«گناه من این بود که پایم را به گلوی اژدها گذاشتم و به شغال باج ندادم.» این روایت عبدالحسن مقتدایی استاندار برکنار شده خوزستان در مراسم معارفه استاندار جدید بود و اعتراف دوباره به ناکارآمدی برنامههای دولت مرکزی در رفع نابرابری.

خوزستان دومین استان ایران به لحاظ تولید ناخالص داخلی است اما میانگین نرخ بیکاری آن به روایت مسئولان دولتی ۲۵ درصد است.
سخنان مقتدایی بدون توجه به جایگاه و مقام سیاسی که او در ساختار حاکمیت دارد، روایتی است از توسعه نامتوازن و تحمیل محرومیت از سوی دولت مرکزی به سایر استانها.
خوزستان به روایت آمارهای رسمی ۶۵ درصد از تولید نفت و گاز ایران را به تنهایی در اختیار دارد و با احتساب درآمدهای نفتی، که بیشترین سهم را در درآمد و تولید ناخالص ملی ایران به خود اختصاص میدهد، دومین استان به شمار میآید و با کسر درآمدهای نفتی هم در جایگاه چهارم و پنجم میایستد.
به رغم برخورداری این استان از منابع نفتی و نقش و جایگاهی که در اقتصاد ملی دارد، نرخ بیکاری و شاخصهای توسعه آن از وضعیت مساعدی برخوردار نیست. در حالیکه مرکز آمار نرخ بیکاری این استان را ۱۲ درصد اعلام کرده، رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی خوزستان میانگین نرخ بیکاری در خوزستان را ۲۵ درصد و نرخ بیکاری در برخی شهرها را ۴۷ درصد اعلام کرده است.
خوزستان دومین استان ایران به لحاظ بازماندگی کودکان از تحصیل به شمار میآید. به گفته مقامهای دولتی ۹۰ هزار کودک بازمانده از تحصیل در این استان شناسایی شدهاند. وضعیت استان به لحاظ برخورداری از شاخصهای بهداشتی هم پائینتر از میانگین کشوری است و برپایه پژوهشهای انجام شده، ۱۶ شهرستان خوزستان در شمار مناطق محروم و یا کم برخوردار به لحاظ شاخصهای بهداشتی قرار دارند.
بررسی یکایک شاخصهای اقتصادی و اجتماعی در خوزستان نابرابری و عدم تعادل توزیع امکانات میان شهرستانهای شرقی و غربی این استان را هم نمایانتر میکند. به گونهای که شهرهای واقع شده در قسمت غربی استان محرومتر از شهرهای شرقیاند.
جنگ دولتیها و واقعیتی که نمایان میشود
با این روایتهای رسمی به سخنان عبدالحسن مقتدایی بازگردیم. او در در مراسم تودیع خود گفت که دستکم با سه وزیر یا مدیر ارشد دولتی اختلاف نظر داشته است. نخست بیژن زنگنه وزیر نفت که حداقل ۶۵ درصد از منابع خام وزارتخانه تحت مدیریت او از خوزستان تامین میشود. بر پایه گفتههای مقتدایی، اختلاف نظر این دو- یکی یک مقام محلی که به حکم دولت منصوب شده و دیگری مقام دولتی در مرکز – بر سر نحوه تامین وسایل و امکانات مورد نیاز صنعت نفت و پروژههای توسعه در خوزستان بوده است.
مقتدایی به صورت تلویحی گفته است که با استفاده از اختیارات خود تجهیزات و وسایل مورد نیاز را از شرکتهای درون استانی تهیه کرده و این مسئله مخالفت وزیر نفت را به دنبال داشته و به برکناری او منجر شده است.
دومین مقام دولت در مرکز که با استاندار مشکل داشته، اکبر ترکان مشاور ارشد رئیس دولت و رئیس شورای عالی مناطق آزاد است که خواستار تسلط دولت بر منطقه آزاد اروند – در استان خوزستان- شده است. به روایت مقتدایی، استانداری مانع این کار شده و گفته است که درآمد و مزایای این منطقه آزاد باید به خوزستان برسد.
سومین نقطه اختلاف علنی شده هم با وزارت صنعت، معدن و تجارت است بر سر نحوه واردات کالادر همان منطقه آزاد که بازهم به گفته مقتدایی باید منافع آن به خوزستان برسد.
احساس نابرابری مردم و اعتراف دولتیها
هدف همه برنامههای توسعه اعمال شده در ایران «رفع عدم تعادل منطقهای» اعلام شده است. اما با گذشت سه دهه حال مقامهای دولتی اعتراف میکنند که این برنامهها دستاوردی به غیر از افزایش نابرابری منطقهای و شکاف طبقاتی نداشتهاند. واقعیتی که چنانچه از سوی فعالان حقوق اقلیتها بیان شود، با برچسب «تجزیهگرایی» و «تهدید امنیت ملی» سرکوب میشود. اما حال در یکی از این مناطق که بخشی از جمعیت آن را عربها تشکیل میدهند، یک مدیر دولتی به ناکارآمدی برنامههای مرکزی و عدم همراهی دولت مرکزی برای رفع نابرابری اعتراف کرده و تاوان آن را با برکناری پرداخته است.

بنا بر یک پژوهش ۸۰ درصد مردم خوزستان معتقدند که امکانات این منطقه مانند نفت و زمین حاصلخیز جهت آباد کردن این منطقه به کار برده نمیشود.
برای روشنتر شدن بحث میتوان تنها بخشی از نتایج یک مطالعه را که در سال ۸۷ منتشر شده، مرور کرد. عبدالرضا نواح و مجید تقوی نسب در پژوهشی با عنوان «تاثیر احساس محرومیت نسبی بر هویت قومی و ملی» به بررسی وضعیت عربهای خوزستان پرداختهاند.
۷۶ درصد از جامعه آماری انتخاب شده در این پژوهش بر این باور بودهاند که «مناطق عربنشین به نسبت سایر مناطق امکانات کمتری دارند.» ۸۰ درصد با این گزینه موافق یا خیلی موافق بودهاند که «امکانات این منطقه مانند نفت و زمین حاصلخیز جهت آباد کردن این منطقه به کار برده نمیشود.» ۵۰ درصد گفتهاند که «امروز در ایران دیگران زندگی خیلی بهتری نسبت به عربها دارند.» بیش از ۷۷ درصد با گزاره «احتیاجی نیست که فرزندان ما از کودکی زبان عربی یاد بگیرند» مخالف و خیلی مخالف بودهاند، ۷۹ درصد «ایجاد مراکز فرهنگی که در آن شعر و موسیقی عربی آموزش داده شود» را ضروری دانسته و بیش از ۸۵ درصد هم گفتهاند: «خوشحالم از اینکه میبینم مردم عرب روز به روز به حقوق خود آگاهتر میشوند.»
این تحقیق که به گفته پژوهشگران آن یک دهه پیش انجام شده و سخنان نماینده عالی دولت در خوزستان که خواستار بازنگری در نظام آموزشی در این مناطق و به کارگیری نیروهای بومی در مشاغل شده بود، گرچه از دو زاویه دید و جایگاه متفاوت بیان میشود، اما افشاگر واقعیتی سرکوب شده است.
مقالات دیگر از همین نویسنده
نوشته ی شما خوب شروع و به همان اندازه بد تمام شد. هر چند محرومیت شهرهای غربی از شهرهای شرقی خوزستان بیشتر است، محرومیت شهرهای شمالی که بختیاری نشین هستند از کل شهرهای استان بیشتر است و در اینجا نه تنها نیم نگاهی به آن ها نشده، که به راحتی حذف شده و نادیده گرفته شده اند.
این شهرهای شمالی مانند مسجدسلیمان کنار سد هستند اما آب ندارند و هرچند بوی گاز مهمان هر لحظه ی ریه های آنان است، از این نفت و گاز بی بهره اند و ۵٠ درصد بیکاری نصیب این شهر است و انبوه معتادان بیکار..
دوم این که ظاهرا از لحاظ جمعیتی نسبت به خوزستان بی اطلاع هستید. اعراب تنها بخشی از رنگین کمان اقوام محروم استان هستند و به مانند دیگر اقوام استان محرومیت های زیادی را متحمل می شوند.
گل اندام / ۰۴ تیر ۱۳۹۵
من فکر نکنم محروم تر از مسجدسلیمان در استان شهری باشد. شاخص های خودکشی، بیکاری و بی سوادی در استان بینظیرند. این شهر بختیاری نشین است و به ندرت ممکن است عرب در آن باشد
حمید / ۰۵ تیر ۱۳۹۵
هیئت نمایندگان کنگره ملیتهاى ایران فدرال دیروز چهارشنبه ۲۲ ژوئن در واشینگتن با آقاى “اد رویس” رییس کمیته روابط خارجى کنگره امریکا دیدار کرد.
این هیئت متشکل از عربهاى اهوازى، کردها، بلوچ ها، ترکهاى آذربایجانى و ترکمنها و سنى ها در ایران به ریاست دکتر کریم عبدیان بنی سعید، رئیس کمیته روابط خارجى کنگره ملیتهاى ایران فدرال، در دیدار با آقاى “رویس” گزارشهایى از وضعیت ملیتها و اقلیتهای قومی، ملى ، مذهبی و فرهنگی و جنسى در ایران که از اوضاع سیاسى، اجتماعی و اقتصادی ناراضی هستند، تقدیم کرد.
همه اعضاى هیئت دیدارکننده از “سیاستهاى غیر فراگیر بخش فارسى شبکه ” صدای آمریکا” انتقاده کرد ، و افزودند که این “شبکه همان سیاست رژیم ایران در سانسور اخبار مربوط به نقض حقوق اقلیتها و تبعیض علیه آنان را در پیش گرفته است”. آنان تاکید کردند که ” لابی هاى رژیم ایران در واشنگتن بخش فارسى صدای آمریکا، را که مخارجش از مالیات شهروندان تامین مى شود، تحت سیطره خود قرار داده اند و این شبکه از مصاحبه ویا دعوت از فعالان قومى و ملى مخالف جمهورى اسلامى عامدانه خوددارى مى کند “.
اعضاى هیئت با اشاره به گزارش ۲۲ ژوئن ۲۰۱۶ در روزنامه ” واشنگتن پست”، ونیز گزارش مفصل تر “اسوشیتدپرس” از تهران ، که تاکید کرده بودند اوضاع در مناطق عرب، کرد و بلوچنشین در مرز انفجار قرار دارد، گفتند که “این احساس که این اقلیتها توسط آمریکا فروخته شدهاند، نارضایتی سطوح پایین مردم و احساس ضد آمریکایی به وجود آورده است” و فزودند که “این نوع اخبار به طور مستمر از سوى بخش فارسى صدای امریکا سانسور مى شوند”
faryad / ۰۵ تیر ۱۳۹۵
این نویسنده گرامی نیز مانند همین عربهای خلیج فارس دانسته یا نادانسته شناخت درستی درباره ی خوزستان نداشته و بر همان پایه نوشته را پیش برده است .مگر چند درصد خوزستان عرب هستند که این نوشته به آنها پرداخته پس بختیاریها و لرها چه مشوند در این میان آنها اگر کمتر نباشند بیشترند مردم ایران نیز باور دارند که بایدمرکز نشینان به استانهای کم برخوردار و محروم چون سیستان بلوچستان و کرمانشاه و کردستان و بویزه خوزستان گرامی چون پول نفت این کشور را از آنجاست بیشتر رسیدگی کنند و حق آنها را بدهند.در پاسخ به آن خبرنگار افتخاری جدایی خواهان کم شمار (نویسنده ۰۵ تیر۱۳۹۵) این نشستها و این دروهمی های این دوستان بیشتر مانند خاله بازی برای ما مردم ایران و برای انها مایه ریشخند و خنده مردم ایران است. در ایران ملتها نداریم قومها داریم و نغز انکه نویسنده هم خود بسختی به انچه نوشته باور دارد ایران هزاران سال است که ایرانشهر مانده و خواهند ماند و شما پانترکها و پانعربها هم راه بجایی نمی برید . یک کرد ایرانی.
ایرانی / ۰۵ تیر ۱۳۹۵
کافی است به یکی از روستاهای اطراف پایتخت یا دیگر شهرهای بزرگ بروید تا ببینید آنها هم دستکمی از استانهای دور افتاده نداره .اکثر ساکنین آن هم از همو ن مناطق دور افتاده به امید کار و معاش آمدن.واقعا یک فاجعه است.
البته قضییه شهر های بزرگ قدری متفات چون مقامات وسران و دست اندرکاران در اونها ساکنند از مزایای بهتری برخوردارند همینطور برای نشانه دادن به میهمانان خارجی.
واقعیت اینکه تضاد بین شهر و روستا و همینطور مرکز و استانها در ایران بسیار حاده ولی با این مدیریت انتصابی بیسواد و غیر انتخابی و غیر مسئول قابل حل نیست. این نظام برای تداوم وجودخود به پا برهنه های گرسنه و محروم نیازمندست تا بتونه موقع لزوم اجیرشان بکنه.
روزبه / ۰۵ تیر ۱۳۹۵
با تاسف برخی آدرس را عوضی میدهند. مسئله این نظام مقدس این قوم و آن قوم ، شهر روستا و مرکز و غیر مرکز نیست. حفظ نظام و غارت کشور اوجب واجبات است. هر که با نظام باشد از امکانات بهره مند است هرکه با نظام مقدس نباشد بدبخت است. جدایی خواهان سو استفاده نکنند. مطمئن باشند با جدا شدن وضعشان بهتر نمیشود. باز هم اقلیتی همه چیز را در دست میگیرند و اکثریت وضع ما را پیدا میکنند.
خواهشمندیم آدرس عوضی ندهند.در عمر این نظام مقدس هیچ دشمن خارجی بیشتر از این حاکمان تبلیغ ضدایرانی نکرده. حتا کتابهای درسی را هم ضد ایرانی مینویسند. فرقی نمیکند از کدام قوم باشی اگر مخالفی بیچاره ای اگر طرفداری وضعت خوب است.
بابکان / ۰۶ تیر ۱۳۹۵