بایگانی بخش هنر و ادبیات

دیوید بوئی و درس کثیف هنر
مجتبا گلمحمدی - دنیای بوئی مانند نسخهای خراباتی از ترومن شو است. بوئی همان رهگذری است که در جاده عقبی پارهپاره شهر میراند، آنهم زیر آسمانی روشن و خالی.
هیلا صدیقی، شاعر، نقاش و فعال اجتماعی، پنجشنبه شب ۱۷ دی در فرودگاه «امام» تهران بازداشت شد.
مجتبا گلمحمدی – پتی اسمیت که از او به عنوان «ملکه راک» یاد کردهاند، موسیقی راک و شعر را در آثارش تلفیق کرد. «قطار م.» خاطرات اوست. ترجمه پیشدرآمد این کتاب را میخوانیم.
امین احتشامیراد مجموعهای از فتومونتاژهایش را با عنوان «قطار بیقرار» در شبکههای اجتماعی منتشر کرده است: مجموعهای درباره زندگی اجتماعی لایه کمدرآمد جامعه که در حاشیه به سر میبرد.
همسایهها میگن شوهرت کو؟ میگم ما به هم وابسته نیستیم. میگن که ما شور فمینیزمو درآوردیم. آخه بگو چه ربطی داره؟ تازه میگم من که فمینیست نیستم.
ما شعر را برای خوانندگان و کتابها مینویسیم، به همین خاطر، هیچ کتابی چندشآور یا خطرناک نمیشود.کتابها، خوباند یا زیبا. بیخطر، رام، خانگی.
فرامرز سلیمانی ۵ دی ۹۴ درگذشت. از او به عنوان بنیانگذار جریان «موج سوم» در شعر ایران یاد کردهاند. دو شعر از او را میخوانیم.
فرامرز سلیمانی، شاعر و منتقد ایرانی درگذشت. از او کتابها و مقالات پرشماری باقی مانده. از آن میان، مقاله «موج سوم» او تحولآفرین بود.
یکی از اساتید دانشگاه فردوسی مشهد تصادفاً در یک کارتن سربسته اشعار تازهای از محمد تقی بهار را یافت. این نسخه به محمود فرخ تعلق داشت.
انتشارات نیلوفر رمان «قرن روشنفکری» به ترجمه سروش حبیبی را منتشر کرد. موضوع مهمترین اثر آلخو کارپانتیه میراث روشنگری و صدور انقلاب است.
«هالو»، شاعر خوشسخن ما در زندان رجایی شهر میسراید: « در شبی سرد از سر تنهاییاش هالو سرود/کنج زندان این غزل را که ردیفش با دروغ»
ناصر زراعتی - چرا نویسندههای ایرانی کمتر طنز در نوشتههایشان بهکار میبرند؟ در حالی که بسیاری از نویسندههای مطرح ادبیات جهان از این شگرد داستانی بسیار استفاده میکنند؟
نیلوفر بیضایی، کارگردان تئاتر در سخنرانیاش درباره برتولت برشت، زندگی او، زیباشناسی تئاتر او، جهانبینی و رابطه او با زنان و با وطنش را بررسی میکند.
محمد تنگستانی - نمایشگاهی از آثار پرستو فروهر، هنرمند سرشناس ایرانی در گالری «پیآرت» لندن گشایش پیدا کرد. این نمایشگاه «بازخوانی تخیل» نام دارد.
محمود فلکی - کلید را پشت در جا گذاشتهام. به کراوات نگاه میکنم. کراوات پیرمرد است. کراوات خودم را جایی در اتاق خواب آنها جا گذاشتهام.
با محمود فلکی (نویسنده) درباره دو جهان به ظاهر نزدیک اما دور از هم و کژفهمی متقابل گفتو گو کردهایم: دو قلمرو «داخل» و «خارج» با مرزها و مفاهیم شکننده و نمود آن در ادبیات...
نسیم خاکسار - من که راوی دردناکترین لحظات زندگی دوستم محمد مختاری هستم، یادم میآید که خطاب او به درختی بود خشک و بیبرگ در باغی در اوترخت: ای انسان در پایان زندگیات چیزی بیش...