من مقصر بودم؛ چون دامنم کوتاه بود
«کارنت سولوشن» وبسایتی که روایتهایی درباره نابرابری جنسی، آزارهای جنسی و روابط آزارگر منتشر میکند، مجموعه عکسهایی منتشر کرده که به قربانیان تجاوز جنسی یادآوری میکند که آنها مقصر نیستند و به مخاطب نشان میدهد که یک قربانی تجاوز چه احساسی دارد.
هر جمله از زاویه دید یک قربانی تجاوز نوشته شده است و بر آنچه که اغلب آنها خودشان را به خاطرش سرزنش میکنند تاکید دارد. جامعه معمولا به زنان میقبولاند که آنها خود مسوول آزار و تجاوزی هستند که به آنها روا داشته شده است. این احساس گناه و شرم، باعث میشود که بسیاری از زنانی که در چنین شرایطی قرار گرفتهاند هرگز دربارهاش حرف نزنند و در جستوجوی کمک یا عدالت برنیایند.
بر اساس آمار، از هر پنج زن، یکی در طول زندگیاش مورد آزار جنسی قرار میگیرد و از هر سه مورد تجاوزی که صورت میگیرد، تنها یک مورد گزارش میشود.
سرزنش قربانی ناراحتکننده، عذاب آور است در حالی که آزار جنسی همچنان جنایتی است که گزارش نمیشود. سرزنش قربانی باعث میشود که قربانیان نتوانند درباره آنچه بر آنها گذشته حرف بزنند.
نظرها
hich
جناب سیما و شسیب به مسئله حقیقت غریزه اشاره کردند. کسی که تشنه است و له له می زند، بایست او را سیراب کرد، با حرف او سیراب نمیشود! حالعطش وارای در کنار چشمه ای خنک قرار بگیرد و از او بخواهید دست به چشمه نزند و با ذکر و اندرز عطش وار بماند!!
رامین
هیچ چیز حمله به یک انسان و تجاوز به بدن وحریم اون رو توجیح نمیکنه. اول باید این احساس امنیت رو داد تا این اتفاق رو به راحتی مطرح کنن. بعد نوبت کار روی مسائل فرهنگی در جوامع مختلف و تاثیر مذاهب و مشکل جوامع مهاجر پذیر و سرریز هورمونی و گرسنگی جنسی و مصائب دسترسی به زندگی جنسی نسبتا سالم و طبیعت زن و مرد به طور عام و بیماران روانی به طور خاص میرسه.
سیما
انسان در تمام تعارف قدیمی و مدرن آن اول یک حیوان است و بعد با صفات تجملی متفکر، خندان، گریان و ... توصیف می شود. کی دیده اید یک حیوان برای جفتگیری که عملی کاملا غریزی و ناشی از تراکم هورمون های جنسی است از کسی اجازه بگیرد؟ نوع ماده یا باید اینقدر قوی باشد که با بهره گیری از قدرت فیزیکی ( زور بازو یا قانون) شریک جنسی خود را برگزیند یا تسلیم روند عادی شود و یا خود را از دید موجود نر مخفی کند. چی فکر می کنند بعضی ها؟ اگر کسی در بیافرا توانست بنشیند و ظرفی از استیک را فقط بستاید بروید جایزه بی هورمونی را به او بدهید.
شوق دیار از تهران
اسلام دین زن زن است. اسلام دینی ست که زن را میکندش در یکجعبه مثل شیرینی یا هر متاع دیگر درش را می بندد ـ حجاب - و بازش می کند و می کندش وبعد درش را می بندد. بدون ادب می نویسم می کندش تا نرینه گی ای که در اسلام مورد نظر پیامبر و علی و روحانیون و قرآن و اسلام است به صورت شک بیاند شود. بعد دوباره تا گرسنگی دیگر. برای همین حرص و طمع زیاد است و خواست و امیال فراوان. برای همین ضد زن بودن است که تمامی مصائب اسلام ظاهر می شود. بر اساس همین ضدیت با زن است که حکومت اسلامی در سراسر جهان اسلام بر پا شده است. اگر حوب بنگریم تمامی جنگها٬ قتل ها و گردن زدنها و ترور ها همه و همه و همه از روی زن ستیزی مستقیم یا عیر مستقیم. مستقیمش را که میدانید٬ غیر مستقیمش هم از ترس لرزان شدن این همه قوانین ضد زن است. امروز در ایران کسی نه حجتب می خواهد و نه محل سگ کسی به روحانی میگذارد. اما حکومت اسلامی برای حفظ «آبرو» وانمود می کند که حتا با زور سرنیزه هم که شده همه حجاب را رعایت می کنند. اگر پلیس اروپا جلو مسلمانان را ول کند حتا یک زن بدون تجاوز شده هم در اروپا باقی نمی ماند. من تابستان پارسال توانستم با خانواده ام به پاریس بروم. در چندین خط مترو با چشمان متعجب دیدم چطور مردان و جوانهای آمده از کشورهای اسلامی با ولع به زنان غربی نگاه می کردند و در چندین خط دیدم چگونه هر گاه فرصت بکنند به آنها می چسبند. اینها اگر کسی نباشد حتما دستبکار تجاوز خواهند شد. ما مردم بدبختی هستیم که متوجه نشدیم که اگر شاه خوب نیست و باید برود حتما آخوند بیشرف نباید بر قدرت باشد. کسانیکه در اروپا زندگی می کنند حتما باید آنها را از قوانین ضد زن و بخوانید ضد انسان اسلام آگاه کنند.
شسیب
این برخورد با این مشکل درست نمیباشد و چشم پوشی از مشکل بزرگتری است و آن هم نیاز دوجنس به برخورداری از همدیگر است که به دلیل فرهنگ و تربیت نادرست زنها از شرکت در آن خودداری میکنند و سبب افزایش نیاز میگردد. در شرایط قحطی و گرسنگی هم رفتار همانندی دیده میشود.