ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

کمی بهار؛ شهرنوش پارسی‌پور – ۱۲۱

شهرنوش پارسی‌پور – کوکب از الیاس خان ناراضى است. در سرپل به مردى برمى‌خورد که به نظرش زیبا مى‌آید. به بستنى‌فروشى مى‌رود و مرد نیز به آنجا وارد مى‌شود.

رمان «کمی بهار» در سال ۱۳۱۲ آغاز می‌شود؛ دو سال پیش از کشف حجاب. اردکان در این رمان صحنه‌ای‌ است که در آن و در قالب یک «ساگای خانوادگی» تاریخ ایران رقم می‌خورد.

خانم پارسی‌پور در این رمان می‌خواهد نشان بدهد که چگونه تحولات زن ایرانی در طول تاریخ، منجر به تحول مردان نیز می‌شود. «کمی بهار» همانطور که به‌تدریج نوشته می‌شود، در «رادیو زمانه» هم به شکل کتاب گویا در اختیار خوانندگان و شنوندگان قرار می‌گیرد.

شماره ۱۲۱ از این مجموعه را می‌توانید بشنوید. خلاصه این بخش چنین است:

کوکب به دیدار مادرش مى‌رود و ضمن گفت‌وگو متوجه مى‌شود که مادرش خیال داشته نام او را آفاق بگذارد. کوکب اعلام مى‌کند که از نام کوکب متنفر است و از آن پس آفاق خواهد بود. او یک میهمانى مى‌دهد و این را به همه اعلام مى‌کند. چند روز بعد براى گردش به سر پل تجریش مى‌رود. او از دست الیاس خان ناراضى است و فکر مى‌کند او آداب همسردارى را نمى‌داند. در سرپل به مردى برمى‌خورد که به نظرش زیبا مى‌آید. به بستنى‌فروشى مى‌رود و مرد نیز به آنجا وارد مى‌شود. آفاق به اندازه خوردن یک بستنى در آنجا مى‌ماند و از این ماجراجویى ذهنى بسیار لذت مى‌برد و...

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.