نوروزتان پیروز

ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

سرخوردگی جنون‌آمیز شوونیسم ایرانی

سیما راستین − شوونیسم ایرانی یکی از عارضه های فرهنگی و اجتماعی و حاصل سرخوردگی عمیق و دیرینه تاریخی ماست، سرخوردگی‌ای ناشی از تضاد میان ادعا و واقعیت‌‌.

شوونیسم (Chauvinisme) به معنای یک نوع میهن‌پرستی افراطی و ستیزه‌جو، یک ایمان کور به برتری و شکوه ملی تعریف شده است. با بسط معنا، شوونیسم طرفداری مفرط و غیرعقلانی از یک گروه، مرام، عقیده است، به ویژه هر وقت این طرفداری، همراه با کینه و بداندیشی نسبت به گروه رقیب باشد. شوونیسم شکل‌های مختلفی دارد و متناسب با گروه حامل آن و موقعیت زمانی و مکانی، در اشکال متنوعی جلوه‌گر می‌شود. شوونیسم ایرانی هم یکی از آنها است…

از دید شوونیست ایرانی، اصالت آریایی را هیچ چیز خدشه دار نمی‌کند، حتی سلطه دیرپای سلسله‌های عرب و مغول و ترک

شوونیسم ایرانی پدیده عجیبی است. این شوونیسم از پشتوانه تاریخی قابل توجهی برخوردار نیست، ادبیات وزینی در اختیار ندارد، ادعاهایش متکی بر نظریه‌های زیست شناسانه، مردم شناسانه و علم جغرافیا نبوده و از فرهنگ تحزب، عضوگیری و سازمان‌گری بهره‌مند نیست. شوونیسم ایرانی بر پایه‌ روایاتی آمیخته با افسانه و رویا درباره قدرت وعظمت یک امپراطوری و بزرگی و شوکت یک نژاد برتر شکل می‌گیرد، رویاهایی از جنس داستانهای هزار یکشب، در زمانهایی دور و مکانهایی افسانه‌ای، شیرین و تخدیر کننده.

شوونیسم ایرانی یکی از عارضه های فرهنگی و اجتماعی و حاصل سرخوردگی عمیق و دیرینه تاریخی ماست، سرخوردگی‌ای ناشی از تضاد میان ادعا و واقعیت‌‌، ادعای برتری و واقعیت عقب‌ماندگی. اشاعه شوونیسم ایرانی نوعی بحران هویتی است که بر بستر ناآگاهی و فقدان مطالعات تاریخی، اجتماعی و انسان شناسی شکل می‌گیرد. این عارضه در چارچوب مرزهای خودی، به فرهنگ رجز خوانی و لاف‌زنی تعلق دارد. هیچکس خودش را با آن درگیر نمی‌کند. حتی وقتی سیاستمدارانی در پهنه عمومی هولوکاست را انکار می‌کنند، نه کسی آن را می‌فهمد و نه آن را خیلی جدی می‌گیرد. دست همه برای یکدیگر رو است. رجز خوانی و لاف زنی در خانه و کاشانه، هنگام مشاجره با در و همسایه و به روایتی «من آنم که رستم بود پهلوان» مزه زندگی روزمره ماست.

حتی با یک جمع و تفریق ساده می‌توان به این نتیجه رسید که خبری از پاکی و خلوص نژاد آریایی پس از قرنها اختلاط اجتماعی و فرهنگی با عربها، ترکها، مغولها، تاتارها و اقوام دیگر نیست. افسانه نژاد آریایی نیز به همان مجموعه داستانهای هزارو یکشب تعلق دارد، شیرین، تخدیر کننده و رشک برانگیز.

شوونیسم ایرانی در درون تخدیر کننده است؛ در خارج از مرزهای خودی، ابعاد زیانبار دیگری به خود می‌گیرد. در آنجا شوونیست مهاجر دچار توهم آریازدگی می‌شود؛ گویا به یکی از توابع تهران جلوس کرده است. خود را نماینده ۲۵۰۰ سال تاریخ شاهنشاهی و امپراطوری با شکوه پارسی تصور می‌کند، ملیت و زبان خود را پارسی معرفی می‌کند. در مورد جایگاه اجتماعی خود هم دچار توهم است: از حمایت‌های دولتی استفاده می‌کند ولی مدام فخر می‌فروشد که در ایران صاحب خانه و اتوموبیل بوده‌ است، فرزندانش معلم خصوصی برای آموزش پیانو داشته‌اند. او نه تنها با ترک و عرب و هندی هیچگونه خویشاوندی ندارد، بلکه از آنان منزجر است. نارضایتی و سرخوردگی از همان روزهای اول ورود به خاک غربیان به اصطلاح آریایی‌نژاد آغاز می‌شود. در اقامتگاه پناهندگان با هیچیک از پناهندگان کشورهای دیگر کنار نمی‌آید، خود را برتر و بهتر از همه می‌داند. مدام شاکی و عصبانی است، گویا قرار بوده که اهالی کشور میزبان در این اقامت‌گاهها زندگی کنند؛ گویا سوءتفاهمی رخ داده است. مهمترین معیاری که برای خانه‌یابی و انتخاب مدرسه فرزندانش در نظر می‌گیرد، دوری از مهاجرین است، محله‌ای که خارجی‌نشین نباشد، مدرسه‌ای که دانش‌آموزان خارجی نداشته باشد.
درماندگی شوونیسم ایرانی در خارج از مرزهای خودی، آنگاه به اوج می‌رسد که شهروندان عادی کشورهای اروپایی، اصلیت این فرزندان آریا نژاد را تشخیص ندهند و مدام آنها را با شهروندان هندی، ترک و عرب اشتباه ‌گیرند و با پرسش‌های تکراری‌شان اعصاب "هم‌نژادان" مهاجرشان را خرد ‌کنند: ایران همان عراق است؟ زبان فارسی همان عربی است؟
شوونیسم ایرانی غروری کاذب می‌آفریند، غروری که به اتکای عظمت افسانه‌ای امپراطوری پارس و نژاد آریایی شکل گرفته است. از دید شوونیست ایرانی، اصالت آریایی را هیچ چیز خدشه دار نمی‌کند، حتی سلطه دیرپای سلسله‌های عرب و مغول و ترک، و درآمیختگی اقوام در چهارراهی که ایران نام دارد. دگرگشت این غرور و تکبر در زندگی واقعی امروزی، به شکل تحقیر ترک و هندی و پاکستانی متبلور می‌شود. شوونیسم ایرانی در وضعیت شوریدگی و تهییج، از خرابه‌های پاسارگاد قبله‌گاه می‌سازد و در ویرانه‌های آن مراسم سیزده به در برگزار می‌کند، و در وضعیت ناامیدی‌ای که هویت کاذبش به رسمیت شناخته نمی‌شود، به جنون دچار می‌شود.

تظاهر این جنون را می‌توان در حمله مسلحانه جوان ۱۸ ساله ایرانی‌تبار به گروهی از جوانان مهاجر در شهر مونیخ آلمان در تاریخ ۲۲ ژوئیه امسال مشاهده کرد. جوان از بحران هویتی بیمارگونه‌ای رنج می‌برد. گرچه در خانواده‌ای مهاجر بزرگ شده بود، اما از مهاجرین نفرت داشت؛ خودش را تافته جدا بافته‌ای می‌دانست. افسوس که تابعیت آلمانی‌اش هم مانع از آن نشده بود که در کوچه و خیابان و مدرسه مورد اذیت و آزار قرارنگیرد.

شوونیسم مردم عادی آلمان که با مهاجرین ضدیت دارد، به پاسپورت آلمانی کاری ندارد و خشم و تحقیر ضد خارجی‌اش را ابتدا براساس مشخصات بیولوژیک مثل رنگ پوست و چشم و ابروی طرف مقابل تنظیم می‌کند. این تقابل حتی آنگاه که جوان آلمانی ایرانی‌تبارسرشار از خشم و نفرت به سوی قتلگاهی می‌شتابد تا همه مهاجرین مزاحم را نابود کند، تکرار می‌شود. او درگیرمشاجره‌ای لفظی با شهروندی آلمانی می‌شود که از قصد او آگاه شده و به او دشنام می‌دهد. شهروند آلمانی او را “خارجی بی‌سروبی‌پا” خطاب می‌کند و پسر جوان مذبوحانه از خود دفاع می‌کند: «من آلمانی هستم». او پس از کشتن و زخمی کردن گروهی دختر و پسر جوان که اغلبشان مهاجرتبار بودند، با گلوله‌ای به زندگی خود پایان داد. تیر خلاص اما در حقیقت، از سوی شهروند خشمگین آلمانی به وسیله فریاد «خارجی بی‌سر و بی پا» به سوی او شلیک شده بود.

لینک این مطلب در تریبون زمانه

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • Saeid

    مقاله ای تحقیقی،روشن بین و روشنگر از نویسنده وتیم همکاران بسیار متشکرم که با شنا برخلاف مسیر رودخانهٔ توهم و خودبزرگ بینی بی پایه و اساس اکثر ما ایرانیان،حقایق تاریخی و اجتماعی مارو درمعرض دید و نقادی قراردادند

  • یک ایرانی

    در عجبم از خانم یا آقای همدلی! عزیز بیش از صد سال است که شما تاجیکها(فارس‌ها) از هیچ توهین و فحش و ناسزا و تحقیر و اهانتی ب ما لُـرها(بختیاری ، ممسنی ، بویراحمدی ، لیراوی ، لک ، مینجایی و...) دریغ ننموده اید ، اکنون چ انتظاری دارید؟انتظار دارید از اینکه واژه لُـر را بعنوان فحش ب فرزندانتان می آموزید به به و چه چه کنیم و ب شما مزبوحانه لبخند بزنیم؟؟! ما لُـرها چ بدی ب شما تاجیکان کرده ایم ک اینچنین از ما متنفرید و بیش از صد سال است هر فحش و تحقیر و توهینی ک دلتان خواسته در قالب جوک و جفنگ ب ما نسبت داده اید؟؟! بجای اینکه لُـر بودن را بعنوان فحش و توهین استفاده کنید و ب فرزندانتان نیز بیاموزید ، تاریخ بخوانید و انسان تربیت کنید نه آریایی نژادپرست خودبرتربین میان تهی!

  • اسحاق

    متاسفانه این مقاله گرچه دارای مطالب بود کگهگاهی درست هست ولی در اینترنت بسیار از زبان کسانی که از ایران دلی پرکینه دارند این مطالب را زیاد میشنویم ولی نهایتا ناشی از شناخت نادرست وغلط نسبت ایران ومردم ان وچرایی گرایش به سمت این افکار در حکومت اسلامی ..و دیگر ناشی از ضعف کامل نویسنده از درک تاریخ و وقایع ان و نخواندن تاریخ ایران ودنیا و همانطور مقایسه این کشورها. که مثلا چرا کشوری مانند ایران بیش از هر کشوری درطول تاریخ از چهار طرف مورد هجوم واقع شده و چرا سرپا مانده ؟اصلا کی گفته نژاد اریایی داستان درستی هست ؟؟چرا عکس مقبره منسوب به کورش را گذاشته ؟؟وان را با آریایی بودن یکجا دانسته ؟؟چرا فکر میکند ایرانیانی که خاطرات بسیار بدی از اعراب وترکها دارند نباید هیچ دید بدی نداشته باشند ؟البته هیچ انسانی بالاتر از دیگران نیست ولی حس برتری جویی ونژاد پرستی قطعا اگر کشورهای منطقه ودنیا را خوب بشناسید در میان اعراب وترکیها از ایرانیان بیشتر هست ِ..در مورد غربیها هنوز جنگهای نژادی انها به پنجاه سال هم نگذشته. .ولیکن همان ادبیاتی که شما گفتید نداریم به ما یاد داده به دیگران احترام بگذاریم و بنی ادم اعضای یک پیکرد. ما زبان ملتها را عوض نکردیم و انها را قتل عام ونسل کشی نکردیم کاری که عربها وترکیها بارها کردند اگر کرده بودیم چه میگفتید ِ....همانطور شما از یک مورد مهاجر ایرانی که خود را اصلا المان میدانسته وبه خاطر هن در روز حمله اون نروژی به خارجیها حمله کرده ان را به اریایی چسباندی ظ؟؟واقعا ؟؟چیزی که واضح است چند سالیست ملتهای منطقه و اقوام داخلی اینگار به جای شاکی بودن هز حکومت همه مشکلات را سر فارسها میخوان خالی کنند ورمز همه شوونیسم گفتن اریایی هست. .به تاریخ ایران وزبان فارسی فحاشی میکنند بعد ما را متهم میکنند. .تمام عقاید خودشان تشکیل کشورهای نژادی هست و ما را نژاد پرست گویند. .عجیب هست کسی نباید به اجدادش یا رسوماتش افتخار کند ولی اروپایی حق دارد اثار انها را بدزدد ودر موزهها نگه دارد وتازه ملکه وشاه هم داشته باشد.****

  • آیدین

    دوره شونیست تمام شده ولی مثل اینکه این تفکر منفور در ایران معاصر در حال رشد و نمو است متاسفانه. ای فارس اریانژاد اگر در تعریف تو از ملت، جایی برای انسان عرب، ترک، کرد و ... وجود دارد و می توانی خود را دارای حقوقی کاملا مساوی با سایر ملتهای غیرفارس تصور کنی شاید شانسی برای حفظ جغرافیای ایران داشته باشی ، شاید البته چرا که حق تعیین سرنوشت این اجازه را به همه ملتها می دهد که برای آینده خود و فرزندانشان تصمیم بگیرند .....

  • irani

    ای ایران ای مرز پرگوهر خداوند نگهدارت باشد.دشمن ایران زمین نابود باد.

  • irani

    خداوند ایران زمین را نگاه بان باشد ودشمنانش راخوار گرداند.

  • بهزاد

    يک مطلب ديگر هم خواستم اضافه کنم به سخنان قبليم در مورد تبعيض نژادی در اقوام همسايه و ناديده گرفتن آن توسط خودزنان روشنفکر نمای ايرانی. يکی از باجناق های من حدود 8 سال در ترکيه با خانواده اش زندگی کرد. خاطراتی که تعريف ميکند از کتک خوردن دائم در مدرسه و حتی پليس به خاطر خارجی بودن واقعا" مشمئز کننده است. تجارب ايشان به عنوان يک مهاجر در ترکيه از بدترين چيز هايی که من به عنوان مهاجر در غرب ديدم بدتر است. حالا وقتی به دوستان چپی جهان وطن گوش کنی، ترک ها و عرب ها ميشوند مظهر پاکی و معصوميت، ايرانيها ميشوند نژاد پرست و ظالم!

  • بابکان

    تبلیغات ضد ایرانی بسیار است و واقعیت های ناشناخته از تاریخ و فرهنگ ایران ناکافی. کتاب‌های درسی بچه ها هم از این آسیب برکنار نمانده. نیاز است که تاریخ ایران و منطقه را بدرستی بدانیم تا از تبلیغات دروغین و خلاف واقع که برای پراکندگی و دشمنی میان ایرانیان در جریان است اثر نپذیریم. دشمنان ایران و ایرانی هم در بیرون و هم در حاکمیت کم نیستند ، امکانات گسترده ای هم دارند. همه ایرانیان بویژه کسانی که به امکانات رسانه ای و تبلیغی دسترسی دارند باید بکوشند تا این جمع (گوناگون ولی همجهت بر ضد ایران) نتوانند همین اندازه حساسیت مثبت و دوستی نسبت به میهن را از میان ببرند. اگر در نوشته ام اشکالی می‌بینید خواهشمندم راهنمایی بفرمایید. ببخشید که بیش از کوپنم نوشتم و وقتتان را گرفتم. کوچک شما ، بابکان

  • بابکان

    این را هم عرض کنم که ارزش وجودی هر کس به شخصیت و رفتار و گفتار و پندار او است نه قوم و نژاد. دوم اینکه هر قومی تیپ و چهره ای دارد. چهره بیشتر مردم آذربایجان شبیه ترکان نیست. ولی مانند بیشتر جا در فلات ایران از تیره های مختلف در آن سرزمین هستند. زبان تغییر کرده نه نژاد. چنانکه یکی از پیامگذاران محترم نوشتند تیپ ما بیشتر خاورمیانه ای است. باز هم عرض میکنم که فرقی نمی‌کند از کدام قوم و ملت باشیم، مهم پندار، گفتار و رفتار ما است. زبان فارسی هم برخلاف نامی که دارد، (بنوشته استاد بهار در سبک‌شناسی) از پهلوی شمالی شامل آتورپاتگان یا ماد خُرد و خراسان است تا از منطقه پارس. محل دقیق بر آمدنش هم حدود بلخ و سمرقند و بخارا است (نه از شیراز !). این زبان را هم پارسی ها رسمی نکردند، وجود داشت ولی در حکومت ترکان سلجوقی برای سراسر قلمرو گسترده آنها از جمله در روم شرقی (عثمانی بعدی و ترکیه امروز) رسمی شد. در هند هم حاکمان ترک و مغول آن را رسمی کردند نه پارسی‌ها (کاش در حکومت مطلق همشیری شما می‌شد با هم بنشینیم و گفتگو کنیم تا سؤتفاهم‌ها رفع شود). میخواهم بیشتر بنویسم ولی نه خود حال خوبی دارم و نه شاید حوصله شما اجازه دهد.

  • بابکان

    مردم آذربایجان و بویژه مرحومان شیخ محمد خیابانی و امیرخیزی و بسیاری دیگر از آگاهان هشیارتر از آن بودند که به تبلیغات ضد ایرانی و پان‌ترکیستی برخی جریانها در قفقاز و دولت عثمانی پاسخ مثبت دهند. این حس و جریان و میهن دوستی بمفهوم امروزی بیشتر از منطقه آذربایجان آغاز شده است و با همتع آگاهی و هشیاری مردم آن سامان دوام دارد، میهن دوستی ای که در برابر استبداد داخلی و جریانها و دولتهای بدخواه خارجی ایران را بیمه کرده است. به جای دیگری نسبت ندهید و بد وبیراه نگویید و ننویسد. از قضا سرخوردگی بیشتر از ضدایرانیان است، نه عموم ایرانیان. نتیجه ای از این همه تبلیغات دامنه دار با پشتیبانی روسها در جریان جنگ سرد و برخی جریانهای داخلی و از هیاهوی رسانه های دروزغ پرداز باکو نگرفتند. مطلب زیاد میشود و سر شما درد می آورم. نزدیک به کل جمعیت تهران هم مهاجران از سراسر ایران هستند. در این میان کیست که نداند بیشترین جمعیت پایتخت بنسبت از منطقه آذربایجان است. پارسی های مهاجر هم شاید به اندازه بازماندگان تهرانی‌های زمان آقامحمد خان قاجار باشند، یا اندکی بیش از آنها. لهجه تهرانی را هم کم می شنوم. لهجه ها بیشتر آمیخته ای لهجه های جای جای ایران است. هرجا میرویم از هم میهنان عزیز آذربایجانیم چند نفری را می بینیم که با هم بزبان ترکی سخن میگویند . من هم با چند کلمه ای که یاد گرفتم با آنها سلام و احوالپرسی میکنم. بیاد دارم نخستین بار که به تهران آمدم در مدرسه ای جوانی خوشچهره و بلندبالا سربسرم میگذاشت! برای لحجه ای که داشتم و از منطقه ای که آمده بودم. بد جوری (بقول بچه ها ) گیر داده بود! تا یک روز یکی از همکلاسی‌های دیگر به او اعتراض کرد که تو خود ترک هستی چرا با فلانی این رفتار را میکنی؟! بحث تندی با او کرد (یادشان بخیر). گفتم مگر ایشان تهرانی نیست؟ گفت نه بابا ! در خانه ترکی حرف میزنند حالا اینجا بند کرده به شما ! این بزرگوار که اعتراض کرده بود اردبیلی بود ، و آن دوست و همکلاسی دیگر ما ( که سر بسر من میگذاشت) از شهری دیگر که نام نمیبرم تا سؤتفاهم نشود . ولی من هرگز نسبت به آذربایجانی‌ها بدبین نشدم و نیستم. از قضا بسیاری از دوستانم آذربایجانی هستند. جالب اینجا است که آنها بیشتر از من احساسات میهنی نشان میدهند.

  • بابکان

    و اما ناسیونالیسم ایرانی (اگر بتوان چنین عنوانی بکار برد) اگر از دوره صفویان اردبیلی (هرچند نه با این نام) نباشد از حدود جنبش مشروطه مطرح شده. برای نمونه در آن زمان ترانه ها و سروده های شورانگیز عارف «قزوینی» نوای وطن را در سراسر ایران پر کرد. در این زمینه هم عنصر پارسی را آنقدر دخیل نمی‌بینیم که بیشتر از آذربایجان و مقداری هم از شمال ایران بوده است. حساسیت هم از قضای روزگار در برابر تهدیدها و تبلیغات ترکان عثمانی و روسها و انگلیسی‌ها بوده است. کوشش و جانبازی آگاهان آذربایجانی در سرنوشت ایران اثر مثبت بسیار داشته و دارد. شما هرچه میخواهید به پارسی و آریایی ناسزا بگویید ولی واقعیت های تاریخی و اجتماعی چیز دیگری است. بحث آلمانی‌ها را کردید، باید عرض کنم که آلمانی‌ها در پایان سده نوزدهم و دهه های نخست قرن بیستم از جمله پیش از جنگ جهانی اول و در جریان آن، با حاکمان عثمانی متحد و ضد روسیه بودند . از همین رو در تبلیغات پان ترکیستی عثمانی‌ها برای آشوب و جداسازی قفقاز و آسیای میانه از روسیه و در نتیجه گرفتار و ناتوان کردن دولت روس با عثمانیها هم آوا بودند. این رفتار خود بخود شمال و شمال غربی ایران را نیز شامل میشد. شعارهای هیتلری بعدها در جریان جنگ دوم مطرح شد که بی سرانجام و بی نتیجه ماند. اگر امروزه برخی دسته‌های نازیست گاهی در آلمان و بعضی جاهای دروبر آن سروصدایی میکنند ، نظر خوبی نسبت به مهاجران از جمله به ایرانیان ندارند. ایرانیان هم نسبت به آنها حس همبستگی ندارند. هم میهنان محترمی که در خارج و در اروپا هستند بهتر وبیشتر از من میدانند. خواهشمندم رفتار آنها را به مردم ستمدیده و تیره روز ایران ربط ندهید. ما بیش از اندازه گرفتاری داریم.

  • بابکان

    برخلاف تبلیغات روسها در جریان جنگ سرد و امروزه برخلاف تبلیغات رسانه های دولتی باکو ، پارسی ها هم در باره قومهای دیگر آن نقشی که برجسته میشود را نداشتند و ندارند. ما غافل و بی اطلاع هستیم که (برخلاف تبلیغات منفی و ضد ایرانی عثمانی‌ها، روسها و رسانه های حکومتی باکو و جریانهای جدایی خواه) از قوم پارس چهارده قرن است که کسی به قدرت و حکومت ایران نرسیده ( چه ایران کنونی و چه در فلات ایران). در این مدت حدود 200 سال خود مسلمانان عرب حاکم بودند. البته اگر بحث خلافت باشد تا پیش از حمله هلاکوخان مغول (با راهنمایی و همراهی خواجه نصیر توسی) مسلمانان عرب خلیفه بودند ، یعنی بیش از 600 سال. اضافه بر آن 200 سال، از بقیه ی این 14 قرن، حدود هزار سال مغولان و ترکان و (مدتی از همین دوره زمانی هم ) آذربایجانی‌ها یا اردبیلی‌ها فرمانروای ایرانزمین بوده اند. بقیه را سیستانی‌ها و لرها و شمالی‌ها و خراسانی‌ها کم و بیش حکومت سراسری یا محلی داشتند. پارسی حاکم نبود چنانکه امروزه هم نیست و یک سید « خامنه » ای حاکم « مطلق » است. حاکمان روس و باکو و جریانهای جدایی خواه از نام پارس یا فارس سؤاستفاده می‌کنند برخی هم بدون آگاهی تکرارکننده تبلیغات آنها شده اند. پهلویها هم از شمال ایران بودند و در دوره آنها هم بنسبت بیشترین سیاستگذاران و مقامات لشکری و کشوری از منطقه آذربایجان بودند.

  • بابکان

    به نظر من برخی اختلافها و عصبانیت‌ها و اظهار نظرها، اظهار تنفرها و شعارهای ناشی از آن هم بیشتر از همین ناآگاهی است (با آنها که دانسته این گونه شعار میدهند و تبلیغ میکنندکاری نیست. زیرا هدفهایی دارند. به نظر من خودشان هم روزی قربانی اینگونه جریان خواهند شد، چنانکه تجربه نشان میدهد). برخی حاکمان خودمان و بعضی حاکمان کشورهایی در همسایگی و جریانهای سیاسی جدایی خواه در گذشته نزدیک و اکنون از این ناآگاهی سؤاستفاده کرده اند و میکنند. در باره کردارِ ضد ایرانی حاکمان خودمان (که رهبرش هم سیدی «خامنه» ای است نه پارسی)، نظر نویسنده محترم، دوستان گرامی در رادیو زمانه و بعضی پیامگذاران را به این واقعیت روشن جلب میکنم که در این حدود 37 سال حکومت مقدس اسلامی ، هرچه فیلم در صدا و سیما ساخته میشود بر هرچه نقش منفی و پست ( از دزد و خیانتکار و جنایتکار و مانند اینها)، نام ایرانی و بقول بعضی آریایی میگذارند و بر هرچه نقش خوب است نام عربی ! معنی این رفتار آشکار و است و نیازی به توضیح ندارید. کار یک سال و دوسال هم نیست، در تمام این نزدیک به چهل سال چنین رفتاری کرده اند و میکنند، از این مردمِ (بنوشته نویسنده و برخی پیامگذاران محترم از این مردمِ) شوینیست آریایی و ناسیونالیست افراطی ایرانی صدا در نمی‌آید! دریغ از یک اعتراض کوچک ! (تا جایی که خبر دارم).

  • بابکان

    نوشته ام چند بخش است تا جا بگیرد و دوستان لطف کنند و نمایش دهند. ببخشید که سردرد میدهم. از نوشته نویسنده محترم مقاله بهره ای نبردم. بیشتر حس کردم که به ما ایرانیان توهین می‌کنند. نوشته ای است سراسر توهین و تهمت و شعار، اثری از استدلال و بیان توجیهی واقعیت های تاریخی و اجتماعی ایران نیست. نمیدانم از میان بزرگسالان حدود هشتاد میلیون جمعیت ایران چند نفر میدانند آریا چیست و آریایی کیست؟ رفتار شوینیستی چیست؟ معنای شوینیسم چیست؟ ممکن است برخی پیامگذاران محترم بفرمایند نمیدانند ولی رفتار شوینیستی میکنند! ولی اگر چنین بگویند عرض میشود که این تهمتی بیش نیست. مردم ایران نه شوینیست هستند و نه ناسیونالیست افراطی و نه با عرب و ترک دشمن. اقلیتی که محدود به پارسیها نیستند، و از دیگر قومهای محترم هم در میانشان کم نیستند حرفهایی میزنند و شعارهایی میدهند که بیشترشان معنایش را نمیدانند (تا آنجا که خود گواه بودم و هستم). بیشتر مردم گرفتارتر و مصیبت زده تر از آنند که دنبال این حرفهاباشند. اگر کسانی نسبت به عربها و ترکان نظر خوبی ندارند، باید به سابقه تاریخی رفتار فرمانرویان و لشکریان عرب و ترک و مغول با ایرانیان (از قومهای مختلف) نگاه بکنید. میشود از شعر ناله مانندِ قطران تبریزی (در سده پنجم هجری) درباره بیداد ترکان مهاجم و مهاجر اطلاع یافت. ما (عمومِ) ایرانیان از ناآگاهی از تاریخ آسیب بسیار دیده ایم. یکی از دلیلهای وضع ناگوار کنونی همین ناآگاهی از تاریخ است. محدود به مردم ایران کنونی هم نیست، عموم مردم فلات ایران و پیرامون آن (تا جایی که اطلاع دارم) دچار این ناآگاهی هستیم. تجربه های تلخ هم تکرار میشود!

  • پاسخ گویی

    برخی که معلوم الحال هستند در ایران ستیزی و تجزیه طلبی شان. مشکل نژادرپستی در همه کشورها و همه مردم بویژه در منطقه ما هست. درجاتی با شدت و ضعف. نسبت دادن این امر ضد اخلاقی به یک گروه مردم در مقبل بی گناه جلوه دادن گروه دیگر، ناشی از غرض ورزی است. همان قدر که لازم است نظرات توهین امیز و ناپسند ضد اخلاقی حذف شود، باید به ا/زادی باین احترام گذاشت. بنگرید https://www.radiozamaneh.com/290765

  • بهزاد

    آقا يا خانم asi, ميشه بفرماييد من کجا گفتم شبيه اروپاييها هستم که شما از اون به توهم بنده پی برديد؟:) من با شما به خاطر آزار کشيدن در نوجوانی همدردی ميکنم ولی در عين حال اين کينه و بغض نسبت به فرهنگ خودی بيشتر جنبهٔ شخصی داره تا جامعه شناسی. ما مشکلات فرهنگی زياد داريم ولی تا اونجا که من ديدم اين مشکلات به مراتب بدتر بين فرهنگ های همسايهٔ ما وجود داره. از تبعيض و تعصب گرفته تا خشونت و عدم احترام به زنان. برای مثال يکی از دوستان خارجی من که تازه از ايران آمده و در همان سفر به مصر و پاکستان هم رفته، ميگفت برايش جالب بود که دختران ايرانی با وجود مزاحمين حکومتی با همديگه بيرون ميروند و تفريح ميکنن. ميگفت در مصر و پاکستان چنين چيزی اصلاً نميبينيد.

  • امید

    واقعا برای نویسنده این متن متاسفم اصلا منصفانه نظر ندادند ایرانیان اگر چه اغراق میکنند ولی در عین حال دارای تمدن کهن هستند کافیه به سایت ها و مراجع انگلیسی زبان مراجعه کنید در ضمن جمعیت مهاجر ایران برخلاف بسیاری از جوامع دیگه تحصیلکرده ترینها هستند اصلا فرهنگ ایرانیها با همه کاستی ها با عربها که به تنپروری عادت دارند قابل مقایسه نیست بعد از مدت ها که از این سایت به عنوان یه منبع استفاده میکردم از حالا برای همیشه کنار میزارمش چون خیلی وقت احساس میکنم نوع محتوای ارائه شده تماما تخریب و توهین به اصل تمام ملت ماست و اصلا بدنبال روشنگری نیست فقط از خود بیگانگی متاسفم برای این طرز تفکر

  • irani

    درود خداوند بر ایران زمین وننگ بر دشمنانش.

  • irani

    برای مسئولین رادیو زمانه که به دشمنان ایران زمین فرصت عقده گشایی میدهند ولی پاسخهارا سانسوروممیزی میکنند متاسفم.ننگ بر *** ایران ستیز.

  • irani

    خداوند ایران را از شر حسودان *** درامان دارد.

  • هموطن

    با حلوا حلوا گفتن دهن شيرين نميشه، هروقت هموطن بلوچ و كورد بنده به علت دينشون و هموطن تورك به علت لهجه و عربهاي نازنين به بهانه نژادشون تحقير نشن اونوقت ايراني اباد خواهيم داشت نه با سر دادن شعارهاي توخالي و نژادپرست اريايي....

  • asi

    بهزاد جون وقتی جواب منطقی نداری مجبور میشی پرت و پلا تحویل بدی :) آیا شما به عنوان ایرانی به اروپایی ها شباهت داری؟!! از نظر فیزیک یا رفتار و فرهنگ؟!! مطلقا نداری . پس در توهم هستی! من هم در جواب کسی که گفته بود قاتل در مدرسه مورد آزار ترک ها و عرب ها قرار می گرفته گفتم در مدارس ایران هم چنین مساله ای هست . و نه فقط در بین نوجوانان که حتی در بزرگسالان ایرانی هم فرهنگ تمسخر دیگران وجود داره . و این ربطی به نژاد نداره بلکه فرهنگ و تربیت خانوادگی ایراد داره .من هم به دلیل ضعیف شدید چشم که البته با بالا رفتن سن رفع شد در دوران دبیرستان بسیار آزار دیدم . قطعا به این فرهنگ زیبای کشورت افتخار نمی کنی، می کنی؟!! من هم اگه در خانواده درستی زندگی نمی کردم بعید نبود دست به عمل وحشتناکی در نوجوانی بزنم.

  • بهزاد

    برای فهميدن ريشهٔ اين خود ستيزی، کافيست سخننان آقا يا خانوم asi در همين صفحه رو بخوانيد تا بفهميد مشکل يا بهتر بگويم عقده از کجاست. مثل حکايت قرمز موهای انگليسی است که به خاطر اذيت شدن و تمسخر در کودکی به ملت خود کينه ورزی ميکنند تا جايی که به داعش ميپيوندند! حدود هفتاد و پنج درصد داعشی های انگليس قرمز مو هستند.

  • panah

    آریایی ها هرگز اولین ساکنان ایران نبودند که شما در این طور مواقع از مخلوط شدن با عربها و مغول ها می گویید ! آریایی ها خودشان مهاجر بودند ولی چون مهاجرتشان پیش از تاریخ مکتوب صورت گرفته ما در مورد کم و کیف اش اطلاعی نداریم . امروزه با کمک علم ژنتیک مشخص شده که مردم ایران از ترکیب نژادهای مختلف هستند ولی نژاد غالب که در چهره مردم هم خودش را نشان داده نژاد بومیان خاورمیانه است که با هاپلوگروپ J2 مشخص می شود و منشا بین النهرینی دارد.بهتر است از تاریخ نگاری بر محوریت آریایی ها که از دوره پهلوی رایج شد دست برداریم و با خاستگاهمان خاورمیانه آشتی کنیم!

  • asi

    از طرف ترک ها و عربها مسخره میشد چون بیشتر محصلین مدرسه ای که می رفت خارجی بودند .مثل خودش!! اگه والدین مغزش رو از توهمات عاریایی پر نکرده بودند قطعا به نژادِ مسخره کنندگان کاری نداشت! فکر کنم در ایران این تمسخر بچه ها در نوجوانی از همه جای عالم بیشتره . خود من قربانی همین مساله بودم و هنوز در بزرگسالی زندگیم تحت تاثیر بحرانهای نوجوانیمه . لابد فکر می کنید نوجوانهای عاریایی خیلی مهربان و متمدن هستند!!!

  • asi

    چون ایرانیها نژادپرست نیستند ...متوهم اند!!! خودتون رو مسخره عالم و آدم کردید با این توهم فامیل بودن با ژرمن ها!!! چرا توی آینه نگاه نمی کنید؟!!

  • سرهنگ

    سلام. مردمان شمال بلژیک زبان هلندی دارند و از نظر ظاهر هم کاملاً شبیه هلندیها هستند. اما اگر به آنها بگویی شبیه به هلندیها هستید بهشان حسابی بر میخورد. حال شما انگشت گذاشته‌اید روی اینکه چرا ایرانیها ناراحت میشوند عرب بنامندشان؟ می‌توان رفتار ایرانیها را روانکاوی کنی. اما به نظرم این جو نظریه‌پردازی که شما میکنی هم خودش نیاز به روانکاوی دارد. شما دچار خودزنی شده‌ای. احساس حقارت داری و برای همین بر کوچک‌ترین ضعف خودت انگشت می‌گذاری و آن را بزرگ می‌کنی. مشکل شما در واقع عزت نفس است.

  • a

    خودت می‌گویی که جوان ایرانی-آلمانی بخاطر خارجی بودن آزار و اذیت می‌شده آن هم در یک جامعه‌ی پیشرفته‌ای همچون آلمان. پس وقتی جاهای دیگر شوینیست‌ اند چرا طوری حرف می‌زنی که انگار ایرانیان شوینیست اند؟؟؟

  • sarkali

    افسوس که تابعیت آلمانی‌اش هم مانع از آن نشده بود که در کوچه و خیابان و مدرسه مورد اذیت و آزار قرارنگیرد. این جمله معنادار است؟؟؟

  • بهزاد

    سرکار خانم راستين، آن جوان 18 سالهٔ ايرانی که به قول خود شما در خيابان و مدرسه مورد اذيت و آزار قرار گرفته بود، از طرف آلمانها اذيت نشده بود. بر طبق گفتهٔ خودش و شواهد ديگران کسانی که او را مورد مسخره و تحقير قرار ميدادند عربها و ترک های مهاجر بودند. مقالهٔ جنابعالی، بيشتر از نقد، يک تلاش روشنفکرنمايانه برای تقليد از چپی های 'دگر پرست' غربی است. اکثر برچسب هايی که شما به ايرانيان زديد حتی اگر غلط هم نباشند در مورد عربها و ترک ها هم صدق ميکنند. خود من در ساليان زندگی در اينجا بيشترين متلک ها راجع به ايرانی بودنم را از عربهای مهاجر شنيده ام. مکتب چپی 'دگر پرستی' يک مکتب ضد نژاد پرستی نيست، بلکه تنفر و کينه نسبت به نژاد خود و تقديس و مظلوم سازی از نژادهای ديگر است. آلمانها بی عيب و ايراد نيستند، ولی شما هرگز از خود پرسيده ايد که اگر در يک کشور عرب يا ترک آن حملات جنسی به زنان و دخترانشان توسط چند هزار مهاجر انجام ميگرفت، چه بلايی بر سر مهاجران در آن کشور ميامد؟

  • reza

    آدم هایی که عصبانی میشن دیگران رو آزار میدن و آدم هایی که عصبانیت خود را پنهان می کنند ویا بقول خودمون؛ تو میزنند دچار افسردگی ... ایکاش بجای حرف های مفتی که ازرادیو وتلویزیون ایران ؛ و روضه خوانی وتوسل به امام و امامزده های بی خاصیت و پوسیده و نخ نما پخش میشد... به برنامه های روانشناسی با کارشناسان مستقل می پرداختند ؛ تا پدرومادر تصویرورفتار روشن و صحیح برای تربیت فرزندان خود داشته و از بروز آسیب های روحی نسل بعد پیشگیری بعمل آید.

  • sohrab

    گیرم پدر ما بود فاضل، از فضل پدر ما فاضلاب ایم. خوبه ما ایرانیا هیچی‌ نداریم، تصور کن ما جای اروپیا امریکایا بودیم چه بر سر دنیا میکردیم.

  • محسن

    ایران و ایرانی و تمدن چند هزار ساله اش هیچگاه باعث افتخار من نبوده اند. از رفتار هموطنانم واقعا شرمشارم

  • مهرداد

    ایشان به طور ناشیانه ای از حادثه ی اخیر مونیخ بهره ورداری ابزاری برای انتقاد از هویت مدرن ملی ما دارن که یا نشان از کج فهمی آن دارد یا غرض ورزی

  • ساسان

    مطالب قبل تاملی در نوشته هست.

  • شهروند

    چند سال پیش در یک مهمانی یک خانم جوان ایرانی که در اروپا زندگی میکند با افتخار گفت که عضو یک حزب نزاد پرست شده تا بر علیه اعراب مبارزه کند. او رسما با صدای بلند گفت که "راسیست" است. حالا اگر یک آلمانی به همین خانم بگوید خارجی او را به راسیست بودن متهم میکند. از نویسنده مقاله به خاطر طرح مساله به نوبه خودم تشکر میکنم

  • irani

    ننگ بر دشمنان تمدن پارسی.

  • وطن

    سركار خانم نويسنده مطلب. ما كه سواد شما را نداريم كه گويا باعث سعادت ما ميباشد. چون اگر ميداشتيم حالا مثل شما مى نشستيم و كلـى فكر ميكرديم و همين چيز هايى كه شما در مورد شو ونيسم گفتيد ميگفتيم. اى بانوى نويسنده كه چه شبها براى به پايان رساندن اين مطلب فوق بيدار نشستى . گويا جوان بايد باشى فراموش كردى كه در سال هزارو سيصد و چهل يعنى ٥٥ سال قبل شپش و تراخم و صد بيمارى ديگه در شهر هاى ايران بيداد ميكرد. از چنين ملت مفلوك و درمانده كه اگر رضا شاه كبير نبود هنوز زنها مثل دوره تركان قاجار با برقع در خيابان ظاهر ميشدند البته اگر خيابانـى ميبود. هنوز بخاطر حضور دين اسلام در ميان ملت ما جهل حاكم است و اين سوسول بازيها در ارتباط با شوونيسم هم دال بر نا آگاهيست زيرا مردم بدليل نخواندن كتاب و عدم درك عمق فقط به مشخصات توجه دارند و نه مختصات. فيلسوف ما سروش است مثلاً. پيشنهاد ميكنم خانم نويسنده به عكسهاى هشتاد سال قبل تهران كه تازه پايتخت ايران بوده نگاهى بيندازند تا ببينند ، آيا ما كه بازماندگان همان ژنده پوشان در عكسها قابليت درك شوونيسم و دمكراسى و از اين دست را داريم يا مثل هميشه در حال فخر فروشى و قمپز در كردنيم ؟ در خاتمه من ارادت خاصى به رضا شاه ندارم اما خدمتى كه او به ايران كرد چه آگاهانه و برعكس تاكنون كسى نكرده.

  • irani

    خداوند نویسنده این مقاله را که نامش سیما راستین است ونفرتش از پارسیان وایران زمین کاملا مشهود است را هدایت کند و*** از ایران زمین دورکند.

  • irani

    خداوند ایران زمین را از شر *** وتمام ایران ستیزان در امان به دارد.

  • mihan doost

    یک میهن دوست واقعی، هیچ هراسی ندارد هر گونه اندیشه و کار نژادپرستانه محکوم کند، کما اینکه محکوم کردند. اینکه ایارن کشوری عقب مانده است و جرقه های کوتاه دمکراسی خواهی از دوران مشروطه تا کنون بوده، ولی هیجگاه مردم این کشور فرصت کافی برای زدمدی کردن و تجربه در یک نظام لیبرال دموکرات نداشته اند. تبلیغات ضد لیبرال دمکراسی توسط مرتجعان مذهبی و کمونیست های وابسته شوروی، در کنار تفرقه فاکنی و کارشکنی قوم گرایان تجزیه طلب، همراه استبداد قاجار و پهلوی و نظام بعدی، اجازه نداد دست کم یک نسل، لیبرال دمرکاسی و پیشرفت تجربه کنند. در این شرایط چه توقعی داردی از یک ملت عقب مانده؟! هنوز آحاد مردم همت و یا جرات مطالعه منابع درست ندارند. از طرفی شناخت منابع درست لیبرال دمرکاسی محدود است به زبان فارسی. هر کی به ظن خود شد یار من! آلودگی ماطلب فارسی نویسان به اغراض شخصی و ایدئولوژیک، کمتر باعث نشر منابع آگاهی دهند لیبرال دمکراسی است.

  • mihan doost

    به تعداد کمتر از انگشتان یک دست، هر از گاهی، یک دیوانه نژادپرست اریایی پرست، جنایت و حادثه ای می آفریند و این دستمایه ایرانی ستیزی می شود. نظام استبدادی هم، بر اساس تفرقه به انداز و حکومت کن! دارد آتش بیار معرکه می شود. این حقیقت است نژادپرستی به شکل خفیفی هست. ولی شوونیسم در واقع یک سیستم است. در نظام مذهبی حاکم بر ایران، همه چیز ابزار است در جهت توجیه و بقای نظام غیر دموکراتیک، در نتیجه آنها به زعم خود کمی تفرقه قومی می اندازند! ولی متاسفانه این تفرقه افکنی اغلب به صورت زنجیره وار و تصاعدی می شود. کوچکترین تخریب فرهنگی اثرات زیان بار طولانی همراه دارد. بر قراری نظام مردم سالاری آزاد/لیبرال دمکراسی، بسیار سخت و زمان بر است و باید یک کشور سالها ساخت. به همین دلیل برخی ازسر ترس یا کاهلی راه سریع تخریب یک کشور بزرگ و مستعد را در پیش می گیرند! تجزیه -ندرتا- وقتی موثر است که واقعا خطوط قومی و مذهبی روشن باشد و تجزیه طلبان واقعا دمکرات و توده مردمی باشند و جاه طلبان و فرصت طلبان و نژادپرستان قوم گرا. خراب کردن همیشه ساده تر از درست کردن است. تیغ سانسور هم برنده و راحت.

  • mihan doost

    در تعریف وطن پرستی که "سیما راتسین" ارائه می دهد، مبه گویی است. این کوری و برتری جویی چیست؟ کدام ملت و کشور است که مثلا هیچ از تمدن و تاریخی که کهن است نگوید؟ هر کشوری به تبع مایلست توجیه های همبستگی اش بیشتر کند. حتی استرالیا هم سعی می کند تاریخ ته چندان طولانی اش را خوب جلوه دهد. افراط بد است ولی چه چیزی باید گفت یا نگفت. البته فردوسی اشتباه فاحشی کرده در اختلاط دو گروه زبانی-قومی، یعنی تُرک زبان یا تورانی اشتباه در اشعارش آورده و البته او اشتباه کرده که در داستان هایش رجزخوانی قهرمان داستان، سخنان ناسزایی گفته! اما آیا باید به کل شاهنامه دور انداخت و صورت مسئله پاک کرد و ان همه حماسه و زیبایی و محتوای خردوزرانه و اخلاقی دور انداخت و یا می شود با صرف نظر کردن از انتشار ان بخش اشتباه کوچک، باقی منتشر کرد. اما تفرقه افکن، از سر اتفاق همان ترک زبان اذری، بارها جنجال به پا می کند، از کاریکاتور روزنامه ایارن تاکنون، تقریبا همیشه اهانت کنندگان و محرکات اعتراضت قومیف همان ترک زبان آذربایجانی ایران هستند!

  • Amir

    متاسفانه.

  • همدلی

    مطالب و کامنت های این پست را هم بد نیست مطالعه کنید از شناختن توطئه تفرقه افکنی همزمان قوم گرایان تجزیه طلب و نظام مذهبی استبدادی! از دو نیور یمخرب کشورها، یعنی قوم گرایان و فرقه گراین مذهبی و استبداد مذهبی و یا ناسیونالیستی افراطی، همگی در یک راستا گام بر می داندد. نابودی کشورهای بزرگ و تجزیه آنها. در حالی روش های لیبرال دموکراسی و نظام دموکراتیک غیرمتمرکز برای احقاق حقوق مردم وجود دارد تا عدالت و برابری را برای همه شهروندان کشور فراهم کند.اگر این نظام های دموکراتیک باشد، مردم به همه حقوق خودشان در زمینه زبان مادی، رفع تبعیض خواهند رسید. همه مردم فرصت برابر باری پیشرفت و رفاه نسبی معقول و اخلاقی خواهند داشت. وقتی رژیم لیبرال دموکراسی در یک کشور باشد، دیگر تبعیض قومی یا مذهبی نیست. دین دار و بی دین همه از شاریط زیست مناسب و برابر و عادلان برخودرا خواهند بود. نژادپرستی در همه گونه اش مردود است. ولی اکار واقعیات و حقایق تاریخ و فرهنگ مشترک، اکثریت خانواده زبانی مشترک، انکار و سرکوب جشن های ملی مثل نوروز، اینها نشانه توطئه است تا مردم متفرق و نا امید کنند از تلاش باری رسیدن به لیبرال دموکراسی.

  • همدلی

    یکی از توطئه های شوم دشمنان داخلی و خارجی کشورمان ایران، همین پروژ های ملیت سازی و تفرقه قومی است. ابتدا از عرب زبان و ترک زبان ها شروع کردند. بعد به جان خانواده کهن چند هزار ساله زبان های ایرانی افتادند. در نهایت به گویش های پارسی را هدف قرارا دادند. با سوءاستفاده از تفاوت اندک و درشت نمایی آنها در برابر عمده اشتارکات زبانی-فرهنگی و تاریخ مشتنرک چند هزار ساله. بخیتاری یک هویت اصیل ایرانی است. ذخیره زبانی-فرهنگی پارسیان کهن. لرها همچین. اما آن دشمنی های فوق الذکر چنان بلایی بر سر وحدت و همبستگی مردم ایران درآورده بخیتاری و لر که از ستون ها استوار هویت و مانش ایرانی است را به واگرایی در آورده. بختیاری و لر ها، متاسفانه با کارهای ایذایی پان ها خائن مثل رواج جوک های قومی، سعی می کنند همدلی و هبستگی شا را با بقیه مردم ایرانی از بین ببرند. چون می دانند بختیاری، از پایه های اصلی بقای ایارن است. در این راستا نظام استبدادی و تجزیه طلب ضد ایارنی همگام با هم عمل می کنند در تفرقه انداختین و جدایی! البته اشتابهات سهوی و عمدی در کار است در داخل. مثلا فارسی معادل لهجه تهرانی میگرند. در حالی برای خراسانیان سخن بخیتاری و لری راحت قابل فهم است تا برای تهرانی که شاید اساس زبان مادری اش غیر فارسی است! بد نیست همزبانان بخیتاری و لر تشریف بیاورند به مناطق شهرستانهای خراسن رضوی و جنوبی تا پی به ریشه مشترک و شباهت بسیار بالای ربانی وفرهنگی خودشان با دیگر هموطنان ایرانی شان ببرند.

  • همدلی

    این نظر در این بخش نوشتم و لطفا اینجا هم باز نشر دهید https://www.radiozamaneh.com/291585

  • eric

    این همه تنفر از خاک مادری چرا؟ نقد درست و خالی از بغض و کینه فرهنگ همیشه سازنده است ولی وقتی نویسنده به گمانم ایرانی مملکت خود را چهار راه نامیده به نظر می رسد یا از انبوهی از کینه در دوران جوانی رنج میبرد و یا متعلق به گروههای به ظاهر چپ و جهان وطن است که سالهاست در پی مخاطب به هر راهی متوسل میشوند

  • بابک هرمزان

    ما که آریاییم،توبروهمان ملقمه عرب وترک وعرب ومغول وعرب باش وسرت در آخورهایت باشد.توهنوز نمی دانی کجایی هستی چه برسد به اینکه تاریخ خودرابدانی.

  • هموطن

    صبح تا شب ميشينن تو گوش بچه نژاد نژاد ميخونن. نه ميزارن بچه ها با هموطنانشون داخل ايران با عشق و بدون تعصب زندگي كنن و نه خارج از ايران ميذارن چشم بچه به جمال زندگي بدون نژاد پرستي روشن بشه. من بيشتر از هر قومي هميشه دلم به حال اعراب كشورمون سوخته. بندگان خدا ديوارشون تو اون كشور نژادپرست از همه كوتاهتر بوده. شرمم مياد كه خودم هم يه زموني از اعراب بدم ميومد.... البته همه اينها به مدد كتابهاي ضد عرب و ضد سني بود كه به خوردمون داده ميشد چه تو مدرسه و چه توسط ارياييهاي نژادپرست.....