ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

همجنس‌گرایی، غرب و انحراف از صراط مستقیم

به بهانه نامه سرگشاده کمیسیون بین‌المللی حقوق بشر مردان و زنان همجنس‌گرا خطاب به علی مطهری

در نگاه توام همجنس‌گراستیز و غرب‌ستیز مقامات جمهوری اسلامی، مبدأ تاریخ همجنس‌گرایی به شکل فراتاریخی به غرب برمی‌گردد.

علی مطهری، روز جمعه ۹ خرداد ۱۳۹۳ در گفت‌وگوی زنده با شبکه خبر صدا و سیما، در برنامه «اهمیت و مزایای فردی رعایت حجاب» حاضر شد و درباره «انحرافات جنسی» صحبت کرد.

طرح روی جلد کتاب «زنان سبیلو، مردان بی‌ریش» افسانه نجم آبادی

حمایت کشورهای غربی از حقوق دگرباشان جنسی بهانه به مقامات جمهوری اسلامی داده است که این بار با استفاده از مسأله همجنس‌گرایی به غرب‌ستیزی حاکم‌شده پس از انقلاب ۱۳۵۷، ادامه دهند.

مطهری در این برنامه تأکید کرد که «بحث همجنس‌گرایی» برای اولین بار در غرب مطرح شده است. این نماینده مجلس در ادامه صحبت‌های خود در توضیح انحرافات جنسی مسأله رابطه جنسی با حیوانات را مطرح کرد و آن را در ادامه انحرافات جنسی‌ای دانست که در غرب مقبول است.

در اعتراض به صحبت‌های علی مطهری، کمیسیون بین‌المللی حقوق بشر مردان و زنان همجنس‌گرا،  روز ۱۹ خرداد در نامه‌ای سرگشاده خطاب به مطهری حق و حقوق دگرباشان جنسی به‌عنوان شهروندان ایرانی را مطرح می‌کند.

در این نامه می‌خوانیم: «شما نماینده مردم تهران، ری و شمیرانات در مجلس شورای اسلامی ایران هستید. شما سوگند خورده‌اید تا مدافع این مردم و این سرزمین باشید. در این میان، شما در حرف‌هایتان در شبکه خبر، بخشی از شهروندان این سرزمین را فاقد حق و حقوقشان دانسته‌اید».

همجنس‌گرایی «بیماری»‌ای از غرب؟ 

ارتباط دادن بین همجنس‌گرایی و غرب، از تدابیر همجنس‌گراستیزانه مقامات جمهوری اسلامی است که در یک سال اخیر شدت گرفته است.

در نگاه توام همجنس‌گراستیز و غرب‌ستیز مقامات جمهوری اسلامی، مبدأ تاریخ همجنس‌گرایی به شکل فرا تاریخی به غرب برمی‌گردد.

منطق این تدابیر چنین است که اگر همجنس‌گرایی، آغاز آن، تاریخ آن، و به رسمیت شناختن آن به هر نحوی به غرب ارتباط پیدا کند، این مزیت وجود دارد که افکار عمومی همجنس‌گراستیز در ایران نسبت به همجنس‌گرایی و غرب بدبین شوند.

در شرایطی که جامعه بین‌المللی، سازمان ملل متحد، سازمان جهانی بهداشت و گروه‌های حقوق بشری، همه، حامی احقاق حقوق دگرباشان جنسی‌اند و در شرایطی که جمهوری اسلامی ایران نمی‌تواند همراه این جنبش جهانی شود، تنها راهکار باقی‌مانده نفی این جنبش و حامیان آن با توسل به فرهنگ همجنس‌گراستیز است.

آیت‌الله علی خامنه‌ای [۱]، آیت‌الله آملی لاریجانی [۲]، سردار محمدرضا نقدی [۳]، سرلشکر حسن فیروزآبادی [۴]، آیت‌الله دری نجف‌آبادی [۵] و محمد جواد لاریجانی [۶] ازجمله مقامات جمهوری اسلامی هستند که در برابر همجنس‌گرایی موضع گرفته‌اند و این گرایش جنسی را به انحرافات فرهنگ غربی نسبت داده‌اند.

مطهری نیز مانند دیگر مقامات جمهوری اسلامی با ارتباط دادن همجنس‌گرایی به غرب بر «افسارگسیختگی فرهنگی غرب» تاکید کرده و این فرهنگ را در تضاد با «اخلاق جنسی» معرفی می‌کند.

به عبارتی، حمایت کشورهای غربی از حقوق دگرباشان جنسی بهانه به مقامات جمهوری اسلامی داده است که این بار با استفاده از مسأله همجنس‌گرایی به غرب‌ستیزی حاکم‌شده پس از انقلاب ۱۳۵۷ادامه دهند.

ویدئوی صحبت‌های علی مطهری درباره همجنس‌گرایی را ببینید:

در این گفتمان غرب‌ستیز معمولا هر تفکر، فرهنگ یا کنشی که مستحق نکوهش باشد، «بومی» ایران نیست و از غرب می‌آید. این برخوردی است که مقامات جمهوری اسلامی در گذشته با انواع الگوهای فکری حق‌خواهانه ازجمله الگوهای فکری حامی حقوق زنان و حقوق اقلیت‌ها کرده‌اند. همجنس‌گرایی هم در نگاه حکومت ایران، مثل فمینیسم محصول غرب است و همجنس‌گریان در کشور ایران حقانیت بومی ندارند.

فراموشی تاریخی مقامات جمهوری اسلامی و تاریخ همجنس‌گرایی

در نگاه توام همجنس‌گراستیز و غرب‌ستیز مقامات جمهوری اسلامی، مبدأ تاریخ همجنس‌گرایی به شکل فرا تاریخی به غرب برمی‌گردد.

در این نگاه غالب حکومتی، گرایش جنسی و احساسی همجنس به همجنس در تاریخ ایران حضور مشخص ندارد و بنابراین هر چه هست، «زیر سر غرب» است. خود پذیرش گرایش همجنس‌گرایی هم که در نگاه مقامات جمهوری اسلامی در نوع خود «عملی شنیع» است، گواه انحطاط فرهنگ غربی است و در راستای اهداف غرب‌ستیزانه و برتری‌جویانه استفاده می‌شود.

کمیسیون بین‌المللی حقوق بشر مردان و زنان همجنس‌گرا در پاسخ به نگاه غیر تاریخی مقامات جمهوری اسلامی تأکید می‌کند که زنان و مردان همجنس‌گرا، دوجنس‌گرا و تراجنسیتی در ایران وجود دارند.

کمیسیون بین‌المللی حقوق بشر مردان و زنان همجنس‌گرا در پاسخ به این نگاه مقامات جمهوری اسلامی تأکید می‌کند که زنان و مردان همجنس‌گرا، دوجنس‌گرا و تراجنسیتی در ایران وجود دارند: «این بخش از شهروندان کشور، در حقیقت وجود خارجی دارند. بخشی از رأی‌دهندگان به شما هم همین شهروندهای ایرانی بوده‌اند: از جمله همجنس‌گرایان. این افراد از غرب هم نیامده‌اند، بلکه در همین تهران و در تمام دیگر شهرها و روستاهای این سرزمین زندگی می‌کنند.»

در پاسخ به فراموشی تاریخی مقامات جمهوری اسلامی و علی مطهری کمیسیون بین‌المللی حقوق بشر مردان و زنان همجنس‌گرا به مسأله تاریخ گرایش احساسی و جنسی به همجنس در ادبیات فارسی اشاره می‌کند: «شما بخش بزرگی از فرهنگ مکتوب فارسی را در حرف‌هایتان کنار گذاشتید، تمام اشارات شاعرها و نویسنده‌های برجسته فارسی، از سعدی و حافظ و مولوی گرفته تا بزرگان عرفان را کنار گذاشتید و اعلام کردید همجنس‌گرایی، حرفی است از غرب.»

سیروس شمیسا، در سال ۱۳۸۱ خورشیدی کتابی با عنوان «شاهدبازی در ادبیات فارسی» منتشر کرد که  در آن به بررسی نقش «معشوق مرد» در تاریخ ادبیات فارسی در سده‌های مختلف می‌پردازد.

شاهدبازی در سنت عرفانی نوعی نظربازی با مردان زیبا بوده است که زیبایی آن‌ها شهادت وجود خداوند قلمداد می‌شده است. جنبه عرفانی نظربازی با شاهدان، در سرودن اشعار عاشقانه همراه با اروتیسم همجنس‌خواهانه است. شمسیا در کتاب خود، این لحظات اروتیک در شعر و ادب فارسی را به روش نقد ادبی مستندسازی کرده است.

کتاب شمیسا با وجود اینکه زبانی خنثی و قابل قبول عرف همجنس‌گراستیز برگزیده بود، بعد از انتشار، توقیف و از کتاب فروشی‌ها جمع‌آوری شد.

مشابه کتاب سیروس شمیسا در تاریخ نگاری روابط همجنس با همجنس در ادبیات عرب و دنیای اسلام توسط تاریخ‌دان آمریکایی-عرب، جوزیف مسعد، نوشته شده است که به بررسی اروتیسم همجنس‌خواهانه در ادبیات عرب می‌پردازد. [۷]

افسانه نجم آبادی، استاد دانشگاه هاروارد، نیز دو پژوهش در حوزه روابط همجنس با همجنس در تاریخ قاجار و مسأله عمل تغییرجنسیت و تراجنسیتی‌های ایران معاصر را به انتشار رسانده است که گواه تاریخی بر وجود گوناگونی در انتخاب‌های جنسی و هویت‌های جنسیتی در تاریخ ایران است. [۸]

افسانه نجم آبادی، به سفرنامه‌های خاورشناسان در مشاهده روابط همجنس با همجنس در ایران توجه تاریخی کرده است و سفرنامه‌هایی را مورد بررسی قرار داده که  به گوناگونی روابط جنسی و اجراگری‌های جنسیتی در دربار صفوی و قاجار اشاره کرده‌اند.

به‌عنوان مثال برای مسافران اروپایی‌ای مانند توماس هربرت (۱۶۸۲-۱۶۰۶) که با سفیر وقت انگلستان ایران‌گردی می‌کرده است، پسران جوان ملبس به لباس زنانه حکم دگرجنس‌پوش‌هایی را داشتند که  زن شده‌اند. هربرت این طور برداشت کرده که روابط جنسی همجنس با همجنس بین مردان دیگر با آن‌ها برقرار است.

به غیر از توماس هربرت، افسانه نجم آبادی بسیاری دیگر از سفرنامه‌های اروپایی‌هایی را که به ایران سفر کرده بودند، نام می‌برد که در مورد روابط همجنس با همجنس در ایران نوشته‌اند. این مسافران اروپایی، قضاوت‌های مختلفی نسبت به این روابط ارائه داده‌اند: گاهی آن را مربوط به تفکیک جنسیتی و فشارهای جنسی تحلیل کرده‌اند؛ گاهی از روابط غیرطبیعی زنان و بی‌مهری زنان به مردان و برعکس صحبت کرده‌اند و گاهی نیز مستقیماً این روابط را عمل شنیع «همجنس بازی» خوانده‌اند. [۹]

جالب این است که در دوران تاریخی اواخر صفویه و قاجار، نگاه اروپاییان به همجنس‌گرایی بی‌شباهت به نگاه امروز مقامات جمهوری اسلامی نبوده است. آن‌ها ایران و  فرهنگ بسیاری دیگر از کشورهای اسلامی را توبیخ می کردند و این مناطق را محلی برای بی‌بندباری و آزادی‌های جنسی توصیف می‌کردند.

همجنس‌گرایان راه طولانی‌ای را در کشورهای غربی سپری کرده‌اند. آن‌ها با کمک علوم زیستی نشان داده‌اند که وجود آن‌ها می‌تواند ریشه در عوامل وراثتی داشته باشد. آن‌ها با کمک تاریخ‌نگاری حضور خود را سده‌های مختلف تاریخ بشری در مناطق مختلف نشان داده‌اند. همچنین به کمک جنبش‌های احقاق حق، به‌عنوان یک اقلیت توانسته‌اند که جامعه جهانی حامی حقوق بشر را با خود همراه کنند.

ایران می‌تواند در این دوران تاریخی نقش اروپاییان سده ۱۸ و ۱۹ میلادی را بازی کند و همجنس‌گرایی را به‌صورت فراتاریخی به «جایی دیگر» نسبت دهد و انحراف بداند. یا که می‌تواند همراه با جامعه جهانی بپذیرد که همجنس‌گرایان وجود دارند و همیشه در جوامع بشری خواهند بود.

کمیسیون بین‌المللی حقوق بشر مردان و زنان همجنس‌گرا در پایان نامه سرگشاده خود علی مطهری را مقابل همین انتخاب قرار می‌دهد: «آقای علی مطهری، مردان و زنان همجنس‌گرا، دوجنس‌گرا و تراجنسیتی‌ها بخشی از شهروندان ایران هستند. تمامی این افراد برابر قوانین داخلی ایران و قوانین بین‌المللی، حق حیات، حق زندگی اجتماعی، حق صحبت و حق دیده شدن دارند. شما می‌توانید پیشگام باشید تا این بخش از شهروندان ایرانی، بتوانند پس از سی و چند سال سکوت، حرف بزنند، از هویت و گرایش جنسی خودشان بگویند و از حقوق قانونی خود آشکارا و بدون ترس دفاع کنند.»

پانویس:

[۱] نگاه کنید به اینجا

[۲] نگاه کنید به اینجا

[۳] نگاه کنید به اینجا

[۴] نگاه کنید به اینجا

[۵] نگاه کنید به اینجا

[۶] نگاه کنید به اینجا

[۷] نگاه کنید به:

Massad, Joseph. Desiring Arabs. Chicago: University of Chicago Press, 2007.

[۸] نگاه کنید به:

Najmabadi, Afsaneh. Professing Selves: Transsexuality and Same-Sex Desire in Contemporary Iran. USA: Duke University Press, 2014. Print.

و

Najmabadi, Afsaneh. Women with mustaches and men without beards gender and sexual anxieties of Iranian modernity. Berkeley: University of California Press, 2005. Print.

[۹]نگاه کنید به «زنان سبیلو، مردان بی‌ریش» افسانه نجم آبادی؛ ص. ۳۴-۳۶:

Najmabadi, Afsaneh. Women with mustaches and men without beards gender and sexual anxieties of Iranian modernity. Berkeley: University of California Press, 2005. P. 34-36.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • آوات

    جناب نیما، فرمایش شما درست است. اما اگر دقت کنید متنی که من نوشته‌ام به نگاه نویسنده منتقد «گی اینترنشال» جوزف مسعد و همچنین نگاه تاریخ نجم آبادی به مسئله شکل‌گیری مدرن جنسیت و اجراگری‌های جنسی در ایران کاملاً وفادار است. در مورد هردو این نویسنده‌ها از کلماتی که مرتبط با گرایش جنسی به مفهوم «غربی» آن‌ها هستند پرهیز شده و در مورد روابط همجنس با همجنس صحبت شده است. هردو این نویسنده‌ها تأکید می‌کنند که در دنیای عرب یا ایران به شکل تاریخی گرایش‌های جنسی با تقسیم‌بندی امروزی در کشورهای غربی به مفهوم همجنسگرا، دوجنسگرا و هویت‌های جنسیتی مختلف از جمله تراجنسی یا فراجنسیتی وجود نداشتند. این نویسندگان در متون ادبی و تاریخی توجه شان به لحظات هومواروتیک و یا مستندات موجود دال بر وجود انواع روابط همجنس با همجنس است. در ضمن نیمای عزیز، من جدا برایم عجیب است که در یک مقاله ژورنالیستیک که خود شما می‌دانید مجال نوشتن در مورد همه چیز محدود است و باید در زیر ۱۵۰۰ لغت سر و ته را هم آورد، شما نویسنده (بنده) را محکوم‌به سطحی بودن می‌کنید. در مورد کتاب شمیسا نقد زیاد است. اینجا صحبت از نقد کتاب شمیسا نیست. من خودم کتاب را که خواندم به قدری عصبانی بودم که نمی‌دانستم کجا عصبانیتم را بیان کنم. اما همان زمان استاد راهنمای من حرف خوبی زد. گفت کمی افتادگی در برخورد با پژوهش داشته باشید. این پژوهش ممکن است در چارچوب نگاه شما به نظریه کوییر نگنجد و یا مرزی برای انواع روابط جنسی قائل نباشد، اما کار آرشیوی کرده است. این کار آرشیوی ارزشمند است. شما از قسمت تحقیقات آرشیوی شمسیا استفاده کنید و ارزش این قسمت از پژوهش او را به رسمیت بشناسید.

  • نیما

    نویسنده متاسفانه منابعی که ارجاع داده است را درست نخوانده است. سخنان شمیسا ناظر بر «بچه بازی» است عمدتا نه همجنس گرایی به عنوان یک پدیده مدرن بین همسالان، اغلب بین مردان بزرگسال و پسران کوچک سال رخ می دهد و شمیسا درکی از رابطه مساوی دو همجنس ندارد و چنین چیزی را نشان نمی دهد (اعم از این که این رابطه وجود داشته باشد یا نه). مسعد اساسا موافق اطلاق پدیده های غربی بر حوزه کشورهای عربی نیست و نگاه اش دایر بر غربی بودن «هویت همجنس گرایی» است در برابر مناسبات همجنسان در دوره پیشامدرن در خاورمیانه، نجم آبادی هم هیچوقت در مورد عمومیت همجنس گرایی سخن نگفته بلکه در جهت عکس آن «ساخت گرایش جنسی» در ایران را بررسی کرده است که از مناسبات جنسی میان مردان به منسبات دگرجنس گرایی مدرن منتهی شده است. هر دو این نویسندگان از مدرن و غربی بودن «هویت همجنس گرایی» سخن گفته اند. روشن است که این به معنی فقدان روابط عاطفی-جنسی میان همجنسان در دوره پیشامدرن نیست. این نویسندگان تلاش کرده اند مناسبات مذکور را بررسی کنند و آنرا از دایره «هویت همجنس گرای مدرن» جدا کنند. بحث ایشان نشان دادن عمومیت «گرایش همجنس گرایانه» نیست. بلکه تفاوت میان «هویت جنسی» و تکوین این هویت است. مسعد که اساسا سازمان های دفاع از حقوق همجنس گرایی را سازنده این هویت در خاورمیانه می داند. دفاع از حقوق همجنس گرایی کار شایسته ای است اما لطفا تفاسیر وارونه را مستمسک استدلال نکنید تا به سطحی نگری جنبش همجنس گرایی صحه بگذارید.

  • یک لزبین

    رادیو زمانه در پرداختن به موضوع همجنسگرایی کوتاهی می کند! مقاله ها و پستهایتان در این مورد کم است. چرا به همجنسگراها اهمیت نمیدهید؟ چند درصد نیروهای شاغل در رادیوی شما همجنسگرا هستند؟ اگر این تعداد زیر پنجاه درصد است پس میتوان به همین دلیل از شما شکایت کرد.