ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

دخترشهرستانی‌های مسکو و تسخیر پایتخت

موج تازه‌ای از دخترهای شهرستانی پا به مسکو می‌گذارند که دنبال درس و شوهر پولدار نیستند، دنبال مردی هستند که خرج زندگی پر زرق و برق‌شان را بدهد وزورگویی شوهر را نداشته باشد.

مسکوی سال‌های اخیر با مسکوی سال‌های شوروی از زمین تا آسمان تفاوت دارد. یکی از عمده‌ترین تفاوت‌های آن در این است که این روزها مسافران برای گردش و تماشا به مسکو نمی‌روند، بلکه برای پیدا کردن شغل و شهرت راهی این شهر گران و پرجمعیت می‌شوند. منظور تنها مهاجران کشورهای سابق اتحاد شوروی نیست، بلکه خود شهرستان‌نشین‌های فدراسیون روسیه نیز با این آرزو بلیت یک‌طرفه به مسکو می‌خرند و بدون حتی داشتن جای خواب و دستمزد کافی، با هیجان وارد این شهر می‌شوند.

برای دختران جوانی که دنبال آینده‌ای راحت و پرزرق و برق هستند، راه رفتن در خیابان‌های مسکو مثلخریدن بلیت لاتاری‌ است. میلیون‌ها دختر جوان شهرستانی روسیه با یک آرزو مدرسه را به پایان می‌رسانند: «بزرگ شدم حتما در مسکو زندگی خواهم کرد!»

چرا این شهر گران و خشن و سرشار از تبهکاری شبانه و برخوردهای تند پلیس بداخلاق و می‌زدگان افتاده در کوچه و خیابان و زمستان‌های سرد و اوباشان معروف به «اسکین هدز» (سرتراشیده ها) این قدر محبوب است؟ چرا آنهایی که در مسکو به دنیا آمده‌اند بر شهرستانی‌ها برتری دارند؟

مسکو اشک‌ها را باور نمی‌کند

پوستر تبلیغاتی جدید فیلم داستانی «مسکو اشک‌ها را باور نمی‌کند»

مسکو اشک‌ها را باور نمی کند عنوان فیلمی داستانی، ساخته والنتین چیارنی، کارگردان معروف شوروی دهه ۷۰ است. این فیلم سال ۱۹۷۹ ساخته شده و روایت دو دختر شهرستانی‌ است که برای درس‌خواندن به دانشگاه مسکو می‌آیند و راه‌های متفاوتی را پیش می‌گیرند. یکی که دنبال درس و کتاب است از عشق ناکام خود بچه‌ای پیدا می‌کند اما درس را ادامه می‌دهد و در ۴۰ سالگی مدیر یک شرکت بزرگ یخچال‌سازی می‌شود. دیگری که دنبال شوهر پولدار است، تا ۴۰ سالگی همچنان دنبال چنان مردی‌ است بدون اینکه درس خود را به پایان برساند. تا زمانی که دختر اول دوباره عاشق می‌شود و داستان فیلم رنگ و فضای تازه پیدا می‌کند. پیغام این فیلم دعوت دختران به استقلال مالی است و اینکه زندگی در ۴۰ سالگی تازه شروع می‌شود، چون جوانی برای درس خواندن و آموزش است.
حالا این فیلم دوباره در مسکو ورد زبان‌هاست. موج تازه‌ای از دخترهای شهرستانی پای به مسکو می‌گذارند که دنبال درس و شوهر پولدار نیستند، بلکه دنبال مردی هستند که خرج زندگی پر زرق و برق آنها را بدهد اما زورگویی شوهر را نداشته باشد. این نوع دختران را در مسکو «سادرژانکا» می‌نامند که در انگلیسی همان اسکورت است.

اما اسکورت‌های مسکو فرق دارند. مدت رابطه آنها با مشتری طولانی‌ است و تنها به سکس وابسته است و نه عشق یا هر گونه وابستگی عاطفی. در یک برنامه تلویزیونی معروف روسی به نام «رویدادهای فو‌‌ق‌العاده» در شبکه تلویزیونی رن تی وی با تهیه‌کنندگی سرگی وتروف، درباره این نوع رابطه گفته شده: «سادرژانکا نه تنها بدن خود را به مدت تعیین شده در اختیار یک مرد  می‌گذارد، بلکه زمان و زندگی خود را نیز در اختیار مرد قرار می‌دهد. این رابطه زمانی پایان می‌یابد که دیگر علاقه‌ای برای سکس بین جفت باقی نمانده باشد.»

این رابطه به نوعی شبیه صیغه در جوامع شیعی‌ است با این تفاوت که هیچ دعایی خوانده نمی‌شود و هیچ مدرکی به امضا نمی‌رسد. این جفت حتی در جمع به عنوان همسر موقتی حاضر می‌شوند و نوع رابطه خودرا سادرژانکایی معرفی می‌کنند.

سادرژانکا

یکی از معروف‌ترین موضوع های برنامه‌های تلویزیونی روسیه این روزها بازتاب دادن روزگار این نوع دخترانی‌ است که باعث هوس و آرزوی دختران شهرستانی روسیه می‌شوند و به قول این برنامه‌ها دوست دارند مثل «زالوشکا» زندگی کنند. زالوشکا قهرمان افسانه‌های مردمی روسیه، دخترخوانده ژولیده‌ای است که در یک شب به شاه‌دختری تبدیل می‌شود.

شاهزاده‌های مسکو نیز به قول برنامه مستند «رویدادهای فو‌ق‌العاده» این روز ها کم نیستند. ثروتمندانی که آسان پول به دست آورده و میلیونر و میلیارد شده‌اند. کسانی از شمار آلیگارشی حاکم که به قول این برنامه می‌توانند در سال خرج صد‌ها نفر از این نوع زالوشکاها را بدهند. حقوق ماهانه سادرژانکاهای مسکو، حدود ۵۰ هزار روبل روسی‌ است که معادل ۱۰۰۰ دلار آمریکاست.

شیوه آموزش شکار شاهزاده‌ها

محل یافتن این شاه‌دختران آینده، بارهای گران‌قیمت است که همه نمی‌توانند به آن‌ها راه یابند. افراد با هر لباسی هم نمی‌توانند وارد شوند. دخترها برای ورود به این بارها و شیوه رفتار و نشست و برخاست با مردان صاحب‌ثروت، نیاز به دوره آموزشی و راهنمایی حرفه‌ای دارند.

مارینا، یکی از دخترشهرستانی‌های موفق در مسکو و یکی از قهرمان‌های این برنامه‌های تلویزیونی

مارینا یکی از دختر شهرستانی هایی‌ است که با یک چمدان صورتی که در آن چند دامن کوتاه و لباس صورتی بود، به مسکو آمد و راه خود را پیدا کرد. او که یکی از قهرمانان این برنامه تلویزیونی‌ است می‌گوید: «مسکو به من یک چیز را یاد داد: اگر از خواسته‌های خود با صدای بلند صحبت نکنی، هیچ‌کس هیچ‌گاه نیازهای تو را نخواهد دانست.»

او با این شیوه برخورد وارد دانشکده تئاتر شهر مسکو شد. وقتی به او گفتند قبول نشده‌ای، سر خود را پایین نینداخت تا به شهرستان خود برگردد. بلکه با مدیر امتحانات ملاقات کرد با صدای بلند و داد و بیداد به او حالی کرد که چه طور به این راحتی آینده و زندگی او و آرزوهای او را زیر پا می‌گذارد و چرا چشمانش استعداد او را نمی‌بیند. در نهایت برنده می‌شود و او را به عنوان دانشجو می‌پذیرند.

اما هنوز مشکل او حل نشده است. فراهم کردن اجاره و  خرج زندگی در مسکو، شانه قوی و کیسه چاق می‌خواهد. حتی اگر همه اینها را داشته باشی، مشکل اصلی هنوز سر جای خود است. در مسکو افرادی حق زندگی و کار دارند که اجازه رسمی داشته باشند یا در این شهر به دنیا آمده باشند. یکی از آرزوهای مارینا پیدا کردن نامزد ماسکویچ است؛ یعنی مردی که در این شهر به دنیا آمده باشد وگرنه هر شب باید انتظار  پلیس محل را داشته باشد و پولی برای رشوه دادن دم دستش باشد. در صورت نپرداختن رشوه، همخوابگی با این پلیس‌ها می تواند به کار روزمره تبدیل شود.

برابری حق  انتخاب

جلد کتاب آموزشی برای سادرژانکاها

مارینا و دختران دیگری که در برنامه‌های تلویزیونی روسیه با اسم و رسم واقعی خود و با چهره باز از این نوع تجربه‌ها می‌گویند، ترجیح می‌دهند در اختیار یک مرد خوش‌لباس و ثروتمند باشند تا در اختیار یک پلیس کثیف و بی‌مرام. یکی از دلایل آشکاربیانی این دختران جوان آن است که از این طریق، خود را به طور گسترده تبلیغ می‌کنند تا هر چه زودتر شاهزاده اصلی و بخشاینده و نجات دهنده را پیدا کنند.

این دخترها برای رسیدن به این سبک زندگی و آزادی انتخاب، از رعایت اجباری رسم و عادت‌های شهرستانی خود سر می‌کشند و در دوره‌های آموزشی‌ای شرکت می‌کنند که این روزها در مسکو در هر گوشه‌ شهر قابل دنبال کردن است.

مسکو، حالا میدان شکار دخترانی است که رقص و شادی و کلاب‌گردی برایشان شغل پردرآمدی است. تا زمانی که این نوع زندگانی انتخاب شخصی آنهاست، ظاهرا آسیبی به برابری آنها با جنس مقابل نمی‌زند، اما وقتی شاهزادگان ماسکویچ به قول و قرار خود وفا نمی‌کنند، بحث سوءاستفاده از جنس ضعیف و پاس نداشتن اخلاق خانوادگی و چندهمسری بالا می‌گیرد؛ گرچه بعد از مدتی می‌خوابد.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • شهراز

    محتوای جالبی داشت ، موفق باشید.

  • محسن

    به نظر میرسد کار واشتغال در آینده نزدیک خیلی در صنعت سکس گشترش خواهد یافت چون الآن اکثر تولیدات وکارها توسط روباتها ودستگاهها انجام میگیرد وانسان امروزی تقربا" بیکار هست ویا داره مدیریت میکند دراین میان صنعت سکس هست که میتواند کار آفرینی خوبی در جهان داشته باشد والبته با توجه به اصول وقانین مربوطه رضا خان در بیش از 70 سال پیش خوب دریافته بود که این صنعت سکس است که میتواند اون کوهها ی بزرگ را بشکافد وخط آهن کشیده شود وکشورهایی هم نظیز ایران که از این صنعت بدون هیچ دلیلی محرو هستند باید منتظر خروج دلارهای نفتی خودشان به سمت تایلند ویا اومنستان ویا هرکشور خارجی باشند ویا اینکه بصورت مخفی وبدتر این صنعت در لایه های جامعه گسترش خواهد یافت

  • شوییچی

    یه جوالدوز به مسکو زدی یه سوزن هم به تهران بزن . چندتا "دخترشهرستانی" دوست داری بهت معرفی کنم که حداقل ماهی پنج نفر خرجشون رو میده . یه سر به امثال حافظون و غیره بزن ،یه اکانت باز کن ، یه سر به پانسیون های خصوصی تهران بزن ، ببین فی ماهیانه چنده. چرا بلدی در مورد مسکو تحقیق کنی ولی همین خراب-آباد واست دوره .

  • یک کاربر ساده

    در کشورهای اسلاوی و اروپای شرقی‌، سکس و همآغوشی با افراد بمانند یک رابطه معمولی و موقتی قابل پذیرش است. حس گناه و تابو‌های اجتماعی و فرهنگی‌ بمانند کشورهای مسلمان وجود ندارد. صنعت پرنوگرافی برای کارگران جنسی‌ غربی بدلیل شاغلین ارزان و فزونی عرضه این کالا در بازار جهانی‌ جنسی‌ از طرف دختران زیبای این کشورها به ورشکستگی کشانده شده است، البته بخش بزرگی‌ از این دختران به زندگی‌ معمولی دلخوش هستند و در بنگاهای شادمانی، در پی‌ ازدواج و مهاجرت از سرزمین خود هستند، بسیاری از آنها پس از فوت والدین، حتا نوستالژی برگشت هم ندارند و روسیه را برای همیشه فراموش میکنند. مسلماً امنیت اقتصادی و اجتماعی در زندگی‌ که برای خانمها خیلی‌ حیاتی‌ و مهم است، نقش تعیین کنندهٔ ایی دارد و در فرهنگ‌ها و ملل مختلف، شکلهای ارزشی متفاوتی به‌خود میگیرد. در ایران با شوهر پولدار و مقام دار، در غرب داشتن زوجی با شهرت، مد پسند و امروزی up to date، در آسیا و آفریقا ازدواج با فردی از فامیل یا آشنا برای سرپناهی و لقمه نانی در روز !