ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

• شعر زمانه

محمد تنگستانی: جنگ‌زده موهات شدُم مادر

لحن در شعر محمد تنگستانی بسیار اهمیت دارد، تا این حد که شعر او را می‌توان تلاش برای بازآفرینی لحن مردمان خونگرم جنوب ایران در نظر گرفت.

محمد تنگستانی در آبادان متولد شده و پرورش پیدا کرده. لحن در شعر او بسیار اهمیت دارد، تا این حد که شعر او را می‌توان تلاش برای بازآفرینی لحن مردمان خونگرم جنوب ایران در نظر گرفت.

از محمد تنگستانی به تازگی مجموعه شعر «امیر زهرا» منتشر شده. این مجموعه را نشر «اچ اند اس مدیا» منتشر کرده است.

محمد تنگستانی می‌گوید در این مجموعه تلاش کرده تجربه «جنگ» را در یک متن عاشقانه بازآفرینی کند. عشق به آبادان، زادگاه این شاعر و همچنین رویکرد او به طنز و بهره‌گیری‌اش از زبان کوچه و خیابان در هر سطر اشعار «امیر زهرا» نمایان است.

به خاطر همین ویژگی‌هاست که برخی منتقدان از محمد تنگستانی به عنوان «شاعر شعرهای جنگ‌زده» یاد کرده‌اند.

تنگستانی در بلژیک زندگی می‌کند. می‌گوید داستان «کربلایی» را آماده انتشار کرده است.

«کربلایی» داستان یک نوجوان بسیجی است که فرمانده‌اش شب عملیات به او تجاوز می‌کند. این نوجوان بسیجی سپس عاشق فرمانده‌اش می‌شود.

محمد تنگستانی در آبادان متولد شده و پرورش پیدا کرده. لحن در شعر او بسیار اهمیت دارد، تا این حد که شعر او را می‌توان تلاش برای بازآفرینی لحن مردمان خونگرم جنوب ایران در نظر گرفت.

محمد تنگستانی، شاعر شعرهای جنگ‌زده

از محمد تنگستانی به تازگی مجموعه شعر «امیر زهرا» منتشر شده. این مجموعه را نشر «اچ اند اس مدیا» منتشر کرده است.

محمد تنگستانی می‌گوید در این مجموعه تلاش کرده تجربه «جنگ» را در یک متن عاشقانه بازآفرینی کند. عشق به آبادان، زادگاه این شاعر و همچنین رویکرد او به طنز و بهره‌گیری‌اش از زبان کوچه و خیابان در هر سطر اشعار «امیر زهرا» نمایان است.

به خاطر همین ویژگی‌هاست که برخی منتقدان از محمد تنگستانی به عنوان «شاعر شعرهای جنگ‌زده» یاد کرده‌اند.

جنگ‌زده موهات شدُم مادر

«امیر زهرا»، محمد تنگستانی

گوشه‌ی دلُم یکی داره نوحه می‌خونه
خیلی غیرتی‌تر از یه فُحش ناموسی
سی ساله زمین‌گیره یه دختر مو بلند بی‌چشم‌ و روم
چِشماش چشمه‌ی دریا بود وُ روش، رو ماه تک تکتون
آقام عاشِقش شده بود
عقدش کرد و مجبورمون کرد بِش بگیم ننه
خوُ ننه، آخه یکی نبود بِت بگه‌ای چی بود با‌ای فیسِش
اول موُ عاشِقت بوُدوُم
زورُم نرسید
آقام هوایی بود
انگیزه‌ای داشت برا هوایی کردنِ بچه‌هاتون
اعزامِشون به بهشت
تو زل تابستوُن مجبور شُدم دورش بزنُم
امضا یه سیدی روُ جعل کردُم و یه عملیات برا خودُم دست و پا کردُم و
رمزش رو گذاشتُم تو
این بچه کامبیزیا بعدن تو‌ای فیلماشون ترجمت کردن و بِت گُفتن «مادر»
آخه یه مین چی می‌فهمه مادر چیه
زده بودم به سیم آخر تو مایه‌های دمت گرم
رسیدم تو منطقه امونش ندادم
ضامنش و کشیدم خلاصش کردم. خلاص
اول ما عاشقت بودم
شبای عملیات با این همدستاش تو گوشام یه آیه‌هایی می‌خوندن وردهایی دعاهایی
برا پرپر کردن بچه‌هاتون
مو اهلش نبودم
قطار قطار شهید
فرصتای خوبی داشتُم
غربت اصالت یه مین ـه
تنهایی اصالت دیگه‌اش
یکی داره گوشه‌ی دلم شروه می‌خونه
آقام می‌خواس از ما یه پهلون بسازه خاک پاتون
خو مو از خاک پای آدما بودن بیزارم
حالا ما موندم و یه عشقی که باید بهش بگوم ننه
خو ننه‌ای چه روزگاریه
تف به ذاتت بیاد آقا
تمام اجزام دارم زنگ می‌زنن
حاجی بچه هاتون تو زمینای خودشون دارن شیمیایی می‌زنن
یکی این لامصب رو ورش داره یکی اون ور خط داره جون می‌کنه
اما تنها کسی که جونشو برات می‌داد مو بودم ننه
خرجا رو می‌رم بالا
بالا به سلامتیه تک تکون
بالا
برا جووناتون
بالا
این دردمو به کی بگم
خدا یه جنده‌ای بود که همه این بسیجیا عاشقش بودن
کمپوت معرفت بود عاقام
یه مین بود
مین
می‌ذاشت بچه هاتون باهاش عکسای یادگاری بگیرن و بعدن خِلاصشون می‌کرد
خِلاص
عکساشونو مو براتون پست می‌کردم
یواشکی
تو بخش نمایش‌های رزمی سپاه که بودم نمک به حروما برام پاپوش دوختن
یه پرونده درست کردن‌ای هوا
گفتن ساخت دست کمنیستایی
آخه یه بچه مین چه می‌فهمه کمنیست چیه
این کار خدای تک تکتون بود
اگه می‌خواست می‌تونست از مو یه ماتیک بسازه برا رو لب این دختر خوشگلا
اون وخ می‌دونستوم که چطور کرم بریزُم که صیدوُم بشین
تو منطقه همه چکمه هاشون بارونی بود و لباشون خشک
برام پاپوش درست کردن
آخه یه مین چه می‌فهمه مادر چیه
یکی گوشه‌ی دلوُم شروه و نوحه رو با هم می‌خونه
ننه شهیدا تو چشام دارن رژه می‌رن صبحگاهی
این کسکشا تفنگاشون بادی نبودن
بچه‌هاتون پیکای شادی نبودن
حاجی و سید و الله و خدا
خویش و قوم بچه بازی بودن، ناخدا
بد به دلتوُن راه ندید
این ترکشایی که رو سرتوُن می‌باره اشکای ننه ـمه
اشکای ننه‌م خیرات تک تک جووناتون
آه و ناله‌ش خمس و زکات آقام
ننه اگه امون‌م داده بودی حالا دو سه تا بچه داشتیم و یه خونه و خِلاص
غربت اصالت یه مین ـه
تنهایی، تنها قوم و خویش ـش
ولی یه روزی از گرمای عشقت می‌ترکُم
یکی ازین ترکشامو می‌زنم به این امامزاده هاشون همه ـشونو مدرن می‌کوُنم
مریضان ایمیل بزنن و شفا بگیرن
یه ترکش دیگه مو می‌فرستم سمت خرابه‌های دلت یه پارک می‌سازم برا این بچه یتیما
بهترینشو می‌دم این بچه رزمنده‌ها ببرن تو خط مقدم
بکارن تو دل دشمن و عاشقش کنن
هر چی که موند
خودم یه قطار می‌شوم
ننه
ارواح آقا بیا و ریلوم باش

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • امید

    دلم تنگه خدا داره به غربت هام می‌خنده خودم با دستای بی رحم و خسته ام میان غربت چاله ام نشسته ام می‌خوان ثابت کنن دین مرده اما کپک بسته رو این دنیای بسته

  • Azad irani

    آخه مکارم چیکاره اس که بگه کی بمیره کی بمونه خاک بر سر اون دین که مکارم همه کارش باشه.

  • سهرابی نژاد

    در سایتی دیدم که حکم ارتداد محمد تنگستانی توسط یک آیت الله ضد ایرانی که فقط یک فقره دزدیش صد و پنجاه ملیوپن یورو بوده. من از این ایت الله ضد انسان می پرسم که این اسلام ناپاک و نا پاکی شما که گلی به سر ایران و ایرانی زده . این ائمه شما که مظهر خشونت های ضد انسانمی بی همتا در تاریح بشریت هستند گه گلی به سر انسان و انسانیت زده اند. من از آن دانشجوی اصفهانی می پرسم که ب رای کدام ارزش بر ای کدام کیفیت از امامان همه آد مکش همه قصاب و همه متحجر و همه ضد تاریخ و تمدن و هنر باید دفاع کرد. دفاعی در حد تقاضای مرگ برای یک شاعر. من از مردم ایران و جهان می خواهم تا این جرثومه های پلیدی را را خاع سلاح کنند . عجیب است که با این همه فساد و تباهی و ضدیت با بشر که این ایت الله ها و این طلاب و این مداحان این تشیع برای مر دم ما به ارمغان اورده هنوز عده ای نماز می خوانند هنوز عده ای عده ای روزه می گیرند هنوز عده ای به این دین باور دارند. ای مردم خودتان ر ا از ناپاکمی پاک کنید. ببینید این آیت الله چه گفته است. بروید آز آیت اللهع ناصر مکارم شیرازی بازخواست کنید. بگوید ای بیشرف تو چکاره ای که چنین حکمی میدهی. حتما آن بسیجی امشب ارضاء شده اما او بداند که در جهل مرکب است و بزودی روز عدالت فرا خواهد رسید. حیف واژه انسان که به شما بیشرفان اطلاق شود.

  • خسرو اهرمی

    من باید از بیشرف سارق مکارم شیرازی این روباه خباثت تشکر کنم. چرا که نمی دونستم این شاعر بزرگ وجود خارجی داشته! با فتوای این بیبشرف توانستم هم صدای بزرگوارش و هم شعر باشعورش و هم شورش یگانه اش را بخوانم و بشنوم و بیاموزم. من از جنوب ایران به این شاعر خردمند و آزاتدیخواه سلام و درود می فرستم و از هممیهنان خارج از کشور کمی خواهم تا این فتوای بیشرفی اسلامی داعشیعه ای را در روزنامه های و خبرنگاریهای اروپا و آمریکا و جهان منتشر کنند. الان موقعی ست که باید هر کسی این فتوای را به تمامی زبانهای اروپایی و جهانی ترجمه کند. من به محمد تگستانی درود مفرستم و به او یادآور می شوم که او از دلیران تنگستان است و همزاد رييس علی دلواری و دیگر بزرگان تنگستان. حکومت ملایان اگر چه در دلها نابود شده ولی در حکومت زور و سرنیزه هم رو به نابودی ست . مرگ ب ر حکومت ملایان و مداحان. زنده باد آزادی بدون قید شرط.

  • آبادانی

    آقا عالیه این شعر.. فقط دو تا غلط املایی دارید که احتمالاً از سمت ویراستاری نشدن است و نه از سمت شاعر، چون شاعر محاله که بجای کسره از ه استفاده کنه: یکی باید گیره را بکنید گیر: سی ساله زمین‌گیرِ یه دختر مو بلند بی‌چشم‌ و روم دومی هم سلامتیه که باید بشه به سلامتیِ: بالا به سلامتیِ تک تکون تعجب میکنم که شعر به این زیبایی را ویراستاری نکردید. این دو تا ه اضافی کلی از معنا را خراب میکنند! ممنون واسه این انتخاب زیبا.

  • بهزاد

    درود یک شعر منسجم با ساختاری قابل تامل.کاری بی نظیر در شعر و ادبیات ایران.طنز تلخ و گزنده ای که فاجعه را در با بسته ی طنز به خواننده القا می کند.شعرچنان روان است که ناگزیر از خواندنی .روایت داستانی اش عناصر یک داستان کوتاه را دارد با شخصیت های متعدد و پرداخت کامل هر کدام.تعلیق شعر خواننده راسطربه سطر تشنه تر می کند.حکایت نسلی که سوخت و تکه تکه شد بیدآنکه فرصت کند مفاهیم عمیق و حتی ساده را برای خود معنا کند.گفتنی ها بسیار است از این شعر...دست مریزاد...

  • افرا وست

    داغ دلم تاره شد. خیلی عالی بود.