ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

روابط جنسی در میان زنان عرب قرون وسطی

آداب و رسوم رنگارنگ روابط جنسی در میان زنان عرب نشان از مدارا و بردباری قابل توجه جامعه عرب دوران قرون وسطی با لزبینیسم و لزبین‌مانندی دارد.

* سحر عامر استاد ادبیات فرانسه و همچنین مطالعات آسیایی در دانشگاه کارولینای شمالی است. او متخصص و پژوهشگر ادبیات فرانسه در سده ۱۲ و ۱۳ در ارتباط با کشورهای عرب است. در پژوهش‌هایش، عامر به سیاست‌های شرق‌شناسان، جنسیت، گرایش‌های جنسی و روابط فرهنگی بین جهان عرب و اروپا در سده‌های ۱۲ تا ۱۷ می‌پردازد. توجه ویژه او به ساخت و سازه‌های فرهنگی حول محور جنسیت، امورجنسی و گرایش‌های جنسی است.

در همین زمینه:

ماساژ زعفرانی تنها یکی از آئین کامجویی زنان عرب قرون وسطی است که سحر عامر* در مقاله‌اش «عرب‌های لزبین قرون وسطی و زن‌های لزبین‌مانند» به آن اشاره دارد.

این مقاله در مجله علمی «تاریخ جنسیت» منتشر شده است.[۱] عامر، استاد علوم آسیایی دانشگاه کارولینای شمالی، از قول کتابی متعلق به سده سیزدهم میلادی با عنوان «تفرجگاه دل‌ها»  اثر شهاب‌الدین احمد التیفاشی، درباره «ماساژ زعفرانی» می‌نویسد: «رسم عشق‌ورزی بین زنان این است که عاشق رو بخوابد و معشوق زیرش. آنکه زیر است به پشت می‌خوابد، یک پایش را دراز می‌کند و دیگری را خم، و سعی می‌کند به طرفی تکیه کند که دهانه مهبلش کاملاً از هم باز شده باشد. در این فاصله، دیگری پایش را در شکمش جمع می‌کند و لب‌های مهبلش را لای لب‌های مهبل معشوقش می‌گذارد و طوری از طریق حرکات از بالا به پایین و از پایین به بالا به هم می‌مالدشان که تمام بدن تکان بخورد.»

این روش معاشقه را «ماساژ زعفران» می‌خواندند و علت آن این است که مالیدن اندام‌های جنسی زنانه به هم در این نوع رابطه جنسی شبیه مالیدن زعفران به پارچه برای رنگ‌آمیزی آن بوده است.

البته کتاب التیفاشی در نوع خودش منحصر به فرد نیست. تمام سعی عامر در این مقاله اشاره به مسیر پر اتفاق، منابع گسترده و آداب و رسوم رنگارنگی است که تاریخ روابط جنسی همجنس با همجنس در میان زنان عرب را از تجربه تلخ همتاهای هم‌دوره‌شان در اروپا جدا می‌کند. ادعایی که بر اساس شواهد تاریخی، نشان از مدارا و بردباری قابل توجه جامعه عرب دوران قرون وسطی با آن چیزی دارد که عامر «لزبینیسم و لزبین‌مانندی» می‌نامد. البته عامر روی این نکته تاکید می‌کند که قصد او تظاهر به وجود نوعی فمینیسم بدوی یا لزبین‌خواهی عرب قرون وسطایی نیست، بلکه هدفش معرفی و آشنایی با گستردگی سکسولوژیک ادبیات آن دوره و مطالعه هنجار‌ها و آزادی‌های جنسی هرچند محدودی است که تا قبل از ورود مدرنیته غربی در دنیای عرب اسلامی رایج بوده است.

در ابتدای این مقاله، عامر به مسئله عدم وجود پژوهش و تحقیق کافی درباره زنان لزبین عرب قرون وسطی می‌پردازد. او معتقد است که روابط جنسی همجنس با همجنس در میان زنان و همچنین روابط لزبین‌مانند در قرون مختلف تاریخی در دنیای اسلام، باید تاریخ نگاری شوند. در مقابل، جوزف مسعد، تاریخ‌نگار حوزه جنسیت در دنیای عرب، معتقد است که هویت‌های جنسیتی و گرایش‌های جنسی‌ای را که امروز در دنیای معاصر مطرح‌اند، نمی‌توان به شکل «فرا تاریخی» در گذشته یافت. اگر چنانچه زنان و مردانی در سده‌های گذشته روابط جنسی همجنس با همجنس را تجربه می‌کردند، این به این مفهوم نیست که آن‌ها هویت یا گرایش جنسی لزبین یا گی داشته‌اند.[۲] عامر اما در کمبود واژگان در زبان برای توضیح انواع روابط جنسی میان زنان در دنیای عرب قرون وسطی، تصمیم گرفته است به دنبال  لزبین‌ها و «لزبین‌مانند»‌ها در تاریخ بگردد.

مساحقه در زبان عربی و در زبان فقهی رابطه جنسی را توضیح می‌دهد که در آن دو زن مهبل‌های خود را به هم می‌مالند و از این طریق به ارگاسم جنسی می‌رسند. به گفته عامر، با وجود اینکه در دنیای عرب استفاده از کلمه «السحاق» (زنی که مساحقه می‌کند یا همان لزبین)، از زمان قرون وسطی مرسوم بوده، بدنه تحقیقی و دانشگاهی درباره زنان لزبین و لزبین‌مانند مناطق اسلامی بسیار نحیف است.

عامر ریشه «السحاق» را در «سحق» یا مالیدن می‌یابد که به معادل یونانی کلمه لزبین شبیه هست: آنهایی که با مالیدن به هم عشق‌بازی می‌کنند. [۳] عامر از دانشنامه شهوت از قرن یازدهم نوشته علی ابن نصر کاتب درباره روابط جنسی میان زنان می‌نویسد: پزشک یونانی، گالن، در مطالعه مهبل دخترش که لزبین بوده به این نتیجه می‌رسد که لزبینیسم «نتیجه مستقیم خارشی در ناحیه میانی مهبل است که تنها از طریق مالش به لبهای مهبل زن دیگری قابل تسکین دادن است».

 أبو یوسف یعقوب بن إسحاق صبّاح کندی فلسفه‌دان مسلمان قرن نهم علت مساحقه را «گرمایی» می‌داند که «در مهبل تولید می‌شود و تنها از طریق اصطکاک بین لب‌های دو مهبل آرام می‌شود». به گفته عامر این نگاه به روابط جنسی میان زنان در دنیای اسلامی، همانند برخورد دانش پزشکی با مسئله همجنسگرایی در سده ۱۹ام در اروپاست.

در سده ۱۹ در اروپا، دانش پزشکی در ارتباط مستقیم با نظام‌های تادیبی، گفتمان قدرت و سیاست را حول «انحرافات جنسی» و همجنسگرایی شکل می‌دهد. در این سده، همجنسگرایی به عنوان گونه‌ای منحرف که باید توسط دانش پزشکی و روان پزشکی بررسی شود، ساخته می‌شود.

البته به نظر عامر در  دنیای عرب قرون وسطی، روابط جنسی میان زنان گونه منحرف «زن همجنسگرا» را ایجاد نمی کنند. اما توجه دانش پزشکی در بررسی روابط جنسی همجنس با همجنس مشابه توجه دانش پزشکی به این نوع روابط در اروپایی سده ۱۹ است. به عنوان مثال، عامر داستان معروف عشق بین دو زن، هند و زرقا را معرفی می‌کند که به گفته وی نشانه نوع دیگری از تفکر در برخورد با مقوله لزبینیسم در دنیای عرب قرون وسطی است که ذاتی صرفاً پزشکی ندارد.

هند دختر نعمان (۵۸۰ - ۶۰۲ م)، زنی مسیحی بوده که با زرقاء الیمامه عاشق و معشوق بودند. هنگامی که زرقاء می‌میرد، هند به عزایی عمیق دچار می‌شود، زندگی‌ای زاهدانه بر می‌گزیند و صومعه‌ای به نام زرقاء تاسیس می‌کند که پس از مرگ خود نیز در‌‌ همان صومعه به خاک سپرده می‌شود. داستان هند و زرقاء همواره ایده‌آل یک داستان عاشقانه بوده است.

قصد عامر اما در استفاده از دو کلمه «لزبین‌مانند» و «اسلامیت» چیست؟ Lesbian‪-Like یا «لزبین‌مانند» توانایی دربرگرفتن بخشی از تجربه روابط جنسی همجنس با همجنس در بین زنان را در خود دارد که شرح حالش، به علت شرایط اجتماعی و تاریخی و محدودیت‌های شرعی و اخلاقی، در چهارچوبی فرای استفاده مستقیم از کلماتی از قبیل «السحاق» در متون عربی جای می‌گیرد.

ازجمله این زنان لزبین‌مانند می‌توان به داستان زندگی زنانی که لباس مردانه می‌پوشیدند، زنانی که به ازدواج راضی نمی‌شدند، زنانی که میل جنسی به مردان نداشتند و زنانی که در گروه‌های تک جنسیتی زندگی می‌کردند اشاره کرد.

همچنین در استفاده  از واژه  Islamicate یا «دنیای اسلام» به جای Islamic یا همان اسلامی، عامر سعی دارد تا از پرداختن مستقیم به دین اسلام در این زمینه پرهیز کند و به جای آن به پیچیدگی‌های اجتماعی و فرهنگی اشاره کند که حول اسلام و مسلمان، در مناطقی که اکثر ساکنان آن مسلمان بودند، شکل گرفته است.

اهمیت ابداع این واژ‌ها در برشمردن گستردگی و گوناگونی وسیعی است که مشخه تجربه روابط جنسی همجنس‌خواهانه در دنیای عرب در قرون وسطی است و لزوماً ذاتی اسلامی ندارد.

به عنوان مثال، عامر به رسم غلامیت اشاره می‌کند که در بغداد قرن نهم بین زنان درباری و بورژوازی عرب قرون وسطایی بسیار رایج بوده است. در این سنت، کنیزکان عمامه و قبای مردانه می‌پوشیدند و به پذیرایی از مهمانان می‌پرداختند. عامر اهمیت رواج رسم غلامیت را در ادامه نگاهی می‌بیند که در دوران ابتدای حکومت عباسی‌ها به مقوله اروتیسم همجنس‌خواهی وجود داشته است. به گفته عامر بهترین نمونه این نگاه اروتیک به روابط همجنس با همجنس، شعرهای معروف قرن هشتمی الرقاشی است که در آن از «همجنس‌بازی» به عنوان یکی از شیطنت‌های مرسوم آن دوران به تکرار یاد شده است.

یکی دیگر از مهم‌ترین این رسوم «ظرف» است که از مدینه قبل از اسلام شروع شده و کم‌کم به تمامی دنیای اسلامیت از شرق تا غرب رسوخ کرده است. در این رسم که بر اساس ظرافت و آراستگی برپا شده، زن‌ها محافل ادبی آزادی برگزار می‌کردند که آئین‌ها و فضای اخلاقی‌شان کاملاً به دور از هنجارهای مردانه بوده است.

در انتها، عامر، با تکیه بر همین گستردگی وسیع متون ادبی، فلسفی و طبی درباره لزبینیسم عرب قرون وسطی، به لزوم بازبینی نحوه برخورد آکادمیک با این مقوله تاکید می‌کند و به معرفی بیش از دوازده مجموعه از منابع مختلف در این زمینه می‌پردازد که به گفته وی، حاوی اطلاعات ازرشمندی حول تجربه لزبینیسم و لزبین‌مانندی در این دوران است.

برای عامر اهمیت اینگونه تحقیق‌ها، دستیابی و تقسیم‌بندی مدارکی است که دال بر وجود متنوع لزبینسم قرون وسطایی‌اند. به عقیده عامر تاریخ‌نگاری سکس و جنسیت، دارای پتانسیل‌های رهایی‌بخش است و می‌تواند فرضیات امروزی گفتمان شرقی و غربی حول محور دگرباشی و دوتایی جنسیتی مردانه - زنانه را به چالش بکشد. به عبارت دیگر، برای عامر، مهم‌ترین دستاورد این گونه تحقیق در این زمینه به تصویر کشیدن پیشداوری دگرجنسگرامحور تاریخ و تاریخ‌نویسی است.

منابع:

1 – Amer, Sahar. "Medieval Arab Lesbians and Lesbian-Like Women." Journal of the History of Sexuality 18.2 (2009): 215-36. Print.

همچنین نگاه کنید به کتاب عامر:

Amer, Sahar. Crossing Borders: Love between Women in Medieval French and Arabic Literatures. Philadelphia: University of Pennsylvania, 2008. Print.

2 - Massad, J. "Re-Orienting Desire: The Gay International and the Arab World." Public Culture 14.2 (2002): 361-86. Print.

۳ -  سحق مالیدن هرچیزی است، اما معمولا در مورد ادویه کاربرد دارد.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • sohyl

    درود برشما واقعا ما از درد فقر داریم میمیریم وهیشکی از فقر وبی پولی اللخصوص جوانان خوب مان ومردم حرفی نمیزنه لعنت اللله برحکومت نامرد کشورمان ای مردم بیاید با حرکت فرهنگی ومبارزه فرهنگی رژیم رو بترسونیم

  • یک ابزار:

    جهان

  • shaahin

    سلام من موندم شما ها چه اصراری دارید مردا رو کونی کنید و زنا رو هرزه.یه مقاله درست حسابی که دردی از مردم حل کنه نمیزارید.مردم دارن از فقر و بدبختی میمیرند.کی به فکر همجنس گرایی و دگرباشی تو ایران.ما از حداقل حقوق انسانی محرومیم شما میخواهید مردا زیر هم بخوابند و زنا پاهاشون رو لا پای هم بزارند

  • پیمان

    مقاله‌ بسیار جالبی‌ هست چون تا بحال اکثر تمرکز بر این بود که در جامعه مردسالاری، زنها به نیاز جنسی‌ احتیاجی‌ نداشته‌اند و این فقط مردها هستند که از زنها برای رفع نیاز خودشان از آنها استفاده میکردند، و تا بحال بحثی در مورد نیز جنسی‌ زنها در این جوامع نبوده. با باز کردن این بحث شاید به مرحله‌ای برسیم که تفاوت زن و مرد کمتر بشود.

  • علیرضا

    مطلب جالبی بود ممنون. البته این تحقیقی که خانم سحر عامر انجام داده هیچ اعتباری بهش نیست چون انسانها معمولاً عادت دارن شواهد و قرائن رو به نفع خودشون یا جریان فکری ای که به اون وابسته هستند تفسیر کنند. بعنوان مثال یه نفر با قامت 180 سانت از جلو من و شما رد میشه، ممکنه من او قد بلند بدونم و شما او رو کوتاه قد بحساب بیارید. یا مثلا دوتا دختر که دستاشون تو دست همه و ادا و اطوار هم دارن از جلو من و شما رد بشن و من برداشتم این باشه که اونا همجنس نیستن ولی شخص دیگری برداشتش چیز دیگه ای باشه. در مورد این مالش ضعفرانی و طبق زنی هم نمیشه گفت تحریک جنسی وجود نداشته، خب بهرحال وقتی یه نفر با پوست سفیدی مثل برف جلوی آدم لخت بشه خب آدم یه جوری میشه، الان خود من با اینکه آدم بسیار سرد مزاجی هستم با دیدن این عکسی که ابتدای مقاله گذاشته شده یه لحظه تحریک شدم! این یه چیز طبیعیه، نهایتش هم این بوده که اون دوتا خانم شروع به بوسیدن و مالیدن همدیگه میکردن، کار خاصی هم که نمیتونن با همدیگه بکنن (بخاطر شکل دستگاه تناسلیشون). این چیزا همیشه بوده و ربطی به زن یا مرد بودن هم نداره، منتها بنظر میرسه که فمینیستها دارن سعی میکنن این موضوع رو یه مقدار بهش پر و بال بدن و بقول معروف پیاز داغشو زیاد کنن! بدون تردید گرایش زن به زن (یا همون لزبینیزم) در قدیم خیلی کمتر از حالا بوده؛ هرکی باور نداره ميتونه بره از مادر بزرگش یا خانمهای مسن سوال کنه.

  • شهروند درجه سه

    جناب «نون کاف»! آخر برادر! آن که پیام گذاشته کاربر ساده است نه شهروند درجه سه. شما چرا به من تاختید؟ حالا اگر من سری به این بخش نمی زدم ... ! چه روزگاری شده! شما کار نداشته باشید با شما کار دارند!

  • آرمان

    من خیلی وقته از وبسایت رادیو زمانه دیدن میکنم، زیاد هم اهل نظر دادن نیستم ولی دیگه ایندفعه لازم میبینم یه نکته مهم رو اشاره کنم، بارها دیدم دوستانی در انتهای نظرشون با دلیل و مدرک از مدیر وبسایت میخوان که نظرشونو سانسور نکنه! معلوم نیست مدیر محترم وبسایت چکار کرده که دوستان کامنت گذار بخاطر درج یک نظر ساده مجبور میشن قوانین وبسایت رو به مدیر وبسایت یادآوری کنن! من از مدیر محترم وبسایت خواهش میکنم به وظیفه ی حرفه ای خودش درست عمل کنه و از سانسورها جهت دار خودداری کنه، اگرم از طرف کسانی تحت فشار هست و به هر دلیلی نمیتونه از حقوق بينندگان سایت اونطور که باید و شاید پاسداری کنه شرافت خودشو حفظه و انصراف بده چون به قول اون دوست گرامی، آقای فریدون، هیچی هم که نباشه شما این رسانه رو با پول مردها دارید اداره میکنید، پس حداقل باید اصول آزادی بیان رو رعایت کنید، حالا اون کامنتهایی که توش حرف رکیک باشه بحثش جداست، اونا باید حذف بشه.

  • نون.کاف

    جناب حامد :)

  • نون.کاف

    جناب یک کاربر ساده، حالا شاید بنده یکمی بالا منبر رفته باشم اما «کمی توهین» کجا بود؟ به هر حال بنده قصد توهین نداشتم و اگر از متن چنین بر می‌آید عذر می‌خواهم. در مورد اینکه «فقط عوامل بیولوژیکی یا بیوشیمیایی در مغز یا عامل روحی‌ و روانی‌ در فرد، تعیین کنندهٔ کنش جنسی‌ ما نیستند،» با شما موافقم اما با این تقلیل به مسأله «احتیاج» موافق نیستم. یعنی مثلا شما که هتروسکشوال هستید هرکی را بوس می‌زنید از روی احتیاج است؟ انتخابی در کار نیست؟ به نظرم قائل شدن این حق انتخاب خیلی مهم است. در مورد پایان نه چندان مهربانانه حواله دادن بنده به نظر بازی‌های ایرج میرزا و عارف باید بگویم که نظر شخصی من را جویا باشید، ایرج میرزا یک نمه از عارف خوشش می‌آمده و اما روش نمی‌شده بگه هی فحاشی می‌کرده که‌ای بچه فلان!

  • حامد

    با سیبیل طلا کاملا موافقم. تقلیل خواست هم آغوشی با همجنس به یک تقدیر مسلم بیولوژیک، یک نگاه فاشیستی ضد حق انتخاب آزادانه برای عشق ورزی است.

  • حیدر

    خیلی وقتها مقایسه قرون وسطای خاورمیانه با قرون وسطای اروپا تعجب آفرین می شود. این به خاطر غیردقیق بودن به کاربردن قرون وسطی برای تمدن خاورمیانه (اسلامی یا اسلامیانه) است، که عموما مبتنی بر نوعی تاریخ اروپامحور است. اگر در متن فوق به جای «قرون وسطی» «کلاسیک اسلامی» بگذاریم و آن را امتداد دوره باستان بدانیم تا قرون وسطی معما تا حدی حل می شود. تمدن خاورمیانه در قرون ۹ الی ۱۳ بیشتر به یونان، رم، ایران باستان شبیه است تا قرون وسطای اروپا. فقط سکسوالیته نیست، آموزش و علوم، بهداشت، رابطه دین و سیاست، تکثرگرایی- تولرانس، ... هم تقریبا به همین شکل است.

  • فریدون

    خدا میدونه فمینیستها توی این شواهد به اصطلاح تاریخیشون چه مقدار تحریف و حذف و اضافه های من درآوردی جاسازی کرده باشن! وقتی مشکل پریود خانمها رو مثل آب خوردن انکار میکنن و پزشکان جرأت ندارن روی حرفشون حرف بزنن، دیگه حال و روز بقیه ی ادعاهاشون معلومه!! توی قرون وسطی یه ماساژ زعفرانی بوده که برای شادابی پوست و عضلات این کارو میکردن؛ حالا بعضیها برای جبران کمبود شواهد تاریخی در مورد سکس لزبینی، دارن این چیزها رو به مسائل جنسی ربط میدن! (لطفا سانسور نکنید چون دیده شده حتی کامنتهای حاوی فحش و ناسزا رو تایید کردید! درحالی که من نه فحش دادم نه کلمات زشتی بکار بردم، فقط حرف حساب زده. شما از جیب مالیات دهنده های اروپایی ارتزاق میکنید، این مالیات دهنده ها هم اکثرشون مرد هستن، حالا اگه تریبون فمينيستها شدید اشکالی نداره لااقل به قوانین خودتون پایبند باشید! )

  • mosahegheh va lavat ham msl bghieh karhaye bashar ast

    پوتین چرا با آ نها و حق آنها مخالف است ؟ کاسترو چرا آنها را به اردوگاه کار میفرستاد که شکنجه و بردگی است ؟ ایا کمونیست ها هم هم جنس گرا یا هم جنس باز یا هر چه آنرا بنامید داشتند ؟ مارکس در مورد آنها چه میگوید ؟ آیا در میان گروه های سیاسی چپ هم جنس گرایان بودند ؟ یا هستند ؟ مثلا در قوم لوط , میان راهبه ها, در کلیسا ( به صورت بچه بازی کشیش ها ), اسکندر , امپراتوری عثمانی , عا رفان مثل مولانا و شمس , در حوزه های علمیه , در دربار شاهان , .... بوده اند و یا حد اقل رخدادهایی هست که حاکی ا زوجود چین روابطی است . کلا تابوی جنسی بسیار پیچیده تر از تابوهای سیاسی و مذهبی است حتا در غرب که پیش تاز حمایت از حقوق هم جنس گرایان است هنوز تابوهای وحشتناکی وجود دارد در برخی جاها و نزد برخی سیاستمداران و روشنفکران و مذهبیون کلا دولت و دین و ایدیولوژی باید دستش از روابط جنسی بین دو نفر که بالای سن قانونی هستند , اتاق خواب مردم , و خلوت بین دو نفر کوتاه شود

  • یک کاربر ساده

    جناب/سرکار کاف_نون ! جای خوشحالی است که سخنگوی قشر و لایه اجتماعی هستید که نه تنها متعلق به آن بلکه در آن به‌خود هوّیت هم می‌دهید و از آن دفاع می‌کنید. آمار، میانگین ۲۰%-۱۵% از جمعیت جهان را همجنسگرا نشان میدهد و این پدیده حتا در میا‌‌ن حیوانات و پرندگان هم اثبات شده است. نظر من بعنوان یک هتروسکسول این بود که " فقط " عوامل بیولوژیکی یا بیوشیمیایی در مغز یا عامل روحی‌ و روانی‌ در فرد، تعیین کنندهٔ کنش جنسی‌ ما نیستند، چه بسا حتا من (نعوظ بالله) دچار آن شوم زیرا آنچه شیران را کند روبه مزاج ، احتیاج است احتیاج است احتیاج. در مورد شیوه کمی‌ توهین آمیز در بحث و جدل تان شما را به عبیدزاکانی و مشاعره ایرج میرزا با عارف عودت میدهم.

  • رضا

    خاقانی (قرن6) شعری جالب دربارۀ رابطۀ جنسی زنان در بغداد دارد که در بیتی از آن می گوید ؛ هاونِ سیم زعفران سایان/ فارغ از دستۀ گران بینی. که مؤید این مطلب است . (ابتدای شعر چنین است؛ اهلِ بغداد را زنان بینی/ طبقاتِ طبق زنان بینی. ماده بر ماده اوفتان دو به دو/ همچو جوزا و فرقدان بینی)

  • نون.کاف

    جناب شهروند درجه سه این آسمان به ریسمان بافی شما مجموعه‌ای از یک سری کلیشه‌ها است که اگر جسارت نیست من به آن‌ها می‌پردازم مسلماً چیزی که شما در مورد سده میانه در دنیای عرب می‌گویید، صرفا کلیشه ذهنی شماست. دنیای سده میانه در کشورهای اسلامی به هیچ وجه یک فضای اندرونی بسته نبوده است. به مراتب از امروز روز از لحاظ روابط آزادانه جنسی پویا‌تر بوده است. تفکیک همجنسگرای بیولوژیک از کسی که با همجنس خود «همجنس بازی» می‌کند تفکیک بسیار بی‌اخلاقانه و فاشیستی‌ای است چرا که میل جنسی و ترجیح جنسی را به داشتن بیولوژی خاصی تقلیل می‌دهد. این تفکیک از این روش‌های روشنفکرانه مخالفت با کسانی‌ست که به هوس با همجنس رابطه دارند و مثلا این همجنسگرایی را از بابا ننه‌شان به ارث نگرفته‌اند. آدم‌ها‌‌ همان گرایش جنسی را دارند که اعلام می‌کنند و این گرایش جنسی ممکن است تغییر کند و ماهیت بیولوژیک آن اصالت خاصی ندارد. مردم به دلیل محدودیت جوامع مذهبی و غیره با همجنس خود سکس نمی‌کنند و اگر هم می‌کنند این محدودیت دلیل آن نیست. سکس با همجنس حال می‌دهد و هرکسی در هر زمانی و هر شرایطی که آن را تجربه کرده، جز این نگفته است. ارتباط دادن روابط همجنس با همجنس به محدودیت و بدبختی و کسی نبود و ما از بد روزگار با همسایه ور رفتیم، یک روش همجنسگراستیزانه به رسمیت نشناختن حق مردم برای داشتن رابطه با همجنس است

  • یک کاربر ساده

    مسلماً در اندرونی‌های خانه و خانواده در قرون وسطا، اتفاقات زیادی افتاده است که با آنها به خاک رفته و ارضا نیاز‌های جنسی‌ در زیر چادر چاقچور و فضای بسته اجتماعی انزمان جزو اسرار مگوی بوده است.وقت آنستکه در حوزه تاریخ رفتار جنسی‌ بشر این پدیده بیشتر تحقیق و آشکار شود. افراد دارای میل و اشتهای متفاوتی در ارضای جنسی‌ خود هستند و لزوما نمیتوان حتماً یک همجنسگرای بیولوژیکی بود برای ارتباط جنسی‌ با یک جنس موافق. افرادی که در سنین کم مورد سواستفاده جنسی‌ قرار گرفته اند ، اکثراً در آینده رفتار همجنسگرانه از خود بروز میدهند یا افرادی که در زندان، مناطق نظامی یا محیط تک جنسی‌ بسر میبرند، گرایش جنسی‌ به همجنس پیدا میکنند. در میا‌‌ن زنان خصوصا در جوامع مذهبی‌ با ممنوعیت‌های خاص خود این رفتارها بیشتر و مخفیانه تر است، دختران با همکلاسی، دوست یا فامیل نزدیک همسن و سال با شوخی‌‌های جنسی‌ و لمسی، با رفتن به حمام یا سپری کردن تعطیلات آخر هفته در منزل یکدیگر، تجربه جنسی‌ خود را آزمایش میکنند و در عرف جامعه هم اینگونه ارتباطات و رفت و آمدها مورد شک و تردید قرار نمیگیرد.