ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

۲۵ سال پس از مرگ آیت‌الله خمینی

پای صحبت و نظر مردم در باره بنیان‌گذار جمهوری اسلامی

با فروکش‌ کردن احساسات دهه نخست انقلاب و با گذشت سال‌ها از مرگ بنیان‌گذار جمهوری اسلامی، نگاه و داوری مردم نسبت به آیت‌الله خمینی دستخوش تغییرات زیادی شده است.

روح‌الله خمینی ساعت ۲۰ / ۲۲ بعد از ظهر روز شنبه سیزدهـم خـرداد ماه سـال ۱۳۶۸درگذشت. در روز چهاردهم خرداد ۱۳۶۸، مجلس خبرگان رهبری تشکیل شد و پـس از خواندن وصیتنامه او تـوسـط علی خامنه‌اى، قرائت کننده وصیت به جانشینی وی در پست رهبری جمهوری اسلامی انتخاب شد.

کالبد آیت‌الله خمینی در محفظه شیشه‌ای یخچال‌دار

منابع حکومتی ادعا می‌کنند که تا ۹ میلیون نفر در مراسم تشییع جنازه آیت‌الله خمینی شرکت کرده‌‌‌اند و منابع خبری مستقل‌‌‌‌‌، این تعداد را ۲ میلیون نفر ذکر می‌کنند. صرفنظر از این ارقام، حضور احساسی بخش قابل توجهی از مردم ایران در مراسم خاکسپاری و عزاداری او را نمی‌توان انکار کرد.

حال با گذشت سال‌ها و فروکش کردن احساسات مذهبی و ناسیونالیستی بعد از انقلاب ۵۷ و جنگ ایران و عراق، گروه کتیری از نسل جوان و میان‌سال ایران اسم او را با خشم به زبان می‌آورند؛ تا آنجا که برای انعکاس صحبت‌هایشان درباره خمینی باید جای برخی دشنام‌ها و تعابیر را با نقطه‌چین پر کرد.

مدیر یک کارواش درباره عوض شدن نظرات مردم درباره رهبر پیشین جمهوری اسلامی می‌گوید: «بچه که بودیم اینقدر فحش نمی‌دادند. کمتر از حالا بود. خیلی کمتر. بابا بزرگ من تا وقتی دبیرستان می‌رفتم هنوز به خمینی می‌گفت آقای خمینی! پدرم زیاد درباره این چیزها حرف نمی‌زد. در مهمانی‌ها وقتی صحبت سیاسی می‌شد به بقیه می‌گفت جلوی این بچه‌ها حرف نزنید؛ می‌روند توی مدرسه می‌گویند و شر درست می‌شود. الان مردم بین خودشان راحت همه چیز را می‌گویند. شرایط فرق کرده. به جز طرفدارهای خودشان بقیه مردم فحش می‌دهند به اینها.»

موضع افراد سالخورده

یک پیرمرد ۶۳ ساله می‌گوید: «همین‌ها که الان فحش می‌دهند آن وقت یک جور دیگر بوده‌‌اند. خود من یکی‌شان. چند نفر از اهل محل پارچه سیاه زدند دم در خانه‌شان. ما هم نه اینکه فکر کرده باشیم، خدا وکیلی پارچه سیاه زدیم ولی نمی‌دانستیم که داریم چکار می‌کنیم. بقیه زدند ما هم زدیم.»

این شهروند ایرانی در باره دلیل تغییر نظرش می‌گوید: «مردم احترام می‌گذاشتند ولی احترام خیلی وقت‌ها از سر ترس است. حالا یک وقت جداً آدم می‌ترسد و یک وقت ترس توی دلش است و خودش خبر ندارد... جنگ شوخی نبود. مردم حواس‌شان نبود چه خبر است... نود و نه درصد مردم فکر نکرده بودند چرا جنگ شد؟ چی شد؟ مردم به فکر زن و بچه و گرفتاری خودشان بودند. حق داشتند؛ روزگار سختی بود. آژیر می‌زدند و موشک باران و هر روز تشییع جنازه شهدا. شهدا، پاسدار که نبودند، جوان‌‌‌ها بودند که می‌رفتند و تلف می‌شدند، محله‌ها سیاه‌پوش بود همیشه... بعد از جنگ مردم کم کم با خودشان حساب کردند که توی شلوغی بعد از انقلاب و جنگ، چه خبر شده...»

علی جوانی ۲۵ ساله است. شلوار کتان کهنه به پا دارد ولی مارک کفش ورزشی‌اش نایک است. از کثیفی دستانش مشخص است که کار یدی انجام می‌دهد. در اتوبوس شرکت واحد پسر و دختری خوش پوش در دو سوی میله‌ای که مردان و زنان را از هم جدا می‌کند ایستاده‌‌‌اند و در حالی که دست یکدیگر را گرفته‌‌‌اند، بی‌توجه به دیگران، مشغول نجوا کردن هستند. علی یک چشم به موبایل خود دارد و یک چشم به پسر و دختر خوش پوش. در نگاهش حسرت موج می‌زند. درباره خمینی می‌گوید: «ما خیلی بدبختیم که گیر این آخوندها افتادیم. از دبی و آنتالیا مردم می‌روند و فیلم می‌گیرند؛ مثل بهشت است. مشروب، زن‌‌ها بدون روسری، خیابان‌ها شیک...! اینجا چی است؟ همه چی ممنوع. بهترین مملکت را داشتیم، آمد گند زد به همه چیز... از قیافه‌اش حال آدم بد می‌شود. انگلیسی‌ها آخوندها را آوردند سر کار.»

یک شهروند ۵۸ ساله به وعده‌های خمینی در سخنرانی بهشت زهرا اشاره می‌کند و می‌گوید: «روز اول حرف‌ها یک چیز دیگری بود. دیگر ندیدم جایی پخش کنند ولی من خودم شاهد بودم که گفت آب و برق را مجانی می‌کنیم. اتوبوس را مجانی می‌کنیم.. اینکه مردم فحش می‌دهند به خاطر اینکه آزادی نیست و انتخابات درست و حسابی نیست، این چیزها درست ولی زندگی، -منظورم وضع خانه و سر و وضع مردم- قابل مقایسه نیست الان با اول انقلاب.

نوه‌‌ام هربار فیلم ایرانی قدیمی نگاه می‌کند به من می‌گوید شما چطوری حوصله می‌کردید فیلم سیاه و سفید نگاه کنید؟ بهش گفتم زندگی اون موقع سیاه سفید بود. بعد از انقلاب هم تا چند سال این وضع بود. صف نفت و سرمای زمستان و...»

او می‌گوید: «هر جوری بخواهیم حساب کنیم خمینی از خامنه‌ای خیلی بهتر بود. اهل دزدی نبود؛ اینها که الان هستند همه دزد هستند. پرونده‌ها قبلاً به میلیون بود الان بالای میلیارد اختلاس می‌کنند. مردم حرص می‌خورند وقتی می‌بینند پول مملکت دارد به باد می‌رود اما چون نمی‌توانند کاری کنند فحش می‌دهند تا خالی شوند.»

یک راننده تاکسی ۶۱ ساله می‌گوید: «بابا جان؛ طرف هندی بود. خون ایرانی توی تنش نبود که برای این آب و خاک دل بسوزاند. زمان شاه داخل روزنامه نوشتند گفتند این بابا هندی است، ایرانی نیست. کسی گوش نداد... انقلاب شد، خمینی مرد، چند سال گذشت یک آقایی به از شما نباشه خیلی معلوم بود اهل حساب و کتاب است. گفت شعرهای خمینی، تخلص‌اش پای شعرها، هندی است. باز هم باورم نشد. گفتم بروم خودم نگاه کنم که این ]...[زاده واقعاً حقیقتش چی است. دیدم بله. چاپ کردن با پر رویی. اینقدر ملت بی غیرتی داریم که صدایش در نمی‌آید...»

احمد خمینی بر بالین پدرش

یک دانشجوی تربیت بدنی می‌گوید: «مشکل من با این حکومت این است که خیلی راحت دروغ می‌گویند. احمدی‌نژاد ناشی بود. بقیه حرفه‌ای هستند و مچ‌شان گرفته نمی‌شود. نمی‌دانم این را شنیدی یا نه؟ خمینی یک شعر داشته است که می‌گوید "انتظار فرج از نیمه خرداد کشم." زودتر از تاریخی که اعلام کرده بودند مرده بوده ولی برای اینکه مثل پیشگوئی باشد و اعلام کنند ارتباطات عرفانی داشته است، جنازه را نگه داشتند تا وسط خرداد. بیماری‌اش سرطان بوده که این را هم اعلام نکردند و گفتند مشکل قلبی داشته است. من نمی‌دانستم چرا... خاله‌ام مذهبی است یکبار صحبت شد و گفت در اسلام سختی مرگ نشانه گناه است و مسلمان برای بخشش گناهش در این دنیا دچار سختی می‌شود. فکر کنم برای اینکه نشان بدهند گناه نداشته است اعلام نکرده‌‌اند.»

 «کینه‌توز» یا حامی فقرا؟

یک بازنشسته شهرداری می‌گوید: «آدم کینه‌ای و خطرناکی بود. خامنه‌ای و بقیه جلوی خمینی بی‌عرضه محسوب می‌شوند. فرق خمینی و خامنه‌ای فرق بین بوش و اوباما است. هر کس مخالف بود را می‌کشت. قدیم یک سازمان‌‌هایی بودند به بزرگ و کوچک‌شان رحم نکرد. همه از دم اعدام... آدم ترسناکی بود.»

یک خانم مسن که چادر سیاهی بر سر دارد از خمینی با احترام یاد می‌کند و می‌گوید: «خدا بیامرزدش؛ آقای خمینی مرد خوبی بود. هوای مردم را داشت. وضع مردم خوب نبود اما دل مردم خوش بود. این دوره و زمانه وضع بعضی‌ها خوب شده اما دل هیچ کس شاد نیست... آقای خمینی که از دنیا رفت مردم را یادشان رفت. آدم‌هایی مثل ما دیگر آخر زندگی هستند، خدا به داد جوان‌ها برسد.»

«آزادی زن‌ها را گرفت»

یک خانم ۳۲ ساله با نفرت درباره رهبر پیشین نظام جمهوری اسلامی صحبت می‌کند. او که متاهل، غیر شاغل و تحصیل‌کرده دانشگاه است، اعتقاد دارد: «بزرگترین ضربه‌ای که این آقا به جامعه ما زد اجباری کردن حجاب بود. قرار نبود این قانون را بگذارند. از قدرت‌شان در ادارات استفاده کردند و بعد همه زن‌ها مجبور شدند حجاب داشته باشند... این آقا آزادی ما زن‌ها را از بین برد. زن‌ها از تصمیم‌گیری حذف شدند و استعداد‌های آنها از بین رفت. ما زن‌ها نمی‌توانیم در تصمیم‌گیری‌های کشور دخالت داشته باشیم چون به ما بها داده نمی‌شود.»

یک خانم ۵۳ ساله معتقد است خیانتی که روح‌الله خمینی کرد، به همه ضربه زد: «مرد و زن ندارد؛ همه مردم ایران قربانی شدند.» او معتقد است تفاوتی میان آنها که به خمینی ایمان و اعتماد داشتند با آنها که به او اعتماد نکردند، وجود نداشته و او حتی به یاران نزدیکش رحم نکرده است.

این خانم که از اقوام یک از قربانیان کشتار زندانیان سیاسی دهه ۶۰ است می‌گوید: «... سن و سالی نداشت. یک جزوه گرفته بودند از دستش برای همان زندانی شده بود. قرار بود آزاد شود. آخرهای زندان خانواده‌اش خیلی خوشحال بودند که بر می‌گردد ولی اعدامش کردند. حال خانواده‌اش خیلی بد بود. همسرم اجازه نمی‌داد به مادرش سر بزنم. می‌گفت خطرناک است. من دلم می‌سوخت به خصوص برای مادرش... چند سال اول زیاد حرف نمی‌زدند. اوضاع که آرام شد بعضی وقت‌ها برادرش تعریف می‌کرد که بعضی از دخترانی که دستگیر شده بودند خیلی اذیت و آزار شدند. قبل از اعدام به زور با آنها یک کارهایی کرده بودند!»

صحنه‌ای از روز به خاک‌سپاری آیت‌الله خمینی

«در خواب هم نمی‌دید به اینجا برسد»

یک معلم تصفیه شده بعد از سال ۵۷ که چند سالی است موفق شده یک کارگاه تولید قطعات الکترونیکی خانگی دایر کند، به موقعیت اجتماعی روح الله خمینی اشاره می‌کند: «مهم‌ترین مسئله شخصیت کاریزماتیک خمینی بود. قشر تحصیل کرده و افراد متوسط جامعه چون اکثریت طرفدار او بود، احترامش را نگه می‌داشتند اما او برای خواست تحصیل کرده‌ها و افراد متوسط جامعه احترام قائل نبود. اعتقادی نداشت به این قشر. ما فکر می‌کردیم اعتقاد دارد، اینطوری به ما گفته بودند اما الان که به آن سال‌ها نگاه می‌کنم فهمیده‌‌ام که اگر خوب نگاه می‌کردیم متوجه می‌شدم این مطلب را. روی احساس کاریزماتیکی که مردم پائین جامعه به او داشتند حس قدرت پیدا کرد و آنها چون آگاهی نداشتند با اشاره خمینی جلوی تحصیل کرده‌ها و افراد متوسط جامعه صف می‌بستند و تظاهرات می‌کردند. با همین شیوه کارهایش را انجام داد.»

مدیر یک انتشارات خصوصی در ایران که در چند سال اخیر مغضوب وزارت ارشاد و نهادهای امنیتی بوده، معتقد است: «خمینی و روحانیت از خودشان این برآورد را نداشتند که موفق به در دست گرفتن کامل حکومت شوند: «شما دقت کنید به سخنرانی‌های این آقا در ایران، موضعش در عراق، حرف‌هایش در پاریس و کارهایی که بعد از برگشت کرد. در ایران به شاه انتقاد می‌کرد. یعنی اصل سیستم را قبول داشت و از جاهایی که ظواهر اسلام رعایت نمی‌شد شکایت داشت. به آمریکا هم که انتقاد می‌کرد از موضع استقلال نبود، همان بحث اسلام بود. از آن زاویه نگاه می‌کرد. همانطوری که امروز آقای خامنه‌ای هم از این موضع نگاه می‌کند و نگرانی استقلال و آبادانی کشور نیستند. می‌خواهند اسلام قدرت داشته باشد. مردم و ایران از جنبه مسلمان بودن و اسلام در حرف‌هایشان هست!... خمینی در عراق با حوزه‌ها ارتباط داشت. کسی او را نمی‌شناخت. مذهبی‌ها تبلیغ می‌کردند ولی گروه‌های سیاسی و بیشتر مردم شناختی نداشتند.»

امام مقوایی

او به مسئله تفرقه گروه‌های سیاسی اشاره می‌کند و می‌گوید: «مارکسیست‌ها اشتباه کردند، لیبرال‌ها اشتباه کردند، همه! حزب توده این فکر را جا انداخت که نیروهای اسلامی مترقی هستند چون در جبهه ضد امپریالیسم هستند. اشتباه بود. عرض کردم خدمت شما، موضع خمینی و روحانیت، اسلام بود. اینها نمی‌فهمیدند امپریالیسم یعنی چه که بخواهند ضد امپریالیسم باشند. لیبرال‌ها پیش فرض داشتند که اگر اسلامی‌ها قدرت نگیرند، کمونیست‌ها قدرت می‌گیرند و کشور جمع می‌شود با قطب سوسیالیستی جهان در آن روز که شوروی بود. هر دو گروه شروع کردند به خدمت به خمینی و اسلامی‌ها.

خمینی در خواب هم نمی‌دید به اینجا برسد که حرف اول و آخر را در حکومت جدید بزند اما زود فهمید و زیرک بود. روی همین حساب اعلام کرد که جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر. هر مقطعی با یک گروه همکاری کرد و گروه دیگر را از بین برد. از ادبیات و استدلال مارکسیست‌‌ها استفاده کرد تا طبقات انقلابی را علیه دولت موقت و لیبرال‌ها بشوراند. بعد از دلخوری و سکوت لیبرال‌ها استفاده کرد و در زمانی که حس میهن‌پرستی آنها به دلیل جنگ تحریک شده بود، مارکسیست‌ها را در دهه ۶۰ از بین برد.»

این ناشر اعتقاد دارد که جنگ سرد به قدرت‌گیری روحانیت کمک کرد: «چپ و راست در ایران به جای اینکه به فکر خودشان و این کشور باشند، به نیابت از آمریکا و شوروی تبلیغات می‌کردند. مثل بازی پرسپولیس و استقلال که دستمزد میلیاردی را بازیکنان می‌گیرند و تیم‌ها دولتی هستند اما خیلی‌ها تعصب نشان می‌دهند. با اینکه منافعی ندارند.»

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • darya

    شاید شما هم تصویر اسکناسی ۵۰۰ تومانی را، که اخیرا در شبکه‌های اجتماعی مجازی بسیار دست به دست می‌شود، دیده باشید، روی این اسکناس با خطی ابتدایی نوشته شده است: "این روزها وقتی می‌رم خرید، حس می‌کنم آمریکایی‌ام، چون هیچ غلطی نمی‌توانم بکنم !!

  • كيان

    نمك خودم نمكدان شكستيم. هر چند نمك از خدمان بود ولي اين سلسله پهلوي بود كه نمك را به درون نمكدان و به دست ما ميداد. ملت ايران عادت نداشت به راحتي نمكدان را شكست چون همه ميخواستن شاه بشن قافل از اينكه در برابر جهانيان همه ملت ايران تاج بر سر هستند چه زن چه مرد. تا زماني كه اين دو مرد ايران ساز را به خاك عزيزشان نرسانيم و آشتي ملي نكنيم بوى گل گندم و نقمه باد خوش در اين سر زمين نخو أهيم داشت.

  • یک ایرانی

    من اون موقع دانشجو بودم خبرو که از رادیو شنیدم اولش باورمون نشد بعد تند رفتم اتاق یکی از دوستام و تا بهش گفتم از خوشحالی بند کفششو که داشت می بست رو ول کرد و شروع به خوشحال و بدوبیراه گفتن بهش کرد و من هم تحت تاثیر این رفیقم شروع به شادی و پایکوبی کردم که یکی دیگه از همکلاسیهامون اومد و ما را آروم کرد و گفت اگه انجمن اسلامی دانشگاه بفهمه هر دوتاتون اخراجین !!! این شد که ما خودمون پیش انجمنی ها و غیره موجه جلوه می دادیم ولی تو دلمون قند آب می شد وقتی گریه ریاکارانه اینارا میدیدیم یادش بخیر

  • nima

    بت سازی و بت پرستی از عوامل ایجاد دیکتاتوری و اختناق است .

  • hamid

    حکومت مشروعه در خواستی روحانی نوری پس از صدسال توسط خمینی تحقق پیداکرد و ثابت کرد که سرابی بیش نبوده است .