بودجه میلیاردی وزارت رفاه برای «کنترل» خودکشی
وزارت رفاه اعتباری ویژه برای کنترل و کاهش خودکشی در نظر گرفته است: ۱۰ میلیارد ریال برای پدیدهای که در یک بازه ۱۰ ساله بیش از۳۰ هزار قربانی به جا گذاشته است.

وزارت رفاه اعتباری ویژه برای کنترل و کاهش خودکشی در نظر گرفته است: ۱۰ میلیارد ریال بودجه برای پدیدهای که طبق آمار رسمی، در یک بازه ۱۰ ساله بیش از۳۰ هزار قربانی به جا گذاشته است.

روزبه کردونی، مدیرکل دفتر آسیبهای اجتماعی وزارت رفاه، از اختصاص ردیف بودجه مستقل برای کنترل و کاهش خودکشی در ایران خبر داد.
خبرگزاری «مهر» به نقل از کردونی مینویسد: «مقوله خودکشی از جمله مواردی است که باید نگاه واقعبینانه به آن داشته باشیم. آمار پزشکی قانونی کشور نشان میدهد که بین سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۱، بیش از ۳۰ هزار نفر بر اثر خودکشی جان خود را از دست دادهاند.»
کردونی میگوید در برخی از مناطق کشور نرخ خودکشی بالاست و باید برای آن چارهای اندیشید: «اما ادعای اینکه خودکشی در کشور رشد فزاینده دارد و یا بیان این موضوع که ما در کشور با بحران خودکشی مواجه هستیم با واقعیت اجتماعی همخوانی ندارد.»
مدیرکل دفتر امور آسیبهای اجتماعی وزارت رفاه، میگوید حدود یک سوم جانباختگان بر اثر خودکشی، بیسواد یا کمسواد هستند: «تنها ۵ درصد از افراد جان سپرده دارای مدرک لیسانس یا بیشتر بودهاند.»
کردونی گفته که دانشجویان و بازنشستگان به ترتیب با ۱/ ۳ و ۴/ ۳ درصد کمترین میزان مرگ و میر ناشی از خودکشی در کشور را دارا هستند. او نرخ مرگ و میر ناشی از خودکشی در سال ۱۳۹۲ را نصف نرخ میانگین جهانی (۱۲درصد) خوانده است.
همزمان دادههای پزشکی قانونی نشان میدهند که آمار خودکشی در ایران تنها در ۹ ماه نخست سال ۹۲ نسبت به سال ۹۱ بیش از ۱۴ درصد افزایش یافته است. کاظم ملکوتی، روانپزشک و رئیس انجمن پیشگیری از خودکشی ایران در میزگردی به مناسبت روز جهانی خودکشی (دهم سپتامبر) گفته است: «به طور مشخص استانهای ایلام، همدان، لرستان و برخی شهرها مانند سرپل ذهاب نرخ خودکشی بالاتر از اروپا دارند.»
دلایل خودکشی
علت عمده خودکشی در ایران، بنبستهای خانوادگی و شکست در زندگی خصوصی عنوان میشود. فقر و مشکلات اقتصادی، بیکاری، گسست هویتی (آنومی) یا کمبود «حیات اجتماعی» نیز از دلایل اصلی افسردگی و اقدام به خودکشی نزد گروههای سنی مختلف عنوان میشوند.
پدیده خودکشی در مکانهای عمومی نیز قابل تأمل است. این رویکرد با خودسوزی، پرتاب از پلهای هوایی یا ساختمانهای بلند و یا انداختن خود به زیر قطار مترو تجلی میکند. از نگاه جامعهشناسانه، اقدام به خودکشی در مکانهای عمومی، نشانگر واکنش فرد به جامعه و اعتراض به شرایط حاکم بر آن است.
آمار خودکشی در ایران به خاطر پنهانکاریهای ناشی از کراهت فرهنگی و مذهبی این اقدام، روشن و واقعی نیست. بیشتر خانوادهها مرگ ناشی از خودکشی را به بیماری، تصادف رانندگی یا سوانح مختلف نسبت میدهند. شائبه دستکاری در آمار پزشکی قانونی نیز به دلیل بازتاب منفی آن در سطح اجتماعی بالاست.
پژوهشهای کافی یا موثقی در مورد تفکیک سنی، جنسیتی و خاستگاه اقتصادی و فرهنگی افرادی که اقدام به خودکشی میکنند، موجود نیست. بر اساس یکی از اندک تحقیقات انجام گرفته، در فاصله سالهای ۷۷ تا ۸۳، خودکشی دومین علت مرگ نزد دانشجویان در ایران، پس از تصادفات بوده است.
هادی معتمدی، عضو هیأت علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران در تیرماه ۱۳۹۲ گفته بود که علت اصلی افزایش نرخ خودکشی در جوانان ایران «سیاستهای غلط جمعیتی در گذشته بدون توجه به نیازهای این قشر» است.
مقامات رسمی، نرخ میانگین خودکشی در سال ۱۳۹۲ را ۵ در ۱۰۰ هزار اعلام کردهاند. حتی اگر این نرخ واقعی و موثق باشد، تخصیص یک میلیارد تومان بودجه برای کنترل و پیشگیری این پدیده، بسیار نازل و تعجب برانگیز است.
شگفتی از این میزان اعتبار را در کامنتهایی میتوان دید که کاربران سایت «تابناک» ذیل این خبر گذاشتهاند. اکثر آنها تاکید کردهاند که اقدام به خودکشی دلایل اقتصادی دارد و تخصیص بودجه، آن هم به این میزان چاره کار نیست. یکی از کامنتگذاران نوشته که این مبلغ، فقط حقوق کارمندانی است که باید برای این منظور استخدام شوند.
نظرها
نظری وجود ندارد.