ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

• دیدگاه

اوکراین و سوریه؛ "حیاط خلوت"‌های مسکو و تهران

حسین علیزاده- از نظر مسکو اوکراین باید سدی در برابر گسترش اتحادیه اروپا به سمت شرق باشد. برای جمهوری اسلامی نیز سوریه سرپلی میان تهران و حزب‌الله است.

اوکراین در این روزها شاهد تحولاتی است که از سه سال پیش سوریه شاهد آن بود. تقابل دولت و مخالفان تدریجاً به شکل جنگ شهری درآمده است.

تقاضای مخالفان، استعفای ویکتور یانوکوویچ رییس جمهور اوکراین است؛ خواسته‌ای که برای مسکو قابل تصور نیست.

این اعتراضات پس از تصمیم ناگهانی رییس جمهور اوکراین، مبنی بر تعلیق امضای توافقنامه تجارت آزاد با اتحادیه اروپا روی داد. معترضان معتقدند که امتناع یانوکوویچ از امضای موافقتنامه با اتحادیه اروپا، ناشی از فشار مسکو بود که اوکراین را تهدید به اعمال مجازات‌های اقتصادی از جمله قطع صادرات گاز شرکت گازپروم به اوکراین کرد. ولادیمیر پوتین مقام تصمیم‌گیرنده در شرکت گازپروم است.

از نظر مسکو، اوکراین از جایگاه ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک ممتاز و انحصاری در اروپای شرقی برخوردار است که می‌باید سدی بزرگ در برابر برنامه‌های درازمدت اتحادیه برای گسترش به سمت شرق اروپا باشد. بی‌دلیل نیست که برژینسکی از اوکراین به عنوان «ترن سیاست منطقه‌ای پس از گسترش اتحادیه اروپا» نام برده بود.

جان کری، وزیر خارجه آمریکا نیز در حاشیه‌ نشست امنیتی مونیخ، تاکید کرد که واشنگتن به طور کامل از اپوزیسیون اوکراین حمایت خواهد کرد؛ چراکه راه پیشرفت این کشور در هم‌گرایی با غرب هموار خواهد شد.

آرمان مسکو برای تبدیل شدن اوکراین به عنوان سدی در برابر اتحادیه اروپا، با پیروزی ویکتور یانوکوویچ بر یولیا تیموشنکو که متمایل به همکاری با غرب است؛ در سال ۲۰۱۰ محقق شد. پیروزی وی در انتخابات ریاست جمهوری اوکراین در شرایطی رخ داد که او در کمپین انتخاباتی خود به صراحت تمایل خود به همکاری با مسکو را از جمله در موارد زیر اعلام داشته بود:

- خودداری از پیوستن اوکراین به ناتو

- رسمیت دادن به زبان روسی به عنوان یک زبان رسمی در کنار زبان اوکراینی

- بازگشتن اوکراین به زمره کشورهای مشترک‌المنافع

- پیوستن اوکراین به توافقنامه تجاری روسیه، بلاروس و قزاقستان (هیلاری کلینتون وزیر خارجه پیشین آمریکا پیوستن اوکراین به این توافقنامه را احیای شوروی سابق به دست پوتین دانسته بود.)

بدین سان، یانوکویچ موقعیتی را برای مسکو در اوکراین رقم زد تا این کشور "حیاط خلوتی" برای روسیه باشد. بدیهی است مسکو تمایلی به حضور موثر اتحادیه اروپا در این محدوده نداشته باشد.

سوریه و تهران

پرونده هسته‌ای ایران حق مسلمی انگاشته می‌شد که امکان عقب‌نشینی در آن متصور نبود اما با روی کار آمدن دولت روحانی، توافقی تاریخی ژنو بین ایران و ۵+۱ امضا شد تا روشن شود که پرونده هسته‌ای چندان که ادعا می‌شد، موضوعی راهبردی در سیاست خارجی ایران نبود. این مدعا را می‌توان از تفاوت رفتار دولت روحانی و رفتار دولت احمدی‌نژاد در مصالحه بر پرونده هسته‌ای به خوبی درک کرد.

اما جمهوری اسلامی، در پرونده حمایت از دولت بشار اسد (چه در دولت احمدی‌نژاد و چه دولت روحانی) جای تردید باقی نگذاشته که به هیچ‌وجه مصالحه بر سر اسد را در راهبردهای کلان سیاست خارجی خود متصور نمی‌بیند. سوریه برای تهران "حیاط خلوتی" است که کسی را به آن راه نمی‌دهد.

ظریف در مصاحبه‌ای با روزنامه آلمانی «فرانکفورترآلگماینه» طرح سوریه بدون بشاراسد را یک "توهم" دانست و گفت: «این توهم را که تصور کنیم بدون اسد می‌توانیم (برای سوریه) راه‌حلی پیدا کنیم را باید دفن کنیم...این به خارجی‌ها مربوط نمی‌شود که درباره اینکه چه کسی بر سوریه حکمفرمایی کند، تصمیم بگیرند.»

نگاه تهران در ناممکن دانستن سوریه بدون بشار اسد، ناشی از ارزش استراتژیکی است که دمشق به عنوان سرپل ارتباطی میان تهران و حزب‌الله دارد.

به نظر می‌رسد تهران توانسته مسکو را قانع سازد که سقوط بشار اسد، سقوط جمهوری اسلامی را به دنبال خواهد داشت و سقوط جمهوری اسلامی یعنی بازگشتن ایران به جرگه کشورهای تحت نفوذ غرب.

نتیجه گیری

۱) اهمیت اوکراین برای مسکو همچون اهمیت سوریه برای تهران است. سقوط دولت بشار اسد می‌تواند برتری روسیه در ایران را برهم بزند. جای تردید نیست که مسکو مایل به نفوذ غرب در ایران نباشد. در یک قلم، نیروگاه بوشهر برای روسیه سود هنگفتی داشته است.

تهران اعلام کرده که احداث چندین نیروگاه مشابه را به روسیه پیشنهاد داده است. ساختار نظامی ایران، پس از انقلاب اسلامی از ساختاری متکی بر تسلیحات و تجهیزات امریکایی به تسلیحات روسی تغییر کرده است.

بی دلیل نیست که در شمار دیدارهای ظریف در حاشیه کنفرانس امنیتی مونیخ، وی دیداری با لئونید کوچارا، همتای اوکراینی خود داشت که طی آن تحولات داخلی اوکراین و سوریه را یک جا مورد بررسی قرار دادند.

۲) سقوط دولت معمر قذافی، دیکتاتور لیبی، بدون موافقت روسیه با قطعنامه قطعنامهٔ ۱۹۷۳ شورای امنیت مبنی بر ایجاد منطقه پرواز ممنوع ناممکن بود.

توان نظامی دولت قذافی که دست بالا را در سرکوب مخالفان مسلح خود داشت، با حمله نظامی ناتو تحلیل رفت و شورشیان مخالف او را به پیروزی رساند.

اما به رغم طرح قطعنامه‌های مشابه در شورای امنیت برای توسل به اقدام نظامی علیه بشار اسد، که برتری هوایی علیه مخالفان مسلح خود دارد، چنین اقدامی توسط روسیه بلوکه شده است.

با در نظر گرفتن تشابه دو مورد فوق، پاسخ این پرسش گرفته می‌شود که چرا رفتار مسکو در موافقت با حذف قذافی و عدم موافقت با حذف بشار اسد متفاوت است؟ چرا مسکو با صدور قطعنامه علیه قذافی موافقت کرد ولی جلوی صدور قطعنامه علیه دولت بشار اسد را می‌گیرد؟

این تفاوت رفتار را می‌باید در جایگاه راهبردی سوریه برای مسکو دریافت که مسکو را قانع ساخته تا حتی‌الامکان جلوی سقوط دولت بشار اسد و متعاقب آن سقوط جمهوری اسلامی را بگیرد.

با بالا گرفتن بحران اوکراین، مسکو بیش از پیش قانع شده که سوریه برای تهران همان حیاط خلوتی است که اوکراین برای مسکوست.

در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • فرهاد - فریاد

    متاسفانه ما هنوز به دنیا از چشم تئوریهای توطئه نگاه می کنیم و توجه نداریم که در سیاست بین کشورها دیدگاههای خیرخواهانه وجود ندارد . مگر در قضیه ی یونانیها و اعلام جدائی از اتحادیه ی اروپا دست روسها در کار بود ؟ ما باید نیاز واقعی هر کشور را درک کنیم سپس اقدام به تحلیل پاسخ آن باشیم . آلمان سالها با وام دادن به یونان و دیگر کشورهای اروپائی محصولات خودش را به این کشورها صادر می کرد و هر چه بیشتر سبب از بین رفتن تولیدات داخلی این کشورها را فراهم آورد تا اینکه تئوری هولاند فرانسوی مانع توسعه طلبی یک جانبه ی آلمان شد و مشاهده هم کردیم که در یک سال گذشته شرایط یونان و اسپانیا هم رو به بهبودی رفته است . اوکرائین هم باید نگاه واقع بینانه نسبت به منافعش داشته باشد پیوندهای روسیه و اوکرائین بی شمار است مهمترین پیوند آنها نژاد یکسان زبان یکسان و اقتصاد یکسان است که بخصو اقتصاد آنها مکمل یکدیگرند اما اوکرائین نباید منافع ملی اش را حتی فدای این مسائل کند . هم دولت اوکرائین و هم مخالفین منافع ملی شان را در دشمنی با یکدیگر فراموش کرده اند وابستگی به اتحادیه ی اروپا همانقدر برای اوکرائین زیان آور است که وابستگی اش به روسیه . اوکرائین باید سیاست آزاد خود را پیش ببرد مانند آذربایجان . روابطش با غرب همانقدر ارزشمند است که با روسیه است می تواند با داشتن پیوندهای سنتی با روسیه نسبت به توسعه ی همه جانبه اش با دنیای غرب همین پیوندها را برقرار نماید تنها اتحادیه ی اروپا نمی تواند مدینه ی فاضله ی اوکرائینی ها باشد . از چاله نباید به چاه بیفتد . بلوک روسیه با بلوک آمریکا در این سالها پیوند منافع سازمان یافته تری پیدا کرده اند ما شاهد موضع گیریهای متحد روسیه انگلستان و آمریکا با اتحادیه ی اروپا هستیم و همچنین ما نقش ارتباطی انگلستان با اروپا را بخوبی درک می کنیم به همین دلیل اوکرائین میتواند نقش انگستان برای آمریکا را در رابطه با روسیه بازی کند تا از منافع ملی و آگاهانه اش برخوردار شود . دنیای شرق و غرب مدتی ست متلاشی شده است اما اروپائیان و کسانی که هنوز این موضوع را درک نکرده اند با به میان کشیدن مارکسیزم و این مسائل هنوز میخواهند در آن دنیای پایان یافته زندگی کنند . منافع روسیه اتحادیه ی اروپا و اوکرائین هیچ ربطی به جنگ سرد دوران شوروی ندارد کمی واقع بین باشید . از گذشته به دنیای جدید وارد شوید .

  • marxist

    روسیه و مارکسیستهای تحت تاثیر آنها* با تفسیر های جانبدارانه سراپا غلط که در هیچ کجای جهان حتی در میان چپ های اروپایی و امریکای شمالی نظیر ان دیده نمی شود به ج ا مسیر و خط غلطی داده و میدهند که هم چنان در مسیر اشتباهی که انهارا به دام فعلی انداخته و کشور را اسیر بی اراده و موم در دست سیاست های استعماری روسیه و نگاه توسعه طلبانه و حیات خلوطی (کلونیالیسم قرن ۱۹) پوتین به ایران ، اوکراین ، سوریه ، اذربایجان ، گرجستان ، ....کرده است ، بماند و ادامه دهد . دولت روحانی و همراهان او ظاهرا بنا دارند ( اگر بتوانند و بخواهند ) این توازن روس محور را کمی ( نه واقعی ) به سمت غرب ( اول اروپا ، بعد اگر شد امریکا) هل دهند . انهم به این دلیل ساده که ج ا در اثر سیاست های مخرب *روسی و دنباله های اسلامی و ملی و ... انها به دام تحریم و ورشکستگی افتاده ، هر لحظه ممکن است شورشی نظیر سوریه یا اوکراین گریبانش را بگیرد . ج ا را میترسانند که اگر سوریه سقوط کند ج ا سقوط میکند ! در حالیکه ج ا با حمایت از اسد و حیف و میل پول مردم ایران عملا جنگ نیابتی روسیه را در سوریه علیه غرب با نکبت و بدنامی ادامه میدهد و بدیهی است اسد پس از انهمه کشتار و ویرانی نمیتواند بماند . اینکه حالا اوباما به چه دلیلی اسد را فورا ساقط نمی کند و دارد او را نمد مالی میکند حداکثر دو سال دیگر دوام دارد . بعد چی ؟ ج ا تا خرخره در منجلاب سوریه فرو میرود. روسیه که نمی خواهد برای او پول خرج کند با امریکایی ها یک معامله میکند مثل بقیه ( صدام ، میلوشویچ ، قذافی ) و دست ج ا در پوست گردو میماند . پس یک سیاستمدار خردورز به جای شرط بندی روی اسب مرده اسد و معامله گری روسیه ، به امریکا و غرب کمک میکند که اسد به ارامی برود و یک دولت بینابین با مشارکت همه در انجا جایگزین شود . بدین گونه هم در انظار جهانیان اعتبار کسب میکند ، هم مهر پایانی بر ولخرجیهای نظیر جنگ عراق و غنی سازی و تروریست پروری در سوریه و لبنان میزند . گیریم که روسیه می خواهد در سوریه متجاوزانه حیاط خلوت داشته باشد و بهتر از اسد دلالی ندارد . خوب چشمش کور هر کس که هوس عشرت نا مشروع دارد ، کاندوم هم می خرد . ما چرا سرپوش تجاوز او بشویم . اینها که بی شرمانه در مورد امریکا دروغ سرهم میکنند و راست و دروغ پشت هر حادثه ای دست امریکا را میبینند وقتی به روسیه میرسند و اوکراین و سوریه لحن شان و صدایشان مثل این موجودات شریر فضایی که رفته اند توی جلد ادمیان برای فریب ، یکدفعه عوض میشود و هوادار حیاط خلوت می شوند انهم پنج هزار کیلومتر انطرفتر ! از نظر اینها ( که دقیقا همان نظر پوتین است و معلم او لنین ) مردم اوکراین پشمند ! اکثریت کشک است ! منافع ملی همان بورژوازی ملی است ( چون ضد منافع امپریالیسم روسیه است ) و منفور ! امروز عصر اینترنت است و مهاجرت . بنده که در امریکای شمالی زندگی میکنم نیازی به ان اقا که در کنج ج ا در تارعنکبوتی ایدیولوژیک اسیر است و توهماتی در مورد جهان بیرونی که هرگز انرا تجربه نکرده دارد ، به من درس بدهد در مورد سیستم حکومتی امریکا و جامعه امریکا. همین که اینها احمقانه ۳۴ سال است میگویند امریکا سقوط کرده و رژیم های مورد عشق انها دیگر وجود ندارند کافی است به ما بگوید اینها چقدر از واقعیت پیرامونی بریده اند