ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

ساختار اطلاعاتی و امنیتی سپاه پاسداران

ساختار اطلاعاتی و امنیتی سپاه چگونه است و در چهل سال اخیر چه تغییراتی یافته است؟ ایرج مصداقی در مقاله پیش‌رو به این پرسش می‌پردازد.

«سازمان اطلاعات سپاه»، در کنار «سازمان حفاظت اطلاعات سپاه» و «حفاظت و امنیت سپاه» سه زیرمجموعه سپاه پاسداران هستند که به انجام وظایف اطلاعاتی - امنیتی می‌پردازند. این نهاد‌ها در مقایسه با نهاد‌های مشابه در ارتش جمهوری اسلامی از قدرت بسیار بیشتری برخوردار هستند. این قدرت ناشی از اعتمادی است که نظام ولایی به سپاه پاسداران و نیروهای آن برای حفظ و حراست از خود دارد.

برای مثال هنگامی که در ۳۰ آذر ۱۳۶۷ نیروهای لشکر یک ثارالله سپاه پاسداران در افسریه تهران روی سربازان لشکر ۲۱ حمزه ارتش آتش گشودند و چند سرباز را کشتند و تعدادی را مجروح کردند، هاشمی‌رفسنجانی دستور آزادی دستگیر‌شدگان را داد. از قرار معلوم انفجاری نیز رخ داده بود؛ چرا که رفسنجانی در خاطراتش از گزارش انفجار توسط تیمسار مصطفی ترابی، فرمانده حفاظت اطلاعات ارتش و تلخ‌کامی سرلشکر بسیجی سید‌حسن فیروزآبادی از این که در گزارش بازرسی ویژه مقصر شناخته شده بود خبر می‌دهد و تأکید می‌کند که علی رازینی، رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح در مورد پرونده افسریه به او گزارش داده است. [۱]

سازمان اطلاعات سپاه

«سازمان اطلاعات سپاه» پس از ارتقای «معاونت اطلاعات» سپاه پاسداران که از آن به عنوان «اطلاعات سپاه» یاد می‌شد در مهرماه ۱۳۸۸ با هدف سیطره اطلاعاتی بر کشور و چنگ‌انداختن به تمامی حوزه‌‌های اجتماعی و مغایر با قوانین جمهوری اسلامی به دستور خامنه‌ای تشکیل شد و ریاست آن از زمان تاسیس تا تیرماه ۱۴۰۱ با حسین طائب بود.

پس از تشکیل هسته اولیه سپاه پاسداران، در سال ۱۳۵۸ بخش اطلاعات و امنیت آن با هدف جمع‌آوری اطلاعات از گروه های مخالف به فرماندهی‌ محسن رضایی شروع به کار کرد. چون غالب مراکز ساواک، در شهرستان‌ها و مراکز کل ساواک در تهران، مقر سپاه پاسداران شده بود، از همان بدو تأسیس، سپاه به اطلاعات و تجربه‌‌ی ساواک در زمینه‌هاى مختلف دسترسى پیدا کرد.

جواد جمالی، محمدرضا ابراهیمی، حسن طاهری، اکبر عبداللهی و تعدادی دیگر از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی جزو اولین نیروهای تشکیل‌دهنده‌ی واحد اطلاعات سپاه پاسداران بودند.

رضا سیف‌اللهی، احمد ‌وحیدی، محمد‌باقر ذوالقدر، طه طاهری، فریدون وردی‌نژاد، ‌حسین زیبایی‌نژاد، عباس افشاری، سیدکاظم کاظمی، محمدعلی رمضانی، بهروز (صادق) بابایی، [۲] داوود عجب‌گل[۳] ، امیرحسین استاد‌ابراهیم [۴] مهدی‌رجب‌بیگی، حسن صادق‌پور، محمدباقر قاضیانی، جمال کفایی، محمدحسین اسدی، هوشنگ طاهری، مجید علوی، اکبر براتی، رضا جوادی، وحید ناصری، کورش شیرازی، حسین خراسانی، حسن باقری، (غلامحسین افشردی)، اصغر رسول‌زاده، مرتضی دلداری، عبدالله عموزاده، عبدالرحیم مؤمنی، حسن یاوری، عمران صالحی، حسن خورشیدی، عبدالعلی حمیدیا، علی‌‌ ناطق نوری، سعید مدٍّق، اصغر وصالی، بهروز پارسا، علی مروی، علی روستایی و... از مسئولان و اعضای واحد اطلاعات سپاه پاسداران بین سال‌های ۵۸ تا ۶۱ بودند.

کادر‌های این واحد را عمدتاً نیروهای جوان و فاقد تجربه تشکیل داده بودند. هدایت‌ و فرماندهی آن‌ها با کسانی بود که قبل از انقلاب تجربه فعالیت های مخفی و برخورد با ساواک را داشتند. در سال‌های ۵۹ و ۶۰ تعدادی از دانشجویان پیرو خط امام و اعضای انجمن‌های اسلامی نیز به این واحد پیوستند و در فاصله کوتاهی از جزوات ساواک، دانش اطلاعاتی و امنیتی آموختند و با سرکوب مخالفان تجربه‌ی لازم را کسب کرده و تشکیلات گسترده ای را راه اندازی کردند.

واحد اطلاعات سپاه در واقع نقش اداره سوم ساواک را در نظام نوپا به عهده گرفت. پس از آن که لاجوردی به دادستانی انقلاب اسلامی مرکز گمارده شد، این دادستانی نیز بخشی از وظایف اداره سوم ساواک را عهده‌دار گردید و به رقیب اطلاعات سپاه تبدیل شد. این واحد در سال‌های اولیه دهه‌ی ۶۰، بخش ۲۰۹ اوین و از سال ۱۳۵۹ کمیته مشترک را اداره می‌کرد و نقش مهمی در سرکوب فرقان، مجاهدین، پیکار و حزب توده ایران داشت. ساختار تشکیلات‌های سیاسی در ایران توسط این واحد شناسایی و متلاشی شد.

یکی از «سربازان گمنام امام زمان»، عضو واحد اطلاعات سپاه در دهه‌ی ۶۰ می‌گوید:‌

«اصلاً نوع کار لاجوردی با کار تشکیلاتی سپاه متفاوت بود و اساساً بضاعت و امکاناتی که در واحد اطلاعاتی سپاه بود، در دادستانی وجود نداشت. قدرت دادستانی حکمی بود که صادر می‌کرد، زندانی بود که در اختیارش بود و عملیات و بازجویی بود و اساساً نگاه اطلاعاتی درازمدت در واحد اطلاعات سپاه بود که از قبل تعقیب و مراقبت و کار می‌کردند. چنانچه چیزی می‌گویند فکر می‌کنم از این زاویه است.»[۵]

مهمترین بخش اطلاعات سپاه در سال‌های ۶۰ تا ۶۳ بخش التقاط آن بود که توسط «حبیب» اداره می‌شد. و از بخش‌‌های بازجویی، بررسی، اقدام (عملیات، تعقیب و مراقبت، شنود، تحقیق)، دستگیری، زندان و بازداشتگاه تشکیل شده بود.

در پاییز ۱۳۶۰ «حاج‌رضا» معاون اطلاعات غلامعلی پیچک فرمانده عملیات سپاه غرب به تهران فراخوانده شد و از سوی «حبیب» مسئول بخش التقاط واحد اطلاعات سپاه به فرماندهی عملیات شهری گمارده شد. پس از کشته شدن پیچک، بسیاری از نیروهای وی که از سپاه تهران مأمور خدمت در غرب کشور شده بودند بازگشتند و تشکیلات عملیات شهری شاخه التقاط را ساماندهی کردند که ضربات سنگینی به مجاهدین و چریک‌شهری وارد کردند.

گروگان‌های آمریکایی در اختیار اطلاعات سپاه و ۲۰۹

پس از شکست عملیات امریکا در طبس، دانشجویان خط امام که به مدت شش ماه مقاومت گسترده‌ای برای عدم تحویل گروگان‌ها به دولت موقت و شورای انقلاب داشتند با همکاری اطلاعات سپاه به مسئولیت محسن رضایی تصمیم گرفتند که گروگان‌ها را در چند دسته به شهرهای مختلف اعزام کنند. دلیل این تصمیم عدم تجمع گروگان‌ها برای شکست هر گونه عملیات رهایی بود. مشهد، ساری، رشت، یزد، اصفهان، شیراز و چند شهر دیگر مقصد گروه‌هایی از دانشجویان پیرو خط امام و گروگان‌ها بود که مخفیانه با لباس‌های مبدل به این شهرها سفر می‌کردند.

در اواسط تابستان ۵۹ فرار ناموفق یکی از گروگان‌ها و سخت شدن نگهداری از گروگان‌ها سبب شد تا شورای مرکزی دانشجویان در توافقی با سپاه پاسداران گروگان‌ها را در اختیار دولت رجایی قرار دهد. بدین ترتیب گروگان‌ها به ۲۰۹ اوین و زندان کمیته مشترک (توحید) که توسط اطلاعات سپاه اداره می‌شد، منتقل شدند.

گذاشتن مواد منفجره در ساک حجاج

قراردادن مواد منفجره و دینامیت در ساک حجاج و ایجاد بلوا در عربستان سعودی در سال ۱۳۶۶ از جمله افتضاحاتی است که «اطلاعات سپاه» به وجود آورد. هدف آن‌ها ایجاد بلوا و آشوب در عربستان و تسخیر کعبه بود که با دستگیری حجاج بی‌خبر از همه‌جا منجر به افتضاح بزرگ برای نظام ولایی شد.

نفوذی‌های مجاهدین در اطلاعات سپاه

در این واحد از ابتدا مجاهدین نیروهای نفوذی خود را کاشته بودند. بالاترین نفوذی مجاهدین در این تشکیلات عباس زریباف بود.

 زریباف در سال ۱۳۳۱ در اصفهان به دنیا آمد. وی در سال ۱۳۵۳ از طریق علیرضا الفت با مجاهدین آشنا شد. او از دانشجویان رشته‌ی مکانیک دانشگاه صنعتی شریف بود که به عنوان یکی از دانشجویان پیرو خط امام در روز ۱۳ آبان ۱۳۵۸ وارد سفارت آمریکا شده و در آنجا ماندگار شد. وی مسئولیت برگزاری کنفرانس نهضت‌های آزادیبخشی را که دانشجویان در تهران برپا کردند به عهده داشت. وی به کمک رضا‌ سیف‌اللهی که یکی از رهبران دانشجویان پیرو خط امام که در واحد اطلاعات سپاه پاسداران مشغول بود، به این نهاد راه یافت. زریباف در واحد اطلاعات سپاه به رده‌های بالایی رسید. وی در وقایع سال ۶۰ در آزاد کردن کادرهای بالای سازمان نقش آفرینی می‌کرد. مسئول عملیات وقت واحد اطلاعات سپاه درباره‌ی زریباف می‌گوید:

«همین امروز که دارم درباره‌ی عباس زریباف حرف می‌زنم، باورم نمی‌شود او چنین موجودی بود و چنین سرنوشتی پیدا کرد. اصلاً‌ در ذهنم نمی‌گنجید عباس منافق باشد. او بسیار موجه و شدیداً علیه منافقین فعال بود. البته ما این گونه می‌پنداشتیم. عباس طی مدتی که با ما کار می‌کرد، توانسته بود عناصر دیگری را هم نفوذ دهد که بعد از فرار او، آنها را دستگیر کردیم. عباس زریباف از مسئولان برجسته بخش شنود زنده تلفنی واحد اطلاعات سپاه پاسداران بود که وظیفه‌ی اصلی آن شناسایی خانه‌های تیمی تروریست‌های منافق بود تا به واحد عملیات اعلام کند و آنها به آنجا حمله کنند. همه‌ی ما در حیرت و عصبانیت بودیم. درست چند دقیقه قبل از این که ما برسیم، منافقین خانه‌ی تیمی‌ای را که شناسایی کرده بودیم، تخلیه کرده و گریخته بودند.

مانده بودیم که آنها از کجا به این سرعت از حرکت ما مطلع می‌شوند. اصلاً در مخ‌مان نمی‌ٰرفت که یکی از همکاران خودمان به آنها اطلاع می‌دهد. بعد از این که عباس فرار کرد، به خارج از کشور رفت و به منافقین پیوست، در بازجویی از دوستان او متوجه شدیم، عباس وقتی متوجه می‌شده که ما خانه‌ی تیمی‌ای را شناسایی کرده‌ایم، سریع با آنها تماس می‌گرفته و حرکت ما را اطلاع می‌داده، آنها هم سریع خانه را خالی می‌کردند.».

همچنین یکی از اعضای بخش التقاط واحد اطلاعات سپاه درباره‌ی اقدامات رزیباف می‌گوید:

«موقعی که بنی‌صدر مخفی شد، اطلاعات سپاه نقطه به نقطه‌ی محل اختفای او را درمی‌آورد. زریباف این اطلاعات نقطه به نقطه از موقعیت بنی‌صدر را به سازمان می‌داد. بنا بود بنی‌صدر دستگیر شود و اطلاعاتش در دست بود. یکی از کارهای زریباف این بود که نگذاشت بنی‌صدر در زمان مخفی شدنش دستگیر شود. در همین فاصله مشکوکیتی نسبت به زریباف ایجاد شده بود.»

زریباف در تابستان سال ۱۳۶۰ در جریان حمله به مقر مرکزی واحد اطلاعات سپاه پاسداران نقش مهمی ایفا کرد. در واقع شناسایی اطلاعاتی عملیات حمله به این مقر از طریق زریباف به به مجاهدین داده شد و واحد‌های عملیاتی این سازمان در این عملیات با شلیک آرپی‌جی به اتاق فرماندهی واحد اطلاعات سپاه، قصد انهدام مهمترین سازمان اطلاعاتی وقت کشور را داشتند.

الماس عوضیار متولد ۱۳۳۷ یکی از نفوذی‌های سازمان مجاهدین خلق بود که موفق شده بود در واحد اطلاعات سپاه پاسداران نفوذ کند و حتی تا مسئول ستاد خبری تهران رشد کند.

مسئول بخش التقاط واحد اطلاعات سپاه درباره‌ی سابقه‌ی الماس عوضیار می‌گوید:

«‌الماس قبل از انقلاب سابقه‌ی جنبش مسلمانان مبارز[وابسته به حبیب‌الله پیمان] را داشت و در اوایل جزو بچه‌های امنیتی بود. در ساختمانی زندگی می‌کرد که دو نفر از جنبشی‌ها کنارش بودند و آنها با سازمان ارتباط داشتند. اطلاعاتی که در سپاه کسب می‌کرد از طریق آن جنبشی‌ها به سازمان می‌رسید. آنها روی او کار و جذبش کرده بودند....

با آغاز فاز نظامی مجاهدین، از آنجا که اخبار ضربات سپاه به خانه‌های تیمی سازمان از مسیر ستاد خبری می‌گذشت، وظیفه‌ی مهم عوضیار اطلاع دادن به مجاهدین برای تخلیه‌ کردن خانه‌ها بود. لذا تعدادی از ضربات سپاه پیش از عملیاتی شدن لو می‌رفت و به اصطلاح می‌سوخت. پس از دستگیری الماس عوضیار وی به حدود ۵۰ مورد برای تخلیه‌ی خانه‌های تیمی اعتراف کرد. این کار با تهیه‌ی کپی از گزارش‌های خانه‌های تیمی و تحویل به مجاهدین صورت می‌گرفت. در همین دوره اقدام دیگری که از سوی الماس عوضیار صورت گرفت‌، تهیه‌ی نقشه و کروکی از ساختمان سپاه تهران بود.

سرانجام نیروهای واحد اطلاعات سپاه پاسداران در نیمه شب ۵ مهر ماه ۱۳۶۰، الماس عوضیار را دستگیر کردند... یکی از مجاهدین که از نهاد اطلاعات سازمان بود، دستگیر شد و اعتراف کرد الماس نفوذی مجاهدین است. بچه‌ها رفتند و الماس را آوردند و بازجویی‌اش را شروع کردند، ولی چیزی نمی‌گفت. از آن طرف بچه‌های منطقه‌ی ۱۰ فشار آوردند که او را اشتباهی گرفته‌اید و محال است او نفوذی باشد. لطف خدا بود که در آخرین لحظاتی که نزدیک بود آزادش کنند، الماس برید و همه چیز را گفت.»

محمد‌حسین نجات یکی از مسئولان وقت حفاظت اطلاعات سپاه در مورد چگونگی لو رفتن او می‌گوید:

«از منافقین یک نفر به نام هادی طباطبایی بود که مسئول نفوذ مجاهدین خلق در سپاه بود. بعد از این که دستگیر شد، به واسطه‌ی او شاید حدود ۱۵ – ۱۰ نفر از افراد نفوذی منافقین در سپاه تهران دستگیر شدند. از جمله‌ی آنها فردی بود [الماس عوضیار] که ایشان مسئول ستاد خبری تهران بود و دستگیر شد.»

حسین رنجبران محافظ ویژه‌ی محسن رضایی نیز یکی دیگر از نفوذی‌های مجاهدین بود. کشمیری و قدیری هم به اطلاعات سپاه رفت‌وآمد می‌کردند. کلیه نفوذی‌های مجاهدین در سپاه پس از لو رفتن، دستگیر و اعدام شدند.

اطلاعات سپاه و تشکیل وزارت اطلاعات

تا سال ۱۳۶۲ جمهوری اسلامی دارای ارگان های امنیتی متعدد و پراکنده‌ای بود که کار منسجم اطلاعاتی را سخت می‌کرد. سعید حجاریان برای متمرکز کردن فعالیت اطلاعاتی و امنیتی، مقدمات و طرح تفضیلی تشکیل وزارت اطلاعات را تهیه و در اختیار مجلس گذاشت. این طرح در سال ١٣۶٣ از تصویب مجلس گذشت و وزارت اطلاعات و امنیت در همان سال تشکیل شد. با تشکیل وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه موظف شد کلیه امکانات و اسناد و مراکز خود را تحویل این وزارتخانه دهد و در امور اطلاعاتی با این وزارتخانه هماهنگ باشد.

با این حال اطلاعات سپاه که در واقع ستون فقرات وزارت اطلاعات قرار بود باشد به سادگی تن به این امر نمی‌داد.

ناننری شهری در این رابطه می‌گوید:‌

«واحد اطلاعات سپاه از نظر نیروهای کارآمد، ‌اسناد و مکان‌های مورد نیاز بیشترین امکانات را در اختیار داشت و بدین جهت انتقال همه‌ی آن‌ها به وزارتخانه‌ی تازه تأسیس برای مسئولان سپاه بسیار سخت بود. روزی آقای مرحوم شهید محلاتی – که در آن وقت نماینده امام در سپاه بود- و نیز آقای محمدی عراقی (جانشین ایشان) به تفصیل در باره این که انتقال امکانات اطلاعاتی سپاه به وزارت اطلاعات مصلحت نیست و سپاه نمی‌تواند از آن تمکین نماید با من صحبت کردند. همچنین آقای محسن رضایی (فرمانده وقت سپاه) در بیت حضرت امام خمینی در همین زمینه با من صحبت کرد و پیشنهاد نمود که شما به واحد اطلاعات سپاه کار نداشته باشید. چه ضرورتی دارد که این واحد را به وازرت اطلاعات منتقل کنید؟ ما اطلاعات مورد نیاز شما را در اختیارتان قرار می‌دهیم و ضمنا اشاره کرد که اصولاً انتقال اطلاعات سپاه به وزارت اطلاعات غیرممکن است.» [۶]

بالاخره سپاه با اکراه و از سر اجبار و به دستور خمینی به این مسئله تن داد. پس از تشکیل وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه با محدودیت زیادی در عرصه داخلی و خارجی روبرو گردید. اطلاعات سپاه پس از تن دادن به قانون تأسیس وزارت اطلاعات، واحد اطلاعات‌اش را باز طراحی کرد.

تقویت اطلاعات سپاه پس از قتل‌های زنجیره‌ای

با افشای نقش وزارت اطلاعات در قتل های زنجیره ای، دری نجف‌آبادی وزیر اطلاعات مورد اعتماد خامنه ای که قبلاً سرسپردگی خود را به او اثبات کرده بود، استعفا داد و بخشی از کادرهای وزارت اطلاعات کنار گذاشته شدند. این امر موجب شد که خامنه ای به تقویت بخش اطلاعات سپاه روی آورد و مأموریت‌های درون مرزی را هم به وظایف آن اضافه کند تا از این طریق کنترل اطلاعاتی را در دست داشته باشد.

اطلاعات سپاه در آن دوره با مجوز خامنه ای برای شنود مکالمات دگراندیشان و منتقدان، مقامات دولتی، نمایندگان مجلس، وزارت اطلاعات و رقبا، اقدام به وارد کردن سیستم های شنود کرد. خامنه ای برای دور زدن قانون با هماهنگی «اطلاعات سپاه» و عناصر تصفیه‌شده وزارت اطلاعات در جریان قتل های زنجیره ای، اطلاعات ناجا و حفاظت اطلاعات قوه قضاییه اطلاعات موازی را تحت عنوان «دفتر اطلاعات رهبری» راه‌اندازی کرد. این دفتر پوششی برای اقدامات غیرقانونی «اطلاعات موازی» بود که سرکوب دگراندیشان و منتقدان را هدایت می‌کرد.

اطلاعات سپاه پاسداران در سال‌های ۷۹ و ۸۰ به منظور زمین‌گیر کردن پروژه «اصلاحات» طرح «براندازی نرم» را پیش کشید و با دستگیری گسترده‌ی اعضای نهضت آزادی و ملی‌مذهبی‌ها، آن‌ها را تحت شکنجه‌های جسمی و روانی شدیدی قرار داد.

«مرکز رسیدگی به جرائم سازمان‌یافته» در سال ۱۳۸۶ به عنوان زیر مجموعه اطلاعات سپاه پاسداران تاسیس شد و اولین پروژه این مرکز، دستگیری بیش از ۴۵ نفر از کسانی بود که به اتهام راه‌اندازی و مدیریت وب‌سایت‌های پورنوی فارسی، تحت تعقیب قرار گرفته بودند. این پروژه معروف به «گرداب» (مضلین) شد.

چند ماه پس از دستگیری، آن‌ها در برنامه‌های تلویزیونی اعتراف کردند که قصد داشتند از طریق فاسد کردن جوانان، پایه‌های نظام جمهوری اسلامی را سست کنند و از دولت آمریکا برای اداره‌ی سایت‌های پورنو پول دریافت می‌کردند. حدود یک سال و نیم بعد، برخی از بازداشت‌شدگان یا خانواده‌های آن‌ها سکوت خود را شکستند و از شکنجه‌های شدیدی که آنها را مجبور به اعتراف کرده بود، پرده برداشتند.

 ۶ نفر از متهمان پرونده مضلین یا گرداب سپاه پاسداران به اعدام محکوم شدند اما حکم صادره در اثر فشارهای بین‌المللی اجرا نگردید و سه نفر به حبس ابد و سه نفر دیگر به حبس‌های طویل‌المدت محکوم شدند.

وحید اصغری یکی از دستگیر شدگان در بخشی از شکواییه‌ای که پس از ۲۲ ماه بازداشت خطاب به قاضی صلواتی و دادسرای تهران نوشت از شکنجه‌های خود در اطلاعات سپاه پرده برداشت.[۷]  

انتخابات ۸۸ فرصت مناسبی بود که اطلاعات سپاه اقدام به بازداشت جمعی فعالین سیاسی از جمله اصلاح طلبان نماید. حکم بازداشت آن‌ها، پیش از انتخابات صادر شده بود. اطلاعات سپاه قبل از اینکه شمارش آراء انتخابات به پایان برسد برنامه از قبل طراحی شده خود را به اجراء گذاشت و اقدام به دستگیری گسترده کرد.

اطلاعات سپاه، هم در طرح «براندازی نرم» و قبولاندن آن به خامنه ای و هم در کودتای انتخاباتی سال ٨٨ که در جریان سرکوب، قربانیان را به توطئه‌ برای انجام «کودتای مخملین» معرفی ‌کردند، نقش برجسته  ای داشت.

بعد از توافق وین، خامنه ای برای فعالیت سازمان اطلاعات سپاه میدان فراخ تری فراهم آورده است. در پی اعلام خامنه‌ای مبنی بر تلاش غرب برای «نفوذ» و «استحاله‌ی نظام از درون» وی رصد کردن «نفوذ» غرب را به سازمان اطلاعات سپاه واگذار کرده است. این سازمان طی یک سال (۸۸-۸۹) تحت عنوان مبارزه با «نفوذ»، روزنامه نگاران و فعالان سیاسی و مدنی را دستگیر و روانه زندان‌ کرد.

تشدید فعالیت اطلاعات سپاه به معنی نقض هرچه بیشتر حقوق شهروندی، فشار و تهدید، افزایش زندانیان سیاسی و زندان ها، کنترل بیشتر فعالان سیاسی و مدنی، مسدودتر شدن حوزه های عمومی و تشدید جو اختناق در دانشگاه ها و در سطح کشور بود.

«سازمان اطلاعات سپاه» با توجه به تجربیاتی که خامنه‌ای در دوران ۱۶ ساله‌ی ریاست‌جمهوری خاتمی و احمدی‌نژاد کسب کرد ایجاد شد تا با تغییر رؤسای جمهوری، سیطره‌ی او بر دستگاه اطلاعاتی و امنیتی کشور محدود نشود. این «سازمان» برخلاف وزارت اطلاعات مستقیماً زیر نظر خامنه‌ای اداره می‌شود و در مقابل مجلس نیز جوابگو نیست. با ارتقای معاونت به «سازمان اطلاعات» برخلاف گذشته که معاونت اطلاعات سپاه به طور غیررسمی در حیطه مسئولیت وزارت اطلاعات دخالت می‌کرد، «سازمان» جدید، رسماً یکی از دو دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران محسوب می‌شود و با حمایت خامنه‌‌ای و برخورداری از قدرت سپاه، رشد و گسترش زیادی یافت و در بسیاری از عرصه‌‌های داخلی، به اصلی‌ترین سازمان اطلاعاتی و امنیتی تبدیل شد و در تصمیم سازی های راس قدرت نقش قابل توجهی دارد.

در سال ۱۳۹۵ سردار حسین زیبایی‌نژاد (نجات) جانشین طائب رئیس سازمان اطلاعات سپاه شد. پیشتر سرتیپ پاسدار مجید حسینی عهده‌دار این پست بود. سردار نجات در سال ۱۳۹۸ به جانشینی فرماندهی قرارگاه ثارالله رسید و سردار حسن محقق جانشین اطلاعات سپاه شد.

سازمان حفاظت اطلاعات سپاه

در سال ۱۳۶۱ حسین زیبایی‌نژاد به پیشنهاد محسن رضایی مسئول حفاظت اطلاعات سپاه به عنوان یکی از قدیمی‌ترین دستگاه‌های اطلاعاتی کشور شد که تا قبل از آن، یک مجموعه جمع و جوری بود که شاید تعداد اعضای آن در کل کشور به صد نفر هم نمی‌رسید.

پس از حضور زیبایی‌نژاد در این ارگان، اگرچه مرکز اصلی حفاظت اطلاعات سپاه در تهران است اما در اکثر استان‌های کشور حفاظت اطلاعات تشکیل شد و گسترش پیدا کرد. در اواخر سال ۱۳۶۲ قانون وزارت اطلاعات تشکیل شد، در قانون وزارت اطلاعات، حفاظت اطلاعات سپاه تبدیل به یک سازمان شد، یعنی نیروهای مسلح، حفاظت اطلاعاتشان تبدیل شد به یک سازمان و از زیر نظر اطلاعات خارج شد.

به این ترتیب سازمان حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران در سال ۱۳۶۳ تأسیس شد و ریاست آن به علی سعیدی [۸] یکی از دانش آموختگان مدرسه حقانی رسید. وی تا سال ۱۳۷۲ ریاست این نهاد را به عهده داشت و سپس جای خود را به سردار مرتضی رضایی داد که در سال ۵۹ با حکم بنی‌صدر فرمانده سپاه بود و پس از برکناری بنی‌صدر وی نیز مجبور به استعفا شد.

سردار مرتضی رضایی[۹] از سال ۱۳۷۲ تا اردیبهشت ۱۳۸۵ ریاست حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران را به عهده داشت بعد از آن که غلامحسین رمضانی به این سمت برگزیده شد رضایی نیز جانشین فرمانده سپاه پاسداران شد.

غلامحسین رمضانی از اردیبهشت ۱۳۸۵ تا اسفند ۱۳۸۷ ریاست حفاظت اطلاعات سپاه را به عهده داشت و جای خود را به سردار محمد کاظمی داد.

از آبان ۱۳۸۸ تا فروردین ۱۳۹۰ وی دوباره ریاست حفاظت اطلاعات و امنیت سپاه را که تبدیل به «سازمان» شده بود به عهده گرفت.

از آبان ۱۳۹۰ تاکنون دوباره سردار محمدکاظمی ریاست این «سازمان» را به عهده دارد.

سازمان حفاظت اطلاعات سپاه، بر خلاف سازمان اطلاعات سپاه صرفاً به موضوعات مربوط به داخل سپاه از جمله مقابله با جاسوسی در داخل سپاه، جلوگیری از ورود و نفوذ جریان‌های غیرخودی و نیروهای مخالف با خط مشی سپاه و جلوگیری از نشت اطلاعات محرمانه به خارج از سپاه می‌پردازد. نظارت سیاسی - امنیتی بر فرماندهان و پرسنل سپاه نیز به عهده حفاظت اطلاعات است. علاوه بر سپاه پاسداران، دفتر عمومی حفاظت اطلاعات فرماندهی کل قوا و دفتر نمایندگی ولی فقیه نیز بر کار این سازمان نظارت دارند.

سازمان حفاظت و امنیت سپاه

سازمان حفاظت و امنیت سپاه، که بعضاً تحت عنوان «سپاه حفاظت» هم از آن نام برده می‌شود در سال ۱۳۸۷ از ادغام سه یگان سپاه تشکیل شد. تا سال ۱۳۸۷ سه یگان سپاه حفاظت انصار المهدی (ویژه حفاظت از مجلس، شورای نگهبان، نهاد ریاست جمهوری، کابینه، مجمع تشخیص مصلحت، قوه قضائیه، رئیس جمهور، وزیران ارشد وقت و سابق، فرماندهان ارشد سپاه، رئیس مجلس شورای اسلامی، نمایندگان ارشد مجلس، رئیس قوه قضاییه، تمامی مقامات کشوری و لشگری … در سال ۱۳۶۰ تشکیل شد)، سپاه حفاظت ولی امر (ویژه حفاظت از بیت رهبری و رهبر در سال ۱۳۶۵ تأسیس شد)، سپاه حفاظت هواپیمایی (ویژه امنیت زمینی در فرودگاه‌های کشور و مقابله با هواپیماربایی و اقدامات خرابکارانه در هواپیما‌ها در سال ۱۳۶۳ تشکیل شد) زیر نظر نیروی مقاومت بودند و از لحاظ سازمانی تمامی معاونت‌های زیرمجموعه آن‌ها زیر نظر معاونت‌های مرتبط در نیروی مقاومت بودند. پیش از ادغام نیروی مقاومت در نیروی زمینی سپاه، سردار نجات که فرماندهی سپاه حفاظت ولی امر را بر عهده داشت، مأموریت یافت تا سازمانی در سپاه به وجود آورد به نام سازمان حفاظت تا این سه یگان زیر نظر آن سازمان مشغول به فعالیت شوند. 

فرمانده سپاه حفاظت، سرتیپ علی اصغر گرجی‌زاده است که با حفظ سمت، از مهرماه ۱۳۹۳ جانشین محمد‌جواد خوشنواز در فرماندهی سپاه حفاظت انصار المهدی شد و از آن تاریخ هر دو سمت را به عهده دارد. جانشین فرمانده حفاظت سپاه، با سرتیپ دوم پاسدار محمدحسن کاظمی است.

فرماندهی سپاه حفاظت هواپیمایی با سرتیپ دوم صفرعلی موسوی و فرماندهی سپاه ولی امر با سرتیپ تمام ابراهیم جباری است که در سال ۱۳۸۹ جایگزین سردار نجات شد.

آمار تلفات نیروهای اطلاعاتی و امنیتی سپاه پاسداران

در سال شهریور ۱۳۹۰ سردار حسن شیرازی‌زاده در خصوص برنامه‌های انجمن سپاس، ستاد بزرگداشت شهید جامعه اطلاعاتی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اظهار داشت:

«از ابتدای سال ۸۹ با تبیین و تدوین برنامه‌های مشخص، کار شناسایی و تکمیل پرونده و فرم‌های مورد نیاز بیش از ۳هزار شهید اطلاعات امنیت در سطح کشور توسط گروه‌های تحقیق استانی انجام شد. از میان شهدای شناسایی شده اطلاعات، ۱۷۳ نفر که مسئولیت اطلاعات را در دو حوزه اطلاعات عملیات و امنیت داخلی و خارجی به‏عهده داشتند، به عنوان «شهدای اسوه اطلاعات» تعیین شدند که از میان آنها شهید «حسن باقری» و شهید «سیدکاظم کاظمی» به عنوان شهدای شاخص اطلاعات معرفی شدند که در این راستا نخستین یادواره شهید کاظمی به همت انجمن سپاس برگزار شد.» [۱۰]

پانویس‌ها

[۱]   کارنامه و خاطرات هاشمی‌رفسنجانی سال ۱۳۶۷، دفتر نشر معارف اسلامی، ۱۳۹۰، ص ۴۱۶.

[۲]   بهروز بابایی در شامگاهان ۱ دی ماه ۱۳۳۵ به دنیا آمد. وی که دانشجوی مهندسی مکانیک دانشگاه علم و صنعت بود ابتدا به کمیته انقلاب اسلامی و سپس به سپاه پاسداران پیوست. وی با نام مستعار «صادق» عضو شورای اطلاعات سپاه و مسئول رسیدگی به پرونده فرقان و مجاهدین(بخش التقاط) در سال‌های ۶۰ و ۶۱ بود . بهروز بابایی سال ۱۳۶۲ مسئول اطلاعات و عضو شورای فرماندهی منطقه ۳ کشوری بود که، استان‌های کردستان ، گیلان، مازندران و گلستان را شامل می شد. وی ۸ خرداد ۱۳۶۲ کشته شد.

[۳]  داود عجب‌گل متولد ۱۳۴۱ در یکی از روستاهای لواسان است. او کودکی خود را در مسجد امام موسی بن جعفر واقع در خیابان آیت‌الله سعیدی سپری کرد و  پیش به گروه توحیدی «صف» پیوست. وی در سال ۱۳۵۹ ازدواج کرد و دارای یک فرزند بود. وی که یکی از نیروهای عملیاتی اطلاعات سپاه بود ۲۰ مرداد ۱۳۶۰ در درگیری با عبدالرسون گیاهی یکی از اعضای نظامی گروه فرقان در زنجان کشته شد.

[۴]   امیرحسین استادابراهیم آذر ۱۳۳۷ در محله مولوی تهران متولد شد و به سرعت به سپاه پاسداران پیوست. وی نیز در درگیری با عبدالرسول گیاهی یکی از اعضای نظامی گروه فرقان در زنجان کشته شد.

[۶]   خاطره‌ها، جلد سوم،‌ محمد محمدی‌ری‌شهری،‌ انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، ص ۶۴.

[۸]   علی سعیدی سپس از سوی خامنه‌ای به عنوان قائم‌مقام سازمان تبلیغات اسلامی منصوب شد و پس از ۸ سال حضور در این نهاد در سال ۱۳۸۰ دوباره به سپاه بازگشت و جانشین موحدی کرمانی نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد. وی در سال ۱۳۸۴، به عنوان نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب شد.

[۹]   گزارش‌ها حاکی از آن است که مرتضی رضایی در برکناری محسن‌ رضایی فرمانده سپاه پاسداران در سال ۱۳۷۶ نقش داشت که می‌تواند درست باشد چرا که پس از درگذشت پدر وی، محسن رضایی و نزدیکانش در اقدامی غیرمعمول حاضر به شرکت در مراسم ختم وی نشدند. وی سال‌ها در بنیاد تعاون سپاه حضور داشت و در شکل‌گیری مافیای اقتصادی سپاه نقش مستقیم داشت.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • سید ناظمی

    تلفات نیروهای اطلاعاتی و امنیتی چه گونه بوده .بنظرم مقاله هنوز تمام نشده.