ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

عیسا بلوچستانی: به جست‌وجوی صحنه در جهانی بی‌مرز

شیدا بنان - جریان اصلی موسیقی ایران بنا بر ماهیتش همسو با حاکمیت حرکت می‌کند. بسیاری از هنرمندان موسیقی اما به این جریان پشت کرده‌اند. آن‌ها هنرمندانی مردمی‌اند که به موسیقی عشق می‌ورزند. عیسا یکی از این بی‌شمار هنرمندان است. با او گفت‌وگو کردیم.

عیسا بلوچستانی خواننده‌، نوازنده، آهنگساز و ترانه‌سرای بیش از ۱۵ سال است که در بندرعباس موسیقی جنوبی را روی صحنه می‌برد، از خیابان و کافه گرفته تا تالارهای عروسی و سالن‌های کنسرت. او متولد ۱۳۴۹ است و دیپلم دارد. در یک عصر بهاری با او در کافه‌‌ای در بافت قدیمی بندرعباس گفت‌وگو کردیم.

عیسا از اواسط سال‌های دهه ۱۳۸۰، بیشتر به قصد تفنن با خوانندگی در کافه‌‌ها کارش را شروع کرد. می‌گوید:

 از حدود سال ۸۴-۸۵ وارد دنیای موسیقی شدم، ابتدا خوانندگی در کافه را با هم‌نوازی حمید سیف که گیتاریست خوبی هم بود بیشتر از روی تفنن شروع کردم. کم‌کم که کارمان گرفت، وارد مجالس عروسی و تالارها شدم و خوانندگی را پیشه کردم و به مرور با همان اندک درآمدی که دستم را می‌گرفت، خوانندگی شد شغل اصلی‌ام و در کنارش نوازندگی گیتار، آهنگسازی و ترانه‌سرایی را نیز پی گرفتم و شهر به شهر استان هرمزگان را رفتم.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

موسیقی در بافت زندگی روزانه مردمان جنوب

جنوب ایران اقوام مختلفی را دربرمی‌گیرد؛ از اقوام لر و بختیاری در خوزستان تا اعراب ساکن در خوزستان و بوشهر و هرمزگان و مهاجرانی از زنگبار و سواحل شرقی آفریقا که نسل به نسل در این مناطق سکونت گزیده و دیگر جزئی از بافت مردمی و فرهنگی جنوب شناخته می‌شوند. بسیاری از نغمه‌ها و مقام‌های موسیقایی در جنوب نیز متأثر از موسیقی این مهاجران غالباً پرتحرک و ریتمیک‌اند مانند موسیقی «بندری»، «سبالو» و «لیوا». موسیقی جنوب، آمیزه‌ای از موسیقی مهاجران آفریقایی و اقوام عرب و ایرانی‌ست. رازآلود، روحیه‌بخش و درمانگر. این ویژگی‌ها همراه با پویایی و تحرک مردمان جنوب، تقریباً در تمام انواع موسیقی و مراسم موسیقایی این مناطق مشاهده می‌شود. عیسا می‌گوید در بندرعباس و اصولاً در استان هرمزگان موسیقی در بافت زندگی روزانه مردم جاری‌ست:

همان‌طور که می‌دانید هرمزگان به اسپانیای کوچک معروف است. بچه که به دنیا می‌آید تا چشم باز می‌کند گیتار می‌خواهد. شهرهای دیگر این‌گونه نیست. دلیلش شاید دریا و آب و هوا باشد یا بندرِ آزاد بودن. همین‌ها موجب شده است که موسیقی در تاروپود مردم جنوب از بوشهر گرفته تا بندرعباس و سیستان و بلوچستان باشد. همین حال‌ و هوای جنوب را نسبت به شهرهای دیگر ایران متفاوت کرده است.

عیسا در ادامه با تأکید بر این ویژگی می‌گوید:

خواننده‌هایی در جنوب هستند که در سبک‌های مختلف با لهجه جنوبی آواز می‌خوانند و کارشان هم گرفته است. از گروه داماهی در بندرعباس گرفته تا خواننده‌ای مثل هیدو هدایتی در بوشهر و نوازندگان و موزیسین‌های دیگری مثل سعید شنبه‌زاده و محسن شریفیان که با ساز نی‌انبان جهانی شده‌اند. همه اینها جنوب را متمایز کرده است و به‌نوعی موسیقی در زندگی روزمره آنها جاری و ساری است و برای برخی مثل من، به صورت تمام‌وقت، موسیقی شده زندگی.

موسیقی به عنوان یک حرفه

با اینکه موسیقی شغلِ اصلی عیسا است، اما او معتقد است که اصولاً نمی‌توان موسیقی را یک شغل در نظر گرفت. دلیل آن هم روشن است: فرد معمولاً از یک حرفه به اندازه کافی درآمد دارد که بتواند گذران کند. در موسیقی اما چنین تضمینی وجود ندارد:

موسیقی در ایران را نمی‌توان شغل در نظر گرفت. هنرمند موسیقی در ایران معمولاً نه درآمد ثابتی دارد، نه سالنی با امکانات حرفه‌ای در اختیار اوست و نه اینکه مسیر مشخصی پیش پای اوست که بتواند پیشرفت کند. نه بیمه‌ای در کار است و نه حمایتی. سختگیری‌ها را هم که در نظر بگیریم هیچ جای تعجب ندارد که همیشه هشت‌ هنرمند گروی «نُه» او باشد.

او در ادامه می‌گوید موسیقی با این‌حال با عشق به این‌کار زنده است:

می‌توانم بگویم موسیقی کارِ دل است، حالا اینکه شما از این کار، درآمدی هم کسب کنید، لزوما به معنای داشتن یک شغل حرفه‌ای نیست. چون درآمدتان به گونه‌ای نیست که شما را وادارد که بخشی از آن درآمد را خرجِ کارِ خلاقه‌تان کنید. از ترانه و آهنگ گرفته تا نوازنده و اجرا و موارد دیگر که هر کدام در مسیر حرفه‌‌ای شما، مانع ایجاد می‌کند. یعنی شما از همان زمانی که وارد کار موسیقی می‌شوید، بخش بزرگی از انرژی‌تان ردکردنِ این موانع است. به نظرتان چیزی می‌ماند برای کار خلاقه و حرفه‌ای؟

در جست‌وجوی صحنه در یک دنیای بی‌مرز

موسیقی برای جمهوری اسلامی یک چالش پایان‌ناپذیر و جمهوری اسلامی هم برای هنرمندان موسیقی یک مانع بزرگ است. در همین دولت سیزدهم لغو فستیوال موسیقی کوچه در بوشهر تحت فشار نهادهای امنیتی جلوه‌ای از انواع محدودیت‌ها و منع‌ها را یک بار دیگر آشکار کرد. صدور مجوزها و یا لغو آن‌ها هم معمولاً یک امر سلیقه‌ای و اغلب فراقانونی‌ست. عیسا می‌گوید در شهرستان‌ها، این سختگیری‌ها و محدودیت‌ها اصولاً بیشتر است:

برای همین بسیاری از هنرمندان موسیقی در شهرستان‌ها وقتی تا حدودی معروف می‌شوند، به تهران می‌روند و مسیر دیگری را در پیش می‌گیرند. با اینکه من همسایه ناصر عبدالهی و رضا صادقی بودم، و با آنها دوست هم بودم، اما بندرعباس ماندم و کارم را ادامه دادم و به سبک و سیاق خودم رسیدم و هنوز هم در آن سبک هستم و خوشحالم که توانستم با لهجه جنوبیِ بندرعباسی، بخوانم و آهنگ‌های بسیاری منتشر کنم.

صحنه برای عیسا، جایی است که بتواند در آن اجرا کند، فرقی نمی‌کند، کجا باشد: کافه، رستوران، قهوه‌خانه، تالار، سالن یا فضای باز. او می‌گوید:

من در هر صحنه‌ای باشم کارم را انجام می‌دهم. وقتی نگاه حرفه‌ای داشته باشید، جا و مکان مهم نیست، مهم اجرای درست و دقیق و حرفه‌ای است. من هر جایی که فضا برایم میسر می‌شد کارم را می‌کردم، هنوز هم همینطور است. چه در کافه‌ها، تالارها و چه در خیابان‌های بندرعباس، که به صورت زنده موسیقی اجرا می‌کنم. هر فضا، دنیای خودش را دارد و تجربه‌ای ناب است، به شرطی که آن فضا را درک کنی و بفهمی.

در این فضای بی‌مرز، به نظر عیسا اصولاً نمی‌توان به دلایل یاد شده از موسیقی به عنوان یک حرفه سخن گفت. او می‌گوید:

حرفه‌ای کسی است که همه‌چیزش حرفه‌ای باشد، سبکِ زندگی‌اش حرفه‌ای باشد. حرفه‌ای این نیست که یک کارِ شما گُل کند و بعد اسم شما وردِ زبان‌ها بیفتد و بعدش با تکیه بر شهرت، یک نفر روی شما سرمایه‌گذاری کند و امکان کنسرت داشته باشید و سالن‌ها را پُر کنید.

جریان اصلی همسو با حاکمیت

مدت‌هاست که هنرمندان جوان موسیقی از سلطه تولیدکنندگان بر موسیقی ایران گلایه دارند. تولیدکنندگان با سرمایه و روابطی که در اختیار دارند، هنرمند را مانند یک کالای قابل عرضه، بسته‌بندی می‌کنند و به فروش می‌رسانند. وقتی که تاریخ مصرف او تمام شد، او را به کناری می‌نهند و سراغ یک هنرمند دیگر می‌روند. در این میان هم موسیقی ملی ایران آسیب می‌بیند و هم جریان‌های فرعی موسیقی که در چارچوب‌های مورد پذیرش حاکمیت به سادگی نمی‌گنجند. عیسا که مانند بسیاری دیگر از هنرمندان موسیقی به این روابط پشت کرده می‌گوید:

آیا با این وضعیتی که ما در آن هستیم که سختگیری‌ها و محدودیت‌ها و سانسور و سرکوب و مافیای برگزاری کنسرت و اجاره سرسام‌آور سالن‌های موسیقی بیداد می‌کند، این امکان برای همه هست که بتوانند بالا بروند؟ قاعدتا نه. همین الان بسیار از نوازنده‌ها و خواننده‌های آکادمیک هستند، که امکان کنسرت ندارند. چون سرمایه‌گذار می‌گوید شما نمی‌توانید سالن را پر کنید. وقتی صداوسیما هم از همین‌ها حمایت می‌کند، تکلیفِ خواننده‌ها و نوازنده‌های فولک و سنتی و موسیقی‌های غیرپاپ و موزیسین‌های خیابانی و کافه‌ای مشخص است.

در این گردونه، موسیقی همه‌پسند پاپ اقبال بیشتری برای پذیرش و عرضه دارد. عیسا می‌گوید:

کمتر هنرمند غیر پاپی را می‌توان سراغ گرفت که حمایت شود. موسیقیِ من تنها در بندرعباس است که پذیرفته شده است. چرا؟ چون مسیر به گونه‌ای است که اجازه نمی‌دهد من و امثال من واردش شویم یا اگر وارد هم شویم، جوری مسیر را ناهموار می‌کنند که شما فقط درجا بزنید.در اقلیت‌ بودن و یا بهتر است بگویم دور بودن از جریان اصلی، همراه با زبان و گویش متفاوت، موجب می‌شود موسیقی شما محدود به اقلیم‌تان شود. درحالی‌که نباید چنین باشد. چون موسیقی، فراسوی کلمه است.

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.