مجموعه «مسافر»، قسمت سی‌و ششم: سفر به استانبول

این پنجمین بار است که به استانبول آمدم. یکی از اعضای ایران وایر که می‌خواست مصاحبه‌ای با من انجام بدهد، لطف کرد و در استانبول میزبانم شد. روز دوم برای یک قرار به کنسولگری هلند رفتم. آنجا یکی از زیباترین ساختمان‌های دولتی بوده که تا به حال دیده بودم.
چند روزی که در استانبول بودم باید از محله‌هایی که ۱۴ سال پیش آنجا بودم، فیلم‌برداری می‌کردم. به محله «اکسارای» رفتم. آنجا یکی از پاتوق‌های ایرانی‌هاست. با چند تا جوان ایرانی آشنا شدم که برای کار به استانبول آماده بودند و بعداً متوجه شدند که کلاه برداری بوده است. هر کدام از وضعیت ایران دل پری داشت.
به خاطر اینکه سوریه درگیر جنگ داخلی است، متأسفانه مجبورم با هواپیما به اردن بروم. دوچرخه‌ام را از هم جدا کردم و در کارتن گذاشتم و به فرودگاه رفتم.