ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

٣٤ نکته درباره سینمای ایران

نادر فتوره‌چی- ادعای ساخت فیلم «رئالیستی» در ایران، تا زمانی که زنان با روسری از حمام و رختخواب بیرون می‌آیند، یک شوخی‌ست.

١- اگر کل آنچه که «سینمای ایران» می‌نامند را در همین لحظه تعطیل کنند، به لحاظ هنری و سینمایی، آب از آب تکان نمی‌خورد.

نادر فتوره‌چی

٢- کل مخاطبانِ امروزِ سینمای ایران، در بهترین حالت، یک میلیون نوکیسۀ فرهنگی هستند که نیت‌شان از سینما رفتن، تماشای فیلم نیست.
٣- سلیقه سطح پایین مخاطبان سینمای ایران، محصول عدم آگاهی از وجود نمونه‌های درخشان جهانی و ناشی از شرایط ایزولۀ دهه‌های اخیر است.
٤- هر جا در این متن از واژه «بازیگر» استفاده شده، منظور «علاقه‌مند به بازیگری»ست.
٥- سینماگران و بازیگران ایران از سیاستمداران‌مان بدلباس‌ترند.
٦- هیچ بازیگری در ایران قدرت خلق شخصیت و یا حتی خلق یک میمیک صورت ماندگار را ندارد.
٧- بازیگری را در سینمای ایران نمی‌شناسم که جز تکرار خودش در برابر دوربین، توانایی یا قابلیت بازی در نقش «دیگری» را داشته باشد.
٨- سکانس‌ها و دیالوگ‌های ماندگار سینمای ایران در خوشبینانه‌ترین حالت به تعداد انگشتان دو دست نمی‌رسند.
٩- اگر مبحث «ازدواج و خواستگاری»، «مامور امنیتی»، «افسر نیروی انتظامی خدوم»، «معتاد تزریقی» و «از فرنگ برگشته‌ها» از سینمای ایران گرفته شود، هیچ چیز از آن باقی نمی‌ماند.
١٠- ادعای ساخت فیلم «رئالیستی» در ایران، تا زمانی که زنان با روسری از حمام و رختخواب بیرون می‌آیند، یک شوخی‌ست.
١١- آنقدرها هم که «روشنفکران دستگاهی-ارشادی» خیال می‌کنند، تقلید ادا اطوارهای بیمزه و «ابزورد»، همه را گول نمی‌زند و چسباندن واژه «پست مدرن» و «جهان شخصیِ مولف» به هر مُهملی، همه را مرعوب نمی‌کند.
١٢-انگیزه ساخت فیلم در کشوری با ١٢میلیون نیازمند بسته امنیت غذایی، کسب شهرت بدون داشتن لیاقت یا مشارکت در فرآیند پولشویی‌ست.
١٣- اهدای جوایز جهانی به سینمای ایران، تابعی از مناسبات ژئوپولتیک و دیپلماتیک است.
١٤- تمامی بازیگران نسل جدید سینمای ایران آقازاده، سفارش شده، رانتی و مطلقا فاقد استعداد بازیگری هستند.
١٥-«کارگردان اولی»، یعنی آقازاده‌ای که می‌خواهد به غیر از داشتن پورشه و بنز، پُز موند بالا و فرهنگی هم بدهد.
١٦- سینمای ایران هرگز کُمدی نداشته، اما بزرگترین مخزن «لوده‌گیِ بی‌مزه» در جهان است.
١٧-تا وقتی به پازولینی، فلینی، اسکورسیزی، کوبریک، فینچر، کاپولا، بونوئل، سورنتینو و... «کارگردان» گفته می‌شود، به مدعیان این عنوان در ایران فقط می‌توان لبخند زد.
١٨- یا امثال فیلیپ سیمور هافمن، مارلون براندو، لئوناردو دكاپريو، لارنس اولیویه، ویوین لی، هیث لجر، ناتالی پورتمن، دنیل دی لویس، آدری هپبورن و ... «بازیگر» اند، یا مدعیان این عنوان در ایران. این واژه نمی‌تواند برای توصیف هر دو گروه به کار برده شود.
١٩- تنها نقد واقعی سینمای ایران، پرتاب گوجۀ گندیده به سمت مدعیان خلق «اثر» است.
٢٠- منقد سینمایی در ایران، یکی از عوامل «گرم کردنِ تنورِ خاموش» است. آنهم با تکرار چهار جملۀ همیشه‌گی: بازی‌ها معمولی یا ضعیف بود، فیلم قصه نداشت، نگاه فیلمساز خوب بود، اما در نیامده بود.
٢١-پُر کردن خلاء نمایش سکس در سینما با اشارات زیرپوستیِ جنسی، راه‌حلی مبتذل‌تر از اصل ماجراست.
٢٢- اسامی چیپ و دم‌دستی یا مثلا خیلی روشنفکرانۀ فیلم‌های ایرانی گویای سطح فکر، سطح دغدغه و قدرت ادبی سازندگان است.
٢٣- نام واقعی سینمای وضع موجود، «نئوفیلم‌فارسی»ست و نه «سینمای ایران».
٢٤- این سینما «میانمایه» نیست، چون اصلا سینما نیست.
٢٥- ممیزی و توقیف فیلم‌های سفارشی یا برخوردهای دلواپسان با آنها و عوامل‌شان، نه یک محدودیت که یک امتیاز ویژه است تا برای کاسبانِ هنری-حقوق بشری آنور آب، ژست اپوزیسیون بگیرند و این داد و ستدی هماهنگ شده است.
٢٦- اصطلاح «سینمای شریف» برازنده «پیر پائولو پازولینی»‌ست نه فیلمسازان رانتی.
٢٧- برگزاری مراسم بزرگداشت برای یک جماعت تکراری که هر روز یکجا جمع می‌شوند و همدیگر را تشویق می‌کنند، گواهی بر فقدانِ «بزرگی» و آگاهی از این «حقیقت تلخ» است.
٢٨- وقتی یک بازیگرِ رانتی، پس از شکست در بازیگری، خواننده، شاعر و نویسنده، یا کارگردان می‌شود یعنی خودش می‌داند بی‌استعداد است، اما شجاعت پذیرش حقیقت را ندارد. شاعر یا فوتبالیستی که پس از شکست در آن عرصه با حمایت‌های خاص، بازیگر یا کارگردان می‌شود نیز همینطور.
٢٩- استعداد سینمایی، مستلزم داشتن سنت فکری-استتیکی، نبوغ ذاتی، هوش، دیسیپلین و حداقلی از خوش‌سلیقه‌گی ست، نه صرف داشتنِ روابط فامیلی، اعتماد به نفس کاذب، پارتی و پول مشکوک.
٣٠- هیچ یک از نویسندگان سینمای موجود، حتی قدرت روخوانی متون نمایشی کلاسیک یا شاهکارهای ادبیات جهان را ندارند، چه رسد به خلق یک شاهکار.
٣١-ادعای «زدن ِ حرف تازه» یا «روایت قصۀ پیچیده» از سوی کسانی که تجربۀ زیسته‌ای به غایت معمولی و بی‌مایه، یا سواد دم دستی دارند، خنده‌دار است.
٣٢- پهن کردن فرش قرمز و دستور به عکاسی و ساختن موج دروغین رسانه‌ای و برگزاری نشست و مصاحبه‌های کلیشه‌ای و جور کردنِ زورکی «منتقد سازنده» و هوادار و خرید لایک از واسطه‌های پاکستانی وهندی و شال گردن انداختن، کسی را هنرپیشه و فیلمساز و تهیه کننده و نویسنده نمی‌کند.
٣٣- از«بی بی سی» و «من‌و‌تو» تا «رجانیوز» و «تسنیم»، ظاهرا همه یک سلیقه سینمایی دارند!
٣٤-منتقد واقعی این سینما باید خودش را برای زندان، پرونده سازی و طرد آماده کند.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • رضا

    خب این ادعا ها که تو بند ۷ و ۸ و ۹ و ۱۶ رو با چه معیاری ثابت می کنه؟ اینا که نه قابل ردن نه قابل اثبات. یکی ممکنه بگه من فلان نقش فنی زداه یا فلان بازی عزت الله انتظامی یا بهروز وثوقی برام  عالی بود. این می خواد چی بگه؟ بگه نه خوب نبود چون اسکار نگرفتن؟ یا چی؟ مثلا به یاد تمام ملت ها نمونده؟  خب قرار هم نیست بمونه. چون ایران اصلا صاحب صنعت سینما نیست.  یا فلان فیلم کیارستمی که کم هم مورد علاقه ی منتقد هاو کارگردان های بزرگ نیست وبعضی هاشون می گن که  شاهکاره. اونم خوب تابع ژیوپولتیک ه یعنی مثلا هرتزوگ که فلان کار کیارستمی رو دوست داره لابد کم تر از فتوره چی حالیشه. یا تقوایی یا بیضایی یا .... که خب اندازه بزرگان سینمای جهان نیستند. اما از سر این مملکت با این منتقدای سینمایی اش زیادن. کلا هم سینمای ایران رو با امریکا مقایسه می کنه که دیگه حرفی باقی نمونه. خب چی ایران دقیقا با اونچا قابل مقایه هست؟ 

  • بیژن

    متاسفانه بسیاری از حرفهای آقای نویسنده درست است. سینمای ایران کارهای قابل اعتنا دارد اما جریان اصلی بشدن منحط و بی ریشه و احمقانه است. بازهم متاسفانه برای اینکه پیوندی با ادبیات ندارد. قصه های فیلمها در بهترین حالت چیزی شبیه ماجراهای صفحه حوادث است. این کتاب نخواندن فیلمسازان کار را بجایی میرساند که کارگردان یا سناریست از نوشتن چهار جمله دیالوگ ناتوان است. فیلمهای مخملباف یا حاتمی کیا بشدت از نظر کاربرد زبان فارسی ضعیف و پیش پا افتاده اند. فیلمهای اخیر کیمیایی و مهرجویی ترحم برانگیزند. بازیگران ما بیسواد ند وفقط یک رل را بازی میکنند. در هرفیلمی همان نقش ابدی خود را. از همه بدتر اینکه فیلمسازان میخواهند دستگاه حکومتی را که روز بروز دایره ها را تنگتر میکند مثلا دور بزنند در نتیجه به لیچار بافی و ابتذال سقوط کردند. آیا تحسین اسکورسیزی از یک فیلم ایرانی به معنای تایید کل سینمای ایران است؟گمان نمیکنم. من در همین سینما سوپر استارهایی را میشناسم که نه تنها تابحال اسم فللینی و پازولینی و تارانتینو را نشنیده اند بلکه از سینما متنفرند. فقط برای دستمزد فیلم بازی میکنند

  • فريد

    نكته ٣٥ سينماي ايران نيز اين است كه يك روزنامه نگار و مترجم فلسفي و سياسي منتقد سينماي ايران است!!!

  • همایون

    خوب خیلی تند و عصبی است اما بدبختانه درسته

  • نیما

    من ترجیح میدم در مورد سینمای ایران از اسکورسیزی و گدار و سورنتینو و ... بپرسم تا توریستهای فرهنگی بورژوازی بالا شهر تهران در فضای «مجازی»

  • لا

    فیلم رئالیستی رو میشه طوری ساخت که احتیاجی به از حمام و رختخواب بیرون اومدن نداشته باشه ! با بعضی حرفهاش موافقم این که مثلا سینمای ایران خانوادگیه و مملو از خانم زاده و آقا زاده ... ولی بهرحال این که چون وضع بسته ست همه باید دست بگذارند رو دست و سینما و تئاتر و موسیقی و هنر و ... تعطیل بشه نظریه که فقط از یک انقلابی چپ بر میاد ! همین ها بودند که به طمع یک آرمان شهر خیالی همه چیز رو با انقلاب زیر و رو کردند و نتیجه همین شد که می بینیم !

  • SQR

    همه‌چیز تو این مملکت مسخره و مبتذله. هر چیزش که به فکر بیاد.

  • ورتا

    خب ؟ راه حل؟! اگر تونستی راه حل بده که روسری از سر چجوری دربیاد؟ چجوری کسانی که تجربه عادی دارن فیام غیرعادی بسازن؟ تک نقش ها چگوونه چند نقشی شوند ؟ و ...؟ موعظه همه بلدیم. "راه حل" .. میتونی؟!

  • سپیده

    اگر چه پاسخ مناسبی برای هر یک از موارد ذکر شده هست اما به همین دو مورد اکتفا می کنم که ساخت فیلم در کشوری با 12 میلیون افراد نیاز مند به بسته غذایی هرگز غیر قابل توجیه تر از ساخت فیلم در هند نیست. پس با نظر ایشان بالیوود هم باید درش بسته شود. مورد دوم اینکه جدا از فیلمسازان و بازیگران ، منتقدان و نویسندگان هم تجربه های ناب زیستی نداشتند که منجر به خلق شاهکار شود. برای همین برای رسیدن به شهرت نخستین راه که مهمل گویی عجیب و غریب است را برمی گزینند.