ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

فوتبال و تراژدی؛ راهی به جهانِ بی‌خشونت

سایمون کریچلی- وقتی برتولت برشت می‌خواست تماشاگران ایدئال نوعی تئاتر حماسی را تصور کند، تماشاگران مسابقات ورزشی را مجسم کرد: جمعیتی آرام و بدون اضطراب که در روشنایی نشسته‌اند.

برد اِوَنز، استاد روابط بین‌الملل دانشگاه بریستول انگستان، بنیان‌گذار و مدیر طرح تاریخ خشونت است که به نقد مسئلهٔ خشونت در قرن بیست‌ویکم می‌پردازد. اونز مجموعه گفت‌وگوهایی را دربارۀ مفهوم خشونت ترتیب داده است که در ستون «استون» در روزنامۀ نیویورک‌تایمز منتشر می‌شود. او در اولین شماره از این گفت‌وگوها، سراغ سایمون کریچلی رفته است. استاد فلسفۀ دانشگاه نیواسکول و مدیر ستون «استون». آنها در این گفت‌وگو دربارۀ مسائلی ازاین‌دست صحبت می‌کنند: مفهوم خشونت، جایگاه تراژدی در یونان باستان و رابطۀ ورزش و تئاتر با خشونت.

برد اونز: چگونه می‌توانیم چنین بصیرت‌هایی را به رابطهٔ معاصر تاریخی و آشکارا پیشگویانه میان خشونت و ورزش ربط دهیم؟ شاید استادیوم‌های ورزشی، تئاترهای واقعی زمان ما هستند؟ آیا آن‌ها به‌ناگزیر با مسئلهٔ خشونت در هر دو شکل مبالغه‌آمیز و بدنام شده‌اش در ارتباط‌اند؟ 

سایمون کریچلی: آه به مسئلهٔ مهمی اشاره کردید. ورزش آشکارا ادامهٔ جنگ از طرق دیگر است. استادیوم‌های ورزشی نیز بدون شک نزدیک‌ترین چیز به تئاترهای باستانی هستند؛ به‌ویژه از نظر ابعاد: تقریباً پانزده‌هزار نفر در تئاتر دیونیسوس در آتن حضور داشتند. شگفت‌انگیز است. وقتی برتولت برشت می‌خواست تماشاگران ایدئال نوعی تئاتر حماسی را تصور کند که در دههٔ ۱۹۲۰ مشغول ساختش بود، تماشاگران مسابقات ورزشی را در ذهن مجسم کرد: جمعیتی آرام و بدون اضطراب که در روشنایی نشسته‌اند و نه در تاریکی. همچنین می‌دانند چه چیزی در حال وقوع است و برایش هیجان دارند. مردمانی‌ نیستند که یا آرام و در حال چرت‌زدن باشند یا بهت‌زده؛ آنطور که معمولاً در تئاترهای نیویورک دیده می‌شود.

ورزش آشکارا خشن است. همین خشونت است که ما دوست داریم ببینیم. ما می‌خواهیم بازیکنانی را نظاره کنیم که بدن‌های خود را در میدان مسابقه به‌خاطر تیمشان به خطر می‌اندازند. به همین علت است که به‌نظر من تمام بحث‌ها راجع‌به ضربه‌مغزی و آسیب‌های شدید جسمانی در لیگ ملی فوتبال آمریکایی ریاکارانه است. ورزش جایی است که بدن‌ها در آن آسیب می‌بیند. اگر با چنین چیزی موافق نیستید، پس مسابقات ورزشی را تماشا نکنید.

اما ورزش تنها نمایش خشونت‌آمیز گلادیاتورها نیست. ورزش خشونتی است که صیقل خورده و به مهارت و تبحر استادانه تبدیل شده است. این همان چیزی است که روان‌کاوان «تصعید یا پالایش»۶ می‌نامند. ورزش خشونتی پیراسته و تعالی‌یافته است. نمایش ورزشی فقط از طریق مجموعهٔ مفصلی از قوانین ممکن می‌شود. این قوانین باید رعایت شوند و همه با آن موافق باشند.

اما آنچه در پس‌زمینهٔ خشونت فیزیکی قانونمند ورزش وجود دارد، چیزی پیچیده‌تر است. چیزی است نزدیک به آنچه باستانیان به آن «سرنوشت» می‌گفتند. این نکته خصوصاً دربارۀ ورزش فوتبال صادق است که به‌نظرم بیشترین طرفدار را دارد: همان که امریکاییان «ساکر» می‌نامند. برای طرفدار واقعی این ورزش، آنچه در یک مسابقهٔ فوتبال در خطر است، حس شدید تعلق به مکان، خواه محله، شهر یا کشور است. حس هویتی که تقریباً قبیله‌ای است و اغلب حول طبقهٔ اجتماعی، قومیت، گویش یا زبان شکل می‌گیرد. اما آنچه کل این فعالیت را برمی‌انگیزد، چیزی شبیه به تقدیر و سرنوشت است. این مسئله معمولاً زمانی تجربه می‌شود که تیم محبوب شخص می‌بازد. وقتی که بازی انگلیس در برابر آلمان باید با ضربات پنالتی به پایان برسد مثل حس غرق‌شدن و سقوط است.

نکتهٔ کلیدیِ ارتباط ورزش و خشونت این است که گرچه ورزش می‌تواند به خشونت واقعی تبدیل شود و این اتفاق گاهی می‌افتد۷، اما معمولاً چنین چیزی رخ نمی‌دهد. شخص به‌عنوان یک طرفدار، جدیت خشونت فیزیکی در بازی را با آمیزه‌ای از شوروشوق شدید و دانش تخصصی دربارۀ وقایع جاری دنبال می‌کند. سپس بازی تمام می‌شود و او به خانه باز می‌گردد، درحالی‌که اغلب کمی ناامید شده است. من فکر می‌کنم ورزش، به‌ویژه فوتبال، مثال فوق‌العاده‌ای است در رابطه با اینکه چگونه خشونت می‌تواند هم تماشایی و هم در خدمت اهداف ضدخشونت باشد. در بهترین حالت، فرد شکست را می‌پذیرد، به حریف احترام می‌گذارد و مشتاقانه در انتظار بازی بعد می‌ماند.

برد اونز: نکتهٔ ظریف پتانسیل موجود در ورزش برای پرهیز از خشونت، تعیین‌کننده به نظر می‌رسد. به‌طور خاص، چگونه می‌توان ابزار فکری مناسبی برای این خشونتِ عمیق و ساعات پر از اضطراب ایجاد کرد؟ 

سایمون کریچلی: پاسخ من بسیار ساده است: هنر. به‌نظر من هنر در رساترین و قدرتمندترین شکل خود، گزارشی به دست می‌دهد از تاریخ خشونت که ما برآمده از آنیم. همچنین می‌تواند امکان تعلیق خشونت را نیز به ما نشان دهد.

این امر در قدرتمندترین شکل خود در موسیقی پاپ رخ می‌دهد. از نظر من و بسیاری دیگر، یکی از پاسخ‌های بسیار منسجم‌ و قدرتمند به خشونت نژادی پارسال، آلبوم کندریک لامار بود. لامار با خلاقیت زبانی خیره‌کننده و دانش درونی غنی دربارهٔ سنت موسیقی جاز، راه‌حل‌های ساده یا شعارهای کلیشه‌ای اخلاقی نمی‌دهد؛ بلکه ما را به‌نحو زیبایی‌شناسانه با تاریخ طولانی خشونت نژادی مواجه می‌کند. به‌وضوح می‌توان چنین چیزی را در قطعه‌ای مانند «درسته»۸ شنید. این همان کاری است که پابلیک انمی، کرتیس میفیلد و ماروین گای بسیار قدرتمندانه در نسل‌های قبل انجام دادند.

گاهی اوقات دلم می‌خواهد با نیچه موافق باشم که می‌گفت زندگی بدون موسیقی اشتباهی بیش نخواهد بود. موسیقی پاسخی به ما نمی‌دهد؛ بلکه با حساسیت سیاسی و تاریخیِ سرشار از هوشمندی، ذوق و لطافت طبع به ما اجازه می‌دهد پرسش‌های صحیح بپرسیم. موسیقی خوب می‌تواند تصویری قدرتمندتر از هر گزارش خبری از خشونت زمانمان به ما بدهد. موسیقی همچنین می‌تواند برای لحظاتی هرچند کوتاه ما را از این چرخهٔ ظاهراً بی‌پایان خشونت جدا کند تا نحوه‌ای دیگر از بودن را تصور کنیم که با خشونت، کینه و حماقت کمتری همراه است.

پی‌نوشت‌ها:
* برد اونز (Brad Evans)، استاد ارشد روابط بین‌الملل در دانشگاه بریستول انگستان است. او بنیان‌گذار و مدیر طرح تاریخ خشونت است که به نقد مسئله خشونت در قرن بیست‌ویکم می‌پردازد. از کتاب‌های جدید او می‌توان به آینده‌های دورانداختنی؛ فریبندگی خشونت در عصر نمایش و زندگی ترمیم‌پذیر؛ هنر زندگی در خطر اشاره کرد.
[۱] Salamis
جزیره‌ای در غرب آتن. نیروی دریایی پارسیان در اینجا از ناوگان یونان شکست خورد.
[۲] Oedipus the King
[۳] Modern Tragedy
[۴] قصر السینور و دولت دانمارک به‌وضوح تمثیلی است برای دادگاه الیزابتی و حکومت پلیسی.
[۵] هر دو پسرانِ پدرانِ کشته شده بودند
[۶] sublimation
[۷] یا از طریق اوباشگری یا نزاع‌های نژادی و قومی
[۸] alright

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.