ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

کاش کمی دلتان برای من تنگ می‌شد

پدرام پایا - نامه‌های اشتفان تسوایگ به معشوق‌اش که به صورتی رمان‌گونه منتشر شده، مناسبات پیچیده تسوایگ در زندگی شخصی‌اش را آشکار می‌کند.

نامه‌های نویافته اشتفان تسوایگ به معشوق و همسر دومش نکات تازه‌ای را از زندگی دشوار عاطفی این نویسنده نامدار پیش روی خواننده قرار می‌دهند. این نامه‌ها که به صورتی رمان‌گونه منتشر شده‌اند پرده از مناسبات پیچیده تسوایگ در زندگی شخصی‌اش برمی‌گیرند.

اشتفان تسوایگ و لوته

از زندگی و شخصیت لوته همسر دوم اشتقان تسوایگ و تأثیر او در زیر و بم زندگی نویسنده نامدار اتریشی و خلاقیت‌های ادبی او تاکنون اطلاع چندانی در دست نبوده است. تنها یک نامه از لوته برای علاقه‌مندان به بیوگرافی تسوایگ آشنا است که آن را هم فردریکه، همسر اول تسوایگ منتشر کرده است. فردریکه تا آخر عمر به رغم جدایی از تسوایگ با او در ارتباط بود و میراث‌دار او شد؛ میراثی که تنها نامه لوته هم جزیی از آن بوده است. اما فردریکه نگاه و مناسباتی توأم با نفرت با لوته داشته و این اتهام به او زده می‌شود که شاید در این نامه دستکاری کرده باشد.

اخیراً اما کتابی در آلمان منتشر شده که تا حدودی زندگی لوته و نوع مناسبات تسوایگ با او را در روشنی قرار می‌دهد. این کتاب که «کاش کمی دلتان برای من تنگ می‌شد» (Ich wünschte, dass ich Ihnen ein wenig fehlte) نام دارد به کوشش اولیور ماتوشک (Oliver Matuschek)، بیوگرافی‌نویس تسوایگ به بازار آمده و حاوی نامه‌‌های این نویسنده به معشوق خویش، لوته آلتمن، است. این نامه‌ها تا دو سال پیش در انباریِ خانه برادرزاده لوته نگهداری می‌شدند و کسی از آنها خبر نداشت.

کاش کمی دلتان برای من تنگ می‌شد

کتاب جدید هم البته تغییری اساسی در ناشناخته ‌ماندن لوته و جایگاه او در زندگی شخصی و هنری تسوایگ ایجاد نمی‌کند، چون به نوشته خود کتاب بخش عمده نامه‌‌هایی که لوته متقابلاً به همسرش نوشته به جز یک مورد همه گم شده یا از بین رفته‌اند. نامه‌های تسوایگ به لوته نیز با نوعی از خویشتنداری و فاصله‌مندی بعضاً مصنوعی توأم‌اند که به نوع روابط سه‌گانه او برمی‌گشته.

تسوایگ در نامه‌هایی که تا نوامبر ۱۹۳۸، یعنی تا طلاق از فردریکه به لوته می‌نوشته وی را «شما» یا «خانم آلتمن» خطاب می‌کند؛ شاید حفاظی برای پی‌نبردن شخص ثالث به حس و مناسبات عاطفی این دو یا نشانه‌ای از انشقاق درونی و عاطفی خود تسوایگ. در تنها نامه باقی‌مانده از لوته اما ما شاهد چنین احتیاط‌کاری‌ها و ملاحظاتی نیستیم: «عشق من... می‌خواهم یک بار به تو بگویم که چقدر دوستت دارم». البته این نامه نیز از زیر کنترل فردیکه رد شده و معلوم نیست که تا چه حد از دستکاری در امان مانده است. گردآورنده کتاب اما نامه‌های تسوایگ به لوته را با شرح و تفسیری روشنگر و با استناد به مراحل مختلف رابطه این دو و حتی سایه و پی‌رنگی که برخی از آثار تسوایگ در این نامه‌ها دارد منتشر کرده و این خود کمک شایانی به خواننده می‌کند که کنه و گم‌گوشه‌های مناسبات این دو را بهتر بشناسد.

غافلگیری پرپیامد

ترتیب نامه‌ها و شرحی که بر آنها نوشته شده عملاً کتاب را به یک رمان بدل کرده. نویسنده در ابتدای کتاب ناچار نقبی می‌زند به ماجرای آشنایی تسوایگ با لوته که فردریکه در آن نقش اصلی را بازی کرده است.

تسوایگ و فردریکه

مارس ۱۹۳۴، زمانی که تسوایگ در گریز از تشدید گرایش‌های فاشیستی در اتریش مجبور به مهاجرت از این کشور می‌شود فردریکه او را یاری می‌کند که در لندن یک منشی بگیرد. لوته ۲۶ ساله بهترین کسی است که برای این کار یافت می‌شود. او که از یک خانواده یهودی بود تا یک سال قبل در فرانکفورت در رشته زبان تحصیل می‌کرد ولی زیر فشار رژیم هیتلری مجبور شد تحصیل را قطع و همراه با خانواده به بریتانیا مهاجرت کند.

«وجدان بیدار» به ترجمه سیروس آریان‌پور

لوته در اولین فعالیت‌ها برای تسوایگ او را که حالا ۵۲ سال دارد در سفری تحقیقاتی به منظور نوشتن کتابی در باره ماریا استوارت به اسکاتلند همراهی می‌کند. اندکی بعد نویسنده در نامه‌ای دو پهلو و تفسیرپذیر به منشی خود می‌نویسد: «در مواقعی این احساس را دارم که برای شما گویی خوشبختی شخصی‌اتان چندان محلی از اعراب ندارد، گویی تابعی از "هر چه پیش آید خوش آید" هستید بدون آنکه کمی با آن چالش کنید و گویی که جرئت کافی برای خوشبخت زیستن را ندارید. کاش بتوانم در این رابطه کمکی بکنم...»

در ماه‌های بعد نیز تسوایگ که در حال سفر در اروپاست با نامه‌نگاری در ارتباطی زنده و پویا با منشی خود باقی می‌ماند و مناسبات را وارد مرحله تنگاتنگ‌تری می‌کند. چند ماه بعد یعنی در ژانویه ۱۹۳۵، در جریان یک سفر مشترک سه‌گانه به نیس فرانسه، فردریکه تسوایگ را با لوته در حال معاشقه و رابطه جنسی غافلگیر می‌کند. این شروع نفرت فردریکه به زنی است که خود به عنوان منشی تسوایگ انتخابش کرده بود و او را «بی‌آزارتر، وظیفه‌شناس‌تر و سر به زیرتر» از آن می‌دید که بتواند به رقیب عشقی‌اش بدل شود. تسوایگ می‌کوشد با توضیحاتی موضوع را مسئله را «رفع و رجوع» کند، اما نگاه تحقیر‌آمیز فردریکه به لوته بیشتر از آن است که اصولاً مسئله را قابل صحبت بداند. او در عین حال عاشق تسوایگ است و می‌کوشد که با سکوت و نیز حساسیت و مراقبت نسبت به مناسبات تسوایگ مسئله را حل و فصل کند، اما موفق نمی‌شود. به این ترتیب دورانی چند ساله از عدم تصمیم و وضعیتی پیچیده و دشوار برای همه طرف‌ها آغاز می‌شود. تسوایگ که بیش از پیش در افسردگی فرو می‌رود تنها به تدریج و مرور زمان قادر می‌شود از سالزبورگ و همسر اولش فاصله بگیرد و نگاهش را به لندن و لوته متمرکز کند. او در عین حال می‌کوشد که با سفر به گوشه و کنار اروپا و حضور کمتر در لندن کشش و احساس فزاینده خود به لوته را تا حد ممکن علنی نکند.

سرخوشی در زندگی، یأس در آثار

با طلاق تسوایگ از فردریکه در سال ۱۹۳۸ همه ‌چیز شتاب و سرعت بیشتری می‌گیرد. نهایتاً روز ۶ سپتامبر ۱۹۳۹ تسوایگ با منشی خویش ازدواج می‌کند.

جسد لوته و اشتفان پس از خودکشی

هم محتویات نامه‌های تسوایگ به منشی‌اش و هم توصیف‌هایی که افا آلتمن، دختر خواهر لوته از حال و روز تسوایگ پس از ازدواج با لوته به‌دست می‌دهد بیانگر یکی از بهترین دوران‌های زندگی اوست و در تناقضی محسوس با محتویات کتاب‌های متأخرش که در وجه عمده روایتی از سیاهی‌ها و تباهی‌های دهه‌های میانی قرن بیستم است.

در تابستان ۱۹۴۰ تسوایگ و همسر جدیدش رفتن به آمریکا و نهایتاً برزیل را بر ماندن در لندن ترجیح می‌دهند. در یکی از آخرین نامه‌هایی که تسوایگ به خانواده لوته نوشته از خستگی و سرخوردگی هردویشان از زندگی، از فرار و از سفر شکوه می‌کند و در عین حال امیدوار است که این سفر آخر، نقطه پایانی بر این وضعیت و احیای ثبات و آرامش در زندگی مشترکشان باشد. این امید با خودکشی تسوایگ و همسرش لوته در فوریه ۱۹۴۲ به تراژدی راه برد.

* اشتفان تسوایگ گرچه در ایران بیشتر با کتاب «وجدان بیدار» به ترجمه سیروس آریان‌پور شناخته ‌می‌شود، اما شمار دیگری از آثار او نیز به فارسی ترجمه شده‌اند، از آن جمله‌اند:
نامه از زنی ناشناس، آموک، آشفتگی احساسات، بیست و چهار ساعت از زندگانی یک زن، داستان شطرنج، سه استاد سخن: بالزاک، دیکنز، داستایفسکی، اراسموس روتردامی و روزگارش و ...

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.