بچهدارشدن مسالهای شخصی است یا الزامی اخلاقی؟
آیا دعوت یک بچه به این دنیای ازهمگسیخته کاری اخلاقی است یا آیا امتناع از بچهدارشدن «خودخواهی» است؟
بسیاری از مردم میخواهند بچه داشته باشند. اما ممکن است این سؤال برایشان پیش آید: آیا دعوت یک بچه به این دنیای ازهمگسیخته کاری اخلاقی است؟ دنیایی که در آن ممکن است از آسیبها و بیعدالتیهای زیادی رنج ببرد (در آنها شرکت کند). برخی دیگر ترجیح میدهند بچهدار نشوند. این تصمیم همچنین تردیدهای اخلاقیای برمیانگیزد: آیا امتناع از بچهدارشدن «خودخواهی» است؟ آیا کسانی که بچه ندارند نمیتوانند به آیندهٔ بشریت و به ساختن نسل بعد کمک کنند؟ کمکی که هرکس از دستش بربیاید، باید انجام دهد.
شاید وسوسه شویم که چنین سؤالاتی را بیمورد بدانیم، آن هم به این دلیل که بچه داشتن یا نداشتن مسئلهای شخصی است. قطعاً به هیچ کس ربطی ندارد. نه وظیفهٔ دولت و نه جامعه است که به من بگویند در این مورد چه کنم. این سؤال قطعاً در «حوزهٔ شخصی» میگنجد، حوزهای که در یک جامعهٔ لیبرال، دیگران باید به آن احترام بگذارند و کاری به آن نداشته باشند.
درست است. این امر مسئلهای شخصی است و ربطی به دیگران ندارد که برایمان تصمیم بگیرند، اما این بدین معنا نیست که اخلاقیات لزوماً در قبال آن سکوت میکند. ما هر یک میتوانیم شخصاً از خود بپرسیم: باید چه کار کنم؟ آیا ملاحظات اخلاقیای وجود دارد که باید در اینباره مدنظر بگیرم؟ ملاحظاتی که میتوانند ما را راهنمایی کنند تا مسیر خود را در این سؤالات بسیار جدی و بسیار شخصی پیدا کنیم. و اگر چنین پرسوجوی اخلاقیای را انجام دهیم، پاسخهایی که به آنها میرسیم ممکن است ما را شگفتزده کنند.
آیا این انصاف در حق کودک است که به زندگیای آورده شود که لزوماً دارای درد و ناراحتی و رنج و سردرد زیادی خواهد بود؟
نظرها
میترا
فرزند آوری عین ارتکاب به قتل است. هر پدر و مادری می داند که بلافاصله پس از تشکیل جنین عملا شمارش معکوس برای مرگ این موجود جدید آغاز می شود چرا که از مرگ گریختن نتوانست. چرا باید فنا را در قالب عشق پدری یا مادری به کسی تقدیم کرد؟ هدف بسیاری از مردم از فرزند آوری توهم استمرار حیات خود است. یعنی فکر می کنند با این کار زندگی آنها به نوعی در این ساختار ژنتیکی جدید ادامه می یابد. ولی نفس این ایده هم هیچ بار ارزشی ندارد. به زبان دیگر تداوم حیات یک موجود فانی نه خوب است نه بد. امریست پوچ. در بهترین وضعیت می توان این امر را نوعی غریزه حیوانی دانست که مثل سایر غرایز از آن گریزی نیست.