ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

حضور برجسته سینمای ایران در جشنواره آسیا پاسیفیک

ریاست هیأت داوران جشنواره فیلم «آسیا پاسیفیک» را اصغر فرهادی به عهده دارد. سه فیلم از سینمای اجتماعی ایران پنج بار نامزد دریافت جایزه شده است.

هشتمین دوره جشنواره فیلم «آسیا پاسیفیک» امروز، پنجشنبه ۱۱ دسامبر در شهر بریسبان در استرالیا کارش را آغاز می‌کند. اصغر فرهادی، فیلمساز نام‌آشنای ایرانی ریاست هیأت داوران این جشنواره را به عهده دارد.

جشنواره «آسیا پاسیفیک» سینمای ۷۱ کشور جهان با بیش از چهار میلیارد جمعیت را پوشش می‌دهد

در این جشنواره سینمایی ۳۶ فیلم از ۲۱ کشور آسیایی و جزایر اقیانوس آرام با هم رقابت می‌کنند. چین و روسیه هر یک با شش نامزدی و ایران با پنج نامزدی و کره‌ جنوبی و استرالیا با چهار نامزدی در صدر فهرست برترین‌های آسیا - پاسیفیک قرار دارند. هم‌چنین ترکیه و هنگ‌کنگ با سه نامزدی، هند، کردستان عراق، فیلیپین، سریلانکا و قزاقستان نیز با دو نامزدی در جایگاه بعدی قرار گرفته‌اند.

از سینمای اجتماعی ایران فیلم «عصبانی نیستم» ساخته رضا درمیشیان در دو رشته بهترین فیلم و بهترین بازیگر مرد، فیلم «قصه‌ها» ساخته رخشان بنی‌اعتماد در رشته بهترین کارگردانی، فیلم «ملبورن» ساخته نیما جاویدی در رشته بهترین فیلمنامه و فیلم « شیار ۱۴۳» ساخته نرگس آبیار در رشته بهترین بازیگر زن در رقابت‌ها حضور دارند.

«خواب زمستانی» ساخته نوری بیلگه جیلان، فیلمساز سرشناس ترک که پیش از این نخل طلای شصت و هفتمین جشنواره فیلم کن را به دست آورده بود، «خاطرات روی سنگ» به کارگردانی شوکت امین کورکی، کارگردان کرد عراقی، «لویاتان» (نهنگ) ساخته آندری ژویاگینتسف و فیلم «مالک‌ها» به کارگردانی عادل خان یرژانف از کشور قزاقستان بر سر به دست آوردن جایزه بهترین فیلم جشنواره آسیا پاسیفیک با هم رقابت می‌کنند.

اصغر فرهادی، رییس هیأت داوران جشنواره «آسیا پاسیفیک»

ریاست هیأت داوران هشتمین دوره جشنواره فیلم «آسیا پاسیفیک» را اصغر فرهادی به عهده دارد. مایکل هاوکینز، رئیس جشنواره آسیا پاسیفیک از اصغر فرهادی به عنوان سینماگری یاد کرده که «درک بی‌نظیر و عمیقی» از سینما دارد.

اصغر فرهادی با فیلم‌های «درباره الی» و «جدایی نادر از سیمین» سه بار موفق به دریافت جایزه از جشنواره «آسیا پاسیفیک» شده است. او از سال ۲۰۰۹ تاکنون عضو آکادمی آسیا پاسیفیک (آپسا) است.

خلاف جشنواره‌های سینمایی دیگر، مهمانان جشنواره «آسیا پاسیفیک» از روی فرش سیاه عبور می‌کنند. امیل شرمن (تولیدکننده استرالیایی و برنده جایزه اسکار در سال ۲۰۱۱ به خاطر فیلم «سخنرانی پادشاه»)، کلیف کرتیس (بازیگر نیوزلندی که با بازی در فیلم «پیانو» ساخته جین کمپیون درخشید)، و همچنین حیام عباس (بازیگر فلسطینی که با بازی در فیلم «درخت لیمو» در جهان مطرح شد)، از چهره‌های سرشناسی‌اند که در هشتمین دوره جشنواره فیلم «آسیا پاسیفیک» شرکت دارند.

جشنواره فیلم «آسیا پاسیفیک» از سال ۱۹۵۴ تاکنون، هر سال در یکی از کشورهای عضو فدراسیون جهانی اتحادیه تهیه‌کنندگان فیلم (فیاپف) برگزار می‌شود. منطقه آسیا پاسیفیک شامل ۷۱ کشور است که از آن میان ۲۱ کشور عضو فیاپف هستند. این منطقه از جهان بیش از چهار میلیارد نفر جمعیت دارد و به همین جهت جشنواره «سینما پاسیفیک» از پرمخاطب‌ترین جشنواره‌های جهان به شمار می‌آید.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • عبداله

    خیلی خوب است که فرهادی ریاست هیات داوران را دارد و همچنین خوبی جشنواره های هنری این است که فیلم ها ارزیابی شده و دیده میشوند بسیار شده است که یک اثر در زمان و مکان خودش ارزش آن درک نشود مثل شکسپیر که در زمان خود کسی به آن اقبالی نشان نداد بین اندیشه یک فیلمساز و بینندگان فیلم نسبتی وجود دارد اگر فیلم ساز خود اندیشه ی نداشته باشد و فقط بخواهد بیننده را جذب کند این جذب اهمیتی ندارد اما اگر فیلمساز بتواند برای اندیشه خود بیننده را به سینما بیاورد اینکار پر ارزش است و اثر هنری خلق شده است اثر هنری باید دوطرفه باشد اگر یک فیلم صرفا بر اساس اِلمان ها و نماد ها و خواسته های دوست داشتنی مخاطب ساخته شود و اگر هنرمند رد و اثر و نشانی از چیزی در فیلم خود ندهد و حضور نداشته باشد نمیتوان آن فیلم را هنر قلمداد کرد لازم است که معلوم شود که یک تابلو بدلی است تا تمام ارزش آن از بین برود بعضی اوقات فاصله باعث دیده شدن اثر میشود مثلا وقتی که محمد به مدینه میرود اهل مکه او را بهتر میبینند و اهل مدینه وقتی که محمد در مکه بود او را دیدند یک فیلم که در جشنواره ها مورد پسند واقع نمیشود اما پرمخاطب باشد احتمالا آن فیلم صرفا نیازهای مخاطب را تحریک کرده است (شاید) همانطور که از داوران یک چشنواره میتوان پرسید که چرا یک فیلم را پسندیدید از مخاطبان هم میتوان همین سوال را پرسید ممکن است مخاطب از داور بهتر عمل کرده باشد و مخاطب به خاطر اینکه فیلم یا اثر هنری او را جلو برده است (نه درجا زدن) و اثر چیزی به او داده است فیلم را برگزیده است آن وقت میتوان گفت که آن اثر ارزش داشته است اما اگر مخاطب فقط لحظه ی را با اثر سپری کرده باشد و به این دلیل فیلم را دیده باشدارزش گذاری صورت نگرفته است معمولا مخاطبان در یک فضا قرار دارند و اگر فیلم در آن فضا باشد اثر را میپذیرند اما اگر آن فضا از بین برود ارزش آن اثر هم از بین میرود و مثلا فیلم فارسی میشود عصر ها و دوران ها از بین میروند اما آثار هنری آن ها میماند یک اثر هنری فضا را و آن فضا را جوری طرح میکند که آن قضا ماندگار میشود پس شاید هنر دروغ باشد پس شاید فیلم های که میخواهند خیلی با مخاطب و واقعیت ها باشند دیگر هنر نباشند و احیانا غیر واقعی هم باشند چون در نهایت مجبورند قسمتی از واقعیت را خط بزنند فیلمی که خودش را فروخته باشد هر چیز دیگری را نیز به راحتی میفروشد و نابود میکند و شاید به همین دلیل فروخته است و او را خریده اند فیلم و ادبیات و کتاب دائما این سوال را میپرسند که واقعیت چیست؟ داستان چیست؟ از این نظر کسانی که خود را صاحب داستان و واقعیت میدانند با این امور دشمنی میکنند مثل ایرانیان که کمترین مطالعه را دارند اما بیشتر از هر ملتی خود را حق و صاحب حق میپندارند و از طرف دیگر جرأت نقد را ندارند و دربست همه چیز را میپذیرند یا باید دیگران بپذیرند چون صاحب حق آن را گفته است منظورم نوعی دیدگاه شهودی است که لاجرم دور مرکز میگردد مثلا در ایران خود خط و خطاطی برخلاف اروپا یک هنر بوده است و نقاشی وجود نداشته و یا باز نوعی خطاطی و بازگویی واقعه ای بوده است (مجلس عیش و شکار و حادثه) بازگویی واقعیت با نقاشیبه عنوان جایگزین خط!(خط تصویری) یک مینیاتور اسلامی هیچ وقت خود واقعیت نیست و نمیخواهد این را به ما بگوید و اکثرا در کنار این مینیاتور ها اشعاری نوشته میشده است گویا نقاشی ادامه خط بوده است این مینیاتور ها هیچ وقت به مساجد راه پیدا نکردند و محدود به کاخ ها و قهوه خانه ها بودند اما در اروپا نقاشی و تصویر گری برخلاف یهودیت و اسلام به کلیسا ها راه پیدا کرد و در جای مثل کلیسا که میخواست واقعیت باشد حضور داشت اما در شرق مینیاتور نمیتوانست در محل واقعیت (مسجد) حضور داشته باشد اما در ایران هنر خود را در کاشی ها و قالی ها نشان داده است از این نظر برعکس اروپا در ایران هنر نتوانست خود را در قالب تصویر بازگو کند و تصویر و خط همیشه قالبی برای بازگویی حقیقت دیگر بوده است و هنر مجبور بوده خود را در قالب رمز و راز مثل نقوش قالی ها و کاشی ها بیان کند از این ریشه یابی میبینیم که فیلم های پرمخاطب در ایران یا همان فیلم فارسی ها، هنری نیستند بلکه مینیاتور و کوچک شده واقعیت میباشند و فیلم های هنری معمولا کم مخاطب و گنگ میباشند چون خواسته اند هنری را که به رمز و راز رفته است آشکارا بیان کنند چیزی که شدنی نیست و فقط میتواند نقش قالی و کاشی و شعر باشد