ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

نامه حسين رونقی به رهبر ايران

حسين رونقی ملکی، فعال حقوق

حسين رونقی ملکی، فعال حقوق بشر زندانی در ايران در نامه‌ای به آيت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی اعلام کرد مسئوليت هر اتفاقی که برای وی و مادرش بيفتد با مقامات جمهوری اسلامی است.

به گزارش تارنمای کلمه، رونقی ملکی در اين نامه گفته است: "با توجه به اصرار بازجويان اطلاعات سپاه و دادستانی تهران بر نگهداری من در زندان اعلام می‌کنم مسئوليت هر اتفاقی برای سلامت و جان من و مادر رنج کشيده‌ام با مسئولان جمهوری اسلامی، سپاه پاسداران، بازجويان اطلاعات سپاه، قوه قضاييه، دادستانی تهران و سازمان زندان‌هاست."

وی افزوده است: "با تشديد بيماری که حاصل بازگشت مجدد به زندان است با بيماری کم‌کاری و نارسايی کليوی، خونريزی، عفونت و تورم کليه‌ها، التهاب پروستات و مثانه، خونريزی معده و دستگاه گوارشی، آنژين قلبی و تکرر ادرار مواجه شده‌ام."

اين فعال حقوق بشر گفته است: "بر اساس معاينات پزشکان ضربان قلب بالا و فشار خون پايين نيز مشکلات مرا دو چندان کرده است که اين علائم خطر حمله قلبی را نشان می‌دهد."

رونقی از رهبر جمهوری اسلامی خواسته تا فورا به اين وضعيت رسيدگی کند.

حسين رونقی ملکی، زندانی سياسی از ۱۸ مردادماه در اعتراض به شرايطش دست به اعتصاب غذا زده است و مادر اين زندانی سياسی نيز در اعتراض به اين وضعيت اعتصاب غذا کرده است.

حسين رونقی ملکی در جريان انتخابات رياست جمهوری ۱۳۸۸ در ۲۲ آذرماه همان سال بازداشت شد و به اتهامات “تبليغ عليه نظام، توهين به رهبری و توهين به رئيس دولت” به ۱۵ سال حبس محکوم شد.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • سودابه

    با کمال تاسف و ناراحتی و عذاب وجدان باید عرض کنم که سختی ها و جانفشانی هایی که مردم ایران در طول تاریخ انجام داده اند همگی بر فنا رفته. آرزوی قلبی هر انسان منصف و دارنده ی قلبی این است که این زندانی سیاسی و خانواده اش روی عدالت و آرامش را ببینند. ولی تاریخ و تجربه می گویند ایشان هم مثل میلیونها ایرانی دیگر بیخودی به خود سختی داده اند و نتیجه این مصایب نهایتاً برخورداری گروهی دیگر از اجامر از توبره ی چرب و نفتی ایران زمین خواهد بود. مدتهاست امید به سعادت از این کشور رخت بر بسته با بازی رنگین کمان هم بر نمی گردد. الباقی افرادی که فکر می کنند ماموریت دارند خود و میهنشان را نجات دهند، اگر نمی توانند از این فکر مصیب بار رهایی یابند، لا اقل از کشور خارج شوند تا الباقی عمر را به این شکل نگذرانند.