زنان تبدیل می‌شود.

برنامه «زن روز» که از طریق شبکه یوتیوب پخش می‌شود و بخش‌هایی از آن در دیگر شبکه‌های اجتماعی تصویری مانند اینستاگرام نیز منتشر می‌شود، یک برنامه واقعیت‌نما یا «ریالیتی‌شو» فارسی‌زبان است که در ترکیه تولید شده است. این برنامه وام‌گرفته از برنامه‌های مشابه در حوزه مد در سطح جهان، از جمله ترکیه است. برای نمونه، برنامه ترکیه‌ای «İşte Benim Stilim» به‌معنای «این سبک من است»، که یکی از محبوب‌ترین برنامه‌های مد در ترکیه است و تأثیر بر صنعت مد این کشور گذاشته است.

در نسخه‌های ترکیه‌ای برنامه‌های مشابه مد، مدل اقتصادی بر پایه تعامل اقتصادی با اسپانسرها، برندهای مختلف مد و تبلیغات است. در نسخه فارسی‌زبان این برنامه، جنبه‌هایی از مدل اقتصادی برنامه مشخص نیست اما دست‌کم به مانند سایر برنامه‌های یوتیوبی تمرکز بر تعداد کلیک‌ها و درآمد حاصل از تبلیغات آنلاین در پلتفرم اصلی مطرح است.

نخستین تیزر رسمی این برنامه در تاریخ ۲۵ ژوئیه ۲۰۲۵ از طریق یوتیوب منتشر شد و اعلام شد که سایر قسمت‌ها از آخر اوت از همین پلتفرم پخش خواهند شد. در توضیحات رسمی برنامه که شرکت‌کنندگانش بنا به حذف تغییر می‌کنند و شرکت‌کنندگان جدید به آن اضافه می‌شوند، آمده است:

دوست داری استایل خاص خودتو به همه نشون بدی؟ اگه تو دنیای مُد حرفی برای گفتن داری، جای تو اینجاست.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

این مقاله با تمرکز بر هشت قسمت نخست برنامه‌ی «زن روز»، به بازنمایی بدن زنان چاق‌تر و انتخاب‌های طراحیِ عصیانگرانه‌تر در این برنامه می‌پردازد. به‌طور مشخص، دو شرکت‌کننده یعنی هدیه (که نسبت به سایرین بدن چاق‌تری دارد) و فرنوش (فرو) که طراحی‌هایش آوانگارد و معترضانه‌اند. این واکنش‌ها بازتاب‌دهنده‌ٔ موقعیتی است که سوزان بوردو، منتقد فمینیست، بارها در آثارش به آن اشاره کرده است: این‌که بدن زن صرفاً یک «سازه بیولوژیک» نیست، بلکه «یک ساختار فرهنگی است که توسط مد، رسانه و ایده‌آل‌های اجتماعی» ساخته می‌شود.[۱] در چنین ساختاری، مد دیگر صرفاً ابزاری برای بیان شخصی نیست، بلکه سازوکاری است برای نرمال‌سازی، کنترل، و تحمیل نگاهی خاص به بدن زنان: این‌که چگونه خود را ببینند و چگونه دیده شوند.

در این زمینه، انتخاب‌ها و عصیان‌گری‌های زنان و بدن‌هایی که اعتماد به نفس دارند، سرکوب می‌شوند تا درون نظمی اقتصادی و فرهنگی گنجانده شوند: نظمی که زنان در آن فعال‌اند، افراد کوییر نقش کلیدی در آن ایفا می‌کنند و بالقوه می‌تواند بستری برای پذیرش خلاقیت، بدن‌های طردشده، و مقاومت در برابر هنجارهای مسلط باشد. با این حال، در برنامه‌ی «زن روز» و دست‌کم در هشت قسمت نخست آن چنین فضایی کمتر دیده می‌شود.

از مجله «زن روز» تا طراحی‌های آوانگارد فرنوش

مجله‌ای به نام «زن روز» در دهه ۱۳۴۰ در ایران منتشر می‌شد که شاید نامش الهام‌بخش عنوان برنامه‌ی کنونی است. محتوای آن نیز به سبک زندگی، زیبایی و پوشش زنان اختصاص داشت. در این مجله، «به‌روز بودن» زنان یکی از محورهای اصلی سیاست‌های جنسیتی دوران پهلوی دوم بود و اغلب با انتخاب‌های پوششی مطابق با مد روز تعریف می‌شد. در این چارچوب، زیبایی و جذابیت در بستر تاریخ‌مند نوگرایی، به معنای ترجیح نو بر کهنه بود؛ جایی که «کهنگی» به‌سادگی با «تحجر» یکی می‌شد.[۲]

برنامه‌ی «زن روز» نیز به شکلی مدرن همین دوگانه را بازتولید می‌کند. یکی از محورهای اصلی آن، تقابل میان «نو» و «کهنه»، «مقبول» و «زننده» است: تقابلی که داوران در هر قسمت بر آن تأکید دارند. این در حالی‌ست که بنا بر گفته‌ی مهناز افشار، مجری برنامه، قرار است این مسابقه «باور و رؤیا» بسازد. اما رؤیاها و باورهایی که در این برنامه بازنمایی می‌شوند، نه تنها به خلاقیت و عاملیت زنان میدان نمی‌دهند، بلکه در بسیاری از موارد، همان ارزش‌های واپس‌گرایانه را با زبانی نو بازتولید می‌کنند.

برای مثال، در میان قضاوت‌های داوران عباراتی مانند «لباس زیر نشان دادن، زننده‌ترین کار ممکن است» یا «اگر با این لباس بیرون بروی، شوهرت اجازه نمی‌دهد» شنیده می‌شود. در کنار آن، داوران قیچی به دست، خطاب به شرکت‌کننده می‌گویند: «لباس را بیاور تا قیچی‌اش کنیم». اما میان داوران نیز بر سر آن بخش از تن که با قیچی‌شدن لباس نمایان می‌شود و آن قسمت که نباید نمایان شود، اختلاف وجود دارد. این نشان می‌دهد که مرز «درست» و «غلط»، نه بر پایه‌ی خلاقیت یا عاملیت زنان در انتخاب و ابراز فردی، بلکه بر اساس قراردادهای فرهنگی و زیبایی‌شناختیِ صُلب و کنترل‌گر تعیین می‌شود؛ قراردادهایی که به‌جای گشودن فضا برای بیان بدنی و خلاقانه‌ی زنان، تنها مرزهای باریکی برای پذیرش تعریف می‌کنند.

فرنوش با نام انتخابی فرو یک طراح لباس به گفته خودش آوانگارد ست که در این برنامه شرکت کرده است. در برنامه دوم او یک لباس از طراحی‌های خودش را پوشیده است که بخشی از این طراحی نمایان شدن بخشی از لباس زیر او از زیر لباس است.

واکنش‌هایی که او از داوران می‌گیرد از جمله این است:

«اگر ازدواج کرده بودی امکان نداشت شوهرت بگذاره این رو بپوشی.»
«برای زیبایی یک زن، لباس زیر نشان دادن اصلا زننده‌ترین کاره است. راجع به ۹۰ درصد جامعه صحبت می‌کنم. ۹۰ درصد جامعه اصلا دوست ندارند شورت شما را ببینند.»
«من به دختری که لباس زیرش رو بیرون بندازه امتیاز نمی‌دهم.»

تمامی طراحی فرنوش و آنچه منطق این طراحی برای این طراح لباس که عصیانگرترین طراحی‌ها را در این برنامه به نمایش گذاشته به حاشیه می‌رود و دعوا بر سر شورت او سر می‌گیرد.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

دعوا البته بر سر شورت او نیست. دعوا بر سر عاملیت انتخابی اوست که لباسی لختی را پوشیده و داوران مطمئن نیستند که آیا اقدام او را تشویق کنند تا تقبیح. دعوا بر سر عاملیت جنسی و سکسی یک زن است که در طراحی لباس می‌خواهد بدنش را به بیرون بیاندازد. یکی از داورها، پدارم علیزاده، که خود طراح لباس است یادآوری می‌کند که طراحی نمایان کردن لباس زیر در مد چیز عجیبی نیست و قبلا صورت گرفته است. با این حال فرنوش به عنوان یک طراح جوان با امتیازهای منفی روبرو می‌شود.

در قسمت سوم برنامه، فرنوش سعی می‌کند کیف و کفشی در سبک آوانگارد را با لباسی «خانومانه  و پوشیده» بپوشد. شیرین مقدم، یکی از داوران نگران از اینکه خلاقیت فرنوش را تحت تاثیر گذاشته باشد می‌پرسد؟

من اعتماد به نفست رو گرفتم سری قبل؟ من هنوز سر مواضع قبلیم هستم. من کارم فشن و مد است باید به روز باشم. اما در به روز بودنم یک چیزهایی را نمی‌توانم بپذیرم. اینقدر خوشحال شدم این جوری دیدمت.

آنچه به‌عنوان «نو» معرفی می‌شود، اغلب چیزی نیست جز بازتعریف همان ارزش‌های محافظه‌کار و پدرسالارانه، در قالبی تازه و با زبان امروز. تحمیل‌های جدید، این بار نه از سوی ایدئولوژی رسمی، بلکه از سوی یک برنامه‌ی به‌ظاهر پیشرو.

بدن هدیه و تداوم کلیشه زیبایی در لاغری

یکی از نمونه‌های روشن این سازوکار، تجربه‌ی هدیه، یکی از شرکت‌کنندگان برنامه است. او که بدنی بزرگ‌تر نسبت به سایر شرکت‌کنندگان دارد، به طور مرتب از سوی داوران و سایر شرکت‌کنندگان می‌شنود که لباس‌هایش به بدنش «نمی‌نشیند» یا انتخاب‌هایش «کهنه» است. اما این انتقادها بیش از آن‌که به طراحی لباس مربوط باشند، مستقیماً متوجه بدن هدیه هستند.

بدن او همان بدنی است که مجله‌ی «زن روز» در دهه‌ی ۱۳۴۰ نیز تلاش می‌کرد آن را با بدن «مدرن»، «لاغر»، «اروپایی» و «امروزی» جایگزین کند. در آن زمان نیز، تصویر زن چاق و سنتی دوران قاجار (دستکم در دربار) به‌تدریج از صحنه کنار گذاشته شد تا جای خود را به زنی با بینی کوچک‌تر، بدن لاغرتر، موهای روشن‌تر و پوست بی‌مو بدهد.

در برنامه‌ی «زن روز»، جایگاه هدیه به‌سرعت به کلیشه‌ی «زن چاق با لباس‌های مدل قدیمی» تقلیل پیدا می‌کند. این بازتولید ناآگاهانه‌ی الگوهای نابرابر، ریشه در همان گفتمان‌هایی دارد که مجله‌ی تاریخی «زن روز» پایه‌گذار آن‌ها بود. در این گفتمان، زن ایرانی باید به زن اروپایی شبیه‌تر شود اما در این مسیر، بخشی از فیزیک تن، عاملیت، خلاقیت، انتخاب خویش را از دست می‌دهد.

این‌ها بخشی از واکنش‌هایی است که هدیه در هشت قسمت اول برنامه دریافت می‌کند:

«لباس تو مناسب پورشن بدنت نیست.»
«فرم هیکلت. شما لاغر نیستی اصلاً. نمی‌تونیم بگیم چاقی، توپری...»
«کم بهت می‌دهم چون فیت بالاتنه کوچیکه.»
«ببین هدیه جان، به پشتت که نگاه می‌کنم می‌گم هدیه پشت لباسش رو نمی‌بینه؟ چون ببین هر کدام از ما فرم هیکل‌مان یک چیزهایی داره… شاید من اینجای دستم قشنگ نباشه… اونجایی که نباید نشان داد را نشان نمی‌دهم. تو یک جوری با اعتماد به نفس رفتار می‌کنی... در استایل ما باید به فرم هیکل‌مان توجه کنیم.»
«لباسش اینقدر تنگه که زیپش بازه. لباس شما برای شما کوچیکه.»
«پیلی‌هایی که انتخاب کردی برای پهلوها، برای کسی مانند اندام شما نیست. شما که می‌دونید پیلی‌های بغل حجم باسن رو بیشتر می‌کنه. و شما خانمی هستی که باسن داری. چرا این انتخاب را کردی؟»

داوران طوری صحبت می‌کنند که گویی باسن هدیه یک بحران است و انگار دیگران اصلاً باسن ندارند؛ به‌عبارتی، فقط باسن اوست که مسئله‌ساز به نظر می‌رسد. یکی از داوران به نام مارال صفری که از ابتدای برنامه بارها از زیبایی‌های هدیه تعریف کرده است، تلاش می‌کند به او کمک کند. او تاکید می‌کند که در مد ابزارهایی مانند گن وجود دارد. گن، که کارکردش پوشاندن برآمدگی‌ها و صاف کردن بدن است، به عنوان کلید راه به هدیه پیشنهاد می‌شود. مارال صفری می‌گوید:

«لباست احساس می‌کنم اصلاً توش راحت نیستی. نمی‌دونم بالا تنه‌ت تنگه... ما اینقدر ابزار داریم در فشن، به نام گن. گن می‌تونی استفاده کنی.»

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

تنها باری که هدیه از داوران بازخورد مثبت می‌گیرد، در قسمت ششم برنامه است. آنجا مارال صفری خوشحال می‌شود که هدیه گن پوشیده و دیگر داوران هم به او می‌گویند که فرم بدنش را پیدا کرده و پارچه و طراحی خوب باسنش را «کاور» کرده است. «کاور» به معنای پوشاندن است که در این برنامه، پس از فارسی، بیشتر به زبان انگلیسی استفاده می‌شود.

آندریا دورکین، نویسنده فمنیست، منتقد وضعیت تحمیل استانداردهای زیبایی به زنان است که باعث می‌شود آن‌ها ظاهر خود را با ابزارهای محدودکننده حرکت و آزادی‌شان تغییر دهند.

دورکین این را فقط انتخاب‌های شخصی نمی‌داند و اولین قدم از رهایی را بازتعریف رادیکال رابطه‌ی زنان با بدن‌شان می‌داند:

اولین قدم در فرآیند رهایی (زنان از ستم و سلطه، و مردان از اسارت فتیشیسم خودشان) بازتعریف رادیکال رابطه‌ی زنان با بدن‌شان است. بدن باید آزاد شود، رها شود، به معنای واقعی کلمه: از رنگ و گن و انواع و اقسام مزخرفات. زنان باید دست از مثله کردن بدن‌شان بردارند و شروع کنند به زندگی کردن در آن. شاید مفهوم زیبایی که سپس به طور ارگانیک شکل می‌گیرد واقعاً دموکراتیک باشد و احترام برای زندگی انسانی در تنوع بی‌پایان و محترم‌ترین شکلش نشان دهد.[۳]

آنچه در این برنامه به عنوان «گن لاغری» توصیه می‌شود، بارها و بارها در مجله‌های دهه ۳۰ و ۴۰ شمسی، به ویژه در نشریاتی مانند «اطلاعات بانوان» و «زن روز» تبلیغ و تشویق شده است. کرست اروپایی، در شکل‌های جدیدترش که به عنوان گن‌های لاغری شناخته می‌شوند، وظیفه پوشاندن بخش‌هایی از بدن زنان را دارد که تحت تأثیر تعصبات و هنجارهای جنسی از قرن شانزدهم به بعد در اروپا شکل گرفته و بدن‌ها را تنظیم می‌کرد. این گن‌ها گاهی کمر را باریک می‌کنند، گاهی شکم را می‌فشارند و گاهی باعث بزرگ‌تر به نظر رسیدن باسن می‌شوند.

این لباس‌ها محدودکننده آزادی و حرکت زنان هستند و همچنان در برنامه‌ مد پس از «زن، زندگی، آزادی» به بدن‌های چاق‌تر  تحمیل می‌شوند و زیبایی بدن زنان را کنترل و تعریف می‌کنند. در چنین چارچوبی، برنامه‌ای که در ظاهر مدرن و نوآور است، ناخواسته در دام بازنمایی نسخه‌ای قدیمی از گذشته می‌افتد؛ گذشته‌ای که اکنون با نقاب برنامه جنجالی رقابت بر سر مد بازمی‌گردد. مرز میان نوگرایی و تحجر تیره و مبهم می‌شود و در نهایت، اشکال جدیدی از سلطه را بازتولید می‌کند.

در قسمت هشتم برنامه، هدیه به وضعیت موجود اعتراض می‌کند. او می‌گوید که به دیگران و بدن‌هایشان خرده نمی‌گیرند، اما در مورد انتخاب‌های خودش، فرم بدنش به مسئله تبدیل می‌شود. هدیه می‌گوید که دلش می‌خواهد حذف شود، زیرا انگیزه و اشتیاقش را از دست داده است: «کاملاً اشتیاقم را از دست داده‌ام.»

در این لحظه، شیرین مقدم، یکی از داوران برنامه، در واکنشی که می‌توان آن را لغزشی فرویدی دانست، کلمه‌ی «اشتیاق» را به‌صورت «اشتهاء» می‌شنود. با تعجب می‌پرسد: «چی؟ اشتهات رو از دست دادی؟» و هدیه با تأکید پاسخ می‌دهد: «اشتیاقم رو از دست دادم.»

برنامه واقعیت‌نمای مد «زن روز» ، گرچه در تلاش است چهره‌ای نوآور و مدرن به خود بگیرد، اما در عمل بازتاب‌دهنده فرهنگ واپس‌گرای مسلط است که به‌شدت بر بدن و انتخاب‌های زنان سلطه می‌یابد. نمونه آن برخورد با «هدیه»، شرکت‌کننده‌ای با بدن بزرگ‌تر است به‌خاطر بدنش، و به‌دلیل انتخاب‌های «کهنه» است. این نگرش یادآور تحولی است که در مجله تاریخی «زن روز» رخ داد؛ جایی که زن ایرانی به زن لاغر و اروپایی تبدیل شد.

پانویس‌ها:

[۱] Bordo, Susan. Unbearable Weight: Feminism, Western Culture, and the Body. University of California Press, 1993.

[۲] پس از انقلاب ۱۳۵۷، مجله «زن روز» تغییر در خط‌مشی خود و هم‌سویی بیشتر با سیاست‌های حکومت اسلامی جدید به فعالیتش ادامه داد. مورد مجله‌ «زن روز» و سیاست‌های پهلوی دوم در برساخت هویت زن مدرن بیشتر اینجا بخوانید:

Kousari, M., & Tafreshi, A. “Women Identity in the Second Pahlavi Regime; A Case Study of Zan e Rooz Magazine and The Shah’s Speeches about Women.” Iranian Journal of Cultural Research, vol. 10, no. 1 (37), 2017, pp. 145 175.

[۳] Dworkin, Andrea. Woman Hating. Penguin Books, 1974, p. 116.

بیشنر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • شهین

    من هرگز آدم «زن روز» و «جوانان» و این قبیل چیزهای آن دوره نبودم و نیستم، تا وقتی مجله‌ فردوسی، نگین، و دنیای سخن بود. الآن هم به اعتبار این رسانه، این مقاله را خواندم و ویدیوها را تماشا کردم. ملاحظات من: یک: چه عالی که زمانه کلیشه‌شکنی کرده و به این موضوع هم پرداخته. دو: ممنون از نگاه نقادانه‌ی این نویسنده و نکته‌ی اساسی «بدن زن» در این «به اصطلاح شو.» سه: من کنجکاو شدم و جسته گریخته بعضی قسمتها را دیدم، اما قسمت چهار، جلسه‌ی ۲۰(نهايی) را از شروع تا پایان وقت گذاشتم، حرص خوردم، و تماشا کردم. با ناباوری، جسورترین(به لحاظ شخصیت)، خلاق‌ترین، و یکتا(یونیک)ترین شرکت کننده(فرو) را حذف کردند. «خود بودن»، «مالک بدن خود» بودن و طرحهایش ماتحت دو تا زن داور را میسوزاند! صریح و وقیحانه القا می‌کردند و می‌کنند که بفرمان، و زیر دست، و خا… مال ما باید باشید، حرف روی حرف ما نزنید، مثل یکی دیگر از دخترها که نقطه مقابل فرو است. چهار: مگر سازندگان این برنامه چه کسانی هستند؟!…. مهناز افشار که خون بچه‌های شیرخشکی را سرخاب می‌کند، و از استبداد ولایت پریده توی بغل استبداد سلطنت، و آن یکی که اسمش یادم رفت و تا پریروزها لای دست و پای ضیا وول میخورده!… و‌مگر ضیا و امثالهم چه کثافاتی هستند؟!…. رانتخواران فرهنگی امنیتی رژیمی استبدادی دینی رانتی!،.. مهناز و آن دیگری، یک جور پایه‌های مثلا فرهنگی را شفته ریزی کردند، اینور آمده‌اند زر زر می‌کنند که با این لباس با شوهرت بری بیرون….! اینها مروجان تحجر عصر شتر‌چرانی‌اند، و کارگزاران خفقان و خنگی و خرفتی!..

  • باتا

    کسی که در مسابقه مد شرکت میکنه که بر اساس تناسب و توازنه نمی تونه شکایتی هم بکنه.در زندگی عادی هر کی می تونه هر چی بپوشه ولی طراحی لباس و مد و فشن هم یه دانشه و همینطوری شرتی پرتی نیست که بگیم همه چی به همه کس میاد چون نمیاد .حتی ادمی که سنش بره بالا لباسهای دوره جوونیشو بپوشه مسخره میشه چون بدنش دیگه اون زیبایی رو نداره.