ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

• شعر زمانه

ویسواوا شیمبورسکا: هیچ چیز دو بار اتفاق نمی‌افتد

حسین نوش‌آذر – اثر تازه‌ای از یک شاعر لهستانی و برنده نوبل ادبی وارد بازار خموده کتاب فارسی شده. مجموعه‌ای از ۴۹ شعر شیمبورسکا به ترجمه ملیحه بهارلو را نشر چشمه منتشر کرده است.

معمولاً در آستانه برگزاری نمایشگاه کتاب تهران، بازار خموده کتاب تا حدی رونق می‌گیرد. یکی از کتاب‌های تازه فصل، مجموعه شعر «هیچ چیز دو بار اتفاق نمی‌افتد» از ویسواوا شیمبورسکا، شاعر لهستانی و برنده نوبل ادبی در سال ۱۹۹۶ ا‌ست که اخیراً به ترجمه ملیحه بهارلو و با ویراستاری احمد پوری توسط نشر چشمه منتشر شده است.

ویسواوا شیمبورسکا، شاعر لهستانی و برنده نوبل ادبی در سال ۱۹۹۶

شیمبورسکا در ایران شهرت زیادی دارد. پس از آنکه نوبل ادبی سال ۱۹۹۶ به او تعلق گرفت، مجموعه شعر «آدم‌های روی پل» از او به ترجمه‌ مارک اسموژنسکی، شهرام شیدایی و چوکا چکاد در ایران منتشر شد. در سال ۱۳۸۲ هم گزیده‌ای از اشعار شیمبورسکا با نام «عکسی از یازدهم سپتامبر» به ترجمه ایونا نوویسکا و علیرضا دولتشاهی انتشار یافت. اهمیت این مجموعه در این است که مستقیماً از زبان لهستانی به فارسی ترجمه شده.

یک شاعر فریبکار اما کنجکاو

آن‌ها که با زبان لهستانی آشنایی دارند، به من گفته‌اند که اشعار شیمبورسکا به رغم سادگی صوری از یک آهنگ درونی برخوردار است. طبعاً آهنگ درونی کلام او در ترجمه فارسی از دست می‌رود. علاوه بر سادگی زبان و آهنگ درونی، یکی دیگر از ویژگی‌های اشعار شیمبورسکا استعاره‌های به ظاهر پیش پاافتاده اما پرمعناست. همه این ویژگی‌ها شعر او را برخلاف شاعران ادبیات کلاسیک مدرن دست‌یافتنی می‌کند و امکان ارتباط عموم مردم با شعرش را به وجود می‌آورد.

در مجموعه شعر «هیچ چیز دو بار اتفاق نمی‌افتد»، ۴۹ قطعه از اشعار شیمبورسکا از جمله شعر بسیار مهم «تروریست تماشا می‌کند» ترجمه و منتشر شده است. منتقدان لهستانی و آلمانی از این شعر به عنوان نقطه عطفی در آثار شیمبورسکا یاد کرده‌اند: توجه به لحن به جای استعاره‌‌پردازی و زبان‌آوری. طبعاً از کار درآوردن لحن و لهجه در ترجمه اگر نگوییم میسر نیست، بسیار کار دشواری‌ست و حتی اگر مترجم تلاش کند، توفیق چندانی پیدا نمی‌کند.

ویسواوا شیمبورسکا در مقدمه یکی از مجموعه اشعارش (صد دوست) می‌نویسد: «من خواننده‌ام، مثل هر شخص دیگری که کتاب خواندن بخشی از زندگی‌اش است. کنجکاوم و دوست دارم چیزهای تازه‌ای تجربه کنم، حتی اگر بسیاری از این چیزها کهنه شده‌ باشند. مشتاق گمراهی‌ام و آماده‌ام که فریب بدهم و فریب بخورم. حتی شعر هم مرا به وحشت نمی‌اندازد. شعر در نظر من طبیعی‌ترین امر جهان است.»

یک شاعر فروتن با اشعاری بی‌آلایش

هیچ چیز دو بار اتفاق نمی‌افتد، ویسواوا شیمبورسکا، ملیحه بهارلو

او با همین سرخوشی، در جهان شعری‌اش زبان‌‌های تازه‌ای برای بیان مفاهیم مورد نظرش ابداع می‌کند. به همین جهت در شعر شیمبورسکا از یک زبان مستقل نمی‌توان سخن گفت. او زبان‌های متعدد و دنیاهای متعددی دارد. آنچه که جهان شعری او را از دیگران متمایز می‌کند، همین تنوع سبک‌ها و شیوه‌های ابداعی بیان شاعرانه است. متأسفانه این تنوع هم در ترجمه آثار او از دست می‌رود.

واژگانی که شیمبورسکا برمی‌گزیند، از جنس زبان روزانه مردم است. شعر او بی‌آلایش است و در صدد ارتباط بی‌واسطه با خواننده. شیمبورسکا همواره تلاش می‌کند با به کارگیری طنز و مطایبه تسلطش بر صنایع ادبی را پنهان کند. او اهل جلوه‌فروشی و فضل‌فروشی‌های شاعرانه نیست. بسیار فروتن است. این ویژگی‌ها در ترجمه اشعار او به فارسی به شکل برجسته‌تری آشکار می‌شود. پس اگر ما در ترجمه اشعار او به فارسی از آهنگ درونی شعر و از لحن محروم می‌مانیم در مقابل با شعری آشنا می‌شویم که ساده است و با این حال به لحاظ ادبی ساده‌انگارانه نیست و نه تنها دنیای انسانی زیبایی را مقابل چشمانمان قرار می‌دهد، بلکه نشان می‌دهد که چگونه می‌توان با زبان ساده و با احترام ژرف به مردم، اثر ادبی باارزشی آفرید. این دستاوردی‌ست برای شعر فارسی و سرمشقی‌ست برای شاعرانی که سادگی را از ساده‌انگاری تمیز نمی‌دهند.

فردگرایی به عنوان یک اصل اخلاقی

فردگرایی نیز یکی دیگر از مهم‌ترین ویژگی‌های اشعار شیمبورسکاست. فردگرایی در شعر او فقط در ساختار شعر جلوه‌گر نیست: یک اصل اخلاقی‌ست.
شیمبورسکا در شعرش تلاش می‌کند از فردیت انسان در برابر ذوب شدن در میان انبوه مردم دفاع کند و مانع شود از بردگی انسان در نظام‌های توتالیتر رعیت‌پرور و دولت‌ها و قدرت‌هایی که انسان را در حد اعدادی برای آمارها فرومی‌کاهند و با زندان‌ها و برجک‌های دیده‌بانی و سیم‌خاردارهایی که در مرزهایشان کشیده‌اند، آزادی و حق شهروندی او را سلب می‌کنند. شعر «چند کلمه درباره‌ آمار» از اشعار مهم شیمبورسکا و یک شعر نمونه در این زمینه است. این شعر هم در مجموعه «هیچ چیز دو بار اتفاق نمی‌افتد» منتشر شده است.

شعر «همه چیز»، یکی از دیگر از «اشعار معیار» شیمبورسکا در مجموعه «هیچ چیز دو بار اتفاق نمی‌افتد» از حقیقت دیگری پرده برمی‌دارد: شیمبورسکا همانطور که خودش هم اعتراف می‌کند آماده است ما را فریب بدهد. یک موقعیت به ظاهر پیش‌پاافتاده و روزمره را با ما در میان می‌گذارد و در همان حال با تردستی یک مشکل فلسفی بسیار پیچیده را به زبان ساده بر ما آشکار می‌کند: بودن ما با نبودن ما چندان تفاوتی ندارد. بودن ما به یک معنا همانا بودنِ نبودن ماست. زندگی بدیهی نیست؛ وقفه‌ای‌ست در نبودن و در مرگ به عنوان یک رخداد.

جنگ‌ها، آوارگی‌ها و بی‌خانمانی‌ها و فجایعی که انسان در قرن بیستم رقم زد و تاکنون همچنان، و به ویژه در خاورمیانه ادامه دارد، در شکل‌گیری این اندیشه بی‌تأثیر نبوده است. این موضوع هم اشعار شیمبورسکا را معاصر ما ایرانیان به عنوان ساکنان خاورمیانه جلوه می‌دهد. « مُردن از گرسنگی در اردوگاهی در یسوو» و «شکنجه» از مجموعه «هیچ چیز دو بار اتفاق نمی‌افتد» چنین اشعاری‌اند.

شیمبورسکا در فرازی از شعر بلند «شکنجه» می‌گوید:

چیزی تغییر نکرده است،
بدن جایگاه درد است،
مجبور است بخورد، نفس‌ بکشد و بخوابد،
پوست نازکی دارد، و درست زیر آن، خون در جریان است،
تعداد نسبتاً خوبی دندان و ناخن دارد،
استخوان‌هایش می‌توانند بشکنند، مفصل‌هایش می‌توانند کشیده شوند؛
در شکنجه همه‌ی این چیز‌ها را در نظر می‌گیرند.

چیزی تغییر نکرده است.
بدن هنوز می‌لرزد، همان‌طور که قبلاً هم می‌لرزید،
قبل از اینکه رم به‌وجود بیاید و بعد از آن،
در قرن بیستم،
قبل و بعد از مسیح.
شکنجه‌‌ همان است که بود، فقط زمین کوچک‌تر شده است.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.