ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

تاریخچه دولتی پسماند؛ از این جنگل زباله می‌روید

بهنام خسروانی- در تمام سال‌هایی که به روایت تبلیغات تلویزیونی و شهری قرار بود «شهر ما، خانه ما» باشد، روشن نبود که نقش و وظیفه دولت در این شهر چیست.

از نزدیک به دو دهه پیش، همزمان با طرح مفاهیم جامعه مدنی و شهروندان مسئول، شهرداری و دولت یک شعار زیست محیطی را دائماً در گوش ما تکرار کرده‌اند: «شهر ما، خانه ما».

غالب پسماندها در استان گیلان به مرکز دفن زباله سراوان در ۲۰ کیلومتری رشت منتقل می‌شود

شعاری که صراحتاً از مردم می‌خواهد شهر و طبیعت را آلوده نکنند و در قبال آن مسئول باشند. اما این شعار/گزاره وجه غایبی هم دارد؛ دولت‌شهر چه؟

در تمام سال‌هایی که به روایت تبلیغات تلویزیونی و شهری قرار بود «شهر ما، خانه ما» باشد، روشن نبود که نقش و وظیفه دولت در این شهر چیست. اصلاً حالا که فعالیت داوطلبانه در کمپین‌های جمع‌آوری زباله به بخش جداناپذیری از فعالیت‌های نمادینِ زیست‌محیطی شهروندان بدل شده است، نهادهای مسئول چه می‌کنند؟

از قضا شاید بتوان زمان و مکان خوبی هم برای پیش‌ کشیدن این بحث تصور کرد؛ در آستانه تعطیلات تابستانی، مناطق گردش‌خیز شمال. جایی که سازمان حفاظت محیط زیست می‌گوید به وقت ترافیک گردشگری با افزایش شش برابری پسماند و تولید زباله مواجهیم. گیلان مازندارن، آنجا که به گفته سعید متصدی، معاون انسانی سازمان محیط زیست، حجم زیاد زباله، بالا بودن سطح آب زیرزمینی، انبوه گردشگران، شرایط اقلیمی و رطوبت هوا مشکلاتی را ایجاد می‌کند که «تنها با مسئولیت اجتماعی خود شهروندان برطرف خواهد شد».

اما آیا این پیش‌فرض سعید متصدی تمام حقیقت را بیان می‌کند؟ آیا با فرض به جاآوردن تمام مسئولیت شهروندی مشکل پسماند شهرهای شمالی رفع می‌شود؟ یا ما با یک نقص سیستماتیک و ساختاری در جمع‌آوری پسماند و فاضلاب مواجهیم؟

از «آشغال تپه» مازندران تا جنگل زباله در گیلان

افزایش شش برابری پسماند در استان‌های شمالی کشور در حالی اعلام می‌شود که وضعیت این مناطق در شرایط عادی نیز چنگی به دل نمی‌زند و به لحاظ انباشت پسماند سال‌هاست که بحرانی توصیف می‌شود.

در استان گیلان روزانه بیش از دو هزار تن پسماند تولید می‌شود. غالب پسماندها در استان گیلان به مرکز دفن زباله سراوان در ۲۰ کیلومتری رشت، جایی نه چندان دور از مرکز شهر برده می‌شوند و زباله‌ها به صورت «روباز» روی‌هم ریخته می‌شوند.

در واقع تنها کاری که این مرکز جمع‌آوری زباله می‌کند فشرده‌سازی این زباله‌ها  توسط چهار لودر است. سراوان در حال حاضر بیش از هرچیز به جنگل زباله‌ها می‌ماند. جنگلی که به واقع تهدید اساسی برای جنگل‌های طبیعی این استان شمرده می‌شود.

در نزدیکی بهشهر مازندران زباله‌ها در جایی جمع می‌شوند که مردم به آن «آشغال‌تپه» می‌گویند

حجت شعبان‌پور، معاون عمرانی استانداری گیلان در تصویری آخرالزمانی می‌گوید «در صورت ادامه یافتن این روند استان گیلان تا ۱۰ سال آینده در زباله دفن خواهد شد.»

سرانه تولید پسماند در گیلان با میزان ۸۵۰ گرم در شهر و ۵۰۰ گرم در روستا بسیار بیشتر از حتی میانگین کشوری است. در ایران سرانه تولید پسماند به ازای هر نفر تقریباً ۷۰۰ گرم است؛ عددی که خود بیش از میانگین سرانه تولید پسماند در جهان است.

از سوی دیگر آنچه باعث نگرانی عمده ساکنان این استان شده تولید مقادیر متنابهی از شیرآبه‌های سمی است. شیرآبه ‌هایی که از زباله‌ها نشت می‌کند و به آلودگی رودخانه‌ها، آب‌های زیرزمینی و دریا، نابودی خاک و گیاهان، آلودگی محصولات دامی و کشاورزی و در ‌‌نهایت بیماری انسان منجر می‌شود.

به گزارش ماهنامه استانی دیار، سالانه بیش از ۳۱۵ میلیون لیتر شیرآبه به طبیعت گیلان وارد می‌شود؛ چیزی در حدود ۱۰ لیتر در هرثانیه.

در حالی که مسئولان دولتی مدام برطبل فقدان مسئولیت شهروندان در برابر زباله می‌کوبند، استان گیلان فاقد حتی یک نیروگاه زباله‌سوز است و سال‌هاست که دولت هزینه برآوردشده ۱۴۰ میلیارد تومانی آن را تآمین نمی‌کند.

علاوه ‌براین، استان گیلان در حال‌ حاضر تنها دارای دو کارخانه کمپوست رودسر و انزلی با ظرفیت حدوداً ۳۰۰ تن است که به هیچ‌وجه پاسخگوی نیازهای این استان در دفع زباله نیست.

در واقع دو راهکار عمده در مناطق شمال کشور وجود دارد، راهکارهایی که بیش از نیم قرن از اجرای آن در مناطقی مشابه در سرتاسر جهان می‌گذرد: احداث دستگاه زباله‌سوز و کارخانه کمپوست.

هر دو راهکار مذکور به دلایلی همچون عدم تخصیص بودجه و اعتبار کافی برای واردات دستگاه‌های لازم، بی‌توجهی دولت و همچنین بی‌کیفیت بودن و فرسودگی برخی از دستگاه‌های موجود عملاً اجرا نمی‌شوند.

استان مازندران نیز در این زمینه شانه به شانه  گیلان پیش می‌رود و وضع بهتری را تجربه نمی‌کند. در هر ۲۴ ساعت حدود سه هزار تن زباله در استان مازندران تولید می‌شود.

استان مازندران در این زمینه و با این حجم تولید پسماند رتبه نخست را در میان استان‌های حاشیه دریای خزر به خود اختصاص داده است.

در حال حاضر بیش از نیمی از ۲۷ مرکز دفن زباله شهری موجود در این استان فاقد مجوز زیست محیطی هستند. همچنین بیش از ۹۰ درصد زباله‌های تولید شده در این استان یا به روش سنتی دفن می‌شوند و یا در مراکز جمع‌آوری پسماند در سطح زمین روی‌ هم تلنبار.

در آخرین اقدام دولتی، کارخانه کمپوست بهشهر که در سال ۱۳۹۴ برای رفع معضل زباله در شرق این استان آغاز به کار کرد نیز تنها گنجایش ۵۰ تن زباله را دارد. کوهپایه ورودی شهر بهشهر به محلی برای دفن زباله این شهر بدل شده است. جایی که محلی‌ها از آن به عنوان «آشغال‌تپه» یاد می‌کنند. از کارخانه کمپوست بهشهر بارها به عنوان نماد عجز مسئولان در دفع مناسب زباله در مازندران یاد شده است.

در واقع هیچ یک از مراکز دفن یا دفع پسماند در مازندران کارایی لازم را نداشته و این استان را در کوهی از زباله محصور کرده‌اند.

واقعیت آن است که طی سال‌های اخیر سرنوشت پسماندها در ایران همچون بسیاری دیگر از معضلات زیست محیطی دیگر با مدیریت این موضوع گره خورده است. مدیریتی که باید فارغ از کلیشه‌های روزمره، فکری به حال زباله‌هایِ روی دست مانده‌ی جغرافیای ایران کند. مدیریتی که در آن باید تکلیف فقدان سیستم فاضلاب‌ شهری، فاضلاب‌هایی که به تالاب انزلی یا رودخانه‌های شمال ایران می‌ریزند، نبود دستگاه زباله‌سوز عادی و بیمارستانی، کمبود سطل‌های زباله و ماشین‌های مخصوص و بحران رفتگرانی که با ایمنی پایین و حقوق اندک کار می کنند روشن شود.

دو دهه پس از طرح شعار دولتی «شهر ما، خانه ما»، شاید اینبار نوبت مردم باشد تا در شعارهای خود مسئولیت دولت را یادآوری کنند.

عکس‌های بیشتر از «آشغال‌تپه» بهشهر

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • پسر ایرانی

    مردم قطعا نقش بسزایی در مهار بحران زباله و آلوده کننده ها دارند. اما دولت و حکومت و نهادهای وابسته هم نقش مهمی دارند. تولید انبوه ظروف یکبار مصرف و تغییر دادن نحوه بسته بندی مواد غذایی به سمت مواد پلیمری و جایگزینی با با مواد تجدیدپذیر و تجزیه شونده. عدم نظارت ب رکیفیت موادغذایی مثل نان که باعث ضایعات زیاد میشود. ولنگاری در نظارت الوده کنندگان مثل کارنجه جات و مردم متخلف در دفع زباله و فاضلاب..