وکلا در ایران با مشکل اشتغال روبهرو هستند
بهگفته محمد نجفی توانا، رئیس کانون وکلا دادگستری مرکز بسیاری از وکلا بهویژه زنان وکیل با مشکل اشتغال در ایران روبهرو هستند.
بهگفته محمد نجفی توانا، رئیس کانون وکلا دادگستری مرکز بسیاری از وکلا بهویژه زنان وکیل با مشکل اشتغال در ایران روبهرو هستند.
به گزارش خبرگزای کار ایران ( ایلنا)، نجفی توانا امروز پنجشنبه ۱۸ تیرماه، گفت: «نظام آموزشی کشور ما تعداد زیادی از دیپلمهها را بدون مطالعه و نیاز سنجی وارد رشته حقوق کرده است، در حالی که بازار کار ما چنین ظرفیتی را ندارد.»
نجفی توانا با بیان اینکه وکلا در ایران با مشکل اشتغال مواجهاند، افزود: «تعداد زیادی از وکلای ما درآمد کافی و دفتر ندارند، بهویژه زنان وکیل که با مشکلات حرفهای نیز روبهرو هستند.»
او پیشنهاد داد که اجبار استفاده از وکیل در موارد لازم و اجرایی کردن طرح بیمه وکالت در دستور کار قرار بگیرد تا همه مردم بتوانند از وکیل استفاده کنند.
در گزارشی که روزنامه جامجم در بهمنماه سال گذشته منتشر کرد، مهمترین مشکل شغل وکالت در ایران، «گرانی» عنوان شده بود. در این گزارش فرهنگ عدم مراجعه به وکیل در جامعه ایران، بالا بودن دستمزد وکلا و همچنین بالا بودن هزینههای راهاندازی دفتر وکالت، از جمله موانع موجود بر سر راه شغل وکالت شمرده شده بود.
رئیس کانون وکلای دادگستری مرکز اواخر سال گذشته از وجود بيش از ۶۰ هزار وکيل در ایران خبر داده بود که يا از کانونهای وکلا پروانه کار گرفتهاند يا از مرکز مشاوران قوه قضائيه؛ با این حال بهگفته او تنها عده کمی از آنها توانستهاند در بازار وکالت، جايگاهی مناسبی برای خود بیابند.
قانون جدید آیین دادرسی کیفری نیز محدودیتهای تازهای بر سر راه فعالیت مستقل وکلا ایجاد کرده است.
بر اساس تبصره اصلاحی ماده ۴۸ قانون جدید آیین دادرسی کیفری که به تصویب شورای نگهبان رسیده است، در جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی کشور و همچنین جرایم سازمان یافته در مرحله تحقیقات مقدماتی، طرفین دعوا حق دارند وکیل یا وکلای خود را فقط از بین وکلای رسمی دادگستری که مورد تأیید رئیس قوه قضائیه باشند انتخاب کنند.
کانون وکلای دادگستری مرکز، چند روز پیش در نامهای به حسن روحانی، رئیسجمهور ایران به تبصره اصلاحی اعتراض کرد.
در این زمینه بیشتر بخوانید:
نظرها
نادرشاه
مشکل یکی دوتا نیست.من خودم چهارسال عمرم را برای این رشته بیخود د ر ایران البته) هدر دادم و فریب خوردم پس حق اظهارنظر دارم چون میدونم چی به کجاست.اولا قوانین ما عقب افتاده و ارتجاعی ومخصوا در بخش کیفری مربوط به اعراب بدوی یا قوانین قدیمی فرانسه است.قوانینی مثل درآوردن چشم،دیه بر مبنای شتر و ارزش زن به اندازه نصف مرد.واقعا خنده دار و مایه آبروریزیه پس به چی مینازید و قیافه گرفته اید.ثانیا،ارزش لیسانس حقوق فعلی با پشکل ماچلاق و پهن گاو یکی شده چراکه نه تنها به اصطلاح دانشگاه های بی مقدار زیاد شده که همه هم مثلا رشته حقوق دارند بلکه الان بدون کنکور هم دانشجو قبول می کنن! و کیفیت کم نشده بلکه کاملا از بین رفته و اکثرا بیسواد.ثالثا این روند سیر تصادعی داره و سال به سال به وکلای بیکار افزوده میشه و سالها طول میکشه تا این فاجعه رو بشه درست و درمون کرد(به شما قول میدم چند نسل طول میکشه و به عمر من و شما نمی خوره پس فاتحه مع الصلوات!).رابعا وقتی قوه قضائیه دست یک آخوند عراقی زاده بیسواد و قاتل باشه(لاریجانی)و قضات اون هم آخونده ای فاسد و بیسواد با باندهای مافیایی باشن و دادستان اون هم یکی از اعضای قتل عامهای سال 67(اینجاش خیلی جوکه واقعا)دیگه چه انتظاری دارید که بقیه مواردش درست باشه.اونموقع که مرگ بر شاه گفتید و دنبال خمینی دجال هندی زاد راه افتادید...فکر امروز رو هم باید می کردید.لعنت بر روح نجسش.مردم نادان تاوان نادانی و حماقت خود را پس می دهند و این،قانون زندگی است...
سروش
آخه *** کجای دنیا میان میگن که چون در فلان رشته دانش آموخته زیاده پس دیگه اجازه ندیم تو این رشته پذیرش بشه یا اونایی که خودمون میگیم پذیرش بشن به قول دوستمون تو داری فکر خودتو و دارو دستتو میکنی که دست زیاد نشه آره ؟؟!!!
رها رهاوی
با پوزش از خوانندگان گرامی، باید گفت هیچ حرفی سخیف تر از این نیست که رئیس کانون وکلای دادگستری مرکز، به عنوان یک نهاد صنفی، بگوید: «نظام آموزشی کشور ما تعداد زیادی از دیپلمهها را بدون مطالعه و نیاز سنجی وارد رشته حقوق کرده است، در حالی که بازار کار ما چنین ظرفیتی را ندارد.» معنای دیگر این حرف این است که چون بازار کار ما ظرفیت ندارد، کسی نباید برود در دانشگاه های معتبر خارج از کشور، حقوق بخواند و برگردد ایران بخواهد کار کند. توجه کنید، نمی گوید نظام آموزشی ما، وکلای بی مایه و نادان تربیت می کند، به نفس تربیت فارغ التحصیلان حقوق انتقاد و اعتراض دارد. چرا که، به زبان خودمانی، دست زیاد می شود، و درآمد کم. تنها نانواها، و بقال ها، و دستفروش ها هستند که خدا ندارند و هر کس دلش خواست می تواند جنب آن، روبرو، و چند قدم آن طرف تر، بساط دایر کند و بازار طرف را از رواج بیندازد، وگرنه، وکلا، و پزشکان، و واردکنندگان، خواهان انحصارند. همین نگرش هاست که باعث می شود وقتی کسانی خواستند جایگاه وکلا را تضعیف کنند، کسی در جامعه معترض نمی شود. چون وکلا در فکر درآمدند، نه اهمیت کارشان