ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

یک قرن سینمای چین: از نمایش سایه تا انقلاب فرهنگی مائو

پرویز جاهد - سینما در سال ۱۸۹۶ همزمان با پیدایش آن در غرب و به وسیله بازرگانان غربی وارد چین شد و چینی‌ها آن را «نمایش سایه» نامیدند.

یک قرن سینمای چین، عنوان برنامه تابستانی مؤسسه فیلم بریتانیاست که به نمایش مجموعه‌ای از فیلم‌های چینی (شامل فیلم‌های هنگ کنگی و تایوانی) از آغاز پیدایش سینما در این کشور تا امروز اختصاص دارد؛ مجموعه‌ای که فیلم‌های عصر طلایی سینمای چین، سینمای دوران کمونیسم و انقلاب فرهنگی، آثار دوره موج نو و نسل چهارم و پنجم سینماگران چینی و فیلم‌های سینمای مدرن چین را در بر می‌گیرد.

«رودخانه بهاری جاری است» ساخته کای شوشنگ و ژنگ جونلی از فیلم‌های دومین عصر طلایی سینمای چین

به گفته نوا کوان، منتقد فیلم و پژوهشگر سینمای چین، «یک قرن سینمای چین»، عنوان گمراه‌کننده‌ای است، چرا که به طور دقیق نمی‌توان تاریخی برای شروع فعالیت‌های سینمایی در چین ذکر کرد. سینما در سال ۱۸۹۶ همزمان با پیدایش آن در غرب و به وسیله تجار اروپایی و آمریکایی وارد چین شد و چینی‌ها نام «یینگ ‌شِه» یا «نمایش سایه» را بر آن نهادند. نخستین فیلم چینی در سال ۱۹۰۵ تولید شد. نخستین سالن سینما در سال ۱۹۰۷ در بیجینگ گشایش یافت و نخستین استودیوی سینمایی نیز در سال ۱۹۰۹ در شانگهای ایجاد شد. نخستین فیلم‌های داستانی نیز در سال ۱۹۱۳ ساخته شدند اما متأسفانه همه از بین رفتند. این سرنوشت بسیاری از فیلم‌های چینی تولید شده در اوایل قرن بیستم بود که در کوران جنگ، انقلاب و هرج و مرج‌های سیاسی این کشور از بین رفت.

در مطالعات سینمایی و بررسی‌های تاریخی در مورد سینمای چین، باید این را در نظر داشت که پژوهشگران و مورخان عموماً، سینمای چین را شامل فیلم‌های تولیدشده در سه منطقه سرزمین اصلی چین (مِین لند)، هنگ کنگ و تایوان به حساب می‌آورند. در واقع سینمای چین، در سه سرزمین مختلف و سه زمینه جداگانه به رشد خود ادامه داده و سینماگران چینی، از ابتدای قرن بیستم تا امروز با اینکه از میراث سینمایی مشترکی تغذیه کرده‌اند، همواره بین این سه منطقه در حرکت بوده‌اند.

سینمای چین بسیار متنوع است و دوره‌های تاریخی بسیار مهمی را از سر گذرانده و تقریباً همه ژانرهای سینمایی را تجربه کرده است. به طور کلی تاریخ سینمای چین را باید به چهار دوره اصلی یعنی دوران طلایی اول یا‌‌ همان دوره شانگهای در سال‌های دهه ۱۹۳۰، دوران طلایی دوم یعنی عصر بعد از پیروزی کمونیست‌ها در این کشور و تأسیس جمهوری خلق چین در اواخر سال‌های دهه ۱۹۴۰، و دوره موج نو یا رنسانس نسل پنجم در سال‌های دهه ۱۹۸۰ تقسیم کرد.

عصر طلایی شانگهای

یک قرن سینمای چین، برنامه تابستانی مؤسسه فیلم بریتانیا

در سال ۱۹۱۶ شرکت هویی زی، اولین استودیوی فیلمسازی را در شانگهای تأسیس کرد. به اعتقاد کریس بری، استاد کینگز کالج لندن و متخصص سینمای چین، نخستین فیلم چینی که در این استودیو تولید شد فیلمی بود با نام «ارواح خشمگین در شیره‌کش‌خانه» که آن هم از بین رفته است. فیلمی که مورد استقبال وسیع تماشاگران چیتی قرار گرفت و نمایش آن هفت سال ادامه داشت. این فیلم داستان خانواده‌ای چینی بود که زندگی آن‌ها به وسیله تریاک (نماد امپریالیسم و شیطان در چین) نابود می‌شد. به گفته کریس بری، قدیمی‌ترین فیلم چینی که در دسترس است، فیلم کمدی رمانتیک «عشق یک سبزی‌فروش» است که در سال ۱۹۲۱ ساخته شده است.

در دهه ۱۹۳۰، با حمله ژاپن به چین و تصرف منچوری، نوعی از سینمای پیشرو و چپ‌گرا با حمایت ناسیونالیست‌های کومین‌تانگ و کمونیست‌ها در شانگهای چین شکل گرفت که از آن به عنوان عصر طلایی اول سینمای چین یاد می‌شود. با اینکه طیف غالب فیلم‌های این دوره، بیشتر تبلیغاتی بود و در جهت منافع ارتش ژاپن ساخته می‌شد اما در کنار آن‌ها فیلم‌هایی نیز با محتوای اجتماعی و سیاسی انتقادی که حاوی عناصر جذاب و سرگرم‌کننده بود تولید می‌شد. در این دوره، حزب کمونیست چین هم گروه فیلمسازی خود را راه انداخت و به تولید ملودرام‌هایی با محتوای میهن‌پرستانه ضد ژاپنی در استودیوهای مینگ زینگ و لیان هُوا، پرداخت.

فیلم‌های «بزرگراه» ساخته سون یو (۱۹۳۵)، «کرم ابریشم‌های بهاری» (۱۹۳۳) از جنگ بوگائو و «فرشته خیابانی» (۱۹۳۷) ساخته شِن‌زیلینگ از محصولات این دوره است.

بزرگراه فیلمی است که عناصری از سینمای سرگرم‌کننده و عامه‌پسند پیش از دهه ۱۹۳۰ را با سینمای پسااستعماری چین تلفیق کرده است. در این فیلم، گروهی از کارگران بیکار چینی به کارگران راهسازی ارتش چین که سرگرم ساختن بزرگراه هستند، ملحق می‌شوند. در این میان زمیندار شروری هم هست که نوکر ژاپنی‌هاست و تضاد او با کارگران راه‌سازی منجر به خلق صحنه‌هایی کمدی از نوع اسلپ استیک شده است. تأثیر سینمای کمدی صامت آمریکایی را بر این فیلم بدون دیالوگ می‌توان دید. دو تن از کارگران راه‌سازی نیز با الهام از زوج کمدی لورل و هاردی ساخته شده‌اند.

بعد از پایان جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵، شرکت سینمایی لیان هُوا به مرکز فعالیت سینماگران کمونیست چین تبدیل شد و به تولید آثاری حماسی با درونمایه رئالیسم اجتماعی پرداخت. از این دوره که بسیار کوتاه بود و با پیروزی مائوئیست‌ها در چین و تأسیس جمهوری خلق چین به پایان رسید، با عنوان «دومین عصر طلایی سینمای چین» یاد می‌شود.

فیلم «رودخانه بهاری جاری است» ساخته کای شوشنگ و ژنگ جونلی، یکی از محصولات این دوره است که در استودیوی لیان هوا و با همکاری استودیوی کون لون ساخته شد. این فیلم که به «بر باد رفته سینمای چین» مشهور است، حماسه‌ای دو بخشی است که در سال‌های ۱۹۴۷ و ۱۹۴۸ به نمایش درآمد و داستان تلخ خانواده‌ای را در جریان جنگ و اشغال ژاپن روایت می‌کند. با آغاز جنگ، مرد خانواده از همسرش جدا شده و به منطقه‌ای دیگر می‌رود اما در آنجا عاشق زنی پولدار شده و همسرش را که در انتظار او و در فقر دست و پا می‌زند فراموش می‌کند. زن نیز از ناراحتی و اندوه، خود را در رودخانه یانگ تسه غرق می‌کند.

عصر طلایی سینمای چین کوتاه اما پربار بود. چهل سال طول کشید تا در دهه ۱۹۸۰، عصر طلایی دیگری با ظهور سینماگران خلاق و موج نوی این کشور مثل ژانگ ییمو و چن کایگه، آغاز شود.

سینمای پس از مائو

مائو بعد از پیروزی، سرزمین اصلی چین را جمهوری خلق چین نامید و چیانگ کای چک و ناسیونالیست‌های هوادار او را به تایوان تبعید کرد. سینمای انقلابی چین، بعد از روی کار آمدن مائو، به چهار دوره تقسیم می‌شود: رئالیسم سوسیالیستی (۱۹۴۹-۱۹۵۶)، دوران جنبش ضد راست‌گرایی (۱۹۵۶-۱۹۵۹)، سینمای انقلابی کلاسیک (۱۹۶۰-۱۹۶۶) و دوره انقلاب فرهنگی (از ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۷).

با روی کار آمدن مائو، صنعت فیلم چین و تولید، پخش، نمایش و سانسور فیلم‌ها زیر نظارت وزارت فرهنگ قرار گرفت و چندین استودیوی بزرگ سینمایی با حمایت دولت شوروی در شهرهای بزرگ چین تأسیس شد. تولید فیلم به سبک رئالیسم سوسیالیستی با محوریت ژانر «کارگر، زارع و سرباز» و در ستایش از انقلاب و سوسیالیسم در دستور کار قرار گرفت. در سال ۱۹۵۶ تنها مدرسه سینمایی چین با نام «آکادمی فیلم پکن» افتتاح شد؛‌‌ همان مدرسه‌ای که بعد‌ها نسل چهارم و پنجم سینماگران چین از آن بیرون آمدند و مسیر سینمای چین را تغییر دادند. سبک فیلمسازی سینماگران انقلابی، الگوی اصلی فیلمسازان چینی بود و اقتباس از سنت‌های ادبی و نمایشی چین به ویژه اپراهای چینی، در کنار روایت‌های سینمایی از تاریخ انقلاب و مبارزه‌های طبقاتی، گرایش غالب در فیلمسازی این دوره بود. فیلم‌های روستایی، فیلم‌های تاریخ انقلاب و جنگ، فیلم‌های ژانر وحشت و فیلم‌های جاسوسی، از ژانرهای غالب سینمایی این دوره‌اند.

از فیلم‌های نمونه و مهم این دوره باید از «دختران چین» (۱۹۴۹)، «دختر گیسو سفید» (۱۹۵۰) و «زندگی وو زون» (۱۹۵۰) ساخته سان یو، یاد کرد که با گرایش رئالیسم سوسیالیستی ساخته شدند. هرچند واقع‌گرایی صریح فیلم سان یو، مورد قبول اداره سانسور چین قرار نگرفت و فیلم به عنوان یک اثر بورژوایی توقیف شد. نمایش سبک زندگی مدرن شهری و هرچه که نشان و رنگی از فرهنگ غرب در آن بود، از سینمای چین حذف شد و بومی‌گرایی، الگوهای زندگی شوروی سوسیالیستی و تأکید بر فرهنگ روستایی، جایگزین آن‌ها گردید.

اما با راه‌اندازی نهضت «صد‌ها گل» به وسیله مائو در سال ۱۹۵۶ (مائو گفته بود: بگذاریم صد‌ها گل شکوفه کند و صد‌ها مکتب فکری با هم رقابت کنند)، فضای فرهنگی چین اندکی باز‌تر شد و سینماگران برای زمان کوتاهی اجازه یافتند که به انتقاد از وضعیت موجود بپردازند. در این دوره سینماگران چینی سعی کردند با جدایی از الگوهای سینمای شوروی، به ریشه‌های فرهنگ چینی و تلفیق آن با ایدئولوژی مارکسیستی بپردازند. درهای کشور به روی محصولات سینمای هنری اروپا، هند، ژاپن و مکزیک باز شد و فیلم‌های نئورئالیستی ایتالیایی در سینماهای چین به نمایش درآمد. فیلم‌هایی چون «لیانگ شانپو و ژویینگتایی»، «قربانی سال نو»، «پیش از آمدن کارگران جدید» و «زن جوانی از شانگهای» از مهم‌ترین محصولات این دوره‌اند.

با راه افتادن نهضت سرکوبگرانه ضد راستگرایی در چین در سال ۱۹۵۷، فضای نیم‌بند انتقادی بسته شد و فیلم‌های بسیاری از سینماگران چینی به بهانه اشاعه ایدئولوژی بورژوایی به عنوان «علف‌های هرز مسموم» توقیف شدند. در فاصله بین ۱۹۵۷ تا ۱۹۵۸، نمایش ۲۴ فیلم از جمله فیلم کمدی ناتمام ساخته لیو به اتهام «علف‌های هرز مسموم»، ممنوع اعلام شد.

با این حال در همین دوره، در راستای تحقق شعار «جهش بزرگ به پیش» رژیم مائو، صنعت فیلم چین توانست تولید خود را به دو برابر میزان قبل یعنی به ۲۲۹ فیلم در سال برساند. فیلم‌هایی چون «عشق به کارخانه مثل خانه خود» (۱۹۵۸) ساخته ژائو مینگ و «مرد فولادین و اسب آهنین» (۱۹۵۸) ساخته لورن، در جهت تحقق اهداف جهش بزرگ ساخته شدند. در اوایل دهه ۱۹۶۰، برخی از سینماگران خلاق و باهوش چینی مثل زای جین و ژنگ جونلی (سازنده فیلم لین زکسو)، توانستند با فاصله‌گیری از سیاست و با اقتباس از اپراهای کلاسیک و رمان‌های چینی، آثار سبک‌گرایانه قابل توجهی بسازند که از میان آن‌ها باید از «گروه سرخ زنان» و «خواهران صحنه» ساخته زای جین، «سومین خواهر لیو» ساخته سو‌لی و «اوایل بهار در فوریه» ساخته زای‌ تیِلی نام برد. ظهور چند سینماگر زن مثل وانگ پینگ (کارگردان «ملک اربابی نیلوفر آبی») و دونگ کنا (کارگردان «تیغه شیشه‌ای بر کوه‌های کونلون») از ویژگی‌های مهم این دوره است. فیلم‌های آن‌ها بیانگر سرگذشت زنانی انقلابی بود که با اراده پولادینشان، مشکلات را از سر راه برمی‌داشتند و پیروز می‌شدند.

عصر انقلاب فرهنگی

در اواخر دهه ۱۹۶۰ با انقلاب فرهنگی چین، همه فعالیت‌های روشنفکرانه و فرهنگی، هنری و ادبی غیر حزبی مختل شد و به حالت اغما درآمد. انقلاب فرهنگی چین، بزرگ‌ترین ضربه مائو بر پیکر سینما، هنر و ادبیات چین بود. با انقلاب فرهنگی مائو در چین، صنعت سینمای چین عملاً متلاشی شد و بسیاری از اسناد و مدارک و نوشته‌های سینمایی این کشور از بین رفت. حزب کمونیست چین، به بهانه ارتجاعی بودن؛ به تخریب میراث فرهنگی چین قبل از کمونیسم و تحقیر نسل قدیمی که به اندیشه‌های مائو وفادار نبود، پرداخت.

سیاست اختناق و سرکوب سینماگران چینی که با توقیف فیلم‌ها به بهانه تبلیغ ایدئولوژی بورژوایی، آغاز شده بود، بعد از انقلاب فرهنگی به اوج خود رسید. سینما، هدف اصلی انقلاب فرهنگی بود. بسیاری از کارگردانان، نویسندگان و بازیگران، زندانی و یا به اردوگاه‌های کار اجباری یا برای بازآموزی به روستا‌ها فرستاده شدند و نمایش اغلب محصولات سینمایی دهه‌های پنجاه و شصت، با عنوان «علف‌های هرز مسموم ضد سوسیالیستی»، ممنوع اعلام گردید.

به دستور جیانگ زینگ، همسر مائو، تولید فیلم‌های داستانی عملاً متوقف شد و فعالیت‌های سینمایی و هنری تحت کنترل و نظارت شدید دولت و حزب کمونیست درآمد. جیانگ، اصول زیبایی‌شناختی ویژه‌ای را تدوین کرد که به سینماگران ابلاغ شد و طبق آن، فیلمسازان موظف بودند با انتخاب زاویه سربالا (لو انگل) و نماهای کلوزآپ، برجستگی چهره‌های مثبت و شخصیت‌های قهرمان را به نمایش بگذارند و برای نمایش دشمنان سوسیالیسم و حزب، از نماهای دور و زاویه سرپایین (های انگل)، استفاده کنند. تولید فیلم که برای مدتی کاملاً متوقف شده بود پس از مدتی به تدریج با فیلم‌های ایدئولوژیک و حزبی، فعالیتش را از سرگرفت.

ژانر فیلم‌های اپرایی انقلابی، ژانر غالب این دوره است و فیلم‌های «فتح کوهستان ببر با ترفند» ساخته زای تیه لی، «فانوس سرخ» به کارگردانی چنگ یین و «گروه سرخ زنان» ساخته پان وانژان و «فوجی»، از مهم‌ترین نمونه‌های آن است. داستان‌های ملودراماتیک، قهرمان‌پردازی‌های اغراق‌آمیز، رنگ‌های تند و غلیظ، رقص‌های استیلیزه و عملیات آکروباتیک سیرک‌مانند، از مشخصات اصلی سینمای حزبی و فرمایشی این دوره است.

منابع:

۱- سایه‌های الکتریکی: یک قرن سینمای چین. انتشارات بی‌اف آی. لندن
۲- تاریخ سینمای جهان. زیر نظر جفری ناول اسمیت. انتشارات آکسفورد. (مقاله‌های کریس بری و استر بایو)
۳- چین روی پرده. کریس بری و مری فارکوئر. انتشارات دانشگاه کلمبیا

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • آرمان شهر | Armanshahr| بنیاد آرمان شهر | هفت روزنامه بین المللی- شماره 62

    […] سانسور سر بریدن جیمز فولی در توییتر؛ چالش‌ مقابله با توحش آنلاین یک قرن سینمای چین: از نمایش سایه تا انقلاب فرهنگی مائو […]